هدایت شده از ضُحی
:
:
دسترسی به رمانهای #کامل🔥👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
#حنانه #غریب_آشنا
#پرپرواز #فانوسهای_بیابانگرد
:
:
هدایت شده از ضُحی
:
:
دسترسی به رمانهای #کامل🔥👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
#حنانه #غریب_آشنا
#پرپرواز #فانوسهای_بیابانگرد
:
:
:
:
دسترسی به رمانهای #کامل🔥👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
#حنانه #غریب_آشنا
#پرپرواز #فانوسهای_بیابانگرد
:
:
ضُحی
#حَـنــــّٰـانـِہ•°🥀 #پارت_129♥️ دو روز خودم رو توی اتاق حبس کردم... نه جوابش رو دادم و نه بیرون ر
#پارت_101♥️
هر دو خودمونو توی اتاق هامون حبس کرده بودیم... منم دائم درحال گریه کردن بودم...
و غصه ی بی توجهی ش رو میخوردم و دق میکردم. هر چند تقصیر خودم بود. دعا دعا میکردم تلفنش زنگ بزنه و صداش رو بشنوم...
عمدا غذا نمیخوردم تا مثل همیشه صداش دربیاد ولی انگار دیگه قیدم رو زده بود!
بی اشتهایی و غذا نخوردنم و گریه های مکرر اونم فقط دو هفته بعد از زایمان ناموفق اونقدر ضعیفم کرده بود که تقریبا دوازده ساعت از روز رو خواب بودم...
مثل دیوونه ها دور اتاق میچرخیدم و فکر میکردم که چطوری از اتاق بکشمش بیرون و فقط چند لحظه ببینمش! به فکرم رسید یه کار عجیب بکنم!...
جارو برقی رو از کمد کشیدم بیرون و شروع به کار کردم...خودم احساس میکردم که بخیه ها درحال جابجایی ان و ممکنه کار دستم بدن ولی انگار با خودمم لج کرده بودم...
هر لحظه منتظر بودم که در رو باز کنه ولی باز نکرد...
هر چی کارم رو کش دادم بلکه صبرش تموم بشه و بیاد بیرون انگار نه انگار.. یعنی همه اون توجه در اثر همون یه جمله دود شد و رفت هوا؟!...
جارو رو خاموش کردم و افتادم روی مبل... واقعا در حال انفجار بودم...
زیر دلم تیر میکشید و کلافه م کرده بود... بدنمم از شدت خستگی سست شده بود چون انرژی نداشتم...
نگاهی به ساعت انداختم...وقت قرصم بود...
با هر زحمتی بود بلند شدم و کشون کشون تا آشپزخونه رفتم...از شدت عصبانیت و ضعف دستام میلرزید...
پارچ شیشه ای رو از یخچال برداشتم که لیوان رو پر کنم...همین که به طرف لیوان سرازیرش کردم از دستم رها شد و روی زمین خورد شد و آب تمام آشپزخونه رو برداشت...
عصبی تر و هیجان زده تر از قبل خواستم برم سمت کابینت و دستمال بردارم که روی همون آب کف آشپزخونه سر خوردم و روی خورده شیشه ها محکم خوردم زمین!
تمام بدنم درد میکرد ولی دستم انگار آتیش گرفته بود...خوب که نگاه کردم تیکه شیشه بزرگی رگ دستم رو شکافته بود و خون تمام کف آشپزخونه رو برداشته بود...
داد بلندی که لحظه ی آخر زدم باعث شد بالاخره در اتاقش باز بشه...از پشت پرده اشک و پلکای سنگینی که هر آن ممکن بود بیفتن به زحمت صورت برافروخته و ترسیده ش رو میدیدم...
دوید و جلوی پام نشست... بالاخره بعد از سه روز باهام حرف زد: چکار کردی با خودت؟!...
برای دریافت فایل کامل رمان #حنانه به این کانال برید::::::
👇🏻♥️😍
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
#فروشی
:
:
دسترسی به رمانهای #کامل🔥👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
#حنانه #غریب_آشنا
#پرپرواز #فانوسهای_بیابانگرد
:
:
#پیام_ادمین
سلام و عرض ادب
دوستان عزیز ما چهار رمان کامل شده از نویسندهی عزیزمون خانم #شین_الف داریم که فایل pdf اونها به فروش میرسه
رمانهای:
🍁 #حنانه که ماجرای زندگی یه دختره که مجبوره خرج برادر معلولش رو از دستفروشی دربیاره و ناخواسته توی دام بزرگی میفته ...
💌 #غریب_آشنا زندگی یک دختر از یه خانوادهی مذهبیه که یه عکاس مسیحی عاشقش میشه و اتفاقات خیلی خاصی براشون میفته
داستان ارتباط زیبایی با اربعین و امام حسین هم داره...
🌙 #فانوسهای_بیابانگرد و
🦋 #پرپرواز
که جلد ۱ و ۲ هم هستن:
•|جلد اول زندگی و عاشق شدن یه خانم دکتر توی خط مقدم جبهه ست
خانم دکتری که هیچ اعتقاداتی نداره و توی یه خانوادهی لاییک بزرگ شده اما با ورودش به بیمارستان صحرایی عاشق مردی میشه که...
•|جلد دوم هم زندگی بچههای شخصیتهای قسمت اول تو زمان حال هست که بازم یه داستان خاص و یه عاشقانه ی پاک داره و یه ارتباطی هم با مدافعان حرم...
عیارسنج هر رمان رو اینجا آوردیم میتونید مطالعه کنید و اگر دوست داشتید فایل کامل رو داشته باشید طبق شرایط خریداری کنید👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
هدایت شده از ضُحی
:
:
دسترسی به رمانهای #کامل🔥👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
#حنانه #غریب_آشنا
#پرپرواز #فانوسهای_بیابانگرد
:
:
ضُحی
#پارت_101♥️ هر دو خودمونو توی اتاق هامون حبس کرده بودیم... منم دائم درحال گریه کردن بودم... و غصه
_میدونستی امشب ماه گرفتگی گزارش شده؟
_نه..کجا؟
کنارم نشست و آروم زد روی چشمم: اینجا... بازم که این تیله های نقره ای اشکیه... از چی میترسی #حنانہ؟؟
با بغض گفتم: سپهر اینبار اگر پیدامون کنه...
بادستاش صورتم رو قاب کرد و اشکام رو گرفت:
_مگه من مُرده باشم که اون عوضی دستش به تو برسه... خودم مواظبتم... دیگه قبولم نداری؟!
_آخه تو اونو نمیشناسی اونروز که اومد اینجا تهدیدم کرد گفت باید از تو جدا شم و با اون...
داد زد:
_غلط کرد تو زن منی... اگه ایندفعه دور و برت پیداش بشه گردنشو میشکنم!!...
برای دریافت فایل کامل رمان #حنانه به این کانال برید::::::
👇🏻♥️😍
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
#پیام_ادمین
سلام و عرض ادب
دوستان عزیز ما چهار رمان کامل شده از نویسندهی عزیزمون خانم #شین_الف داریم که فایل pdf اونها موجوده
رمانهای:
🍁 #حنانه که ماجرای زندگی یه دختره که مجبوره خرج برادر معلولش رو از دستفروشی دربیاره و ناخواسته توی دام بزرگی میفته ...
💌 #غریب_آشنا زندگی یک دختر از یه خانوادهی مذهبیه که یه عکاس مسیحی عاشقش میشه و اتفاقات خیلی خاصی براشون میفته
داستان ارتباط زیبایی با اربعین و امام حسین هم داره...
🌙 #فانوسهای_بیابانگرد و
🦋 #پرپرواز
که جلد ۱ و ۲ هم هستن:
•|جلد اول زندگی و عاشق شدن یه خانم دکتر توی خط مقدم جبهه ست
خانم دکتری که هیچ اعتقاداتی نداره و توی یه خانوادهی لاییک بزرگ شده اما با ورودش به بیمارستان صحرایی عاشق مردی میشه که...
•|جلد دوم هم زندگی بچههای شخصیتهای قسمت اول تو زمان حال هست که بازم یه داستان خاص و یه عاشقانه ی پاک داره و یه ارتباطی هم با مدافعان حرم...
عیارسنج هر رمان رو اینجا آوردیم میتونید مطالعه کنید و اگر دوست داشتید فایل کامل رو داشته باشید طبق شرایط دریافت کنید👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
هدایت شده از ضُحی
:
:
دسترسی به رمانهای #کامل🔥👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
#حنانه #غریب_آشنا
#پرپرواز #فانوسهای_بیابانگرد
:
:
هدایت شده از ضُحی
:
:
دسترسی به رمانهای #کامل🔥👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
#حنانه #غریب_آشنا
#پرپرواز #فانوسهای_بیابانگرد
:
:
هدایت شده از ضُحی
:
:
دسترسی به رمانهای #کامل🔥👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1111949495Ce83e370471
#حنانه #غریب_آشنا
#پرپرواز #فانوسهای_بیابانگرد
:
: