ضُحی
🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂 🦂🌕🦂🌕🦂 🌕🦂🌕 🦂 ♡﷽♡ #قمردرعقرب🕷 بقلم #الهه_بانو #قسمت941 •┈┈••✾🌕🌖🌗🌘🌑🌒🌓🌔🌕•✾••┈┈• ۹۴۱
🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂
🦂🌕🦂🌕🦂
🌕🦂🌕
🦂
♡﷽♡
#قمردرعقرب🕷
بقلم #الهه_بانو
#قسمت942
•┈┈••✾🌕🌖🌗🌘🌑🌒🌓🌔🌕•✾••┈┈•
۹۴۲
- به !
می بینم که جناب مهندس با دست پر تشریف آوردن ؟!
- بگیر ببینم
جای خسته نباشید گفتنته مرد حسابی ؟
- خسته هم نباشی !
بده ببینم چی خریدی ؟
ای بابا
دوباره می خوای غذایی از خانواده ی سیب زمینی ببندی به شکم ما ؟ نخواستیم !
- نخواه
انگار التماسش کردم
گر تو بهتر میزنی بستان بزن
خوبه علوم آشپزی خودت از دایره ی تخم مرغ فراتر نمیره
تقریباً هر روز این بساط را داشتیم
مسلم شکمویی بود که دومی نداشت
از قضا زیادی هم بی هنر و بچه ننه بود
البته وقتی پسری کنار چهار خواهر بار آمده و بچه ی آخر خانواده هم باشد نمی توان بیش از این انتظار داشت ، بر عکس علی که هم با سلیقه بود و هم چند تایی غذا بلد بود
بعد از تعویض لباس هایم به آشپزخانه ی نقلی خانه می روم
آستین ها را بالا زده و مشغول می شوم
این جماعت گرسنه تا ساعتی دیگر از من غذا می خواستند
بی خیال شوخی های مسلم شده و ترجیح می دهم باز هم ذهنم را با یادآوری خاطرات عزیز جان و قمر آرام کنم
امشب می خواستم مثل قمر در بی امکاناتی این خانه اجاره ای دانشجویی از خودم سلیقه به خرج داده و کمی بیشتر وقت صرف پخت شام بکنم
سیب زمینی ها را درشت خلال می کنم و مثل خواهرم روی شعله ی ملایم گاز سرخ می کنم
حالا نوبت پیاز بود
طلایی که می شود فلفل دلمه ای و گوجه ی نگینی خرد شده را به آن اضافه می کنم ترکیب خوشرنگی از آب در می آید
با دیدن کدو سبز های ریز و قلمی داخل میوه فروشی به هوس افتادم و سه تا خریدم
آنها را نیز داخل ترکیب گوجه و فلفل گذاشته صبر می کنم تا بپزد
درست یک ساعت بعد سه بشقاب غذا آماده بود که حتی اگر طعم جذابی هم نداشت رنگ و لعاب اشتها برانگیزی داشت
یک لحظه وسوسه می شوم و از بشقابم عکس می گیرم
امشب خیلی کدبانوگری کرده بودم
خلال های سیب زمینی یک طرف بشقاب و کدو سمت دیگر بود
وسط هم سس گوجه و فلفل دلمه ای را ریخته بودم
زرد و قرمز و سبز !
- ایول داش حیدر !
اینجا هم پرچمت بالاست
مسلم ببین چی ساخته و پرداخته کرده این مهندس کمالی
سر جدت یه کم دل بده یاد بگیری
باد کریم بس که هر بار نوبت تو بود یا تن ماهی به خوردمون دادی یا سوسیس
فقط خدا رحم کنه سرطان معده نگیریم !
بالاخره صدای اعتراض علی آقای صبور هم در می آید
نام فامیلش درست مثل خودش بود
صبور ؛ علی آقا صبور !
•┈┈••✾🌕🌖🌗🌘🌑🌒🌓🌔🌕•✾••┈┈•
پرش به پارت اول♡👇
https://eitaa.com/dhuhastory/15776
●|رمان قمر در عقرب مختص مخاطبان کانال👇
|√• https://eitaa.com/joinchat/1365966931C6f6bcfaad8 •√|
⛔️کپي حرام⛔️
🦂
🌕🦂🌕
🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂
🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂🌕🦂