eitaa logo
نوشته های یک طلبه
330 دنبال‌کننده
570 عکس
155 ویدیو
7 فایل
آتیش های بزرگ از جرقه های کوچیک به وجود میان🔥 یادداشت‌ها🌱داستان‌ها🍀دلنوشته‌ها🌿خاطرات🍁انتقادات☘️ پیرو مکتب استاد علی‌صفایی❤️ 📝در عرصه داستان‌نویسی دانش‌آموخته از اساتید: سرشار✨️ سالاری🧨 جعفری🎆 مخدومی🏅 ✍️محمد مهدی پیری✍️ @Mohmmadmahdipiri
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای موتور قراضه اش را می شناختم. وقتی وارد کوچه ما می شد، صدای هلیکوپتری اگزوزش هر خوابی را بیدار و هر بیداری را زهره ترک می کرد. زنگ خانه مان را زد. در را باز کردم؛ در حالی که سوارش بود و صدای تِپ تِپ مزخرف موتور روی مخ بود گفت: پسر عمو بیا بریم موتور سواری! کمی هم پرش کنیم! خنده ای کردم و گفتم: با این لَکَنته _امتحانش ضرری نداره! سوار شدم؛ در محلمان تپه های خوبی بود جان می داد برای پرش! اول تپه های کوچک را انتخاب کردیم. امیر که پسر عمویم بود سر نشین و من ترکش! پسر عمویم گفت: این تپه را می بینی! _آره بزرگ ترین تپه بود. آنقدر شیبش تند بود ‌که بالارفتن از آن محال بود! چه برسد به پرش! گفت: سفت بشین که می خوام ر‌کورد بزنم. دویست متری از تپه فاصله گرفتیم و با تمام سرعت به سمت تپه کوه شنی آنجا حرکت کردیم. باور نمی کردم سرعت قراضه اش به این حد هم برسد. نزدیک تپه شدیم. همه چیز خوب بود. چیزی تا فتح بلند ترین تپه نمانده بود. با این سرعت، خوب پیش رفتیم. اما بدبختی وقتی شروع شد که نرسیده به قله؛ سرعتمان کم و کم تر شد! فشار روی موتور بیش و بیشتر شد. امیر با التماس به موتورش می گفت: برو برو یه کم دیگه مونده! اما موتور بی خیال به التماس ها، خاموش شد! فقط یادم است؛ موتور شروع به عقب رفتن کرد و کج شد. ماهم کج شدیم. موتور غلت می خورد و ما هم همراهش غلت می زدیم! از موتور صدای ترق و توروق شنیده می شد از ما صدای آخ و اوف! طوری که سر و صورتمان هم رنگ خاک ها شد. ✍محمد مهدی پیری
هدف های بزرگ را نمی شود با گشاد بازی به سامان کرد‌.
هنوز سخت است باور کنیم روزی هم قرار است خودمان مثل رُفَقایمان زیر خاک برویم! روحت شاد علی رضا سرافراز
نماینده محترم مجلس شورای اسلامی آقای محمد رضا دشتی به رسم ادب و تشکر از زحمات شما و همچنین به رسم عمل به حدیث نورانی: مَن لَم یَشکُر المَخلوق لَم یَشکُر الخالق از زحمات حضرت عالی و سایر افرادی که شما را در امر فرمانداری ویژه همراهی کردند؛ تشکر می کنیم‌. مردم اردکان قدر دان زحمات شما و تمام مسؤلین خدمت گزار هستند. ✍محمد مهدی پیری
نوشته های یک طلبه
معرفی رمان نام: #کله_بند ژانر: عاشقانه/ اجتماعی/کارآگاهی تعداد قسمت: هفتاد کاراکتر های اصلی: حس
نسخه ویرایش شده آماده شده😊 دادیم چند تا از اساتید بخونند و نظر بدن✅ البته که این نسخه جدید با نسخه ای که توی کانال گذاشتیم تفاوت های زیادی داره هم جالب تر و هم عاشقانه تر و ...😂
نمی دانم ولی آن بعضی از مسئولانی که به دیدار خانواده شهید و جانباز عزیزمان آمدند! انگار بعضی هایشان دنبال عکس گرفتن و شهرت خودشان بودند. عکس شان که ثبت شد رفتند و فراموش کردند و انگار نه انگار ... انگار ماموریت‌ داشتند که در پرونده خدمت خود، عکس یادگاری هم ثبت کنند. اصلا دنیا همین است! فراموش خواهی شد آنچنان که اصلا نبودی! اما مردم و مسؤلین با معرفتی در این شهر هستند که شما را هر‌گز فراموش نخواهند کرد. ✍محمد مهدی پیری
نوشته های یک طلبه
#فرمانداری_ویژه نماینده محترم مجلس شورای اسلامی آقای محمد رضا دشتی به رسم ادب و تشکر از زحمات ش
آخرش نفهمیدیم به کی تبریک بگیم‌؟😂 یکی میگه آقای دشتی یکی میگه دکتر پوردهقان حالا هرکدوم فرمانداری ویژه رو گرفتید فرقی نداره دمتون گرم!😂 خداروشکر سوژه برای بهم پریدن زیاده😂
نماینده محترم مجلس شورای اسلامی آقای مصطفی پوردهقان به رسم ادب و تشکر از زحمات شما و همچنین به رسم عمل به حدیث نورانی: مَن لَم یَشکُر المَخلوق لَم یَشکُر الخالق از زحمات حضرت عالی و سایر افرادی که شما را در امر فرمانداری ویژه همراهی کردند؛ تشکر می کنیم‌. مردم اردکان قدر دان زحمات شما و تمام مسؤلین خدمت گزار هستند. ✍محمد مهدی پیری
نوشته های یک طلبه
#فرمانداری_ویژه نماینده محترم مجلس شورای اسلامی آقای مصطفی پوردهقان به رسم ادب و تشکر از زحمات
بیا آقا 😁 ما برای هر دو نماینده پیام تبریک دادیم😜 مهم نیست کی به دست آورده! مگه بُرد اردکان مهم نیست پس چه فرقی میکنه کی گل بزنه😉😐🌹
این رسانه است که دروغ را راست! و راست را دروغ برایت قالب می کند!
چطوره؟😁 اثری از دوستمون😘 @Mohmmadmahdipiri
یه قدم راه رفتن بدون عصا، بدون ویلچر آروزی خیلی هاست! قدر سلامتیت رو بدون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسته عزای امام صادق علیه اسلام چه خوبه برای همه امامان این دسته ها باشه. https://eitaa.com/doctorpiri
چطوره؟🌹 کاری از سید دوست داشتنی❤️😁 @Mohmmadmahdipiri
پیش از حرف ها، این رفتار و عمل ماست که روی دیگران تاثیر می گذارد.
آشیخ زارع تند رفتی بدم رفتی😑
1⃣ به گلهای رز روی میز خیره شدم. به آقای احمدی گفتم: یه چیز رو یادم رفت بنویسم. شاید هم مهم نباشه. ولی در لحظات پایانی، دکتر مرتضی وقتی که کنارم کشید و می خواست منو از ازدواج با نازنین منصرف کنه. گفت: تو عاشق نیستی! تو کله بند شدی! همان جا پرسیدم: کله بند یعنی چی؟ گفت: یه اصطلاحیه در شهرمون، یعنی یه درجه بالاتر از عاشق هم بودن؛ یعنی وابستگی زیاد و کور کر شدن یعنی بند شدن و وابسته شدن به یه نفر! اینها معنی کله بنده! بازپرس هم مثل من به گلهای رز روی میز خیره شد و گفت: دکتر راست می گفت! کسی که برای رسیدن به نازنین خود کشی کنه و هزار تا سرکوفت تحمل کنه عاشق نیست کله بنده!
2⃣ به گلهای رز روی میز خیره شدم و به آقای احمدی گفتم: یه چیز رو یادم رفت بنویسم. شاید هم مهم نباشه. ولی دکتر مرتضی در لحظات پایانی صحبتش که ایستاده و با صدای خفه نصیحتم می‌کرد؛ گفت: تو عاشق نیستی! تو کله بند شدی! همان جا پرسیدم: کله بند دیگه چیه! گفت: یه اصطلاحیه در شهرمون یعنی یه درجه بالاتر از عاشق هم بودن؛ یعنی وابستگی زیاد؛ یعنی کور و کر شدن برای یه نفر! بازپرس هم مثل من به گلهای رز روی میز خیره شد و گفت: دکتر راست می گفت! کسی که برای رسیدن به نازنین خود کشی کنه و هزار تا سرکوفت تحمل کنه عاشق نیست کله بنده!