eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
842 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 نابغه ای در دفاع مقدس طراح توپ خود کششی .... درشرف تشکیل تیپ امام حسن (ع) بودیم. یک‌روز حسن آمد و گفت : حشمت بیا برویم منطقه عمومی شوش و فکه (عملیاتی فتح المبین) یک طرحی دارم. بین راه شروع کرد به توضیح دادن که چکار می‌خواهد بکند. گفت: می‌خواهم ادوات و تانک سوخته و از کار افتاده عراقی در منطقه را جمع آوری کنم و یک اکیپ از بچه های علاقمند به زرهی را وادار کنیم تا اینها را تعمیر کنند و یک واحد زرهی برای تیپ درست کنیم. راستش هرچه به مغزم فشار آوردم نمی‌توانستم حتی بصورت تئوری این مطلب را برای خودم جا بیندازم و هضم کنم، چه رسد به عملی .!!! در دلم گفتم : چه حوصله ای دارد.! مگر می‌شود تانک های سوخته را بازسازی کرد!؟ تانک‌هائی‌که نزدیک به یک‌سال زیر باران و آفتاب بوده اند و تمام قطعاتشان زنگ زده! چطور می‌شود این‌ها را بازسازی کرد؟ مگر ما کارخانه اسلحه سازی و تسلیحات سنگین نظامی هستیم؟ از طرفی چون نسبت به او شناخت داشتم، می‌دانستم آدم مبتکر و خلاقی است. چنانچه بخواهد کاری انجام دهد قطعا" موفق می‌شود. با خودم گفتم چه‌کارش دارم بگذار انجام بدهد. از سویی او فرمانده من بود و من جانشین او و بایستی اطاعت می‌کردم. رفتیم تعدادی از بچه های علاقمند به زرهی، مانند شهید افضل و سجادی و ..... را جمع کردیم و مقداری ماشین الآت سنگین مثل لودر و بلدوزر در اختیارشان قرار دادیم و رفتند و تمام تانک ها و نفربرهائی را که در منطقه مانده بودند را جمع آوری کردد و آوردند در تعمیرگاه. موتوری تیپ آن‌موقع در شهرک سلمان فارسی شوش بود. برادرش اوستا عبدهء درویشی را هم که استادکار زبردستی بود گذاشت بالای سر آنها. بعنوان مثال، تانکی بود که لوله اش گلوله خورده بود و نصف شده بود. یک سیم بکسل قوی به برجک آن بست و با بلدوزر کشیدن تا کنده شد. سپس رو کرد به بچه ها و گفت: حالا هرچه لوازم اضافه داخل آن هست را بیرون بیاورید و یک قبضه توپ ۱۲۲ میلیمتری داخل آن به این صورت نصب کنید تا یک توپ خودکششی از آن درست شود. و یا برخی از آن تانک ها را بعنوان نفربر حمل مهمات و تخلیه مجروحین درخط بازسازی کرد و بکار گرفت. کم‌کم دیدم این آدم، یک اعجوبه ای است که در تصور ماها اصلا" نمی گنجد. بهرشکل ظرف مدت کوتاهی یک تیپ زرهی بجای یک واحد زرهی راه اندازی کرد. ما قبل از والفجر مقدماتی از تیپ به لشکر توسعه سازمان دادیم. همه لشکرهای تازه تاسیس سپاه فقط سه تیپ پیاده داشتند ولی ما یک تیپ زرهی هم اضافه برسازمان داشتیم که با استعداد چهار تیپ در والفجر مقدماتی وارد عمل شدیم. این تیپ زرهی کاربرد موثری از خود بجا گذاشت....... سردار حشمت حسن زاده جانشین لشگر 15 امام حسن مجتبی .ع _حسن_درویش :_سعیدآهنگری 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: «کاری کنید که وقتی کسی شما را ملاقات می‌ کند احساس کند که یک ‌شهید را ملاقات کرده است »
حماسه جنوب،شهدا🚩
#کلام_شهید : «کاری کنید که وقتی کسی شما را ملاقات می‌ کند احساس کند که یک ‌شهید را ملاقات کرده است
📖 از کجا و توسط چه کسی تماس گرفته بودند نمی دانم، اما حاج احمد خیلی ناراحت آمد و گفت که مردم از سرما داخل شهر دارند می­لرزند، سریع بروید از هرجا می تونید چادر تهیه کنید. 🚁بالگردهای ما به دلیل کوهستانی بودن منطقه و عدم امکان ارتفاع بالای پرواز قادر به پرواز شبانه نبودند، شهید کاظمی با توکل بر خدا اجازه پرواز رو دادند. بالگردها شبانه به کرمان رفتند تا چادر بیاورند که برای اولین بار این پرواز در شب رقم خورد تا بتوان عملیات امداد رسانی رو تکمیل کرد. 🔹در مجموع ۶۰۰ سورتی پرواز انجام شد که در طول این مدت خلبان ها در محل عملیات امداد و نجات استراحت می­کردند و خلبانی تعویض نشد. تمام هم و غمش این بود که فشار از روی مردم با سرعت هرچه بیشتر برداشته شود. 🥫یک روز شهید کاظمی آمد و گفت بچه ها این کنسروها و کمک های مردمی رو که مردم داده اند، برای این هایی است که داخل شهر هستند … امکان نداشت از این کمک های مردمی استفاده بکند حتی آب خوردن. یک ماشین وانت رسید برای تخلیه کنسروها، سه یا چهارتا بچه ۴ یا ۵ ساله عقب وانت بودند با صورت های خاک آلود... 🔹به راننده وانت گفتم میشه این بچه ها رو بگذارید جلو بخوابند که بتونیم تعداد بیشتری کنسرو رو بار بزنیم، راننده که پدر یا از بستگان آن­ها بود با اشاره­ دست و صورت به ما  گفت : همه شان مرده اند … حاج احمد همین جور که پای بالگرد ایستاده بود صورتش رو گرفت و از اونجا دور شد … لحظات سختی بر او گذشت. روزی که می خواستیم از بم خارج بشویم گفت آقا رضا بگردید داخل هواپیما کنسرو یا نان نمانده باشد که متعلق به مردم باشد و امروز که داریم بم را ترک می کنیم این­ها داخل هواپیما مانده باشد. این قدر حساس بود که کمک های مردمی را فقط مردم زلزله زده استفاده کنند. 💠عمدتا شهید کاظمی و سردار سلیمانی داخل شهر بودند و مشغول امداد رسانی، اکثر مردم شهر ایشون رو به چهره می­دیدند، هرگز باور نمی‌کردند که «فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران» باشد. صد ساعت تمام، چشم‌هایش با خواب بیگانه بودند و او بیدارتر از همیشه، در پی «خدمت» بود.
امشب که زمین و آسمان می گرید از بهر غریب سامرا می گرید جا دارد اگر که شیعه خون گریه کند چون مهدی صاحب الزمان می گرید شهادت جانسوز امام علی نقی(ع) تسلیت باد •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
کانال عشاق الحسین_۲۰۲۳_۰۱_۲۴_۱۸_۳۸_۲۵_۸۲۷.mp3
12.28M
دلتنگ سامرا... •"دنیامون اهل بیته عقبامون اهل بیته •"کربلایی محمد حسین پویانفر شهادت امام هادی (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم آخرین حضور حاج قاسم سلیمانی در سامرا و غبار روبی حرم امام هادی علیه‌ السلام ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه‌ رجب‌ را خیلی‌ دوست‌ داشت‌ میگفت: هرچه‌ در‌ماه‌ رمضان‌ گیرمان‌ می‌آید به‌ برکت‌ ماه‌ رجب‌ است... سالها‌ بود‌ ماه‌ رجب‌ را‌توی‌ منطقه‌ بود همیشه‌ شب‌ اول‌ رجب‌ منتظرش‌ بودم‌ می‌دانستم‌ هرطور‌ شده‌ تلفن‌ پیدا‌ میکند زنگ‌ می‌زند‌ به‌ خانه‌ و می‌گوید: این‌الرجبیون؟آخرش‌ هم‌ توی‌ همین‌ماه‌ شهید‌ شد! 🌷 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوباره جمعه اومد دوباره انتظار دوباره اشک و دعا سلامی از عمق وجود خدمت مولای غریبمون السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه برای سلامتی و ظهور حضرت دعا کنیم و براش صدقه بدیم و امروز در جهت بالا بردن پرچم مهدوی قدمی برداریم https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
شهید والامقام ابراهیم رضایی سال ۱۳۶۵ دهه محرم را در حسینیه رامهرمزیها واقع در ۲۰ متری سده برگزار کردیم. این مراسم که از طرف سپاه آبادان برگزار شد و هر شب رزمنده ها و مرحوم آیت الله جمی و دیگر علمای شهر هم می‌آمدند. رزمندگانی هم بودند که محل رزمشان اروندکنار و شهر فاو عراق بود و هر شب خودا را برای عزاداری به آبادان می‌رساندند و در مراسم شرکت می‌جستند و بعداز مراسم در همان تاریکی شب به فاو می رفتند. نکته درد آور این بود که چند رزمنده را در حین عزاداری و سینه زنی می دیدیم ولی شب بعد دیگر آنها را نداشتیم. وقتی سراغشان را می گرفتیم می گفتند "شهید شد" 😔 مثل شهید ابراهیم رضایی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
دو عکس در دو زمان مزار همان کودک شهید گمنام گلزار مطهر شهدای آبادان قطعه ۹ مزار شماره ۱۳ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
7⃣ سردار شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) •••• 🔸 حق با من بود. هر وقت فکرش را می‌کردم می‌دیدم حق با من بوده. ولی چیزی نگفتم. بالاخره او فرمانده بود. یکی دو ماه هم بزرگ تر بود، فکر کردم بذار از عملیات برگردیم، با دلیل ثابت می‌کنم براش.» از عملیات برگشتیم، حسش نبود. فکر کردم ولش کن. مهم نیست. بی خیال. پشت بی سیم صدایش می‌لرزید. مکث کرد، گفتم بگو حاجی چی می‌خواستی بگی؟» گفت «فانی! دو سال پیش یادته؟ توی در؟ حق باتو بود، حالا که فکر می کنم، می بینم حق با تو بوده، من معذرت میخوام ازت.» ••• https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
چهلمین سالروز سرداران شهید اطلاعات 🔸روز اطلاعات عملیات، چهلمین سالگرد شهادت 🔹سردار شهید حسن باقری 🔹شهید مجید بقایی 🔹شهید مجتبی مؤمنیان 🔹شهید توکل قلاوند 🔹شهید تقی رضوانی گرامی باد ┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 https://eitaa.com/meraj_andisheh_pouya
❣نام : عبدالمجید ❣نام خانوادگی : بقایی ❣تاریخ تولد : ۱ بهمن ۱۳۳۷ ❣محل تولد : بهبهان ❣تاریخ شهادت : ۹ بهمن ۱۳۶۱ ❣محل شهادت : فکه ❣محل تدفین : گلزار شهدای بهبهان ❣درجه : سرلشکر پاسدار ❣فرماندهی : سپاه شوش ، ❣قرارگاه فجر و قرارگاه کربلا نشان لیاقت : نشان فت 🔸🔸🔸 سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی در ۹ بهمن ۱۳۶۱ به‌همراه سرشکر شهید حسن باقری و شهید توکل قلاوند در حین شناسایی در منطقه فکه به فیض شهادت نائل آمد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
بنیان‌گذاران اطلاعات عملیات برون مرزی انقلاب اسلامی ایران https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
7⃣ سردار شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) •••• 🔸 گفت:« اتوبوس خوبه. با اتوبوس می.ریم» می‌خواستیم برویم مرخصی، اصفهان. گفتم:«با اتوبوس؟ تو این گرما؟» گفت:« گرما؟ پس این بسیجی ها چی کار می کنن؟ من یه دفعه با هاشون از فاو اومد شهرک هلاک شدم. اینا چی بگن؟ با همون اتوبوس می برمت که حالت جا بیاد. بچه های لشکر هم می‌بینندمون، کاری داشتند می گن.» ••• https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
برادران! عقب بایستیم، ترسو بار می‌آییم استثنا هم ندارد. آخرش که چی؟ هی خودمان را عقب حفظ کنیم. آخرش هم توی لحاف و تشک بمیریم، آن وقت همه بسیجی‌ها روز قیامت به ما می‌خندند. تا زمانی که ظلمی هست مبارزه هم هست، شکلش فرق می‌کند اما اصلش فرقی نمی‌کند. ۹ بهمن سالروز شهادت شهید https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 او را یکی از معجزات انقلاب می‌نامند، شهید حسن باقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر موقع در مناطق جنگی راه خود را گم کردید، نگاه کنید آتشِ دشمن کدام سمت را می‌کوبد همان جبهه‌ی خودی است ... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 @bank_aks
خوابی که تعبیر شد در شب عملیات سوم اردیبهشت ۱۳۶۰ خواهرم را به بیمارستان برده بودیم باردار بود و کودکش می خواست در آن شب های عملیات متولد شود. در آن شلوغی مادرم با نگرانی از من سراغ جواد را گرفت به او گفتم: «چرا اینقدر خودت و نگران می کنی جواد سالم است و به خاطر مجروحیت قبلی به جبهه نمی رود» اما مادرم گویی حرف های مرا نمی شنید و دوباره با نگرانی گفت: «دیشب خواب جواد را دیدم با لباس بسیار مرتب و زیبا از آمبولانس که گِل مالی شده بود پیاده شد خواستم به سمتش بروم اما او رو به من گفت مادر دیگر سراغم را در دنیا نگیر.» از این خواب مادر من هم نگران شدم اما به مادرم گفتم: «از بس در فکر جواد هستی این خواب ها را می بینی» اما او ادامه داد: «جواد در عملیات شرکت کرده و شهید شده است». گفتم: «مادر اینقدر فکر خودت را مشغول نکن» و برای گرفتن نسخه دکتر خواهرم به طرف داروخانه حرکت کردم وقتی رسیدم دیدم آمبولانس ها مجروحین را می آورند من هم برای کمک شروع به تخلیه مجروحین کردم. یکدفعه قلبم تکان خورد وقتی قسمت انتهایی برانکارد را گرفتم کفش رزمنده ای را دیدم که شبیه کفش جواد بود به خودم گفتم: « دچار توهم شده ام» ولی وقتی برانکارد به بیرون آورده شد دیدم جوراب های مجروح به رنگ جوراب هایی بود که یک جفت آن را خودم داشتم و جفت دیگر که همان رنگ بود خودم برای برادرم خریده بودم . قلبم به شدت می تپید وقتی برانکارد به بیرون از آمبولانس آورده شد چشمانم سیاهی رفت احساس کردم کمرم راست نمی شود چهره مادرم جلوی چشمانم آمد آن مجروح به شهادت رسیده برادرم جواد بود. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🍂 فیلم کمتر دیده شده از تشریح عملیات توسط شهید حسن باقری در عملیات بیت المقدس لینک عضویت در کانال اول حماسه جنوب 👇👇👇 @defae_moghadas http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂