«اصالت امر اجتماعی در قیاس با امر سیاسی» که بر آمده از شرایط خاص تکوین فرهنگ سیاسی شیعیان در عصر #غیبت_کبری است، یکی از موانع مهم در گذار به #دولت_سازی در #جمهوری_اسلامی است.
#مجتبی_عبدخدایی در مقدمهی کتاب «دولت مدرن در روابط بینالملل» اشاره لطیفی به اصالت #امر_اجتماعی در قیاس با #امر_سیاسی در نزد شیعیان دارد و مینویسند:
سنت اندیشیدن دربارهی #دولت_مدرن، نه نوپا و نهچندان ناآشناست؛ باوجوداین، در میان آثار علمی این مرزوبوم، کمتر به این مهم پرداخته شده است. آنچه ژرفاندیشی در این مقوله را، خصوصا بر جامعهی نخبگان این دیار ناگزیر میسازد، وضعیت ویژهای است که با پیدایش نظام جمهوری اسلامی در قالب #دولت_مدرن بلکه #ملت_دولت در این کشور پدیدار شد و تاکنون نیز دشواریهای تئوریک و ناهمگونیهای اجتماعی آن فرا روی نظام جلوه مینماید.
تشکیل #جامعه_سیاسی نوبنیادی که ازیکسو بنیانهای فرهنگی آن، قوام اساسی خود را از #عقلانیت_دینی ویژهای گرفته است که آموزههایی تعارضنما با دولت مدرن را ترویج میکند؛ و ازسویدیگر مراجع و کانونهای مذهبی آن قرنها از جانب حکومت به حاشیه رانده شده و دست آنان نهتنها از مملکتداری، که از برخی حقوق اولیهی اجتماعی و سیاسی کوتاه بوده است. آنان نیز در تقابل، نقش اپوزیسیون را بر دوش گرفته و با چنین وضعیتی خو کرده و دریافته بودند که میبایست بنیان خود را در قلوب مردم پایه گذارند و عنان رهبری واقعی اجتماعی مردم را در دست بگیرند و سیاست و #حکومت_داری را عفریت ظلم و بدی، مجسم سازند.
این تصویر و تصور آنچنان تا اعماق ذهن و عادات روحی-روانی آنان نفوذ کرده بود که جدایی از چنین وضعیتی و پرداختن به معضلات اجتماعی، آنهم نه در مقام اپوزیسیون، بلکه در مقام مملکتداری و #مدیریت_اجتماعی و از دریچهی حکومتی به قضایا نگریستن، برای آنان سخت و دشوار مینمود. مردم این دیار نیز که با #دین و #نظام_ولایت مذهبی انس گرفته بودند و جلوهی اطاعت از خدا و رسول را در پیروی از فرمان و منش مراجع و روحانیان دینی میدانستند، به پیروی از آنان، قرنها دولت را نه از خود، بلکه در مقابل خود میدانستند. ازاینرو تخلف و سرپیچی از قوانین نظام حکومتی را نهتنها جرم نمیدانستند، بلکه بر آن مباهات میورزیدند و در سوابق افتخارات خود ثبت میکردند. (عبدخدایی، 1398، صص. 15-16)
#دولت_ملت
https://eitaa.com/doranejadid
https://virgool.io/@mhtaheri
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 بازیسازی برای بازتعریف غرب آسیا 💰 تعداد کلمه: 560 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 6 دقیقه
|
⭕️ نکتهی اول:
✅ تساوی شرّ «استیلا» با «استبداد»
🔹 فرار از شرّ #استبداد به دامان #استیلا همان مقدار از منطق مقاومت به دور است که سقوط اسد در #سوریه را صرفا به تغییر جناح سیاسی در قوهی مجریهی جمهوری اسلامی ایران فرو بکاهیم. تاثیر و تأثر، چیزی است و علت و معلول چیز دیگر. این تقلیل باعث میشود #منطق_درونی انقلاب اسلامی همچنان در حجاب #ناشناختگی و #ناشنیدگی باقی بماند.
🔹فرار از شرّ «حاکم مستبد» به دامان «نظم استیلائی» و امیدجستن از #نظام_سلطه، ناشی از فقدان #عقلانیت_سیاسی و غفلت از #منطق_مقاومت است. این یعنی درآمدن از چاله و افتادن در چاه. هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که از «تنگنای چاله» به درآمده و به «تعفن چاه» پناهنده شوی. البته این سخن بهمعنای پذیرش استبداد و تسلیم در برابر حاکمان خودکامه و اقتدارگرا نیست. اما تقلا برای نجات، نباید به تئوریزهنمودن سازش با #هژمونی، تعظیم در مقابل #امپریالیسم و انفعال در مواجهه با قدرتهای استیلاگر بیانجامد.
⭕️ نکتهی دوم:
✅ تمایز «باخت» با «بازیسازی»
🔹طبعا کسی درصدد انکار مخاطرات تغییر در آرایش محور مقاومت، با رفتن اسد نیست. جابهجایی در #عمق_استراتژیک ایران -خواه خواسته باشد، خواه ناخواسته- بههرروی، دلهرهآور و مخاطرهبرانگیز و نفسگیر است. اما اینکه این تغییر را بلافاصله مساوی با شکست جبههی مقاومت بدانیم و افسارپارهکردن صهیونیزم در #جولان را نشانهی غروب اقبال #تهران در ساخت نظم منطقهای مطلوبش تلقی کنیم، چیزی جز داوری عجولانه و خاماندیشانه و #سهلپندارانه نیست.
🔹#باخت با #بازیسازی در میدان بسیار شبیه هماند. اگر به مقیاس تحول توجه نکنیم، در تشخیصشان به خطا خواهیم رفت. لازمهی این مطلوب، برخورداری مناسب از #نظمآگاهی است. باید اعتراف کنیم که نتوانستهایم تدابیر مناسبی برای ارتقای سواد معطوف به درک #نظم (بهویژه نظم سیاسی و مدنی) در جبههی مقاومت پیاده کنیم.
🔹وقتی #جمهوری_اسلامی اراده کرد که اسد همچنان در #دمشق بماند، این توانایی و ابزارهای آن را داشت که 14 سال این سقوط را، علیرغم ارادههای بینالمللی به تاخیر بیاندازد. اما این نظام هنوز مجهز و مسلح به نرمافزارهای #نظمسازی، حتی در درون مرزهای خودش نیز نیست و در تولید این ابزارها با چالشهای جدی روبهرو بوده است. تبعات فقدان این نرمافزارها بیشک هر از چندی بر چهرهی آرزوهای این جبهه چنگ و خط میاندازد.
🔹لازمهی ماندن اسد، نصب نرمافزارهایی در این 14 سال بود که بتواند تمنای حاکمیت اسد را از قلب و ذهن مردمان سوریه به یک #خواست_ملی تبدیل کند. این نرمافزار در یک جملهی کوتاه عبارت است از: #مردمسالاری_دینی. ما به این نرمافزار، چه در داخل و چه در منطقه و جهان، به هماناندازه -و حتی بیشتر- نیازمندیم که به موشک و پهباد و دیگر سختافزارهای #دفاع_تهاجمی.
⭕️ نکتهی سوم
✅ اهمیت صعهی صدر در بازی نظم
🔹تغییر در #شامات، بخشی از #بازی_نظم در جهان جدیدی است که در حال شکلگیری است. این تغییر را نمیتوان به یک تک مولفهی سیاستی (مثل خودکامگی اسد یا تغییر جناح اجرایی ج.ا.ا) فروکاست؛ حتی این تغییر را نباید به ضرورت تحول در #نظام_سیاسی در یک کشور تقلیل داد.
🔹شکی در این نیست که فاصلهگرفتن از رفتارهای استبدادی در جغرافیای مقاومت و بازگشت #غرب_آسیا یه شکوه تاریخیاش، یک ضرورت غیرقابلانکار است. اما نکته اینجاست که این ضرورت به صرف سرنگونی حاکم اقتدارگرا بهدست نمیآید؛ این مطلوب حتی با تغییر رژیم سیاسی و #گذار_به_دموکراسی آن هم بهصورت آمرانه حاصل نمیشود.
🔹مهمترین نکتهی این یادداشت نسبتا طولانی این است که تا جایگاه ملتهای مسلمان در #نظم_جهانی و #نظام_بینالملل تغییر نکند، احوال مردم و اوضاع سفرهی ایشان بهبود پیدا نخواهد کرد. جبههی مقاومت در میدانی وارد شده است که ماحصل آن، تغییر منزلت ملتهای مسلمان در #معادلات_نظم_جهانی است.
⭕️ نکتهی آخر
✅ ضرورت خروج از «خاورمیانهبودن برای غرب»
🔹تنگشدن سفرهها و بهبنبسترسیدن حوصلهها، در منطقهای به فراخی #از_سند_تا_نیل، از زمانی شدت گرفت که مردمان این سرزمین به اسارت استیلای مدرن درآمدند. این اسارت مقارن بود با تعریف #سرزمین_میانه به #خاورمیانه. مقارن بود با فروپاشی مرزبندیهای طبیعی و تاریخی و تحمیل #نظم_وستفالیایی و مرزبندی #سایکس_پیکو ای. باید صعهی صدر بازتعریف #مرز و #نظم را داشت و از #تقلیلگرایی و #سهلپنداری در #بازیخوانی پرهیز کرد.
#درسهای_شام
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 آیا مشروطه، تسهیلگر جمهوری است یا مانع آن؟ 💰 تعداد کلمه: 530 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالع
|
🔸 تاریخ یک ملت، قصهی توخالی و مقالی برای سرگرمی نیست؛ روایت را نیز به حساب داستانی که ربطی به حال و روزگار ما ندارد، نباید گذاشت. هم تاریخ وصف حال امروز یک است و هم #روایت_ایران، داستانی است که کالبد جمعیمان را در آیینهی یک ماجرا به خودمان بازنمایی میکند. روایت، مثل آیینه است و روایت ایران، آیینهی اجتماع ایرانیان برای ساخت #ایران_قوی. بازخوانی این واقعه، بخش مهمی از تدوین نظریهی دولت مطلوب ایرانی-اسلامی است.
🔹 بخشی از قیافهی کالبد جمعی ایرانیان را در قامت ماجرای #مشروطه میتوان بازنمایی کرد. بخش عمدهای از چالشهای امروز ما، ظهور چالشهای مشروطه در ظرفی دیگر است. چالشهای حلنشدهی مشروطهخواهی، گسلهایی را در اجتماع ایرانی شکل دادهاند که گاه و بیگاه به لرزه درمیآیند و خرابی بهبار مینشانند و مسیر تصمیم ملی برای ساخت دولت مطلوب ایرانی-اسلامی را ناهموار میسازند.
🔸 جنبش، نهضت یا انقلاب مشروطه، یا هر پیشوند و پسوندی که به قبل از واژهی مشروطه نشانده شود، نشانهی اعتراض ایرانیان به #شیوه_اداره_کشور بود. ایرانیان که از #قرارداد_ترکمنچای بهاینسو فهمیده بودند گرهی در کار و زندگیشان افتاده، دست به کار شده و نهضتهایی را جهت تحول در کشور به راه انداختند. از این نهضتها میتوان به #نهضتهای_تحولخواه_ایران یاد کرد.
🔹 ایرانیان که ابتدا گمان میکردند ریشهی مشکلات به #تکنیک و نهایتا به #پلیتکنیک برمیگردد، به لایهی عمیقتری از خاستگاه معضلات کشور رهنمون شدند و بزنگاه تحول را اینبار در #نرمافزارهای_اجتماعی، و بهطور مشخص در #پارلمان جستوجو نمودند. آنها به این نتیجه رسیدند که سقوط #کیفیت_زندگی در ایران، نه بهخاطر عقبماندگیهای تکنیکی یا دانشی، بلکه بهدلیل عدم بهرهمندی از نرمافزارهای اجتماعی همچون پارلمان است. چنین توجهی، مبداء تغییر میل ایرانیان از حیث ساختاری و نرمافزاری بود؛ تغییری که تا به امروز ادامه دارد. این امتداد، بازخوانی تجربهی مشروطه را به یک کار جدی تبدیل کرده و آن را در جایگاه یکی از قطعات مهم #روایت_ایران قرار میدهد.
🔸در #روایت_مشروطه باید به این نکته دقت کرد که آیا #جمهوریخواهی، لازمهی مُقدّر #مشروطهخواهی بود؛ یعنی آیا نهضت مشروطه راه را برای تاسیس جمهوری اسلامی هموار کرد یا بالعکس؛ مسالههای حلنشدهی باقیمانده از مشروطه، از عمدهترین موانع نظام #جمهوری_اسلامی برای ساخت دولت مطلوب اسلامی محسوب میشوند؟ این پرسش یکی از معرکههایی است که آرای موافق و مخالف زیادی پیرامون آن وجود دارد و خاستگاه یکی از جدالهای سیاسی در بین نیروها و کنشگران سیاسی امروز ایران ماست.
🔹اگرچه برخی از شعبات #ایرانشهری (مثل قوچانی دوم) مخالفت با مشروطه را معادل #فرقانیسم تلقی میکنند، اما نباید از خاطر بیرون کرد که هر گردی، گردو نیست و میتوان نقد یک تجربهی تاریخی را لازمهی اصلاح یک جریان ملی در ظرفی دیگر دید. #محمد_قوچانی در سرمقالهی سیاستنامه (شمارهی هفت) چنین نظری را مطرح کرده است.
🔸قوچانی در عین ورود دقیق و قابل ملاحظه به پروژهی مشروطه، معتقد است که جریان #فرقان هنوز زنده است و در جمهوری اسلامی به حیات خود ادامه میدهد. بهزعم وی، یکی از نشانههای این گمانه، طرح مخالفت با مشروطه میباشد. قوچانی، جریان #دوم_خرداد را زندهکنندهی #مشروطیت میداند و بدینترتیب میدانی را ترسیم میکند که دریکسوی آن احیاگران مشروطه قرار دارند و درسویدیگر، مخالفان مشروطه. موافقان احیاگری همان جریان روحانیت مبارز اصیل هستند که در جبههی دوم خرداد تعریف میشوند؛ مخالفان احیاگری نیز یا فرقانیستها هستند یا کسانی که در تلهی «پروژهی ناتمام فریب روحانیت مبارز انقلابی» افتادهاند که توسط #چپ_مذهبی و مشخصا فرقانیستها بر تاریخ #ایران_معاصر تحمیل شده است.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid