#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهبیستچهارم
نام تو "حبيب الله" است، تو مجتهد و فقيه اهل بيت(عليهم السلام) هستى و مردم به تو احترام زيادى مى گذارند، تو در قلب آنان جاى دارى.
در سال 1225 شمسى به دنيا آمدى. مردم تو را بيشتر به اين اسم مى شناسند: "مُلاحبيب الله شريف كاشانى". در آن روزگار فقط به كسى "مُلا" مى گفتند كه در اوج اقتدار علمى بود، اگر بخواهم به زبان امروزى از تو توصيفى كنم بايد عبارت "آيت الله العظمى" را به كار ببرم.
تو فقط هجده سال داشتى كه استادت تشخيص داد كه به مقام اجتهاد رسيده اى و او به تو اجازه اجتهاد داد، رسيدن به اين مقام آن هم در آن سن، نشان از استعداد فراوان تو داشت. خدا به تو استعداد نوشتن هم داده بود و از همان زمان، نوشتن را هم آغاز كردى.
از استادانى كه در كاشان بودند، بهره كافى برده بودى، وقت سفر به شهرهاى ديگر بود، به اصفهان و سپس تهران سفر كردى. آن زمان، حوزه قم هنوز رونق زيادى نداشت. دو سال را در اصفهان و تهران سپرى كردى. وقت آن شد كه به عراق سفر كنى.
تو آوازه شيخ انصارى را شنيده بودى، شيخ انصارى بزرگ ترين دانشمند شيعه بود، مقدمات سفر را فراهم كردى، ابتدا به كربلا رفتى تا امام حسين(ع)را زيارت كنى. سپس به نجف رفتى و اميرالمؤمنين على(ع)را زيارت كردى. مدّتى در نجف ماندى. نجف بزرگ ترين مركز علمى شيعه بود. از استادان آنجا بهره ها بردى و بعد از مدّتى به كاشان بازگشتى.
مردم كاشان بازگشت تو را غنيمت مى شمارند و خدا را به خاطر آن شكر مى كنند و براى امور دينى خود به تو مراجعه مى كنند. مدّتى مى گذرد، نام "مُلا زين الدين گلپايگانى" را مى شنوى، روح حقيقت جوى تو ناآرام مى شود، بار سفر مى بندى و به گلپايگان مى روى تا از اين استاد بهره ببرى.
وقتى به گلپايگان مى رسى، استاد را بيمار مى يابى، تو دير آمده اى و ديگر فرصت بهره بردن از او را ندارى. استاد وقتى تو را مى بيند يك سفارش به تو مى كند كه زندگى تو را تغيير مى دهد و هميشه آن را آويزه گوش خود قرار مى دهى.
سخن مُلازين الدين، سه جمله بيشتر نبود: "از دنياطلبان دورى كن، دل خويش را به ياد خدا زنده بدار و از هر چه رنگ اين دنيا را دارد، دورى كن".
اين سخن در تو شورى به پا مى كند، به كاشان بازمى گردى. ديگر وقت خود را بيشتر صرفِ كمال معنوى خود مى نمايى و از دنيا و دنياطلبان دورى مى كنى. تو ارزش نوشتن را كشف مى كنى و مى دانى كه خدا به قلم سوگند ياد كرده است، پس نوشتن را اولويّت اوّل زندگى خود قرار مى دهى.
امروزه 157 كتاب تو در دسترس ما مى باشد. اين كتاب ها در موضوعات مختلف مى باشد: "تفسير قرآن، فقه، اصول فقه، اخلاق، تاريخ، اعتقادات، عرفان، رياضى، تجويد و...". اگر كسى با كتب تو آشنايى داشته باشد به علم و نبوغ تو پى مى برد.
💖💖💖💖💖💖💖💖
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#صفحهبیستپنجم
ماه رمضان بود، روزه گرفتن در آب و هواى كويرى منطقه، واقعاً طاقت فرسا بود، امروزه وقتى ماه رمضان فرا مى رسد، خيلى از كلاس هاى درس در حوزه ها تعطيل مى شود، امّا تو هرگز به اين امر راضى نبودى.
تو دوست داشتى تا شاگردانت هر چه بيشتر و بيشتر از علم بهره ببرند. شاگردان تو، خدا را شكر مى كردند، آنان با خود مى گفتند: "هر كسى توفيق بهره بردن از مُلاحبيب الله را ندارد، معلوم نيست ديگر در چه زمانى در كاشان، دانشمندى همانند او ظهور كند".
ديگر وقت آن بود كه از خانه بيرون بيايى، ساعت تقريباً هشت صبح بود، از كوچه اى كه تو را به مسجد مى رساند عبور كردى، در مسجد شاگردانت منتظر تو بودند. چند نفر از مردم وقتى تو را ديدند به تو سلام كردند، پاسخ آنان را دادى.
وارد مسجد شدى، سلام كردى، شاگردان به احترام تو از جا برخاستند به سوى منبر رفتى. همه سر جاى خود نشستند، تو هم بالاى منبر رفتى. همه قلم و دفتر خود را آماده كردند و به چهره تو چشم دوختند، آنان مى دانستند كه ثواب نگاه به چهره عالم ربّانى، برتر از شصت سال عبادت مى باشد.
همه منتظر بودند سخنان علمى تو را بشنوند، ولى تو سكوت كرده بودى و نگاهت به گوشه اى خيره مانده بود.
حال تو منقلب بود، سكوت تو به درازا كشيد. هيچ كس نمى دانست چه شده است، همه از يكديگر مى پرسيدند: "چرا استاد اين قدر منقلب است؟ چه حادثه اى رخ داده است؟".
لحظاتى گذشت، تو به خود آمدى، خود را بالاى منبر و در حضور شاگردانت يافتى، تو بايد رؤياى خود را براى آنان مى گفتى، اينجا محفل دانش است، چه رازى در ميان بود؟
تو ديشب، خواب مهمى ديده بودى و تصميم گرفتى تا آن خواب خود را براى اوّلين بار در محفل علما بيان كنى. تو دغدغه اى بزرگ داشتى، مى خواستى به آيندگان پيام مهمى را منتقل نمايى. خواب تو، يك "رؤياى صادقه" بود.
سكوت بر فضاى مسجد حكمفرما مى شود، حال تو منقلب تر مى شود، همه شاگردان، پيام تو را درك مى كنند، رو به شاگردانت مى كنى و چنين مى گويى: "من ديشب مولايم اميرمؤمنان(ع) را در خواب ديدم. او به من فرمود: چرا به زيارت فرزندم محمّدهلال(ع)نمى روى؟".
بعد از آن بار ديگر سكوت مى كنى، اين خواب تو حقيقت مهمى را آشكار كرده است...
❤️🌻🌷🦋❤️🌻🌷🦋
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#صفحهبیستششم
يك روز مى گذرد، عصر فرا مى رسد، گروه زيادى از مردم كاشان در ميدان نزديك خانه تو جمع شده اند، آنان منتظر آمدن تو هستند، قرار شده است همراه آنان با پاى پياده به سوى حرم محمّدهلال(ع)حركت كنى. تو تصميم گرفته اى كه هرگز در اين مسير بر شتر يا اسب سوار نشوى، مى خواهى پياده بروى.
"آقا ميرزا احمد عاملى" يكى از شاگردان توست كه در حريم حرم محمدهلال(ع)زندگى مى كند، او امام جماعتِ مسجد جامع آران است. تو شب قبل كسى را فرستاده اى تا او را در جريانِ امر قرار بدهد. او برنامه ريزى مى كند تا تو و همراهانت، افطار، مهمان او باشيد.
تو از خانه حركت مى كنى، هوا گرم است، لب هاى تو تشنه است، مثل همه مردم، روزه دار هستى، امّا عشقى در دل تو شعله مى كشد. از زمانى كه آن خواب را ديده اى، بى قرار هستى.
به همه زيارت ها رفته اى، مشهد، قم، نجف، كربلا و... راه هاى دور را طى كرده اى، از كاشان تا نجف را با اسب و شتر پيموده اى، در آن زمان كه از ماشين و هواپيما خبرى نبود. افسوس بزرگى در دل تو ريشه دوانده است، فاصله كاشان تا حرم محمّدهلال(ع) تقريباً ده كيلومتر است، تو چرا تا به حال به آنجا نرفته اى؟ چرا آن قدر صبر كرده اى تا اميرالمؤمنين(ع)به خواب تو بيايد و اين جمله را به تو بگويد: "چرا به زيارت فرزندم محمّد هلال(ع)نمى روى؟".
با پاى پياده به سوى محمّدهلال(ع) به پيش مى رفتى، مردم نيز پشت سر تو حركت مى كردند. تو شُكوه و عظمتى ديگر به اين مسير داده بودى.
ساعتى گذشت و تو نزديك حرم محمّدهلال(ع) بودى. كسانى كه در حريم اين حرم بودند به استقبال تو و همراهان تو آمده بودند، اشك در چشم داشتى، وارد حرم شدى و به سوى ضريح رفتى و سلام كردى:
السلامُ علَيكَ ايُّها الهِلالُ المُنيرُ!
غروب آفتاب نزديك بود، زمان زيادى تا اذان نمانده بود، تو در صحن نشسته بودى و مردم نيز پشت سر تو صف بسته بودند. تو در فكر فرو رفته بودى، گويا تو افسوس گذشته را مى خوردى كه چرا زودتر به اين حرم باصفا نيامدى.
💖💖💖💖💖💖💖💖
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#صفحهبیستهفتم
اگر كسى كه از آينده خبر داشت تو را مى ديد از تو مى خواست تا افسوس نخورى، تو با اين كار خود، يك جريان تاريخى را تقويت كردى، باورى را بارور ساختى. اين سنّت، ديگر پايدار شد.
من از كدام سنّت سخن مى گويم:
سوگواره كاشانى ها در حرم محمّدهلال(ع) در روز بيست و يكم رمضان.
محمّدهلال(ع) سال ها در گمنامى بود، او در روزگار خفقان و ظلم به اين منطقه پناه آورده بود، تقدير چنين بود كه خدا به دست تو، پرده اى از اين حقيقت بردارد. تو يك كار با اخلاص و بسيار ارزشمند در زندگى انجام داده بودى كه خدا به تو چنين مزدى داد و نام و ياد تو را با اين سنّت گره زد.
آرى، خيلى ها كارهاى بزرگ مى كنند، امّا كار آنان، جرقّه اى بزرگ در دل تاريكى هاست، كارشان بسيار جلوه گر است، ولى يك جرقّه است، جرقّه تمام مى شود و بار ديگر تاريكى مى آيد، ولى كار تو، يك جريان بود، جريانى كه ادامه خواهد داشت...
تو مى توانستى تنهاى تنها به زيارت محمّدهلال(ع) بيايى، مى توانستى خواب خود را يك راز براى خودت نگاه دارى، ولى تو براى منطقه كاشان، تاريخ ساز شدى.
خيلى از علما آمدند و رفتند و نامشان فقط در گوشه كتابخانه ها است، امّا نام تو براى هميشه با محمّدهلال(ع) پيوند مى خورد، مردم منطقه كاشان هر سال ياد تو را گرامى مى دارند، هر سال كه روز بيست و يكم رمضان فرا مى رسد، چه شورى در منطقه كاشان مى افتد، مردم براى عرض تسليت به حرم محمّدهلال(ع) مى آيند و جلوه هايى ناب از عشق به حضرت اميرالمؤمنين(ع)را مى آفرينند.
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#صفحهبیستهشتم
در اينجا قدرى درباره مهم ترين كتاب تو سخن مى گويم:
كتاب "مُنتَقِدُ المَنافِع".
اين كتاب را در چهارده جلد به زبان عربى نوشته اى و به بررسى احكام فقهى پرداخته اى و براى نوشتن اين كتاب، تلاش فراوانى كرده اى. به بررسى احاديث اقدام نمودى و مسير اجتهاد را نشان دادى. اين كتاب، اوج اقتدار علمى تو را نمايان مى سازد.
آيت الله العظمى خوئى(قدس سره) (كه يكى از بزرگ ترين مراجع تقليد بود) درباره اين كتاب چنين گفته است: "سزاوار است اين كتاب، كتابِ درسى حوزه ها باشد". اين سخن نشان مى دهد كه افكار بلند تو، توانسته است بزرگان علم و فقاهت را به خود جذب كند.
اين سخنان را براى چه گفتم؟
وقتى من با افكار بلند و اقتدار علمى تو بيشتر آشنا شدم، به سخن تو اعتماد بيشترى نمودم. كسى كه با علوم اسلامى آگاهى دارد و سال ها در حوزه درس خوانده است، بهتر از هر كس ديگر مى تواند عظمت فكر و اقتدار علمى تو را درك كند. چنين كسى وقتى كتب عربى تو را مى خواند در مقابل آن همه علم و همّت تو، سر تعظيم فرو مى آورد. كاش فرصت داشتم و از تو و عظمت تو بيشتر مى نوشتم!
آن شب، آن خواب را ديدى، تو مى دانستى كه آن خواب، يك رؤياى صادقه است، و آن را براى شاگردان خود تعريف كردى. آيا كسى مى تواند بگويد كه رؤياى تو، يك رؤياى صادقه نبوده است؟
من خواب هايى را در جامعه شنيده ام، وقتى سؤال كرده ام كه چه كسى اين خواب را ديده است، به يكى از اين دو نتيجه رسيده ام: گاه اصلاً معلوم نشده است كه چه كسى آن خواب را ديده است، گاه هم به كسى رسيده ام كه اهل علم نبوده است و نمى توانسته مرزِ توهّم و رؤياى صادقه را تشخيص بدهد.
من به زودى به چيزى اعتماد نمى كنم، هرگز خواب يك شخص كه سواد دينى ندارد، نمى تواند براى من يك باور بشود.
مُلا حبيب الله! من بايد باانصاف باشم. اين رسالت قلم من است. تو آن روز، روزه بودى، ماه رمضان بود، اگر كسى در حالى كه روزه دار است، سخنى بى جهت به معصوم نسبت بدهد، روزه اش باطل مى شود. تو در حضور اهل علم، آن خواب را تعريف كردى.
چقدر تفاوت است ميان خوابى كه تو ديده اى و خوابى كه شخصى در جمعى احساسى مى گويد و سپس در جامعه رواج پيدا مى كند؟
چقدر آن شاعر زيبا گفته است:
ميان ماه من تا ماه گردون*** تفاوت از زمين تا آسمان است
اكنون به ياد سخن پيامبر مى افتم. پيامبر فرمود: "خواب، يك جزء از هفتاد جزء پيامبرى است".
اين سخن نيز از امام صادق(ع) است: "خواب مؤمن در آخرالزمان، يك جزء از هفتاد جزء پيامبرى است".
نكته مهم اين است: اين حديثِ امام صادق(ع) در كتاب "اصول كافى" نقل شده است، اصول كافى، كتابى است كه همه علماى شيعه به آن اطمينان زيادى دارند و آن را معتبرترين كتاب مكتب تشيّع مى دانند.
💖💖💖💖💖💖💖💖💖
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#صفحهبیستنهم
مُلا حبيب الله! من از خودم اين سؤال را مى پرسم: "اگر به خواب تو كه مجتهدى بزرگ و عالمى وارسته بودى، اعتماد نكنم، به چه خوابى مى خواهم اعتماد كنم؟ اگر خواب تو را رؤياى صادقه ندانم، پس كدام خواب، طبق حديث پيامبر و امام صادق(ع)، يك جزء از هفتاد جزء نبوّت است؟".
چه كسى به اين سؤال من پاسخ مى دهد؟
اگر خواب تو را هم قبول نكنم، ديگر بايد حديث پيامبر و امام خود را انكار كنم! من هرگز چنين كارى نمى كنم، من سخنان پيامبر و امام را باور دارم!
من خواب كسى را كه اين چهار شرط را داشته باشد، قبول مى كنم:
1 - پيرو مكتب اهل بيت و شيعه باشد.
2 ـ مجتهد مسلّم باشد و از كتاب ها و سخنان او، يقين به اقتدار علمى او بنمايم.
3 - در ميان مردم به تقوا و پرهيزكارى مشهور باشد.
4 - خواب را از خودِ او بشنوم (اگر مردم از او نقل كنند، اعتماد نمى كنم، زيرا ديده ام مردم خيلى حرف ها را مى زنند ولى اساسى ندارد).
مُلاحبيب الله!
شرط چهارم من اين بود كه بايد خواب را از خودِ شما بشنوم، من اين شرط را براى اطمينان بيشتر قرار داده بودم، من 54 سال بعد از وفات تو به دنيا آمده ام.
درست است كه خواب تو را عدّه زيادى نقل كرده اند، خيلى از آنان، مورد اعتماد مى باشند، امّا من الان چه كنم؟ آيا از شرط چهارم، چشم پوشى كنم؟ آيا چنين كارى درست است؟
بايد قدرى فكر كنم...
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهسیام
#محمدهلال
اين يك قانون است: "نوشتار يك شخص، مهم تر از گفته اوست". من اگر بتوانم در يكى از كتاب هاى تو، اثر و نشانى از آن خواب تو بيابم، ديگر مشكلم حلّ است.
بايد به بررسى كتاب هاى تو بپردازم، بايد مطالعه كنم... اين كار زمان زيادى مى طلبد...
سرانجام گمشده خويش را مى يابم، تو از آن خواب در كتاب خود ياد كرده اى.
كتاب "تذكرة الشهداء" از توست. در سال 1384 شمسى، انتشارات "شمس الضحى" در قم به چاپ اين كتاب اقدام كرد، من به اين چاپ مراجعه كردم. در جلد اوّل، از صفحه 554 تا 559 درباره مرقد "محمّدهلال(ع)" سخن گفته اى.
وقتى تو درباره فرزندان حضرت على(ع) بحث مى كنى، مناسب مى بينى كه از محمدهلال(ع) نيز سخن بگويى. پس در صفحه 554 سطر 14 چنين مى گويى: "هلال بن على كه در يك فرسخى كاشان در خارجِ قريه آران مدفون است و بقعه اش از قديم الأيام، زيارتگاه خواص و عوام بوده است".
سپس در صفحه 559 سطر 11 چنين مى نويسى: "اين خادم الشرع نيز خوابى ديده ام كه ظاهر در اين است كه مدفون در اين بقعه، يكى از فرزندان اميرالمؤمنين(ع)است".
در اينجا خود را به عنوان "خادم الشرع" معرفى مى كنى، يعنى كسى كه خدمتگزار دين است.
اكنون مى توانم به خواب تو اعتماد كنم، خواب همه آن چهار شرط را كه گفتم، دارا مى باشد.
💖🌹🌟💖🌹🌟💖🌹🌟
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهسییکم
#محمدهلال
در اينجا مى خواهم از "عبدالرحيم ضرّابى" نام ببرم. او كتاب "مراة قاشان" يا "تاريخ كاشان" سال 1250 شمسى نوشته است.اين كتاب، گنجينه اى نفيس براى تاريخ منطقه كاشان است. در صفحه 431 اين كتاب، درباره محمّدهلال(ع) چنين آمده است:
يكى ديگر از مزارات، زيارتگاه امامزاده واجب التعظيم، حضرت هلال بن على بن ابى طالب سلام الله عليه است كه در يك فرسخى شهر، فيما بَينَ قَريَتَيْن آران و بيدگل واقع و گنبد و بارگاه و صحن و سراى بزرگى در ابتداى "بند ريگ" ساخته اند و در شب هاى جمعه از آن دو قريه به زيارت مى روند
و در عرض سال، چند روز مخصوص از قبيل روزهاى عيد عزيز]غدير [و روز بيست و يكم رمضان و دهه عاشورا و نظاير آن ، از كاشان و بلوك آن، جمعى كثير به آنجا شتافته و خيرات و مبرّات مى كنند.
وقتى به اين سخن فكر مى كنم، متوجّه مى شوم كه در آن زمان، شب هاى جمعه مردم هم از آران و هم از بيدگل، براى زيارت محمّدهلال(ع)مى آمدند. در واقع اين حرم در آن زمان، محور همدلى بوده است.
مردم منطقه كاشان در مناسبت هاى مذهبى به حرم محمّدهلال(ع)مى آمدند و اين حرم جلوه گاهى از عشق به اهل بيت(عليهم السلام) بوده است. مردم آن روزگار چه هوش اجتماعى بالايى داشته اند كه اهل بيت(عليهم السلام)را محور اتّحاد خويش قرار داده بودند، آرى، عشق به اهل بيت(عليهم السلام)در هر كجا ريشه بدواند، جز محبّت و مهربانى و هم دلى برداشت نمى شود. اين راه را بايد پوييد.
🦋🌻🌷🦋🌻🌷🦋🌻🌷
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهسیدوم
#محمدهلال
هر سال، در روز 21 رمضان، در مسير كاشان تا حرم محمّدهلال(ع)جلوه هايى زيبا از عشق به اهل بيت(عليهم السلام) هويدا مى شود كه قلم از وصف آن ناتوان است، من از سوگواره كاشانى ها در حرم محمّدهلال(ع) سخن مى گويم.
خيلى ها مى گويند كه اين سنّت را مُلا حبيب الله، پايه گذارى كرده است و مى گويند چون او حضرت على(ع) را در خواب ديد كه به او فرمود: "چرا به زيارت فرزندم محمّد هلال(ع) نمى روى؟". پس او همراه با گروه زيادى از مردم كاشان در روز 21 رمضان به حرم محمّدهلال(ع) آمد و اين سنّت را پايه گذارى كرد.
من با اين سخن موافق نيستم، بلكه باور من اين است: "اين سنّت قبل از آن اقدام مُلا حبيب الله در كاشان وجود داشته است، مُلاحبيب الله، اين سنّت را تقويت كرد".
شواهد نشان مى دهد كه ملاحبيب الله تقريباً در سال 1280 شمسى آن خواب را ديد و چنان اقدامى را انجام داد، در حالى كه در عبدالرحيم ضرّابى در كتاب تاريخ كاشان در سال 1250 شمسى از آن سنّت سخن مى گويد.
آرى، سوگواره كاشانى ها در حرم محمّدهلال(ع) در روز 21 رمضان به زمان هاى دور برمى گردد. كتاب تاريخ كاشان، اين سوگواره را باشكوه توصيف مى كند. از سخن او روشن است كه اين امر در آن زمان، جزئى از فرهنگ دينى منطقه كاشان بوده است و ريشه در گذشته هاى دور داشته است.
🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهسیسوم
مُلا حبيب الله! بار ديگر با تو سخن مى گويم، برايت گفتم كه من به هر خوابى اعتماد نمى كنم، خوابى را قبول مى كنم كه يك مجتهد شيعه باتقوا بيان كند. خواب تو اين شرايط را دارد.
تو آن خواب را ديدى، صبح نزد شاگردان خود رفتى، حال تو بسيار منقلب بود، شاگردانت از حال تو در تعجّب بودند، آنان هيچگاه تو را اين گونه منقلب نديده بودند.
چه رازى در ميان بود؟ تو چرا آن قدر منقلب شده بودى؟
سال هاى سال، مردم كاشان به زيارت محمّدهلال(ع) مى رفتند، تو آن چنان سرگرم تحقيق و نوشتن و درس شده بودى كه از اين سنّت غفلت كرده بودى، غفلت تو از روى عمد نبود، امّا ديگران از غفلت تو برداشت ديگرى مى كردند.
تو آن خواب را ديدى و آن سخن را شنيدى. در خواب به تو گفتند: "چرا به زيارت فرزندم محمّدهلال(ع) نمى روى؟"، اين سخن بويى از تذكّر دارد، اميرالمؤمنين(ع) دوست داشت تو هم در اين سنّت، سهمى داشته باشى، مانند همه مردم به اين زيارت بشتابى.
💐☘💐☘💐☘💐☘💐
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#صفحهسیچهارم
مُلا حبيب الله! تو درباره محمدهلال(ع) نزديك به هفت صفحه سخن مى گويى. كتاب "تذكرة الشهداء" از صفحه 554 تا صفحه 560 را مى خوانم. تو نظر خود را در آنجا بيان كرده اى. براى فهم دقيق نظر تو نياز به يك مقدمه دارم.
اكنون من اين مقدمّه را چنين مى نويسم:
حضرت على(ع) پسرى شجاع داشت كه ما او را به نام "اباالفضل(ع)" مى شناسيم، گاهى هم او را "قمر بنى هاشم" و "ماه بنى هاشم" مى خوانيم. اگر به كتب تاريخى مراجعه كنيم مى بينيم كه حضرت على(ع)نام هيچ كدام از فرزندان خود را "اباالفضل" يا "قمر بنى هاشم" يا "ماه بنى هاشم" نگذاشته است.
اگر كسى از ماجرا بى خبر باشد، چنين مى گويد: "وجود فرزندى به نام قمربنى هاشم در ميان فرزندان على(ع) ثابت نيست".
اگر او قدرى تحقيق كند با حقيقت آشنا مى شود: نامِ پسر على(ع)، "عبّاس" است، اين نامى است كه على(ع) براى او انتخاب كرده است.
وقتى عبّاس بزرگ شد، ازدواج كرد، اوّلين فرزند او به دنيا آمد. او نام فرزندش را "فضل" گذاشت. از آن روز به بعد، مردم به عباس گفتند: "اباالفضل"، يعنى "پدرِ فضل". اين كُنيه او بود.
عبّاس بسيار زيبا بود و مردم او را "قمربنى هاشم" خواندند. ترجمه اين عبارت در زبان فارسى مى شود: "ماه بنى هاشم".
از طرف ديگر، "قمربن على" نيز عنوانى است كه مى توان براى عبّاس بن على(ع)به كار برد. همانطور كه در منابع تاريخى، عنوان "قمربن على" ذكر نشده است عنوان "هلال بن على" هم ذكر نشده است. كسى كه مى خواهد به كتب تاريخ مراجعه كند نبايد به دنبال عنوان "هلال بن على" باشد. در ميان فرزندان على(ع) كسى كه نامش "هلال بن على" يا "محمّدهلال" باشد، ذكر نشده است. ما بايد در جستجوى يك "اسم" باشيم نه در جستجوى يك "صفت"! "هلال" يك اسم نيست.
در اينجا مثالى ديگر مى زنم: آيا پيامبر دخترى به نام "طيّبه" يا "طاهره" داشته است؟
حقيقت مطلب اين است: پيامبر نام دخترش را فاطمه(س) نهاد. آن دختر را به اين لقب ها خوانده اند: زهرا، طيّبه، طاهره.
اين مطلب هم مى تواند به روشن شدن بحث كمك كند: در تاريخ مى خوانيم كه نفس زكيّه در سال 145 هجرى قمرى قيام كرد و به دست بنى عبّاس به شهادت رسيد.
اين نفس زكيّه كيست؟ اين يك صفت است. اسم اصلى او، "محمّد" و از نوادگان امام حسن(ع) بوده است. كسى كه از تاريخ اطلاع كمى دارد وقتى اين نكته را نداند، خيال مى كند كه نفس زكيّه، يك دروغ است و وجود خارجى نداشته است.
نكته مهم اين است: بسيارى از شخصيّت هاى تاريخى با اسم خود مشهور نيستند، بلكه با لقب خود مشهور مى باشند.
===🦋🦋🦋🦋🦋🦋===
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#صفحهسیپنجم
مُلا حبيب الله! خوشا به حال تو! هفت شهر عشق را پشت سرگذاشتى و من هنوز اندر خم يك كوچه ام.
من در كتاب هاى تاريخى به دنبال گمشده اى مى گردم و شجاعت تو را ندارم، امّا تو شجاعت آن را داشتى كه درباره محمّدهلال(ع) بيشتر بنويسى، من به تو حسرت مى خورم. من كه شجاعت تو را ندارم، پس به من اجازه بده از طرف تو سخن بگويم!
اين قلم مى خواهد از طرف تو بنويسد و من سكوت كنم و نظرى ندهم. تأكيد مى كنم اين شش نكته، نظر تو را در اين موضوع بيان مى كند:
* نكته اوّل
حضرت على(ع) پسران زيادى داشت، و نام سه تن از آنان را "محمّد" نهاد. در اينجا به اين سه پسر او اشاره مى شود:
1 - محمّد اَكبَر (يعنى محمّد بزرگ تر): او در بقيع دفن شده است و به محمّدحنفيّه مشهور شده است، زيرا مادر او از قبيله حنفيّه بود.
2 - محمّد اَوسَط يعنى محمّدى كه بين دو محمّد، به دنيا آمده است.
3 - محمّد اَصغَر (يعنى محمّد كوچك تر): او در كربلا شهيد شده است. كنيه او ابوبكر بوده است و بعضى ها از او با عنوان "ابوبكربن على" ياد مى كنند.
نكته مهم اين است: اسم اصلى آن سه پسر، "محمّد" بوده است، واژه هاى "اكبر" و "اَوَسط" و "اصغر" را بعداً ديگران به نام آنان اضافه كرده اند.
* نكته دوم
"هلال" لقب همان "محمّد اَوسَط" است. نامش "محمّدبن على"است
، ولى چون زيبارو بوده است به او "هلال بن على" گفته اند. در واقع، او بيشتر با صفت خود، مشهور شده است تا با اسمش. همچنين او را "محمّدهلال" يا "محمّدِ ماهرو" هم خوانده اند.
در زبان فارسى به كسى كه چهره اى زيبا دارد مى گوييم: "روى او همانند ماه است". در زبان عربى از واژه "قمر" و "هلال" براى بيان زيبايى استفاده مى شود.
مردم آن روزگار، دو برادر را در اوج زيبايى ديدند: عبّاس و محمّداَوَسط.
آنان براى اين دو، دو لقب را انتخاب كردند، براى عبّاس واژه "قمر" را برگزيدند و براى محمّداَوَسط واژه "هلال" را.
اين گونه بود كه عبّاس با عنوان "قمربنى هاشم" مشهور شد و محمّداَوسَط با عنوان "محمّدهلال" و "هلال بن على".
مُلا حبيب الله! اين نصّ كلام توست: "هلال بن على كه در يك فرسخى كاشان در خارجِ قريه آران مدفون است". سپس مى گويى: "و ظاهر آن است كه او محمّداَوَسط باشد".
ادامه دارد
====☘💐☘💐☘====
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#صفحهسیششم
* نكته سوم
مُلا حبيب الله! طبق نظر تو، پدر محمّدهلال(ع)، حضرت على(ع)مى باشد، كاش مى دانستم طبقِ نظر تو، مادرِ او چه كسى بوده است!
وقتى كتاب تو را با دقّت بيشترى مى خوانم به جواب سؤال خود مى رسم:
اين نصّ كلام توست: "معيّن مى شود كه او، همان محمّداَوَسط است كه مادرش اُمامه، خواهرزاده حضرت فاطمه(س)باشد".
طبق گفته تو، اُمامه، نوه پيامبر بوده است و محمدهلال(ع)از مادر به پيامبر مى رسد.
اكنون ديگر مى دانم كه طبقِ سخن تو، نَسَب مادرى محمدهلال(ع)چنين مى شود:
محمّد بن اُمامة بنت زينب بنت محمّد(ص).
آرى، وقتى حضرت فاطمه(س) در بستر بيمارى قرار گرفت به على(ع)وصيّت كرد كه بعد از او با اُمامه ازدواج كند. (اُمامه، دختر زينب بود. زينب هم دختر پيامبر بود). اين نظر توست.
مُلا حبيب الله! به من اجازه بده تا از شاگردِ تو، يادى بنمايم!
آيت الله آقاميزرا احمد عاملى آرانى را مى گويم، او دانشمندى بزرگ در عصر خود بود. قبر او در حرم محمّدهلال(ع) (در شبستانى كه به نام خود اوست) مى باشد. او به مردم مى گفت: "وقتى مى خواهيد سلام به محمّدهلال(ع)بدهيد، اوّل چنين بگوييد: السّلامُ عَلَيكَ يابنَ رَسولِ الله!".
مُلا حبيب الله! اكنون سخنان تو را ادامه مى دهم و نكات ديگرى از سخنان تو را مى نويسم:
====💖🌹🌟💖🌹====
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهسیهفتم
#محمدهلال
* نكته چهارم
روشن شد كه محمّدبن على(ع) چهره اى زيبا داشت و مردم او را "هلال بن على(ع)" ناميدند. در زبان فارسى، بعضى ها او را "هِلال على(ع)" خواندند و واژه "بِن" را از بين دو واژه "هلال" و "على" حذف كردند.
گروهى "هِلال على"را "حَلال على" تصوّر كردند و اين عبارت را اشتباه تلفّظ نمودند. اين باعث شد تا خرافه اى عجيب در ميان آنان رواج پيدا كند.
آن خرافه عجيب چنين بود: "على(ع) با خواهرِ خليفه دوّم، ازدواج موقّت كرد. از اين ازدواج، پسرى به دنيا آمد. خليفه دوم كه اين ازدواج را حرام مى دانست، عصبانى شد... شيعيان آن كودك را حَلالِ علىخواندند تا همه بدانند كه در اسلام، اين نوع ازدواج، حلال است".
هر كس كه كمترين آگاهى از تاريخ داشته باشد، مى داند كه اين مطلب، هيچ اصل و اساسى ندارد. على(ع) هيچ ازدواجى با خواهر خليفه دوم نداشته است. (حلال بودن ازدواج موقّت، يك حكم قرآنى است و نياز به اين نوع خرافات ندارد. قرآن در آيه 24 سوره نساء در اين باره سخن مى گويد). اين خرافه ريشه در تلفّظ غلط يك واژه دارد، ما چيزى به نام "حَلال على" نداريم، مردم محمّداَوسَط را "هلال بن على" مى خواندند چون چهره اش زيبا بود.
* نكته پنجم
يزيد بعد از حادثه كربلا، تصميم گرفت تا كسى از فرزندان على(ع) و خاندان پيامبر باقى نگذارد، در آن شرايط محمدهلال(ع) با "عون" از طائف به خراسان پناه برد.
آن زمان، ايران (از شرق تا غرب) زير نظر حكومت بنى اميّه بود و بنى اميّه براى مناطق ايران، حكمران مشخص مى كردند.
وقتى محمدهلال(ع) با همراهانش به خراسان رسيد، دشمنان به جنگ آنها آمدند و جمعى از همراهانش به شهادت رسيدند. محمّدهلال(ع) در ميدان جنگ مجروح شد و چون شرايط را براى ادامه جنگ مناسب نديد در دل شب به سوى كوير مركزى ايران حركت كرد.
دشمنان خيال كردند محمّدهلال(ع) كشته شده است، در حالى كه او آن سرزمين را ترك گفته بود. او مخفيانه پس از تحمّل سختى هاى فراوان، راه را پيمود و به "آران" رسيد و در آنجا سكونت كرد...
مدّتى گذشت، او خود را به عدّه اى كه به آنان اطمينان داشت، معرفى كرد و سپس از دنيا رفت.
* نكته ششم
بعد از رحلت او، مردم او را به خاك سپردند و مرقد او چراغ هدايتى براى مردم حقيقت جو شد. در گذر تاريخ، كرامات بى شمارى كه از اين مرقد ظهور كرد، علاقه مردم را بيشتر و بيشتر نمود.
مُلا حبيب الله! اين پايان شش نكته اى است كه نظر تو را بيان مى كند. تأكيد مى كنم من فقط نظر تو را در اينجا ذكر كردم.
در صفحه 559 سطر 19 كتاب خود چنين مى گويى: "مدفون در اين بقعه از فرزندان اميرالمومنين(ع)است، على الظاهر. و شهرتش به اين مطلب، كمتر ا
ز شهرت بسيارى از بُقاع متبرّكه نيست پس احترام آن از باب تعظيم شعائر الله، لازم است".
سخن پايانى تو را يك بار ديگر مى نويسم: "احترام آن از باب تعظيم شعائر الله، لازم است".
======🏴🏴🏴🏴🏴=======
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهسیهشتم
#محمدهلال
مُلا حبيب الله! تو هفت شهر عشق را پشت سرگذاشتى و من هنوز اندر خم يك كوچه ام... اعتراف مى كنم كه من فقط شجاعتِ سكوت دارم. به من حق بده و بر من خرده مگير! تو آن رؤياى صادقه را ديدى و شجاعت پيدا كردى. اكنون بر سرم فرياد بزن و بگو: "چشم ها را بايد شست. جور ديگر بايد ديد". من محتاج اين فرياد تو هستم!
اين يك سؤال است: ملاحبيب الله مى گويد: "بعد از حادثه كربلا، محمدهلال(ع) به آران آمده است". آيا در آن زمان، چنين آبادى وجود داشته است؟
بايد به بررسى كتاب هاى جغرافيا بپردازم...
ابن رُسته اصفهانى، يكى از دانشمندانى است كه در علم جغرافيا كتاب مهمى (به زبان عربى) نوشته است. نام كتاب او "الأعلاق النفيسة" مى باشد. او در سال282 شمسى در اصفهان زندگى مى كرد.
او در صفحه 153 كتاب خود (چاپ دار صادر ـ بيروت) مطلبى را (به زبان عربى) مى نويسد، من ترجمه آن را ذكر مى كنم: "اردستان، محل تولّد انوشيروان است... وقتى انوشيروان براى درس نزد معلّمان خود مى رفت هشتاد كودك اردستانى همراه او بودند. وقتى او به حكومت رسيد، آن هشتاد نفر را به حضور طلبيد و آنان را احترام فراوان كرد و فرمان داد تا براى هر كدام از آن ها كاخ هاى باشُكوهى ساخته شود. آن كاخ ها تا اين زمان باقى مانده اند و فرزندانِ آن هشتاد نفر به آن كاخ ها افتخار مى كنند".
بعد از اين، ابن رُسته از مناطقى كه آن كاخ ها در آنجا ساخته شده اند، اين گونه نام مى برد:
1 - جَرم قاسان و صَردقاسان (منظور منطقه گرم و سرد كاشانِ امروز مى باشد).
2 - ااران (در رسم الخط قديم، حرف الف با مدّ را به صورت دو الف مى نوشتند).
او نام ده منطقه ديگر را هم ذكر مى كند و سپس مى گويد: "هر كدام از اين مناطق، آبادى هاى فراوان دارند".
ملاحبيب الله مى گويد كه بعد از حادثه كربلا، محمّدهلال(ع) به آران آمده است، طبق نظر او، اين ماجرا تقريباً در دهه شصت هجرى روى داده است (در آن تاريخ سال از حكومت انوشيروان گذشته بود).
از سخن ابن رُسته استفاده مى شود كه در آن زمان، آران منطقه اى آباد بوده است. اين قديمى ترين سندى است كه از آران سخن مى گويد، ولى قبل از اين نيز اين منطقه، آباد بوده است.
💖💐💖🌹💖💐💖🌹
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهسینهم
#محمدهلال
در اينجا مى خواهم با نهايت احترام از "مُلا غلام رضا آرانى" ياد كنم، او دانشمندى بزرگ بود و بيش از چهل كتاب تأليف كرد. هر كس با علوم اسلامى آشنايى داشته باشد، وقتى به فهرست كتب او دقّت مى كند، عظمت فكر و اقتدار علمى او را درك مى كند. (بيشتر كتاب هاى او به زبان عربى و در زمينه فقه و اصول فقه مى باشد). علماى بزرگى همانند مُلااحمد نراقى و ميرزاى قمى به او اجازه اجتهاد داده بودند.
او مجاور حرم محمدهلال(ع)بود و در سال 1204 شمسى تصميم گرفت تا كتابى درباره اين امامزاده بنويسد. او كتاب خود را "رساله هلاليّه" نام نهاد.
ملاحبيب الله كاشانى نيز از او با احترام نام مى برد و چنين مى گويد: "يكى از فضلاى مجتهدين، كتاب مفصلّى در احوال هلال بن على(ع)نوشته است و آن را به رساله هلاليّه مسمّى كرده است و در اين رساله، اثبات مى كند كه اين همان، محمّداَوسَط است".
آرى، كتاب رساله هلاليّه، اوّلين كتابى است كه درباره محمدهلال(ع)نوشته شده است.
ملاغلامرضا آرانى عشق خود به اين بزرگوار را در آن كتاب به تصوير كشيد و آن را از خود به يادگار گذاشت. از زمان تأليف آن كتاب تا امروز (كه قلم در دست من است) نزديك به دو قرن (190 سال) مى گذرد. اكنون خدا را شكر مى كنم كه اين توفيق را به من داد كه راه او را ادامه بدهم.
💖🦋🌻💖🦋🌻
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهچهلم
#محمدهلال
من ماجراهاى فراوان درباره محمّدهلال(ع)شنيده ام كه بعضى از آن ها بسيار جالب مى باشند. هر كس جاى من بود، همه آنها را در اين كتاب ذكر مى كرد، ولى من سخت گيرى زيادى نمودم و سعى كردم در هر ماجرا به اطمينان بيشترى برسم. كار بررسى شواهد از من وقت زيادى گرفت.
من تصميم گرفتم ده ماجرا را در اينجا ذكر كنم. در بعضى از موارد نام صاحب ماجرا را ننوشتم، ولى شما بدانيد كه آنان كاملاً مورد اعتماد مى باشند.
اين ماجراها، خيلى از مطالب را آشكار مى كند. "در خانه، اگر كس است، يك حرف بس است".
* تاريخ: قبل از سال 1300 شمسى
مردم تو را به "ارباب على" صدا مى زنند، در آن زمان، دور تا دور آبادى، ديوار بلندى كشيده بودند تا از حمله دزدان در امان باشند. مردم آن ديوار را "ديوار ولايتى" مى ناميدند.
يك روز، پسر جوان تو، بالاى آن ديوار رفت. ديوار تقريباً شش متر ارتفاع داشت، او يك لحظه غفلت كرد و از بالاى آن ديوار افتاد. كسانى كه پايين ديوار بودند، سريع بالاى سر او رفتند، دنده ها و استخوان هاى او شكسته شده بود، او را در حالى كه بى هوش بود به خانه آوردند.
خبر به تو رسيد، سريع خود را به خانه رساندى، جوان خود را ديدى كه بى هوش در بستر افتاده است، آن زمان نه بيمارستانى بود و نه امكانات جراحى.
همسرت كنار بستر جوانش بى تابى مى كرد و شيون مى كشيد. حال تو هم منقلب شد. از خانه بيرون آمدى و به سوى حرم محمّدهلال(ع)حركت كردى، وارد حرم شدى و به آقا چنين گفتى: "آقا! اگر پسرم را شفا بدهى، گنبدى زيبا براى حرم تو مى سازم". آن زمان حرم، گنبدى بسيار كوچك تر داشت، تو عهد كردى كه اگر پسرت شفا بگيرد، گنبدى باشكوه براى اين حرم بسازى.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهپنجاه
#محمدهلال
مدّتى گذشت، يك روز رختخواب خود را برداشتى و به حرم آوردى. خادمى كه در حرم بود از تو سؤال كرد: "ارباب! چرا رختخوابت را به اينجا آورده اى؟". تو پاسخ دادى: "اكنون وقت اداى نذر من است، من آمده ام گنبد را بسازم و تا گنبد ساخته نشود از اينجا نمى روم". آرى، پسر تو شفا گرفته بود...
كار ساختن گنبد شروع مى شود، معمارى از كاشان را خبر كرده اى، كارگران هم آمده اند، همه مقدّمات كار را فراهم مى كنى، عدّه اى از مردم هم براى كمك مى آيند.
سرانجام كار ساختن گنبد به پايان مى رسد، بعداً هم اين گنبد با كاشى هاى فيروزه اى، زيبايى بيشترى مى گيرد و دل هاى آسمانى را به سوى خود مى كشد.
■■■□□□□□■■■
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهپنجاهیکم
#محمدهلال
* تاريخ: قبل از سال 1300 شمسى
تو خادم محمّدهلال(ع) هستى، سال هاست كه اين افتخار نصيب تو شده است. از روزگار نوجوانى كه با آقا آشنا شدى دلت را به عشق او گره زدى و با جان و دل به زائران آقا خدمت مى كنى.
وقتى نام كربلا را مى شنوى، اشك در چشمانت حلقه مى زند، بعضى از دوستان تو به كربلا رفته اند، تو هم دوست دارى كربلايى شوى، زير لب چنين زمزمه مى كنى:
بر مشامم مى رسد هر لحظه بوى كربلا***بر دلم ترسم بماند، آرزوى كربلا
عشق به كربلا در وجودت شعله مى كشد، امّا تو از نظر مادى توانايى سفر به كربلا را ندارى. از طرف ديگر، وقت ازدواج تو فرا رسيده است و بايد تشكيل خانواده بدهى، با دست خالى كه نمى توان زن گرفت. زمين يا خانه هم كه ندارى. تو دستت از مال دنيا خالى است و فقط يك عشق بزرگ در سينه دارى: عشق به محمّدهلال(ع).
شبى از شب ها كه در حرم هستى با خود مى گويى: چرا از آقا حاجت خود را نخواهم؟ چرا با او درد دل نكنم؟
صبر مى كنى تا حرم خلوت شود، به سمت ضريح مى روى، دست در پنجره هاى ضريح مى گيرى و شروع به خواندن شعر محتشم كاشانى مى كنى و با سوز چنين مى خوانى:
از آب هم مضايقه كردند كوفيان***خوش داشتند حرمت مهمان كربلا
اشك از ديدگانت جارى است، صداى گريه اى به گوش تو مى رسد، خانمى كه براى زيارت آمده است، صداى تو را مى شنود، او از شنيدن اين شعرها بى تاب مى شود، تو از سوز جان مى خوانى و مى سوزى و مى سوزانى:
اين كشته فتاده به هامون حسين توست***وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست
سخن تو به اينجا مى رسد:
خاموش محتشم كه از اين حرف سوزناك***مرغ هوا و ماهى دريا كباب شد
صدايى به گوش تو مى رسد، خانمى كه كنار ضريح است با تو چنين سخن مى گويد: "ديگر بس است. حاجتت را گرفتى، ديگر مخوان!". تو ديگر سكوت مى كنى...
فردا صبح از خانه بيرون مى آيى، يكى تو را مى بيند و به تو مى گويد: "تو به زودى به كربلا مى روى!". از سخن او تعجّب مى كنى، تو با كسى در اين باره سخنى نگفته بودى. چه رازى در ميان است.
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهپنجاهدوم
#محمدهلال
فقط شش ماه مى گذرد و تو اكنون نزديك شهر هستى. دوستان تو براى استقبال تو آمده اند، تو زائر كربلايى و آنان براى تو "چاووش" مى خوانند. همراه با جمعيّت به سوى خانه خودت مى روى، همسرت چشم انتظار توست، تو هم ازدواج كرده اى و هم خانه اى براى خودت دارى و حالا هم از كربلا آمده اى. مهمانان همراه تو هستند، آنان را به خانه دعوت مى كنى، دل تو بى قرار است، مى خواهى هر چه زودتر به حرم محمّدهلال(ع) بروى و از او تشكّر كنى...
* تاريخ: قبل از سال 1300 شمسى
تو نوجوانى هستى كه نزديك حرم محمّدهلال(ع) زندگى مى كنى، پدر تو براى كسب و كار به مشهد سفر كرده است. مدّت هاست كه از پدر خبرى ندارى، دلت براى او تنگ شده است.
در آن زمان، نه تلفن هست و نه ماشين و نه هواپيما. سفر به مشهد چند ماه طول مى كشد.
وقتى به دوستان خود نگاه مى كنى كه هر روز از مهر پدرى بهره مى برند، دلت مى سوزد، با خود مى گويى اى كاش پدر به وطن باز مى گشت و در اينجا شغلى براى خودش پيدا مى كرد!
از مردم شنيده اى كه اگر كسى با اخلاص و معرفت به محمّدهلال(ع)متوسّل شود، خدا حاجت او را مى دهد زيرا او نزد خدا آبروى زيادى دارد. با دل سوخته به حرم او مى روى، اشك از چشمان تو جارى مى شود و چنين مى گويى: "آقا! من پدر خودم را از تو مى خواهم".
🌹💖🌹💖🌹💖
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهپنجاهسوم
#محمدهلال
تو در اتاق نشسته اى كه فرياد شوق اهل خانه را مى شنوى: "پدر از سفر بازگشته است"، باورش برايت سخت است، از جا برمى خيزى، به سوى حياط مى روى، پدر را مى بينى كه آغوش خود را برايت گشوده است، به سوى پدر مى روى در آغوش گرمش، آرام و قرار مى يابى.
صبر مى كنى تا خستگى از تن پدر بيرون مى رود. در فرصت مناسبى به او مى گويى: "پدر جان! شما كه مى خواستيد مدّت ها در مشهد بمانيد، چه شد كه برگشتيد".
پدر پاسخ مى دهد: "در مغازه خود مشغول كار بودم، يك دفعه دلم بى قرار شد، دلم هواى شما را كرد، فوراً آن روز، جنس هاى خود را به حراج گذاشتم و سريع آنها را فروختم و برگشتم".
تو به فكر فرو مى روى، روزها و منزل گاه هاى راه مشهد را حساب مى كنى. تو به ياد دارى چه روزى حاجت خود را از محمّدهلال(ع)خواستى، دقيقاً پدر همان روز از مشهد حركت كرده است و در اين مدّت در راه بوده است، براى همين به حرم مى روى و چنين مى گويى: "آقا! از تو ممنونم!".
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
شرایط حساس ✓.mp3
2.48M
🎙️#پادکست
🚨شرایط حساس
⬅️ چه چیزی میتواند اسرائیل را زنده نگه دارد؟
📌برگرفته از «جلسه ٣۵٣ جهاد با نفس»
#انتخابات #مشارکت_حداکثری
#انتخاب_درست
@delneveshte_hadis110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻میگن رأی نمیدیم، چون فرقی نمیکنه کی بیاد !!!
واقعا فرقی نمیکنه؟
استاد راجی، همایش یک صندوق شبهه
#انتخابات
@delneveshte_hadis110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻برخی از کاندیداها بدون توجه به گذشته، مذاکره با آمریکا را راه حل عبور از تحریمها میدانند.
⭕ راه حلی که در دهه 90 جز خسارت برای ایران چیزی نداشت
#رهبرجان
#انتخابات
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#امام_زمان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دکتر سعید جلیلی، نامزد اصلح از نگاه استاد ماندگاری
#انتخاب_اصلح
#انتخابات
#تکلیف
@delneveshte_hadis110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️سخنان مهم رهبرانقلاب درباره لزوم مشارکت در مرحله دوم انتخابات و انتخاب بهترین گزینه
🔹مرحلهی دوم انتخابات ریاست جمهوری خیلی مهم است.
🔹کسانی که اسلام و جمهوری اسلامی و پیشرفت کشور را دوست دارند، این موضوع را با حضور خود در انتخابات نشان دهند.
🔹اینکه تصور شود کسانی که در دور اول رأی ندادند مخالف نظام هستند، برداشت کاملاً اشتباهی است.
🔹 امیدواریم که انشاءالله این مرحلهی دوم، اجتماع مردم شوقانگیز باشد و مایهی آبرو برای نظام اسلامی باشد.
🔹 انشاءالله خداوند متعال دلهای همه ما را هدایت کند به آنچه که مورد رضای اوست و همهی کسانی که اسلام را دوست دارند، جمهوری اسلامی را دوست دارند، پیشرفت کشور را دوست دارند و بهبود اوضاع کشور و پرکردن خلأها را دوست دارند، به وسیلهی آرایشان این را در روز جمعهای که پسفردا باشد، ارائه کنند و خداوند توفیق بدهد بتوانند بهترین را انتخاب کنند؛ کسی که بتواند این اهداف را تحقق ببخشد در کشور.
۱۴۰۳/۰۴/۱۳
#جلیلی
#سعید_جلیلی
#انتخابات
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۴ تفاوت مبنایی بین دکتر #جلیلی و دکتر پزشکیان
📣 اگر هنوز مردد هستید به چه کسی رأی دهید حتما این چند دقیقه را ببینید👆
#انتخابات
#سعید_جلیلی