#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
آن در که دخیلاند بر آن خیل ملائک
هم سوخته، هم با لگد کینه شکسته
شاعر: #علی_سلیمیان
•┈┈••✾••┈┈•
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دری که بوسهگهِ انبیایِ عُظمی شد
چگونه بود که با ضربهی لگد وا شد؟!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
↳ @hosenih
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
در بیت خلیل ، گلشنش را نزنید
امّید و پناه و مأمنش را نزنید
از من که گذشت ای مدینه اما...
دیگر جلوی مرد ، زنش را نزنید
شاعر: #وحید_عظیم_پور
•┈┈••✾••┈┈•
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
شیخ محسن حنیفی.mp3
22.92M
🔹#مصیبت_راتبه🔹
محقق و راوی: حجت الاسلام #محسن_حنیفی
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
🔸هجوم به بیت وحی🔸
#فاطمیه۱۴۰۱
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟
برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟
ای صاحب عزای فاطمیه! آیا…
این روضهی "مسمار" حقیقت دارد؟
✍ #سیدمجتبی_شجاع
↳ @dobeity_robaey
#دودمه
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
1⃣
مادرت در کوچهها فریاد زد یابنالحسن
العجل آقای من
دست بسته مرتضی فریاد زد یابنالحسن
العجل آقای من
2⃣
من ز خون سینه بنوشتم چنین بر روی خاک
یا علی روحی فداک
از حرم تا کوچهها فریاد من با قلب چاک
یا علی روحی فداک
3⃣
إنما و هل أتی و قدر و کوثر کشته شد
وای مادر کشته شد
بین آن دیوار و در، زهرای اطهر کشته شد
وای مادر کشته شد
4⃣
در عزای پهلوی بشکسته و بازوی من
اِبکنی ابالحسن
یاد کن از آن شهید سر جدای بی کفن
اِبکنی ابالحسن
5⃣
روی پیغمبر کبود از دست قوم کافر است
این عزای محشر است
قاتل زهرای اطهر قاتل پیغمبر است
این عزای محشر است
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
تو ای غم! دست بردار از سر من
نمانده اشک در چشم تر من
از آنروزی که بین شعلهها رفت
نفس تنگی گرفته مادر من
* * *
تنش میسوخت در هُرم شراره
سخن میگفت تنها با اشاره
تنور خانه که روشن شد امروز
سیاهی رفت چشمانش دوباره
✍ #وحید_محمدی
↳ @dobeity_robaey
#دودمه
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
تا تو سر بالا بگیری با سر اُفتادم زمین
یا امیرالمؤمنين
یک تنه هستم سپاهت تا وداعِ آخرین
یا امیرالمؤمنين
✍ #مجتبی_صمدی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
پشتِ درِ خانه هیزمِ شعلهوری
آهِ تو نداشت در دل شهر اثری
ما دربهدرانِ خانهات نشنیدیم
از این درِ بسته روضهی بازتری
✍ #رضا_یزدانی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
باغ را میخواستند و یاس را آتش زدند
آه حالا باغبان ماندهست و باغی سوخته
✍ #محمود_یوسفی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
نادیده گرفت، حُرمتِ باران را
در بند کشید، غیرتِ طوفان را
آن سنگدلی که باغ را آتش زد
هم پنجره را شکست، هم گلدان را
✍ #میثم_مومنی_نژاد
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#شب_جمعه
دل تاریخ در این ماجرا سوخت
بر این غربت، غریب و آشنا سوخت
مدینه هیزم آوردند اما
در آتش خیمههای کربلا سوخت
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محاوره
نفهمیدن مقام برترش رو
طناب آوردن و بستن پرش رو
همونا که به قرآن پی نبردن
چه بی رحمانه کشتن کوثرش رو
✍ #شهریار_سنجری
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
با توأم در! با تو، تا دیوارها هم بشنوند
قلبِ یاسین است این یاسی که پرپر میکنی
✍ #قاسم_صرافان
↳ @dobeity_robaey
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دنیا بعد مادرم چه دلگیره
روزی صدبار نفس من میگیره
شب و روزام همه با عذاب گذشت
وسط کوچه مگه یادم میره
اونکه این صحنهها رو دیده منم
هنوزم داره میلرزه بدنم
در کنار مادرم بودم ولی
هی صدا میزد کجایی حسنم
پیش من چه بی خبر میزدنش
تو آتیش به پشت در میزدنش
بخدا یکّی و دوتا نبودن
من دیدم چهل نفر میزدنش
✍ #سیدمحسن_حسینی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
نادیده گرفت، حرمت باران را
در بند کشید، غیرت طوفان را
آن سنگدلی که باغ را آتش زد
هم پنجره را شکست، هم گلدان را
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دود از سر و دوش خانه بالا میرفت
هستی نبی و جان مولا میرفت
در آتش #لیلة_المبیت خانه
در جای علی، حضرت زهرا میرفت
✍ #علی_اصغر_یزدی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
تا آتش جاهلیت افروخته شد
قرآن نبی درآن میان سوخته شد
ای وای بهحال آنکه پشت در بود...
وقتی در و دیوار به هم دوخته شد
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
↳ @dobeity_robaey
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟
برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟
ای صاحب عزای فاطمیه! آیا…
این روضهی "مسمار" حقیقت دارد؟
✍ #سیدمجتبی_شجاع
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
دردیست به سینهاش که بی تسکین است
در خویش شکسته، ساکت و غمگین است
از سرخی روی یاس میشد فهمید
پاییز چقدر سیلیاش سنگین است!
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
زهرا همهجا یاور و غمخوار علی است
با پهلوی بشکسته طرفدار علی است
هر دست که حامی ولایت نشود
دستی که نبی بوسه زند یار علی است
گلخانهی وحی طعمهی آذر شد
گل رفت ز دست و غنچهاش پرپر شد
شد حرمت صدیقهی کبری پامال
یک آیه جدا ز سورهی کوثر شد
از شعلهی نار، گل به احمد دادند
بر بانوی وحی، تحفه بیحد دادند
ضرب لگد و غلاف تیغ و سیلی
اجریست که بر آل محمد دادند
از هر طرفی که رهسپر میگشتم
پیش ضربات او سپر میگشتم
همراهم اگر نبود در کوچه حسن
تا خانهی خود چگونه بر میگشتم
کی بود گمان به فتنه دامن بزنند؟
آتش به سرای حی ذوالمن بزنند
ای اهل مدینه! از شما میپرسم
کی دیده سه نامرد به یک زن بزنند؟
✍ #غلامرضا_سازگار
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#شب_جمعه
دل تاریخ در این ماجرا سوخت
بر این غربت، غریب و آشنا سوخت
مدینه هیزم آوردند اما
در آتش خیمههای کربلا سوخت
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
منظومهی عشق و مستی از کار افتاد
گردونهی حقپرستی از کار افتاد
از بوسهی تازیانه بر دست بتول
یکلحظه تمام هستی از کار افتاد
✍ مرحوم #سیدرضا_مؤید
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
من بودم و باب «هل اتی» را بستند
امكان رسيدن به خدا را بستند
ای كاش بميرم كه خجالت زدهام
من بودم و دست مرتضی را بستند
✍ #جواد_حيدری
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#دوبیتی_پیوسته
کسیکه درد سوزانده دلش را
غریبه ریخت برهم منزلش را
بیا ای دل برای گریه امشب
بخوانیم اعتراف قاتلش را؛
معاویه نبودی چهخبر بود!
سر بیعت حکومت درخطر بود!
از اینسو کوه هیزم جمع میشد
از آنسو فاطمه در پشت در بود
اراذل این شرایط را که دیدند
بهسمت خانهی حیدر دویدند
نصیحتهای زهرا را شنیدند
ولیکن خانه را آتش کشیدند
نفس میزد، صدایش را شنیدم
علی را در اُحُد یکباره دیدم
هزارانکینه در دل داشتم من
زدم با پا به در، نعره کشیدم!
غرور چشم حیدر را شکستم
چنان محکم زدم در را شکستم
در خانه ز لولا تا جدا شد
زدم، پهلوی کوثر را شکستم
در افتاد و زمین افتاد زهرا...!
علی میزد فقط فریاد: زهرا...!
همینکه ناله زد: فضّه خذینی!
همه گفتند که، جان داد زهرا...!
یکی آتش به کل باغ میزد
یکی بر قلب زینب داغ میزد
میان آن شلوغیها مغیره
بهدست فاطمه شلاق میزد
کشیدم هرطرف شیرخدا را
زدم در آن میانه بچهها را
تن زهرا به زیر دستوپا بود
علی انداخت بر رویش عبا را
✍ #سیدپوریا_هاشمی
↳ @dobeity_robaey