پارت داریم😍 #شگفتانه #جمعه

🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂 🦂🌕🦂🌕🦂 🌕🦂🌕 🦂 ♡﷽♡ #قمردرعقرب🕷 بقلم #الهه_بانو #قسمت249 •┈┈••✾🌕🌖🌗🌘🌑🌒🌓🌔🌕•✾••┈┈• - خب ! حالا که حسابی گریه کردی اگه دلت سبک شده بگو مشکل کجاست که تو اینقدر نا آرومی ؟ کی اذیتت کرده ؟ - من .... من ... میشه برم ؟ تو رو خدا ... من ... نمی ... خوام بر گردم تو ... رو خدا به پیشنهاد خودش روی تخت داخل حیاط نشستیم آنقدر سکوت کرد تا اشک چشمم خشک شد و ساکت شدم حالا با شنیدن حرفی که زدم ولی جواب سوالش نبود با کلافگی بر می خیزد و چند قدمی راه می رود دوباره بر می گردد ولی اینبار همانگونه که ایستاده خم می شود و حرف میزند آرام ، آهسته و مهربان ! - دختر خوب ؛ خانوم ! پلیس که دشمن تو نیست هواتو داره مراقبته تا کسی آزارت نده چرا میترسی آخه ؟ - پلیس بفهمه .... اونا ... اونا می فهمن که من کجام اونا ... اونا ... من دیگه .... نمی تونم بزار برم ... تو رو ... - ای بابا !!! هی میگم نره تو میگی بدوش ؟ چرا حرف توی مخت نمیره بچه جون ؟ نمی فهمم از چی میترسی آخه ؟ یه سوال و جواب ساده که ترس نداره صبح میریم فردا شب داخل همین خونه ای سالم و آسوده سکوتی که بالا رفتن صدایش بر لبم مهر خاموشی زده طولانی می شود و انگار خودش می فهمد که نباید با من تندی کند من ظرفیتم پر شده برای زور شنیدن و ساکت ماندن - ببخشید صدام بلند شد خب عصبی می کنی آدمو پاشو برو بخواب بزار منم چشامو بزارم روی هم به خدا از ظهر تا حالا سرپام هلاکم دخترِ خوب - چرا ... برگشتید ؟ انگار سوالم وسط این حرف های جدی به مزاقش خوش آمده که با لبخند و آرامش پاسخم را می دهد - گفتم حالا که صبح قراره بریم و معلوم نیست کی برگردیم یه کم کارا رو پیش ببرم عقب نمونیم بنده خدا آقا ابراهیم نزاشت اونجا بخوابم گفت بیام که سد بابا و عزیز جون تنها نباشن حالا اگه ناراحتی می خوای برگردم ؟ ها ؟ تعارف نکنیا ! اینبار من هم می خندم وسط این همه فشار روانی که امروز و امشب به روحم وارد شده این خنده لازم بود برای رسیدن به اندکی آرامش... #شگفتانه🌸🌸🌸❤️❤️❤️ •┈┈••✾🌕🌖🌗🌘🌑🌒🌓🌔🌕•✾••┈┈• پرش به پارت اول♡👇 https://eitaa.com/dhuhastory/15776 ●|رمان قمر در عقرب مختص مخاطبان کانال👇 |√• https://eitaa.com/joinchat/1365966931C6f6bcfaad8 •√| ⛔️کپي حرام⛔️ 🦂 🌕🦂🌕 🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂 🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂