eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.6هزار دنبال‌کننده
555 عکس
70 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
هر زخم که همنشین این خسته تن است همسایۀ تازه وارد این بدن است محسن سند سیاه رویی شماست اما سند سپید رویی من است شاعر: @dobeity_robaey
بدون تو اصلاً عزت ندارن تو نباشی اینا قیمت ندارن ناراحت نباش سلامِت نِمیدن اینا هیچ‌کدوم لیاقت ندارن مهم اینه نگینِ منی علی همیشه بهترینِ منی علی بقیه هرچی میگن بزار بگن امیرالمؤمنینِ منی علی وسعت دلت رو دریا می‌دونه شِدَّت آهتو صحرا می‌دونه بیشتر از من تورو آتیشت زدن قیمت صبرتو زهرا می‌دونه دیگه دنیا واسه من تموم شده انگاری خوشی برام حروم شده یه نفس کشیدنِ بدون درد همینم این روزا آرزوم شده کاش دلت رو کسی خالی نکنه قد و بالاتو هلالی نکنه قَسَمِت می‌دم که بعد رفتنم کسی از حَسَن سؤالی نکنه ✍ @dobeity_robaey
نبینم اشکو توی چشات علی دیدی عاقبت شدم فدات علی روزی که سپر فروختی یادته من به‌جاش سپر شدم برات علی می‌میرم ابالحسن گریه نکن هر چقدر منو زدن گریه نکن با نود زخمِ اُحُد دم نزدی با یه‌دونه زخم من گریه نکن ✍ @dobeity_robaey
نبینم اشکُ تویِ چشات علی دیدی عاقبت شدم فدات علی روزی که سپر فروختی یادته من به‌جاش سپر شدم برات علی منکه پیر شدم علی به پای تو مثل محسنم شدم فدای تو اگه صد بارِ دیگه زنده بشم باز دوباره می‌میرم برای تو پیش من ابالحسن گریه نکن پیش تو منو زدن گریه نکن با نَوَد زخمِ اُحُد دم نزدی حالا با یه زخم من گریه نکن ✍ @dobeity_robaey
نبینم اشکُ تویِ چشات علی دیدی عاقبت شدم فدات علی روزی که سپر فروختی یادته من بجاش سپر شدم برات علی خنده‌ها و خوشی‌هامون یادته از رو هم، شرم و حیامون یادته پدرم دستامونو به هم سپُرد زیر لب می‌کرد دعامون یادته منکه پیر شدم علی به پای تو مثل محسنم شدم فدای تو اگه صد بارِ دیگه زنده بشم باز دوباره می‌میرم برای تو پیش من ابالحسن گریه نکن پیش تو منو زدن گریه نکن با نَوَد زخم اُحُد دم نزدی حالا با یه زخم من گریه نکن ✍ @dobeity_robaey
هر آینه مظهر علی خواهم شد در معرکه حیدر علی خواهم شد ای اهل سقیفه! همه آماده شوید من یک تنه لشکر علی خواهم شد@dobeity_robaey
با این غم پُر حاشیه خو می‌گیرم مجبورم اگر که از تو رو می‌گیرم یک گوشه حسن به حال من می‌گرید تا با کمک فضه وضو می‌گیرم!@dobeity_robaey
من بودم و باب «هل اتی» را بستند امكان رسيدن به خدا را بستند ای كاش بميرم كه خجالت زده‌ام من بودم و دست مرتضی را بستند@dobeity_robaey