eitaa logo
نوشته های یک طلبه
1.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
399 ویدیو
30 فایل
آتیش های بزرگ از جرقه های کوچیک به وجود میان🔥 یادداشت‌ها🌱داستان‌ها🍀دلنوشته‌ها🌿خاطرات🍁انتقادات☘️ پیرو مکتب استاد علی‌صفایی❤️ 📝در عرصه داستان‌نویسی دانش‌آموخته از اساتید: سرشار🏆 سالاری🧨 جعفری🪽 مخدومی🏅 ✍️محمد مهدی پیری✍️ @Mohammadmahdipiri
مشاهده در ایتا
دانلود
نوشته های یک طلبه
#وابسته #کله_بند_۲ #قسمت_صد_و_نود_و_سوم بعد از آنکه نازی نشست وسط! رو به من گفت: محمد نزنی نا کا
*** تعطیلات کم کم داشت تمام می شد؛ شهریور از نیمه گذشته بود؛ جدیدا آرمان هوس کبوتر کرده بود؛ هر بار توی واتساپ استوری کبوتر می گذاشت؛ پدرم دیگر مثل قبل به راحتی اجازه نمی داد شب ها بیرون بروم؛ حق هم داشت شک کند! یکبار گفت: آخه توی این پایگاه خراب شده چه خبره که هر شب باید بری اونجا! ای مردشور اون فرمانده پایگاهتون رو ببرن! خیلی کم اینطوری پدرم از کوره در می رفت! اما اگر از کوره در می رفت معلوم نبود کی حالش سر جایش بیاید! ادامه دارد...