🔷🔹🔹
🌹سلام بر شهدا؛
🍃همانهایی که با سر رفتند و بدون سر آمدند
🌹سلام بر شهدا؛
🍃همانهایی که با پای خود رفتند و بر دوش مردم برگشتند
🌹سلام بر شهدا؛
🍃همانهایی که سالم رفتند و با چند تکه استخوان برگشتند
🌹سلام بر شهدا؛
🍃همانهایی که مونسی جزء نسیم صحرا و حضرت زهرا (س) ندارند
🌹سلام بر شهدا؛
🍃همانهایی که از همه چیزشان گذشتند و رفتند تا ما بمانیم
#شهـــــدا
#شهــدای_گمنام
#رفتند_تا_بمانیـــــم
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
#خاطرات_شهدا
#راوے_یکے_از_نزدیڪان_شهید
🔰شب #عاشورا بود.از مراسم کہ برگشتیم به سید و رفقا گفتم امشب رو🌙 بیان منزل ما...
اون شب هم کسے منزلمون نبود
🔰خیلے خسته شده بودیم. هیئت و کار توے #هیئت انرژی برامون نزاشته بود.به محض اینکہ به خونہ رسیدیم خیلی سریع خوابمون برد
🔰ساعت سہ یا چهار #صبح احساس ڪردم یہ صدایی از راهرو میاد ، ترسیدم😨 !!!
خیلے #آروم رفتم تا ببینم صداے چیه⁉️
🔰با تعجب دیدم سیده ، مشغول خوندن نـمـــاز
به حالش خیلـے #غبطہ خوردم سید اون روز از همہ ما خسته تر بود.
کار و مداحے🎤 و #هیئت رمقی براش نذاشتہ بود
🔰اما #خلوت_باخدا براش صفایـے داشت کہ حاضر نبود به این راحتے ها از دستش بده اون هم در #شب_عـاشـــورا ...
🔰گاهے کہ با دوستان دور هم جمع مےشدیم👥 و صحبتمون درباره ی مسائل #روزمره زندگی و دنیا می شد #سید با ناراحتی می گفت ::
اگہ این دوستان #نماز_شب بخونند اصلاً این حرفـــ ها رو بیان نمےکنند🚫
🔰 #نماز_شب باعث میشه قدر و منزلت خودشون رو #بهتر متوجه بشوند👌.
#شهید_سید_مجتبی_علـمــــدار
✍️ از کتاب : علـمــــدار🚩
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
♥️دختران حاج قاسم♥️
✅ گفتگو با تکفیریها !!
یکی از بیسیمهای تکفیریها افتاد دست ما. سریع بیسیم را برداشتم. میخواستم بد و بیراه بگم.
عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن.
گفتم پس چی بگم به اینا؟!
گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلولههایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...»
سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما میجنگید؟
گفت: «به اونها بگو ما همونهایی هستیم که صهیونیستها رو از لبنان بیرون کردیم.
ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم.
ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله...
هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیستها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است...
بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان...
بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیریها تسلیم ما شدند. میگفتند : از شما در ذهن ما یک کافر ساخته بودند
#قهرمان_من ؛#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
@khstiker۸.attheme
87.1K
#والپیپر 📲
#تم_رهبری
#تولدت_مبارک_آقاجان♥️
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
✍فرازی از وصیت نامہ #شهید_حججی
نمیدانم چہ شد ڪہ سرنوشت مرا بہ این راه پُرعشق رساند
بدون شڪ ،
شیر حلال مادرم ...
لقمہ حلال پدرم ...
و انتخاب همسرم ...
در آن اثر داشتہ است.
اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج
┏━••••━━💎━━••••━┓
💐 @dokhtaranchadorii 💐
┗━••••━━💎━━••••━┛
نمی فهمم
وقتی به نماز می ایستم
من ، تو را می خوانم… ؟!
یا تو ، مرا می خوانی …. ؟!
فقط کاش که عشق مان دو طرفه باشد . . .
اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج
#بیو_تست
┏━••••━━💎━━••••━┓
💐 @dokhtaranchadorii 💐
┗━••••━━💎━━••••━┛
تو مراقب آخرتت باش، دنیا خودش ذلیلانه پیش تو می آید …
اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج
#بیو_تست
┏━••••━━💎━━••••━┓
💐 @dokhtaranchadorii 💐
┗━••••━━💎━━••••━┛
يـا صـاحب الـزمان...
گـل نـرگس! چـه شـود بـوسه بـه پـايت بـزنـيم
تـا بـه کـي، خـستـه دل از دور، صـدايـت بـزنيم
گــــــــل نـرگس! نــکـنـد مـــهر زمــا بـــــرداري،
داغ ديــــدار رخــت را بـــردلـهـايــمـان بـگــذاري
«اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّکَ الْفَرَجَ»
#بیو_تست
┏━••••━━💎━━••••━┓
💐 @dokhtaranchadorii 💐
┗━••••━━💎━━••••━┛
#تلنگر
روشنفکران ما به اين انقلاب بسيار لطمه زدند ،
زيرا نه آن را می شناختند و نه برايش زحمت و رنجی متحمل شده اند ،
از هرطرف به اين نو نهال آزاده ضربه زدند ،
ولی خداوند ، مقتدر است اگر هدايت نشدند مسلما مجازات خواهند شد......
#شهیدابراهیم_همت
« اللهم عجل لولیک الفرج »
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✿↝.. @dokhtaranchadorii ..↜✿
♥️دختران حاج قاسم♥️
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷 قسمت #دهم احسان از اون روز به بعد ... دیگه چکمه هام رو نپوشیدم ... دستک
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #یازدهم
دست های کثیف
سر کلاس نشسته بودیم که یهو ... بغل دستی احسان با صدای بلند داد زد ...
- دست های کثیف آشغالیت رو به وسیله های من نزن ...
و هلش داد ...
حواس بچه ها رفت سمت اونها ... احسان زیرچشمی بهشون نگاه کرد ... معلوم بود بغض گلوش رو گرفته ...
یهو حالتش جدی شد ...
- کی گفته دست های من کثیف و آشغالیه؟ ...
و پیمان بی پروا ...
- تو پدرت آشغالیه ... صبح تا شب به آشغال ها دست میزنه... بعد هم میاد توی خونه تون ... مادرم گفته ... هر چی هم دست و لباسش رو بشوره بازم آشغالیه ...
احسان گریه اش گرفت ... حمله کرد سمت پیمان و یقه اش رو گرفت ...
- پدر من آشغالی نیست ... خیلیم تمییزه ...
هنوز بچه ها توی شوک بودن ... که اونها با هم گلاویز شدن... رفتم سمت شون و از پشت یقه پیمان رو گرفتم و کشیدمش عقب ... احسان دوباره حمله کرد سمتش ... رفتم وسط شون ...
پشتم رو کردم به احسان ... و پیمان رو هل دادم عقب تر ... خیلی محکم توی چشم هاش زل زدم ...
- کثیف و آشغالی ، کلماتی بود که از دهن تو در اومد ... مشکل داری برو بشین جای من ... من، جام رو باهات عوض می کنم ...
بی معطلی رفتم سمت میز خودم ...
همه می دونستن من اهل دعوا نیستم و با کسی درگیر نمیشم ... شوک برخورد من هم ... به شوک حرف های پیمان اضافه شد ...
بی توجه به همه شون ... خیلی سریع وسایلم رو ریختم توی کیفم و برگشتم سمت میز احسان ...
احسان قدش از من کوتاه تر بود ... پشتم رو کردم به پیمان...
- تو بشین سر میز ... من بشینم پشت سری ها تخته رو نمی بینن ...
پیمان که تازه به خودش اومده بود ... یهو از پشت سر، یقه ام رو کشید ...
- لازم نکرده تو بشینی اینجا ...
ادامه دارد...
🌷نويسنده: شهید سيدطاها ايمانی🌷
🌸🍃
@dokhtaranchadorii
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #دوازدهم
شرافت
توی همون حالت ... کیفم رو گذاشتم روی میز و نیم چرخ ... چرخیدم سمتش ... خیلی جدی توی چشم هاش زل زدم... محکم مچش رو گرفتم و با یه ضرب ... یقه ام رو از دستش کشیدم بیرون ...
- بهت گفتم برو بشین جای من ...
برای اولین بار، پی یه دعوای حسابی رو به تنم مالیده بودم... اما پیمان کپ کرد ... کلاس سکوت مطلق شده بود ... عین جنگ های گلادیاتوری و فیلم های اکشن ... همه ایستاده بودن و بدون پلک زدن ... منتظر سکانس بعدی بودن... ضربان قلب خودمم حسابی بالا رفته بود ... که یهو یکی از بچه ها داد زد ...
- برپا ...
و همه به خودشون اومدن ...
بچه ها دویدن سمت میزهاشون ... و سریع نشستن ... به جز من، پیمان و احسان ...
ضربان قلبم بیشتر شد ... از یه طرف احساس غرور می کردم ... که اولین دعوای زندگیم برای دفاع از مظلوم بود ... از یه طرف، می ترسیدم آقای غیور ... ما رو بفرسته دفتر ... و... اونم من که تا حالا پام به دفتر باز نشده بود ...
معلم مون خیلی آروم وارد کلاس شد ... بدون توجه به ما وسایلش رو گذاشت روی میز ... رفت سمت تخته ...
رسم بود زنگ ریاضی ... صورت تمرین ها رو مبصر کلاش روی تخته می نوشت ... تا وقت کلاس گرفته نشه ...
بی توجه به مساله ها ... تخته پاک کن رو برداشت ... و مشغول پاک کردن تخته شد ... یهو مبصر بلند شد ...
- آقا ... اونها تمرین های امروزه ...
بدون اینکه برگرده سمت ما ... خیلی آروم ... فقط گفت ...
- می دونم ...
سکوت عمیق و بی سابقه ای کلاس رو پر کرد ... و ما سه نفر هنوز ایستاده بودیم ...
- میرزایی ...
- بله آقا ...
- پاشو برو جای قبلی فضلی بشین ... قد پیمان از تو کوتاه تره ... بشینه پشتت تخته رو درست نمی بینه ...
بدون اینکه حتی لحظه ای صورتش رو بچرخونه سمت کلاس... گچ رو برداشت ...
- تن آدمی شریف است، به جان آدمیت ... نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت ...
ادامه دارد...
🌷نويسنده:شهیدسيدطاها ايمانی🌷
🌸🍃
@dokhtaranchadorii
هدایت شده از تبادلات لیستی بنری سنتری ۱۱۰ تبادل
ناب ترین ڪاناݪ هاے ایتا را دنبال کنید✅
➖➖➖🔷🔶🔹🔸🔷🔶➖➖➖
♦️چرا به #امام_رضا علیه السلام رضا می گویند؟ ✅پاسخ امام جواد علیه السلام👈 🔷 تو حرم رفتی اینطوری بگو...🔷
💢eitaa.com/joinchat/271908868Cfa339de8a5
🎬 با شناخت چاکراهای ذهن افسردگی رو از خودت دور کن
eitaa.com/joinchat/897908738C30a1928237
🎬 طنزهای سیاسی ناب و کوبنده و بدون سانسور
eitaa.com/joinchat/2868838413Cdb59e7c931
🎬 طب سنتی رسمی همراه با مزاج شناسی
eitaa.com/joinchat/1977810946C31807242d8
🎬 مجموعه آموزشی نکات مهم زناشویی
eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
🎬 ☆ خوراکیهای شفابخش ☆
eitaa.com/joinchat/3615686672Cf7af2810d6
🎬 خانه زبان انگلیسی
eitaa.com/joinchat/1889533964C9ac79d3ff1
🎬 پروفـــــــــــــایل و استیـــــــــــــــکر
eitaa.com/joinchat/940834836C61c16b1095
🎬 روانشناسی به زبان ساده
eitaa.com/joinchat/3279814672Ca89d579e7a
🎬 مجله روانشناسی خانواده
eitaa.com/joinchat/3281322000Ce5a43513b8
🎬 روزی یک صفحه از قران رو قرائت کن/نکات جذاب ومتنوعی از قران
eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
🎬 اینجا زندگیتو متحول کن
eitaa.com/joinchat/1528233986Cee9355ea70
🎬 دخــتــرانــ چــ♡ـادریـــــ
eitaa.com/joinchat/1927872518C025527aef2
🎬 《آرایشگر خودت باش》☆ 0تا 100 خودآرایی ☆
eitaa.com/joinchat/2196701201Cc5cd2f46c8
🎬 چگونه دخترامون رو با حجاب کنیم؟
eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e
🎬 آموزش فن بیان و سخنوری
eitaa.com/joinchat/3282501648Cc90e37cf2a
🌐انس با #قرآن/ #شاهکار های قاریان معروف/ #تفسیر مفید ومختصر
eitaa.com/joinchat/2994601997C52c0bdbc8a
➖➖➖ 🔷🔶🔹🔸🔷🔶 ➖➖➖
لیست ویژه27تیر؛ @Listi_Baneri_110