#راهی_به_دریا
#صفحهشانزدهم
مهدى جان! خوب مى دانم، اگر من بخواهم از عذاب خدا نجات پيدا كنم، بايد ولايت تو را قبول كنم، ولايت تو، محورِ سعادت است و رستگارى.
هر كس به بهشت وارد مى شود، به خاطر محبّت شماست، رضاى شما، رضاى خداست، اگر كسى بتواند شما را راضى و خشنود سازد، خدا را راضى ساخته است.
كسى كه بفهمد حق با شماست، بداند كه خدا ولايت شما را بر او واجب كرده است، امّا از قبول ولايت شما سرباز زند، جايگاهش آتش دوزخ خواهد بود.
آرى! كسانى كه با شما دشمنى مى كنند و با اين كه مى دانند حق با شماست، امّا آن را انكار مى كنند، آنان به آتش گرفتار خواهند شد، امّا حساب كسانى كه از شما هيچ نمى دانند و جاهل هستند و اصلاً حق به آن ها نرسيده است، جداست.
مولاى من! من اعتقادات خود را در حضور تو بيان كردم و اكنون تو را گواه مى گيرم، از تو مى خواهم بر آنچه براى تو گفتم شهادت بدهى.
من تو را دوست دارم! به امامت تو اعتقاد دارم، به قلب من نگاه كنى، ببين كه قلب من شيداى توست، عشق تو، تنها سرمايه من است.
من دوستان تو را دوست دارم، با دشمنان تو، دشمن هستم. من رنگ و بوى تو را دارم، من در فكر و انديشه و احساس و كردار فقط پيرو تو هستم. خوب مى دانم كه اگر تو را دوست داشته باشم و از دشمنان تو بيزار نباشم، شيعه واقعى شما نيستم.
اگر بخواهم جزء پيروان واقعى تو باشم، بايد با دشمنان تو دشمن باشم. آن كسى كه تو را دوست دارد و از دشمنان تو بيزار نيست، به دروغ ادّعاى محبّت تو مى كند، تو اين محبّت را از او خريدارى نمى كنى!
من با تو هستم، با غير تو كار ندارم، به تو ايمان دارم، تو را دوست دارم و ولايت تو را قبول كرده ام، من فقط گوش به فرمان تو هستم، تسليم تو هستم! پيروى كردن از غير تو، چيزى جز آتش جهنّم در پى ندارد.
اى خاندان پيامبر! حق و حقيقت هميشه با شما بوده است، هر كجا شما برويد، حق و حقيقت هم همان جاست. شما محور حق و حقيقت هستيد. حق چيزى است كه شما آن را بپسنديد، باطل چيزى است كه شما از آن بيزار باشيد. به هر چه شما فرمان دهيد، آن چيز خوب و زيباست، از هر چه كه نهى كنيد، آن چيز زشت و پليد است.
من به خداى يگانه ايمان دارم، خدايى كه شريك ندارد، من محمّد را پيامبرِ خدا مى دانم، به همه شما ايمان دارم.
من به همه شما (از اوّلين نفر تا آخرين نفر شما) اعتقاد دارم، من تسليم شما هستم و پيروى كامل از شما مى كنم، هر چه شما بگوييد قبول مى كنم.
🌹🌹🌹🌹🌻🌹🌹🌹🌹
#زیارتالیاسین
#راهیبهدریا
#آیههایانتظار
#منتظرانظهور
#کپیآزاد
#نشرحداکثری
#دلنوشتهوحدیث
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#خورشیدایران
#صفحهشانزدهم
#هفتمینمسابقه
1- سبقت عجم در پذیرش و تأیید دین
ابراهیم یکی از فرزندان امام کاظم(ع) بود، ولی فرزند ناخلف بود، و در مورد امامت بعد از پدر، مزاحمتهایی برای حضرت رضا(ع) ایجاد میکرد.
علیبن اسباط میگوید: به حضرت رضا(ع) عرض کردم: مردی نزد برادرت ابراهیم رفته (و او را اغفال کرده) و به او گفته: «پدرت وفات نکرده است.» آیا شما نیز مانند ابراهیم، چنین عقیدهای دارید؟
امام رضا: شگفتا! آیا رسول خدا(ص) میمیرد، ولی موسی (پدرم) نمیمیرد، سوگند به خدا پدرم وفات کرد، چنانکه رسول خدا(ص) وفات کرد ولی خداوند متعال از آن لحظهی رحلت پیامبر(ص) به بعد و زمانهای بعد از آن، به طور پیگیر این دین را بر عجمزادگان منّت میگذارد، ولی همین توفیق را از بعضی از خویشان پیامبر(ص) (به خاطر عدم شایستگیشان) بازمیدارد، همواره به عجمزادگان عطا میکند و از خویشان پیامبر(ص) بازمیدارد، من هزار دینار بدهکاری ابراهیم را ـ پس از آن که بر اثر ناداری تصمیم بر طلاق همسران، و آزاد نمودن بردگانش گرفته بود ـ ادا کردم (در عین حال در برابر محبّتهای من، دست از کینهتوزی برنمیدارد) چنان که شنیدهای برادران یوسف با یوسف(ع) چه کردند، یوسف چه ستمها و آزارها از برادرانش دید.
به این ترتیب امام رضا(ع) از برادرش ابراهیم که از خویشان پیامبر(ص) است، سخت انتقاد کرد، و عجمزادگان را که توفیق پذیرش دین خدا و امامان بر حق را یافتهاند، برتر از عربهای کجاندیش دانست و ملاک برتری را به تقوا و حقپرستی دانست، نه خویشی و فامیل، و این خود یک گِلهای بود که امام هشتم(ع) از برادرش نمود با این که به او آن همه مجبت نموده بود، چنان که شاعر گوید:
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#خورشیدایران
#مسابقهویژهدههیکرامت
#هفتمینمسابقه
#شناختامامرضاعلیهالسلام
#شناختحضرتمعصومهسلامالله
#نشر_حداکثری
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
#کانال_کمال_بندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهشانزدهم
#محمدهلال
باران، نم نم مى آمد، همراه با دوستم (از همان خيابانى كه نامش محمّدهلال(ع)است) به سوى مسجد رفتيم، ما بايد به يك محلّه قديمى شهر مى رفتيم. جلوى مسجد ايستاديم، به طرف بالا نگاه كرديم، يك آينه كوچك آنجا بود، وقتى وسط كوچه ايستاديم و به آينه نگاه كرديم، گنبد و گلدسته هاى حرم تو را ديديم، گنبدى فيروزه اى كه در آن آينه نقش مى بست بسيار زيبا بود.
آن روز، حسّى زيبا در وجودم شكل گرفت، براى لحظاتى ايستادم، به اين شاهكار آن معمار، آفرين گفتم. بين آن مسجد و حرم تو، صدها متر راه است. خانه هاى زيادى در اين ميان قرار دارد، ولى از آن آينه، حرم تو پيداست.
اين معمار چه كسى بوده كه خواسته است با يك آينه، حرم تو را در اينجا هم به تصوير كشد؟ خدايش رحمت كند! او اكنون در دل خاك آرميده است، امّا با اين شاهكار خود، اشك را بر چشمان من جارى كرد... او به خوبى پيام خود را به نسل فردا منتقل كرد: "بايد هويّت خويش را پاس بداريم".
يكى از دوستانم مى گفت: "باور من اين است كه ايده نصب آن آينه را مُلاعلى آرانى به آن معمار داده است".
به راستى، چند نفر از نسل امروز شهر، آن آينه را ديده اند؟
❣❣❣❣❣❣❣❣❣
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9