eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... هر چی بینیمو میشستم خونریزی تمومی نداشت. احساس کردم فشارم افتاده و سرگیجه شدیدی گرفتم که در کسری از ثانیه زمین خوردم و نشستم کفِ آبخوری ... آیه با جیغ گفت +آراااااااد آراااااد بیاااا باید ببریمش درمانگاه. صدای آراد رو از بیرون شنیدم که گفت ‌×آیه خودت بیارشون دم در من ماشینو میارم. +آراد من نمیتونمممم ، م... من حالم خ...خوب نیست . خودت میدونی که وقتایی که میترسم چه بلایی سرم میاد . هق هق های آیه خیلی رو مخم بود. آراد هم سعی داشت آیه رو آروم کنه اما آیه فریادی زد و گفت +آراد هیچی نگو... تو حتی بخاطر جون یه آدم هم از اعتقاداتت نمیگذری ، همون خدایی که تو قبولش داری گفته در مواقع ضروری میتونی به جنس مخالف کمک کنی ... دارهههه میمیرهههه... آراد برای چند ثانیه ساکت شد. بعد هم صدای صحبت کردنش با شخص دیگه ای به گوشم رسید . تمام بدنم یخ زده بود و سرگیجم رفته رفته شدیدتر میشد . خون دماغم هم بند نمی اومد و تمام لباسام خونی شده بود . آراد بعد از چند دقیقه یا الله گویان وارد آبخوری شد و به دنبالش هم یه نفر دیگه... آراد سرش پایین بود و فقط صدای سلامش رو شنیدم... سرم گیج رفت و سیاهی مطلق... ادامه دارد ... •[🥀🖤]• @dokhtaranzeinabi00 🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... بین خواب و بیداری بودم که رفتم یک جای آشنا. رفتم جلو و جلوتر ... حالا همه چیز برام روشن تر شد . اینجا همون جای قبلیه. این بار با دقت بیشتری نگاه کردم. زمین سراسر غرق خون بود ، لباس های خودمم سراسر غرق خون بود. کاغذی توجهم رو جلب کرد که باد داشت اونو همراه خودش میبرد . به سمتش دویدم و با تمام توانم گرفتمش... به کاغذ نگاهی انداختم... باورم نمیشهه... این ... این همون بنر جلوی دانشگاهه. با همون تاریخ... به اطرافم نگاهی انداختم. تمام کسایی که اونجا بودن غرق خون بودند و کسی زنده نبود... احساس کردم از پشت سرم صدایی میاد. برای یک لحظه ترس تمام وجودم رو فرا گرفت. با ترس برگشتم ، اما چیزی نبود... ولی هنوز همون صدا رو میشنیدم. صدا ها خیلی نامفهوم بود و مشخص نبود از کجا میاد... اطرافم رو نگاهی کردم و متوجه مَردی شدم که غرق در خونه . به سمتش دویدم . دستش قطع شده بود و پاش با چپیه بسته شده بود و سربند (یا مهدی ادرکنی...). کنارش روی زمین نشستم ‌‌‌، لبش تکون میخورد اما صداشو نمیشنیدم. گوشم رو نزدیک صورتش بردم ، صداش کمی واضح تر شد ... +‌آ...آ....ب....آ....ب به قیافه غرق در خونش نگاهی کردم . خدای من ‌‌‌، این تشنشه ! ولی توی این بیابون آب از کجا پیدا کنم؟! بلند شدم و نگاهی به اطرافم کردم... باید حتما آب پیدا میکردم حتی شده از زیر سنگ. شروع کردم به دویدن ... ولی هر جا که میرفتم دریغ از یک قطره آب . دیگه از پیدا کردن آب ناامید شده بودم و میخواستم برگردم پیش همون مرده اما کنار یکی از همون جنازه ها قمقمه ای دیدم... سریع به سمتش دویدم ، درشو باز کردم و با دیدن آب های داخلش چشمام برق عجیبی زد... قمقمه رو توی بغلم گرفتم و به طرف همون مَرده دویدم. بهش رسیدم و متوجه شدم هنوز زندست ... سریع در قمقمه رو باز کردم و آب رو به طرف لب های خشکیده اش بردم... ادامه دارد... •[🥀🖤]• @dokhtaranzeinabi00 🍃💚🍃💚🍃
از‌نیازمندی‌هاے‌حالم‌ حرمه... اللهم‌الرزقناحرم‌الحسین💔
🌻🌻🌻فرازی از وصیت نامه شهید؛ خدایا از جمع یارانم جدایم مکن و در مقابل شهدا شرمنده ام مساز، زیرا به عشق شهادت به در خانه ات می آیم. خدایا در شهادت چه لذتی است که مخلصان توبه دنبال آن اشک شوق می ریزند و این گونه شتابان اند. 🌷شهید حجت الله رحیمی🌷 شهادت: ۱۳۹۰/۱۲/۱۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❗️ 🏴ایام‌محرم‌توۍ‌هیئت‌ومسجد‌‌به ‌ڪسۍ‌ڪہ‌‌ظاهرش‌‌باشما‌فرق‌داره‌‌ مجرمانہ‌وتحقیرآمیز‌‌‌نگاه‌نڪنید❌ یہ‌تسبیح‌بگیرین‌دستتون📿 باخودتون‌تڪرار‌ڪنین‌⇓ [امام‌حسین‌علیه‌السلام‌فقط‌برای‌ مذهبۍ‌هانیست]🖐🏻 ‌حواستون‌‌‌به‌دلِ‌‌‌مهمون‌های‌ارباب باشه💔!
اگـه‌ میبینے‌ رفیقٺ‌ داره‌‌ ; به‌ راه‌ ڪج‌ میره😔 ‌باید راهنـماش‌ بشے؛ به‌ عنـوان‌ رفیقش‌ مسئولے وگرنه‌ روز محشـر پاٺ‌ گـیره..!💔 اگه‌‌ سڪوت‌ ڪنے و کمکش‌ نڪنے..😐 همیـن‌ آدم‌ ڪھ داره‌ خطا میـره روزحسـابرسے میاد💢 جلوٺـو میگیره🤭 میگه : ‌ٺوڪھ میدونسٺے‌‌ من‌ دارم‌ اشٺباه‌ میڪنم چــرا‌ بهـم‌ گوشزد‌ نڪردے؟! چرا دسٺمـو نگرفٺے‌!!؟🙁💔
‹ شایـد حسیـن علیھ‌ السلام مۍ‌آزماید عشاق را بھ فراق...:)
~🕊 🌿 💌 هرکی اذیت نمیشه و پیام من رو میشنوه یه روز برا ما نماز بخونه ممنون میشیم، ان شاءالله اونور جبران میکنیم. ♥️🕊 . .
😍🌹 مادرم هیچوقت نمےگفت ؛🌿 پاشو نماز بخون ! مےگفت‌: خدا منتظرته ، دوست دارۍ منتظرش بذارۍ؟! منم مثل دختربچه های ذوق زده مےرفتم محڪم خدارو بغل مےڪردم(: ...😍 منتظرش نذارید! ... ❤😍 🤲 😍👌
↻✈️••||‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شهید محمود رضا بیضایی: سر دو راهی گناه وثواب به حب شهادت فکرکن... به نگاه امام زمانت فکرکن... ببین میتونی ازگناه بگذری...؟! ازگناه که گذشتی از جونت هم میگذری...🕊 ¦💙⃟🦋¦⇢
• . ‏یـه خاطره از یہ مدافع حـرم شنـیدم، میگفـت : وسط درگیرے یـہ خمپاره اومـد و پای دوسـتم قطع شــد.😞 تو همون وضـع و تو اوج درد بہم گفت: «خوبه ڪه جانباز شــدم، یه دیدار با رهبرے نصیــبم میشه»😁😍
‌⸤یه انقلابےهرچی‌بیشترسختی‌ببینه عاشق ترمیشه ...:)🌿꧇)!
‌مـااسٺراحت‌نخواهیم‌کرد؛ این‌انقلاب‌واین‌جامعہ، آنقدرکار‌درَش‌هست‌ که‌دیگراستراحت‌‌بی‌استراحت . . ! استراحت‌‌نخواهــیم‌ڪرد! شک‌نـکنـیدپـیـروزے، از‌ آن‌‌حــزب‌اللـهـے‌هاست...✌️🏿 ـ -شہیـدبهـشتے
「✌️🏽🖇」 حاج‌قاسم‌درونم‌میگہ: شماتومجازۍ‌خودتوکنترل‌کن :) نمی‌خوادنصف‌شب‌ بیداربشۍ‌‌،دلتنگ‌من‌بشۍ ! ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ-ـ- ⇜
ماهمیشه‌فکرمیکنیم‌شھدایه کارخاصے‌کردن‌کہ‌شھیدشدن!' ، نه‌رفیق . .🖐🏽 خیلیۍکارهارونکردن‌کہ‌شھید شدن :))💔🕊
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
🌹🌿
اگر میخواهی عاشق ِ چیزی شوی ، با عمل و رفتارت عاشق شو . مثلا اگر میخواهی عاشق ِ حسین(؏) شوی ، هرروز در یك ساعت ِ مخصوص بگو : - صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله🖤 +استادپناهیان
بھ یھ نشست ِ اضطراری تو بین الحرمین نیازمندم… حتی اگھ نشست برا توبیخ باشھ :))) !
میگم نکنه اربعین امسالم بگذره و ما حسرت ِ دیدن حرم ارباب به دلمون بمونه :))💔؟!
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
‌• ~دگر‌فرقے‌ندارد‌جمعہ‌وشنبه؛ فقط‌برگرد گرفتاریم ما از دست این هجران طولانے -اللهم‌عجݪ‌ولیڪ‌الفࢪج🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا