eitaa logo
نوشته های یک طلبه
1هزار دنبال‌کننده
845 عکس
213 ویدیو
7 فایل
آتیش های بزرگ از جرقه های کوچیک به وجود میان🔥 یادداشت‌ها🌱داستان‌ها🍀دلنوشته‌ها🌿خاطرات🍁انتقادات☘️ پیرو مکتب استاد علی‌صفایی❤️ 📝در عرصه داستان‌نویسی دانش‌آموخته از اساتید: سرشار🏆 سالاری🧨 جعفری🪽 مخدومی🏅 ✍️محمد مهدی پیری✍️ @Mohammadmahdipiri
مشاهده در ایتا
دانلود
بدون شرح دست هایی که دیگر شانه پدر را لمس نخواهند کرد؛💔 روحت شاد و یادت گرامی شهید مدافع وطن؛
اگه هنوز داستان کله بند رو نخوندی کافیه روی کلیک کنی فرصت ها رو از دست نده؛ کلا خوندنش اگه یه ربع بشه! ماجرای آشنا شدن دختر و پسری در فضای مجازی؛ ژانر: عاشقانه/ اجتماعی منتظر ارسال نظرات شما عزیزان که برام به شدت مهمه هستم❤️😘
نوشته های یک طلبه
#کله_بند #قسمت_شصت_و_چهارم عاقد کچل گفت: دوشیزه مکرمه بانو نازنین احمدی؛ آیا وکیلم شما را به عقد د
آخيش! سرانجام بعد از اصرار ها و التماس ها و بعد از خودکشی مرگ بارم نازنین برای من شد؛ حلقه نقره را که رویش گلهای کوچکی حکاکی شده بود در دستش کردم؛ خودم را در آغوشش رها کردم؛ انگار در فضا رها شده بودم؛ مادرم که نمیشد گفت ناراحت است یا عصبانی طرفم آمد و گفت: حسین زشته بخدا! آبروی ما رو نبر! یک ماهی مزه شیرینی عقد با نازنین زیر زبانم بود؛ می گفتیم و می خندیدیم، می رفتیم و می آمدیم؛ تا اینکه با اتفاقات عجیبی ربه رو شدم؛ آب دهانم را قورت دادم میخواستم بگویم تشنه ام هست؛ آقای احمدی لیوانی آب برایم آورد و گفت: استراحت کن تا بیام؛ بعد از دقايقي همراه با کمپوت و آبمیوه آمد؛ گیلاس های کمپوت را با قاشق در دهانم فرو می کرد؛ می گفتم: میل ندارم! می گفت: بخور شارژ بشی؛ ادامه دارد...
نوشته های یک طلبه
#کله_بند #قسمت_شصت_و_پنجم آخيش! سرانجام بعد از اصرار ها و التماس ها و بعد از خودکشی مرگ بارم نازنین
یکی از دوستان پیام داده گفته: جزئیات رو بیشتر کن😁 تا همینجا هم زیاده روی کردیم😂 جزئیات بیشتر، فک کنم بد آموزی داشته باشه تا درس عبرت❤️😉
❇️کمی با میم الف که هنوز توفيق بحث رو ندادند آشنا بشید. از قلمشون پیداست تازه وارد نیستند. تیکه کلامشون هم در تمام پیام ها منتخب ۱۸ درصدی هست. پر کار بودند در عرصه انتقاد. اما تا وقتی که تیم ما حاضر به بحث باهاشون شده! انگار رفتند به امان خدا.