eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه یک راز باش…!! آن هم رازی کلافه کننده آدم ها به محض اینکه از تو همه چیز بدانند ترکت می کنند  ↷↷   @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سلام دوستان عزیزم عصرتون بخیر 💐💐 به خاطر تقاضای دوستان گرامی و دوستداران اهل بیت علیهم السلام ادامه در کانال قرار خواهد گرفت 🌹🌹🌹🌹
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سپاه كوفه ايستاده است. شمشيرها در دستانشان بى تابى مى كنند. امام، تنهاى تنهاست. بار ديگر، صداى امام در صحراى كربلا مى پيچد: "آيا كسى هست مرا يارى كند؟". هيچ كس صداى حسين را جواب نمى گويد. حسين غريب است و تنها. نگاه كن! امام سجّاد(ع) از خيمه خود بيرون آمده است. او توان راه رفتن ندارد و از شدّتِ تب نيز، مى سوزد. زينب(س) به دنبال او مى آيد و مى فرمايد: "فرزند برادرم! باز گرد". امام سجّاد(ع) در پاسخ مى گويد: "عمه جان! مى خواهم جانم را فداى پدر نمايم". ناگهان چشم امام حسين(ع) به او مى افتد. رو به خواهرش مى كند و مى گويد: "خواهرم! پسرم را به خيمه باز گردان". عمّه، پسر برادر را به خيمه مى برد و كنارش مى ماند. پروانه ها، همه روى خاك گرم كربلا، بر خاك و خون آرميده اند. امام در ميدان تنهايى ايستاده است. رو به پيكر بى جان ياران باوفايش مى كند و مى فرمايد: "اى دلير مردان، اى ياران شجاع!". هيچ جوابى نمى آيد. اكنون امام مى فرمايد: "من شما را صدا مى زنم، چرا جواب مرا نمى دهيد؟ شما در خواب هستيد و من اميد دارم كه بار ديگر بيدار شويد. نگاه كنيد كسى نيست كه از ناموس رسول خدا دفاع كند". باز هم صدايى نمى آيد. هنوز صداى امام حسين(ع) مى آيد كه يارى مى طلبد. همسفر! بيا من و تو به كمكش برويم. من با قلمم، امّا تو چگونه؟ * * * صداى غريبىِ امام، شورى در آسمان مى اندازد. فرشتگان تاب شنيدن ندارند. امام، بى يار و ياور مانده است. بار ديگر چهار هزار فرشته به كربلا مى آيند. آنها به امام مى گويند: "اى حسين! تو ديگر تنها نيستى! ما آمده ايم تا تو را يارى كنيم، ما تمام دشمنان تو را به خاك و خون مى نشانيم". همه آنها، منتظر اجازه امام هستند تا به دشمنان هجوم ببرند، ولى امام به آنها اجازه مبارزه نمى دهد. فرشتگان، همه در تعجّب اند. مگر تو نبودى كه در اين صحرا فرياد مى زدى: "آيا كسى هست مرا يارى كند". اكنون ما به يارى تو آمده ايم. اما امام ديدار خدا را انتخاب كرده است. او مى خواهد تا با خون خود، درخت اسلام را آبيارى كند. نگاه كن! امام، قرآنى را روى سر مى گذارد و رو به سپاه كوفه چنين مى فرمايد: "اى مردم! قرآن، بين من و شما قضاوت مى كند. آيا من فرزند دختر پيامبر شما نيستم، چه شده كه مى خواهيد خون مرا بريزيد؟" هيچ كس جوابى نمى دهد. سكوت است و سكوت! پسر حيدرِ كرّار به ميدان آمده است. او رَجَز مى خواند و خود را معرّفى مى كند: "من فرزند على هستم و به اين افتخار مى كنم". <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶ 💫امام باقر علیه السلام فرمود: امام باقر عليه السلام فرمود: اسلام بر پنج چيز استوار است، برنماز و زكات حج و روزه و ولايت.✨  ↷↷   @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
💠آیت الله بهجت (ره) میفرماید: تکان می خوری بگو؛ یا صاحب الزمان می نشینی بگو؛ یا صاحب الزمان برمی خیزی بگو؛ یاصاحب الزمان💚 صبح که ازخواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن وبگو؛ آقا جان دستم به دامنت، خودت یاریم کن...✨🙏🏻 شب که می خواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو؛ السلام علیک یا صاحب الزمان بعد بخواب‌... ✅ شب و روز را به یاد محبوب سر کن... ⚠️ اگر اینطور شد شیطان دیگر در زندگی توجایگاهی نداره ، دیگر نمی توانی گناه کنی دیگرتمام وقت بیمه امام زمانی...❇️ وخود امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند که: 🔹درحیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت می مانند که بامولا و صاحب خود مأنوس باشند. 🌿|⇦  ↷↷   @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
آدمی‌که‌سرمامی‌خوره،نمیتونه قشنگ‌بوومزه‌هاروحس‌کنه! سرماخوردگی‌هم‌عینِ‌گناه‌میمونه.. اگه‌گناه‌کنی‌لذت‌های‌معنوی‌رو حِسشون نمیکنی!🥲 🚫 💖🌹🦋  ↷↷   @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🌻💐🌻💐🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110
مهدی جان! بیراهه می روم تو مرا سر به راه کن دوری توست عاشق بیچارگی خلق !  ↷↷   @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
دعای روز دوم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الی مَرْضاتِکَ وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِکَ ونَقماتِکَ ووفّقْنی فیهِ لقراءةِ آیاتِکَ برحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین. خدایا، مرا در این ماه به خشنودی ات نزدیک کن و از خشم و انتقامت برکنار دار و به قرائت آیاتت موفق کن، ای مهربان ترین مهربانان. 💖التماس دعا @hedye110
👩‍⚖ 🌷 روي صندليهاي داخل فرودگاه نشستيم و چند دقيقه ي بعد با اعلام پرواز كيش به سمت گيت رفتيم و سوار هواپيما شديم. اولين بار بود كه سوار هواپيما ميشدم و استرس خيلي زيادي داشتم. به تكيه گاه صندلي تكيه داده بودم و دستهام رو مشت كرده بودم؛ اما احسان خيلي خونسرد به روبه روش خيره بود. مهماندار هواپيما شروع به گفتن توصيه ها كرد و من بار ديگه دلم آشوب شد. رو به احسان گفتم: - اگه هواپيما سقوط كنه چي ميشه؟ پوزخندي زد و گفت: - هيچي! ميميريم. نگاهي بهش انداختم و گفتم: - چطور ميتوني به اين راحتي بگي؟ - خب چي بگم؟ بگم به حول و قوه ي الهي سوپرمَن از راه ميرسه و نجاتمون ميده؟ حرف‌زدن باهاش غلط محض بود. سرم رو به سمت پنجره چرخوندم و با اعلام خلبان كه «تا چند دقيقه ي ديگه هواپيما بر فراز آسمان تهران به مقصد كيش بلند ميشه.» قلبم شروع به تپيدن كرد. صداي هواپيما استرسم رو بيشتر كرد. چشمهام رو روي هم گذاشتم و از ترس به صندلي چسبيدم. فايده اي نداشت و قلبم با ضربه به سـ*ـينهم ميكوبيد. دست احسان رو كه روي پاهاش گذاشته بود، توي مشتم گرفتم و فشردم. هواپيما ديگه تو حالت ساكني قرار گرفته بود. كمكم چشمهام و بعد مشتم رو باز كردم. با ديدن مچ دست احسان كه به شدت قرمز شده بود تازه فهميدم كه چقدر مچش رو فشار داده بودم، جاي ناخنهام روي دستش مونده بود. توي اون لحظه اصلاً متوجه نبودم كه دارم چيكار ميكنم. حتي به اين فكر نكرده بودم كه ما تازه به هم محرم شديم و اگه توي لحظه ي ديگه اي بود عمراً اگه اين كار رو ميكردم. فوراً دستش رو رها كردم و خجالتزده سرم رو پايين انداختم و گفتم: - ايواي ببخشيد! شرمنده! من اصلاً حواسم نبود. خيلي ترسيده بودم. سري تكون داد و گفت: - مگه هواپيما هم ترس داره؟! چيزي نگفتم و به آسمون آبي خيره شدم. *** احسان با پرادوي مشكيرنگي كه كرايه كرده بودم تا اين چند روزي كه اينجاييم راحت باشيم، به سمت سوئيتي كه آريا توي كيش داشت و كليدش رو بهمون داده بود تا ماه عسل به اصطلاح خوشمون رو توش بگذرونيم رفتيم. مبينا به روبه روش خيره بود. نميدونستم كه واقعاً چه اصطلاحي رو بايد براش به كار ببرم؛ زن؟ همسر؟ آشنا؟ ناشناس؟ غريبه؟ واقعاً كجاي زندگيم جا داشت؟ به نظر من كه فقط يه واسطه بود، واسطه ي رسيدن به هستي؛ همين و بس. روبه روي سوئيت ايستادم و رو به سمت مبينا كه همچنان به روبه روش خيره بود گفتم: - همينجاست.⚘⚘⚘ 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
Joze 02-Aghaie Tahdir.mp3
32.09M
📖 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 🌺 📥توسط استاد معتز آقایی ⏲ «در 33 دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 📩 به دوستان خود هدیه دهید. 🌙 هر روز ماه مبارک رمضان در کانال ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦