#یادداشت
#محمد_باقر_ملکیان
مسأله سند و تاریخ آن
کتابت سند احادیث در قرن دوم هجری شروع شده است یعنی پس از دوران صحابه. و هر چه هم می گذرد اهمیت سند بیشتر می شود. از این رو سند که در دوران اول به صورت عنعنه نوشته می شود در روزگاران بعدی گزارش تحمل حدیث با دقت در شیوه تحمل گزارش می شود، مثل: «أخبرنا» و «حدثنا» و....
به نظر می رسد دستور عمر بن عبدالعزیز در مورد کتابت حدیث هم بیشتر ناظر به مسأله سند است (و الا بنابر گزارش فؤاد سزگین نگارش حدیث در روزگار قبل از عمر بن عبدالعزیز شروع شده بود) چرا که با بی دقتی در این مورد احادیث صحیح در انبوه روایات جعلی گم می شد. از این رو در روزگار عمر بن عبدالعزیز نگارش حدیث آن هم با سند در دستور کار قرار گرفت.
روایاتی از قبیل:
«إذا حدثتم بحدیث فاسندوه» (کافی)
و یا «فاکتبوه باسناده» (لسان المیزان)
هم ناظر به همین مسأله و در همین دوران است.
کتاب «شرف اصحاب الحدیث» تألیف خطیب بغدادی مرجع خوبی برای بررسی تاریخ سند است.
#یادداشت
#محمد_باقر_ملکیان
چند تأمّل پيرامون کتاب طبّ_الأئمه ـ عليهم السلام ـ
کتاب طبّ الأئمه ـ عليهم السلام ـ با تأمّلات و اشکالات متعدّد درون متنی ای مواجه است، که به نمونه ای از آنها اشاره می نماييم:
1. کثرت نقل از غلات و متّهمين به غلو
در کتاب رجالی، نقل از غاليان و متّهمان به غلو، يکی از نشانه های ضعف راويان شمرده می شود. (رک: رجال النجاشي، رقم: 594، شرح حال عبد الله بن قاسم حضرمي).
با اين حال، نگاهی به اسانيد کتاب طبّ الأئمه ـ عليهم السلام ـ نشان می دهد اين کتاب باز گو کننده تراث روايی خطّ غلو در زمينه طبّ است.
محمّد بن سنان، مفضّل بن عمر، محمّد بن اسماعيل بن أبی زينب (ابو الخطاب)، يونس بن ظبيان، محمّد بن جمهور بصری، محمّد بن سليمان ديلمی، سياري، محمّد بن أسلم، أبو سمينه، منخل، عمرو بن شمر، جابر بن يزيد جعفی، محمّد بن يحيی ارمنی، محمّد بن عبد الله بن مهران، محمّد بن فضيل، داود رقی، معلی بن خنيس، علیّ بن عبّاس، ابن اورمه، سجاده، از جمله غاليان و يا متهمين به غلوی هستند که روايات زيادی از آنها در کتاب طب الأئمة نقل شده است.
برای مطالعه بيشتر در اين باره به مقاله «از ميراث غلات: کتاب طبّ الأئمه منسوب به پسران بسطام» نگاشته آقای دکتر حسن انصاری مراجعه نماييد. (رک: بررسيهای تاريخی: 693ـ703.).
2. کثرت نقل از مجاهيل
از ديد رجاليون، نقل روايت از راويان مجهول و ناشناس، نشانه ضعف و عدم اعتماد به راوی است.
ابن غضائری و نجاشی در شرح حال بسياری از افراد، اعتماد و کثرت نقل آنها از مجاهيل را در زمره الفاظ ذمّ آورده اند.
. برای نمونه (نک: رجال ابن الغضائري: 44، رقم: 20، شرح حال بكر بن أحمد بن محمّد بن موسى؛ 48، رقم: 27، شرح حال جعفر بن محمّد بن مالك بن عيسى بن سابور؛ 54، رقم: 41، شرح حال الحسن بن محمد بن يحيى بن الحسن؛ 67، رقم: 65، شرح حال سهل بن زياد؛ 67، رقم: 66، شرح حال سهل بن أحمد.).
با اين حال با تورّقی در کتاب طبّ الأئمه ـ عليهم السلام ـ با حجم انبوهی از راويان ناشناخته برخورد می کنيم، به گونه ای که نام و نشان برخی از آنها در هيچ کتاب ديگری غير از کتاب طبّ الأئمه ـ عليهم السلام ـ به چشم نمی خورد.
محمّد بن سنان برادر عبد الله بن سنان ، محمّد بن خلف، سهل بن أحمد، على بن ابراهيم واسطى، علی بن عروه اهوازی، حريز بن ايّوب جرجانی ، تميم بن أحمد سيرافی، عبد الله بن مسعود يمانى، محمّد بن ابراهيم سراج، حنان بن جابر فلسطينی، حمدان بن أعين رازی و... نمونه ای از رواتی هستند که در هيچ يک از آثار روايی شيعه نقلی از آنها به چشم نمی خورد.
3. تحريفات فراوان در اسانيد
مسلماً برداشت از يک متن تاريخی و روايی و بهره گيری از آن در استنباط احکام شرعی و يا درمان بيماری ها، مبتنی بر اطمينان شخص به متن نقل شده است. و بالطبع اگر متن موجود از آن نقل، همراه با تحريف و تصحيف باشد، بهره گيری از آن دچار مشکل خواهد شد.
امّا از سويی نگاهی به أسانيد کتاب طبّ الأئمه ـ عليهم السلام ـ نشانگر وقوع تحريف در بسياری از اسانيد روايات اين کتاب است.
مسلّماً اين تحريفات، تنها در سند روايات رخ نداده است، بلکه متن روايات نيز از آسيب تحريف در امان نمانده است.
به هر حال، در ادامه تنها به گوشه ای از اين تحريفات اشاره می نماييم، و البته کشته آن قدر زياد است که کفن نتوان کرد.
أ. «محمّد بن أبی نصر » . (نک طبّ الأئمة، حديث: 12.) که صواب آن چنين است: « احمد بن محمّد بن أبی نصر».
ب. «عمرو بن يزيد الصيقل » . (نک طبّ الأئمة، حديث: 12.) که صواب آن چنين است: « عمر بن يزيد الصيقل».
ج. «محمّد بن مسلم » . (نک طبّ الأئمة، حديث: 23.) که صواب آن چنين است: «محمّد بن أسلم».
د. «محمّد بن سلمان » . (نک طبّ الأئمة، حديث: 26.) که صواب آن چنين است: «محمّد بن سليمان».
هـ. «عن أبی حمزة » . (نک طبّ الأئمة، حديث: 30.) که صواب آن چنين است: «عن ابن أبی حمزة».
و. «عمر بن شمر » . (نک طبّ الأئمة، حديث: 48) که صواب آن چنين است: «عمرو بن شمر».
ز. «محمّد بن إسماعيل عن أبی زينب » . (نک طبّ الأئمة، حديث: 50.) که صواب آن چنين است: «محمّد بن إسماعيل بن أبی زينب».
ح. «أبو عمرو بن شمر » . (نک طبّ الأئمة، حديث: 59.) که صواب آن چنين است: «عمرو بن شمر».
ط. «محمّد بن محبوب » . (نک طبّ الأئمة، حديث: 61.) که صواب آن چنين است: «الحسن بن محبوب».
ی. «زکريّا بن آدم المقرئ » (نک طبّ الأئمة، حديث: 67) که صواب آن چنين است: «زکريّا بن آدم القمی».
همه آنچه گفته شد سبب می شود در برخورد با روايات اين کتاب ـ خصوصاً در نقل رواياتی که تنها در اين کتاب آمده است ـ جانب احتياط را بيشتر رعايت نماييم.
در مورد کتاب طب الائمه پسران بسطام به تفصیل در کتاب «پژوهشی پیرامون کتاب طب الائمه پسران بسطام» بحث کرده ام.
#یادداشت
#محمد_باقر_ملکیان
امام صادق عليه السلام و کتابهای ساختگی
در مصادری که پيرامون تاريخ حديث نگاشته شده، نگاشته های حديثی ای به ائمه (عليهم السلام) نسبت داده شده است. در اين ميان برخی در حد يک رساله کوچک هستند مثل رساله ای که در کافي به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است. (کافی، ج8، ص397)؛ و برخی ديگر در حد واندازه يک کتاب اند، مثل تفسير منسوب به امام حسن عسکری (عليه السلام).
اما در اين ميان امام صادق عليه السلام چهره ای متمايز دارند و کتاب های متعددی به ايشان نسبت داده شده که ـ بر اساس معيارهای ارزش يابی شکی در ساختگی بودن آنها نيست.
در اين ميان تنها به سه کتاب اشاره می کنم:
1. #مصباح_الشريعة
2. کتابی در تعبير خواب با نام کتاب #التقسيم که #خليل_بن_شاهين ظاهری در کتاب الإشارات في علم العبارات از آن بسيار بهره برده وآن را يکی از کتب معتبر در علم تعبير خواب می داند. (الإشارات في علم العبارات، ج1، ص8) و نزديک به سيصد بار از آن در تعبير رؤيا ها مطالبی نقل می نمايد.
3. تفسير قرآن، که سلمی در حقائق التفسير آن را نقل می کند.
در مورد #مصباح_الشريعة مطالب زيادی نوشته شده است، اما نگارنده تا کنون در مورد دو کتاب ديگر به مقاله مفيد و جامعی بر نخورده است. (در مورد تفسير در دانشنامه جهان اسلام در مدخلی به همين نام مطالبی آمده است. در تذکرة الألياء، ص10ـ16 هم مطالبی از آن آمده)
نکته جالب توجه اين که هر سه کتاب دارای مضامين صوفيانه و تأويل گرايانه است.
به هر حال سؤالی که هنوز برای آن پاسخی نيافته ام علت انتساب اين کتاب ها به امام صادق عليه السلام است.
آنچه ـ و البته تنها به صورت احتمال به نظرم می رسد جايگاه امام صادق (عليه السلام) نزد #صوفيان باعث انتساب اين کتاب ها به ايشان است. از اين رو شايد بعيد نباشد صادقی که مؤلف اين کتاب ها است اصلا يک شخص حقيقی نباشد بلکه يک شخصيت نمادين است و حتی ممکن است اصلا مؤلف اين کتاب ها چند نفر باشند، مثل آنچه در مورد مجموعه #رسائل_اخوان_الصفاء اتفاق افتاده است.
درباره صوفیه و نقش آنها در جعل حدیث پس از این هم خواهم نوشت، ان شاءالله.
#یادداشت
#محمد_باقر_ملکیان
لزوم توجه به تعابیر و الفاظ
کشی به سند صحیح از قول یونس بن عبد الرحمن آورده است که«حریز لم یسمع عن ابی عبدالله علیه السلام الا حدیثین». ظاهرا نجاشی هم این سخن یونس بن عبد الرحمن را پذیرفته است چرا که سخن او را بدون هیچ گونه حاشیه ای و به صراحت از قول او نقل کرده است.
توجه کنید تعبیر «عدم سماع» است نه «عدم روایت»، بنابراین نقض این سخن به این که #حریز چند صد روایت از امام صادق علیه السلام نقل کرده است (چنان که مرحوم آقای خویی این گونه نقض کرده اند) از اساس درست نیست.
درباره این موضوع به تفصیل در مقاله ای (که در ادامه فایل متن آن را قرار داده ام) بحث کرده ام.
#یادداشت
#محمد_باقر_ملکیان
نکته هايي در منهج حديثي شيخ صدوق (1)
احاديث تکراری در آثار شيخ صدوق
نگارنده از چند سال پيش عمده اوقاتم را به مطالعه آثار حديثي ورجالي اختصاص داده ام. در اين کنکاش ها وجستجو گاه به نکاتي دست يافته ام که سعي می کنم آنها را به صورت يادداشت کوته منتشر نمايم.
از جمله نکاتی که با دقت در اسانيد صدوق برايم روشن شد تکرار غير معمولی احاديث در آثار اين محدّث بزرگ است.
با نگاه به آثار صدوق وکنکاش در احاديث کتب او می بينيم مرحوم صدوق در بسياری از مواقع يک حديث را در چند کتاب آورده است. به عبارتي روشن تر به نظر می رسد شيوه صدوق در تأليفات خويش پردازشی نو از محتوای تکراری است.
در اين يادداشت ـ که در حقيقت گزيده مقاله ای سازمان نيافته است ـ تنها به احاديث تکراری در کتاب عيون أخبار الرضا (عليه السلام) می پردازم تا روشن شود چه تعداد از احاديث اين کتاب در ديگر آثار صدوق هم آمده است. بديهی است حکم قطعی، تنها با بررسی تمام آثار صدوق امکان پذير است؛ البته با تتبعی ناقص شبيه به اين نتائج در مورد کتاب امالی هم به دست آمد.
اميدوارم اين نگاشته مختصر، زمينه ساز قدم های ديگر در اين موضوع باشد؛ بمنّه وکرمه.
نتيجه گيری وتحليل
کتاب عيون اخبار الرضا (عليه السلام) دربردارنده 967 حديث (در 69 باب) است که از اين تعداد 416 حديث تکرای است، يعنی 43 درصد احاديث کتاب تکراری است. (أبواب: 2ـ4، 9، 27، 35، 36، 39، 41، 42، 45ـ57، 59ـ62، 64، 69 دارای هيچ حديث تکراری نيست.)
از مجموع احاديث تکراری 380 حديث مربوط به 40 باب اول کتب است که اين ابواب دارای 804 حديث است، يعنی 47 درصد احاديث اين چهل باب تکراری است.
شايد بتوان گفت: از بين رفتن بسياری از آثار صدوق ـ از جمله کتاب دراز دامن او يعني کتاب مدينة العلم ـ به خاطر همين تکرای بودن بسياری از احاديث کتب اوست. يعنی علمای اماميه ـ با توجه به اين که در بسياری از آثار صدوق روايات جديد ومتفرّدی نديده اند ـ چندان توجهی (از طريق اجازه، قرائت، سماع، کتابت) به آنها نکرده اند، که بالطبع اين امر در مرور زمان باعث از بين رفتن اين کتب وآثار گرديده است.
#یادداشت
#محمد_باقر_ملکیان
جعالان حدیث و بی توجهی به تاریخ۱
در بسياری از کتب رجال و تراجم، توقيعی از حضرت امام حسن عسکری (عليه السلام) خطاب به علی بن حسين بن بابويه (پدر شيخ صدوق) نقل شده که در ابتدای آن چنين آمده است: «أمّا بعد، أوصيك يا شيخي ومعتمدي أبا الحسن عليّ بن الحسين القمّي وفّقك الله لمرضاته». (فائق المقال، ص360؛ خاتمة المستدرك، ج3، ص277 به نقل از احتجاج طبرسی البته در نسخه چاپ شده احتجاج اين توقيع نيامده است؛ طرائف المقال، ج2، ص521؛ الكنى والألقاب، ج1، ص222 )
اما نگاهی به تاريخ و رجال ما را در صدور اين توقيع با ترديد جدی مواجه می کند. اين مطلب در ضمن بيان چند مطلب روشن می شود:
1. سال تولد علی بن حسين بن بابويه در هيچ يک از مصادر معتبر نيامده است، اما وفات او را نجاشي به سال 329 گزارش کرده است (رجال نجاشی، رقم: 329).
2. نه شيخ طوسی و نه نجاشی و نه هيچ کس ديگری از رجاليون و ارباب تراجم او را از معاصرين حضرت امام عسکری (عليه السلام) ذکر نکرده اند.
3. در هيچ يک از مصادر روايي (حتی مصادر غاليان نصيريه ای ) روايتی ضعيف السند به واسطه علی بن حسين بن بابويه از امام عسکری (عليه السلام) نقل نشده است!
4. تاريخ شهادت امام عسکری (عليه السلام) بنا بر نص بسياری از محثان وفقهای اماميه سال 260 هجری است (الكافي، ج1، ص503؛ الهداية الكبرى ، ص327؛ المقنعة، ص 485؛ الإرشاد، ج2، ص 336؛ عيون المعجزات ، ص138؛ تهذيب الأحكام، ج6، ص92؛ و...) يعنی حدود هفتاد سال پيش از وفات علی بن حسين بن بابويه!
5. تعبير از علی بن حسين بن بابويه به «شيخي ومعتمدي» آن هم در محيط عملی و شيعی قم با وجود زنده بودن بسياری از اجلاء، مستلزم اين است که در آن روزگار لا اقل به مقتضای معنای لغوی شيخ (رک المخصص، ج1، ص42؛ لسان العرب، ج3، ص31)، او پنجاه ساله باشد، و حتی اگر اين توقيع در سال پايانی عمر امام عسکری (عليه السلام) صادر شده باشد يعنی علی بن حسين بن بابويه لا اقل صد وبيست سال عمر کرده است و او را بايد از معمّرين شمرد، در حالی که هيچ يک از رجاليين ـ خصوصا نجاشی که علاقه مند به ذکر جزئيات زندگی شخصی راويان است ـ به اين مساله اشاره ای گذرا نکرده اند.
#یادداشت
#محمد_باقر_ملکیان
جعالان حدیث و بی توجهی به تاریخ ۲
اعتبار سنجی احادیث با سنجه تاریخ
گاه در پرتو توجه به تاریخ، تحریف و یا جعلی بودن یک حدیث بدون نیاز به استدلالهای دیگر روشن می شود.
به عنوان مثال:
1. ماجرای حضور عباس عموی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در ماجرای بستن درهای خانه مسلمانان که در مسجد النبی صلی الله علیه و آله باز می شد.
این مطلب در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام آمده است در حالی که بدون شک عباس در آن سال ها در مکه می زیسته است.
2. ماجرای حضور اسماء بنت عمیس در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها هنگام تولد امام حسن مجتبی علیه السلام. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، جلد دوم ، صفحه بیست و پنج)
در حالی که بنا بر گزارش های متعدد تاریخی ، اسماء در آن روزگار همراه شوهرش جعفر بن ابیطالب در حبشه زندگی می کرده است.
3. در رجال کشی گفتگویی بین حضرت صادق علیه السلام و زراره آمده است. در بخشی از این گفتگو حضرت صادق علیه السلام به زراره (که می گوید هنوز ازدواج نکرده ام) می فرمایند: پس چگونه (فشار های غریزه جنسی را) در این سن جوانی تحمل می کنی؟! (رجال کشی، صفحه صد و چهل و یک)
اما مراجعه به کتب رجال خصوصا فهرست ابو غالب زراری نشان می دهد زراره اگر از امام صادق علیه السلام بزرگتر نبوده از ایشان کوچکتر هم نیست.
البته در کافی این روایت از امام باقر علیه السلام نقل شده است (کافی جلد دوم ، صفحه چهار صد و دو) که به نظر می رسد همین صحیح است.
4. بلاذری در باب فتح جرجان و طبرستان و نواحیها ، فتح گرگان و طبرستان و اطراف آن نقل میکند که حسنین در فتح طبرستان حضور داشتند و طبری نیز دامنه فتوحات خلفا در طبرستان را حتی تا شهر تیمشه ( آسیاب شهر خرابه) در سواحل دریای خزر می رساند (فتوح البلدان، ص330؛ تاریخ الطبری ، ج5 ص 2116).
اما کذب این خبر این گونه مشخص میشود که طبرستان بدلیل کوهستانی و صعب العبور بودن اخرین نقطه ایران است که توسط مسلمانان والبته در روزگار منصور عباسی فتح شد.
البته سپاه مسلمانان در سال هجدهم هجری به حوالی طبرستان رسیدند . و لی نتوانستند به منطقه صعب العبور و کوهستانی طبرستان وارد شوند، و لذا تا زمان حکومت خلفا اصولا اعراب نتوانستند وارد طبرستان شوند. (این نمونه چهارم را در جایی دیده ام که متاسفانه منبع آن اکنون از خاطرم رفته است).
و دهها نمونه دیگر
مرحوم محقق شوشتری در کتاب ارزشمند الأخبار الدخیلة فصلی گشوده است و در آن روایاتی را آورده که از لحاظ تاریخی با مشکل مواجه است.
#یادداشت
#محمد_باقر_ملکیان
اهل سنت و فهرست
برخی از محدثان اهل سنت مجموعه طرق و اسانیدشان به مصادری که در اختیار داشته اند را با تدوین فهرستی نقل نموده اند.
این فهارس با فهارس علمای شیعه تفاوت بسیار دارد، هر چند شباهت هایی نیز بین این دو سنخ فهرست به چشم می خورد.
از مشهورترین فهارس اهل سنت می توان به فهرست ابن خیر و نیز فهرست ابن عطیه اشاره کرد.
در ادامه لینک این دو فهرست را قرار می دهم تا مراجعه و مقایسه آن ها با فهارس موجود شیعه — یعنی فهرست شیخ و نجاشی — آسان تر باشد.
ان شاءالله در آینده به تفصیل به بررسی وجوه تشابه و تفاوت این دو گونه فهرست خواهم پرداخت، بمنه و کرمه.
➖➖➖➖➖➖➖➖
لینک فهرست ابن خیر
👇👇👇👇
https://upload.wikimedia.org/wikisource/ar/8/85/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%A9_%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%AE%D9%8A%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B4%D8%A8%D9%8A%D9%84%D9%8A.pdf
لینک فهرست ابن عطیة
👇👇👇👇
http://elibrary.mediu.edu.my/books/DRM3704.pdf
در میان فهارس اهل سنت شاید فهرست ابن حجر با نام المجمع المؤسس للمعجم المفهرس از همه دراز دامن تر باشد. (این فهرست را دوست فاضلم جناب آقای دکتر حمید باقری به من معرفی کرد).
این هم لینک کتاب المجمع المؤسس للمعجم المفهرس ابن حجر 👇
https://archive.org/details/MujamMuassis
#یادداشت
#محمد_باقر_ملکیان
يادداشتی پيرامون فهارس أهل سنت(2)
فهرست ابن حجر
فهرست ابن حجرعسقلاني (متوفی 852 هـ ) با عنوان المجمع المؤسس لمعجم المفهرس از مفصل ترين فهارس اهل سنت است.
پيش از معرفی اين فهرست و مقايسه آن با فهارس اماميه بايد اين نکته را متذکر شوم که اين گونه فهارس در ميان اهل سنت به مشيخه هم شناخته می شوند، چرا که در حقيقت معجمی از مشايخ آنها واطلاعاتی پيرامون آنهاست.
از فهارس در ميان اهل سنت به غير از مشيخه با عناوین: معجم، ثبت، وبرنامج هم ياد می شود (المجمع المؤسس لمعجم المفهرس، ج1، ص6 و47، مقدمه محقّق)
مشيخه نويسی در ميان شيعه نيز سابقه ديرينه دارد. به عنوان جمله معترضه بايد اين نکته را متذکر شوم که مشيخه ها در ميان شيعه دو نوع است: مشيخه هايي از قبيل مشيخه صدوق، و مشيخه هايي از قبيل مشيخه ابن محبوب. منظور من از مشيخه در اين يادداشت مشيخه هايي از قبيل مشيخه ابن محبوب است نه مشيخه صدوق. (درباره مشيخه ابن محبوب وتفاوت آن با مشيخه صدوق در يادداشتي با عنوان: «تصحيح يک اشتباه» کمی اين اجمال را توضيح داده ام. همچنين در مورد تطور اصطلاح مشيخه در ميان علمای اهل سنت رک: المجمع المؤسس لمعجم المفهرس، ج1، ص46، مقدمه محقّق).
به هر حال نگاه اين يادداشت به فهرست ابن حجر است، وبررسی امور ديگر مجالي ديگر می طلبد.
فهرست ابن حجر کتابی است دربرگيرنده مشايخ ابن حجر که ابن حجر مشايخش را به ترتيب حروف الفباء مرتب ساخته ودر ذيل هر شيخ، به بررسی شرح حال آن شيخ وکتبی که ابن حجر از او آموخته واجازه گرفته پرداخته است.
از خلال فهرست ابن حجر ما می توانيم اطلاعاتی در مورد مدارس علميه، حلقات علماء ومجالس آنها، احوالات علماء، قاضيان، محدثين وقراء، فقهاء وأصوليين، ادباء وشعراء، و... به دست آوريم.
علاوه بر اين موارد، نگاه به مجموع اين کتاب، بازگو کننده تاريخ علم و حوزه های علميه در قرن هشتم و نهم هجری است.
به هر حال بدون هيچ طول و تفصيلي تنها نمونه ای از فهرست ابن حجر و نمونه ای از فهرست شيخ طوسی را ذکر می کنم ومقايسه آن دو را به خواننده محترم وامی گذارم (البته دوست فاضلم جناب آقای عباسی در یادداشت قبلی کمی در این باره سخن گفتند، و بار مرا سبکتر ساختند):
فهرست ابن حجر: «أبوبکر بن عثمان بن خليل بن محمود بن عبدالواحد الحوراني تقي الدين الحنفي
ولد سنة أربعين واشتغل. وسمع من الميدومي وغيره، وناب في الحکم.
ولقيته ببيت المقدس فقرأت عليه «المسلسل بالأوّلية».
و«جزء البطاقة» بسماعه لذلک علی أبي الفتح الميدومي.
بسماعه للمسلسل علی النجيب بشرطه، ولجزء البطاقة علی ابن علاق قال أخبرنا البوصيري بسنده.
مات في أواخر سنة أربع وثمانمائة ببيت المقدس» (المجمع المؤسس لمعجم المفهرس، ج1، ص557ـ558، رقم: 69)
فهرست شيخ طوسی: «جعفر بن محمّد جعفر بن محمّد بن قولويه القمّي، يكنّى أبا القاسم، ثقة.
له تصانيف كثيرة على عدد كتب الفقه، منها: كتاب مداواة الجسد لحياة الأبد، كتاب الجمعة و الجماعة، كتاب الفطرة، كتاب الصرف، كتاب الوطء بملك اليمين، كتاب الرضاع، كتاب الأضاحي.
و له كتاب جامع الزيارات و ما روي في ذلك من الفضل عن الأئمّة صلوات اللّه عليهم أجمعين و غير ذلك، و هي كثيرة، و له فهرست ما رواه من الكتب و الأصول.
أخبرنا برواياته و فهرست كتبه جماعة من أصحابنا منهم الشيخ أبو عبد اللّه محمّد بن محمّد بن النعمان رحمه اللّه و الحسين بن عبيد اللّه و أحمد بن عبدون و غيرهم، عن جعفر بن محمّد بن قولويه القمّي». (الفهرست، ص109، رقم: 141).
در اين باره بيشتر خواهم نوشت؛ بعونه وکرمه.
#یادداشت
#محمد_باقر_ملکیان
يادداشتی پيرامون فهارس أهل سنت(3)
تعابير به کار رفته در مورد فهارس اهل سنت
از گونه فهارس نوشته شده در تمدن اسلامی، فهارسی است که توسط علمای اهل سنت به رشته تحرير درآمده است، البته شباهت اين فهارس با فهارس اصحاب اماميه بيشتر در حد شباهت در اسم وعنوان است نه محتوا.
به هر حال، اهل سنت در مورد فهارس، تعابير مختلفي دارند که هر يک از اين تعابير اشاره به نکته اي خاص دارد.
بشار عواد معروف در اين باره مي نويسد: بسياري از علما به ثبت مروياتشان از شيوخشان همت گماشته اند و هر محدثي به تدوين اسماء مشايخي پرداخته که از آن ها چيزي فراگرفته و روايتي از او شنيده و يا اجازه اي از او گرفته است.
اين محدثين بر اساس اسلوب هاي معيني به تنظيم اين اطلاعات همت گماشته اند، پس دسته اي از آنها ترتيب اين اطلاعات را بر اساس ترتيب حروف الفبائي شيوخشان مرتب کرده اند.
از اين شيوه در شرق ـ يعني سرزمين هاي مشرق اسلامي ـ با عنوان «معجم الشيوخ» ياد مي شود.
يا اين که تنظيم آن ها بر اساس تاريخ وفات شيوخ يا تاريخ سماع از شيوخ و يا بر اساس شهرهايي است که از شيوخ در آنها چيزي شنيده است. در مشرق از اين شيوه تنظيم با عنوان مشيخه ياد مي شود. اما در مغرب ـ يعني سرزمين هاي غرب اسلامي ـ از معجم الشيوخ و مشيخه با عنوان برنامج که لفظي فارسي است ياد مي شود.
اما کساني که بر اساس مروياتشان اين اطلاعات را تنظيم کرده اند از اين شيوه با عنوان «ثَبت» و در مغرب با عنوان فهرسة که لفظي فارسي است، از آن ياد مي کنند. (فهرسة ابن خير الاشبيلي: 10ـ11، مقدمه تحقيق.)
نکته قابل توجه اين که مشيخه، ثبت، معجم الشيوخ، برنامج و فهرست تنها عناوين کلي اين گونه نوشته هاست.
البته در اين ميان بسياري از نگاشته ها تنها به همين عناوين بسنده کرده اند و نام خاصي براي مشيخه يا فهرستشان برنگزيده اند، اما در اين ميان برخي ديگر اسامي خاصي بر اين کتاب ها گذاشته اند، مثل ابوعبدالله محمد بن عبدالله خولاني(متوفّی 448 هـ) که فهرستش را بنا بر گزارش ابن خير «الاستذکار في الروايات و تسمية الشيوخ الرواة لها و الجازات» نام نهاده است. (فهرسة ابن خير الاشبيلي: 525.)
از نمونه های ديگر می توان به: فهرست ابن حجر با عنوان «المجمع المؤسس لمعجم المفهرس»، فهرست محمّد بن قاسم قادری فاسی با عنوان «إتحاف أهل الدراية بما لي من الأسانيد والرواية»، فهرست عبد القادر فاسی با عنوان «الإجازة الکبری»، فهرست أبو عبد الله مکناسی با عنوان «التعلل برسوم الاسناد بعد انتقال أهل المنزل والناد» (فهارس علماء المغرب: 150)، فهرست محمّد بن عسکر علمی با عنوان «دوحة الناشر لمحاسن من کان بالمغرب من مشايخ القرن العاشر» (همان: 152) ، فهرست عبد الواحد سجلماسی با عنوان «الإلمام في ذکر من لقيته من علماء الإسلام» (همان: 152) اشاره کرد.
نمونه های ديگر را ببينيد در: فهارس علماء المغرب: ص153ـ165.
در اين باره بيشتر خواهم نوشت؛ بعون الله الملک الوهاب
#یادداشت
#محمد_باقر_ملکیان
يادداشتی پيرامون فهارس أهل سنت(4)
تاريخ فهرست نگاري اهل سنت
گزارش دقيقي از اين که قديمي ترين فهرست اهل سنت توسط چه کسي و در چه زماني نوشته شده در دست نيست.
با اين حال با توجه به گزارش هايي ـ خصوصاً گزارش هاي که ابن خير اشبيلي (502 هـ ـ 575هـ ) در فهرستش مي نگارد ـ مي توان برخي از فهارس کهن اهل سنت را اين گونه ذکر کرد:
1. فهرست ابن ناصح (متوفّی 328 هـ) (معجم المعاجم والمشيخات: 1/181.)
2. فهرست أبو علی قالی ( 280هـ ـ 356 هـ) (فهرسة ابن خير الاشبيلي: 534؛ معجم المعاجم والمشيخات: 1/202.)
3. فهرست باجي (متوفّی 396 هـ) (فهرسة ابن خير الاشبيلي: 523؛ معجم المعاجم والمشيخات: 1/217.)
4. فهرست أبي علی بغدادی ( 295 هـ ـ 399 هـ) (فهرسة ابن خير الاشبيلي: 532؛ معجم المعاجم والمشيخات: 1/217.)
5. فهرست قنازعی ( 341هـ ـ 413هـ) (فهرسة ابن خير الاشبيلي: 535؛ معجم المعاجم والمشيخات: 1/221.)
6. فهرست ابن حذاء ( متوفّی 416 هـ) (فهرسة ابن خير الاشبيلي: 533؛ معجم المعاجم والمشيخات: 1/223.)
7. فهرست تبريزي ( 371هـ ـ بعد 422 هـ ) (فهرسة ابن خير الاشبيلي: 527؛ معجم المعاجم والمشيخات: 1/223)
8. فهرست عبد الوهاب قاضی ( 362هـ ـ 422هـ) (معجم المعاجم والمشيخات: 1/224.)
9. فهرست ابن زهر ايادی ( 336 هـ ـ 422هـ) (معجم المعاجم والمشيخات: 1/224.)
10. فهرست ابن مغيث (338هـ ـ 429هـ) (فهرسة ابن خير الاشبيلي: 529؛ معجم المعاجم والمشيخات: 1/226.)
11. فهرست ابو عمر طَلَمَنکي (340هـ ـ 429هـ) (فهرسة ابن خير الاشبيلي: 528؛ معجم المعاجم والمشيخات: 1/226.)
12. فهرست أبو عمران فاسی ( 368 هـ ـ 430هـ) (معجم المعاجم والمشيخات: 1/227)
13. فهرست شنتجيالی (متوفّی 436 هـ) (فهرسة ابن خير الاشبيلي: 531؛ معجم المعاجم والمشيخات: 1/229)
14. فهرست مکی بن أبی طالب ( 355هـ ـ 437هـ ) (فهرسة ابن خير الاشبيلي: 526؛ معجم المعاجم والمشيخات: 1/229)
هر چند فهرست نگاری اصحاب امامي گونه ای متفاوت از فهرست نگاری اهل سنت است، ولی با اين حال با توجه به گزارش های فهرست نگاری ای که از اصحاب اماميه به دست ما رسيده است به نظر می رسد اصحاب اماميه در فهرست نگاری از اهل سنت پيشگام تر اند.
سخن در اين باره به بحث های بيشتری نيازمند است؛ والحمد لله أوّلاً وآخراً.
🖌️مؤسسه «اندیشه اسلامی معاصر» برگزار می کند:
✅نشست علمی (۲)✅
🔹موضوع: نقد حدیث
📕با محوریت کتاب «منهج نقد الحديث»
👤با حضور مولف: جناب استاد محمد باقر ملکیان
⏱️زمان: چهارشنبه 22 تیرماه 1401
🔹ساعت 5:30 عصر
📍مکان: قم، بلوار جمهوری اسلامی، انتهای کوچه18، سمت راست، رو به روی ریل قطار، پلاک ۳۲۷
📺پخش زنده از طریق: لایو اینستاگرام
@avayeandisheh_moaser
🔹شرکت برای عموم آزاد است
#موسسه_اندیشه_اسلامی_معاصر #اندیشه_معاصر
#محمد_باقر_ملکیان
#حدیث #علوم_حدیث #نقد_حدیث
#تراث_شیعه#شیعه_امامیه
#قم_المقدسة #ذی_الحجة
#نشست_علمی
https://www.instagram.com/p/Cf3KWjbNo43/?igshid=MDJmNzVkMjY=