|
گفتمان «روش»؛ فرصت بیداری و چند نکتهی دیگر
🟥 اساسا معدومکردن انقلاب اسلامی، گزینهی مقدور #نظام_سلطه نیست. شعلهی وجودی امری که از باطن عالم برخاسته باشد، با لطیفه و حیله خاموش نمیشود. تنها میتوان به شعاع آن صدمه زد و در برابر نورش، شیشههای کبود قرار داد. بهعبارتدیگر، مساله #استحاله است و چنگانداختن به سنّت «سمّیتموها»؛ قراردادن شیشههای رنگین در برابر شعلههای وجودی انقلاب اسلامی و نامیدن آن به اسمی دیگر. امکان این آسیب از کجا فراهم میشود؟ جبههی ایمانی این بستر را چگونه تقدیم رقیب میکند؟
🔸 تکیه به #تحلیل_فلسفه_تاریخی از اتفاقاتی مثل #انقلاب_اسلامی، استقامتزاست. این تحلیلها میتوانند خواصی از مردم و کارگزاران را در میدان پابرجا و #مقاوم نگه دارند؛ بیآنکه خم به ابرو بیاورند. نقش و کارکرد تحلیل فلسفهی تاریخی، خلق جهت یا اصلاح جهت در نظام راهبری یک ملت است. گرههای مربوط به جهتگیریهای کلان، با تحلیلهای فلسفهی تاریخی گشوده میشود. با اتکا به تحلیلهای فلسفهی تاریخی میتوان در متن عظیمترین ابتلائات، نور پیروزیهای بزرگ را در افق تاریخ دید و دل، قوی داشت. فلسفهی تاریخ، مفسّر افقهای بلند و مقیاسهای سوپرماکروست. بااینوجود، اکتفا به این سطح از تحلیل و تبدیلنکردن آن به #دستگاه_محاسباتی_اجتماعی، عامل #سهلپنداری در نظام کارشناسی و سیستمهای متکفل #اداره است. بدون ترجمهی تفاسیر فلسفهی تاریخی به #ادبیات_اداره و #حکمرانی، بیم آن میرود که کارگزار دلدادهی انقلاب به آسیب سهلپنداری و تقلیلگرایی مبتلا شود.
🔹 این چالش اساسی در سیر تکوینی انقلاب اسلامی، بعد از فراغت از #دفاع_مقدس آغاز شد. تجربههای اهورایی و «از جنس دیگر»ی که طیفی از مردم با گوشت و پوست و استخوانشان در دو میدان پیروزی انقلاب و دفاع مقدس تجربه کرده و زیسته بودند، یک منبع حیاتی برای تولید دستگاه کارشناسی، برای ادارهی کشور بود. در آن دوره، تحلیلهای فلسفهی تاریخی به میدان آمدند و گروهی از نخبگان را متوجه این منبع قدرت نمودند و این جهت را در پیش روی ایشان گشودند. اما این نخبگان تا به امروز در تبدیل این منبع به «دستگاه محاسباتی مدون» ناکام بودهاند. #اختلال_دستگاه_محاسباتی_کارگزاران_مسلمان، مولود این نقیصه و خلاء است.
🔸 بهگمانم آنچه بر نتیجهی انتخابات چهاردهمین دورهی ریاست جمهوری تاثیر تعیینکننده گذاشت، همین نقیصه و خلاء بود. رئیسجمهور منتخب مستمرا به همین خلاء و گسستی که میان برنامهها با #دستگاه_کارشناسی و #روش حاکم است، توجه میداد و دست خالی رقیبش را نشانهی انکارناپذیری قلمداد میکرد که لاجرم باید از آن گریخت. دال مرکزی گفتمان ایشان، اعتماد به «کارشناس» و ضرورت حاکمیت «روش» بر برنامه و ادارهی کشور بود؛ اعتمادی که اگر از ایستار فلسفهی تاریخی بخواهیم آن را معنا کنیم، بیشتر #تسلیم در برابر روش و کارشناسی مدرن است. این تسلیم بهخاطر عینیبودن بروندادهای دستگاه کارشناسی و تکرارپذیری نسخههای روشمند است. همین ویژگی است که میتواند عمق تحلیلهای فلسفهی تاریخی و حتی خلوص بهکاررفته در برنامههای کلانی که از طریق استراتژی «بهگزینی» بهدست آمدهاند را به حاشیه براند.
🔹 تدبیر #دولت_عمیق ج.ا.ا برای ترمیم چالش خلاء متدولوژی برای معماری دستگاه کارشناسی اسلامی چیست؟ بهنظر میرسد که چارچوب حاکم بر میدان انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم، اهتمام دولت عمیق نسبت به حل این #نابسندگی است. این نهاد عقلانی، با ایجاد ابتلای میدانی برای برانگیختن متخصصانی وارد گود شده است که هنوز نیمچه شعلهای از افقهای تاریخی همچنان در وجود آنها امکان برافروختهشدن دارد. دولت عمیق به خاکستر توانهایی که متاسفانه در زیر تجربههای ناکام خفتهاند، امید دارد.
🔸 چرا باید دولت عمیق چنین تدبیری اندیشیده باشد؟ دلیل این است که دستیابی به کارشناسانی که قدرت طراحی دستگاه محاسباتی متناسب با افق انقلاب اسلامی را داشته باشند، یعنی تربیت معماران و مهندسان #دولتسازی مطلوب اسلامی، عملا چندین دهه زمان نیاز دارد؛ درحالیکه تبدیل #سحره_فرعون به #مومنان_موسی، اگرچه سخت اما زودبازده است. آنچه از سایهی تدبیر دولت عمیق ج.ا.ا میتوان بشارت پیدا کرد، ایجاد امکان میدانی یک چنین شگفتانهای است.
🔹 باید توجه داشته باشیم که بار گران این تدبیر به دوش فرزانگانی خواهد بود که قدرت تبدیل تحلیلهای فلسفهی تاریخی به دستگاه محاسباتی اجتماعی را داشته باشند. تبعا این فرزانگان، در کانون تیرهای آختهی نظام سلطه قرار خواهند گرفت.
#دستگاه_کارشناسی
#عقلانیت_اداره
#اختلال_محاسباتی
#روش
#روششناسی
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
|
🟥 ترویج و گسترش یک «فکر» و «ایده» و «آرمان»، ابزارها و اقتضائات خودش را میطلبد. #فرهنگ، عبارت است از فضا و محیطی که یک فکر و ایده و آرمان در بستر آن تکثیر شده؛ گسترش یافته و به یک #عرف و #معروف تبدیل شده است. #تمدن نیز به شرایط و وضعیتی اطلاق میگردد که یک فرهنگ، به #علم و #فنآوری و وسیلههایی از این قبیل مجهز شده است تا امکان گسترش و بقای آن فرهنگ را در مواجهه با افکار و فرهنگهای دیگر #تسهیل کنند و شرایط را برای بسط و گسترش فکر و فرهنگ رقیب، ناهموار و نامساعد کرده و تا حدودی سد نمایند.
🔹 پیش از پیدایش تمدن #مدرنیته، چندان ضرورتی نداشت که تفکر و فرهنگی برای بسط و حفظ خودش الزاما به ابزارسازی متناسب با خویش روی آورد؛ زیرا #امتناعات_جغرافیایی یا بهعبارتدیگر #آمریت_محیط_طبیعی بخش عمدهای از تهدیدات را مهار میکرد. اما اهمیت ابزار و #صنعت در #تمدن_مدرن و غلبهی قابل توجه بر امتناعات جغرافیایی، توجه به تمایز #تمدن با #فرهنگ را ضروری ساخته و اهتمام به تامین اقتضائات تمدنی برای حراست از یک فرهنگ را غیرقابلاغماض نموده است.
✂️ پینوشت:
توجه به چرخهی تبدیل تبدیل فکر، آرمان و #ایده به فرهنگ و سپس تمدن، کمک میکند که از #سهلپنداری نسبت به الزامات فرآیند منتهی به #تمدن_نوین_اسلامی در امان بمانیم. همچنین یاری میکند تا ضرورت ایجاد تمدن بدیل در مواجهه با #مدرنیته را بهتر درک و لمس نماییم.
#مفاهیم_و_تعاریف_پایه
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 بازیسازی برای بازتعریف غرب آسیا 💰 تعداد کلمه: 560 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 6 دقیقه
|
⭕️ نکتهی اول:
✅ تساوی شرّ «استیلا» با «استبداد»
🔹 فرار از شرّ #استبداد به دامان #استیلا همان مقدار از منطق مقاومت به دور است که سقوط اسد در #سوریه را صرفا به تغییر جناح سیاسی در قوهی مجریهی جمهوری اسلامی ایران فرو بکاهیم. تاثیر و تأثر، چیزی است و علت و معلول چیز دیگر. این تقلیل باعث میشود #منطق_درونی انقلاب اسلامی همچنان در حجاب #ناشناختگی و #ناشنیدگی باقی بماند.
🔹فرار از شرّ «حاکم مستبد» به دامان «نظم استیلائی» و امیدجستن از #نظام_سلطه، ناشی از فقدان #عقلانیت_سیاسی و غفلت از #منطق_مقاومت است. این یعنی درآمدن از چاله و افتادن در چاه. هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که از «تنگنای چاله» به درآمده و به «تعفن چاه» پناهنده شوی. البته این سخن بهمعنای پذیرش استبداد و تسلیم در برابر حاکمان خودکامه و اقتدارگرا نیست. اما تقلا برای نجات، نباید به تئوریزهنمودن سازش با #هژمونی، تعظیم در مقابل #امپریالیسم و انفعال در مواجهه با قدرتهای استیلاگر بیانجامد.
⭕️ نکتهی دوم:
✅ تمایز «باخت» با «بازیسازی»
🔹طبعا کسی درصدد انکار مخاطرات تغییر در آرایش محور مقاومت، با رفتن اسد نیست. جابهجایی در #عمق_استراتژیک ایران -خواه خواسته باشد، خواه ناخواسته- بههرروی، دلهرهآور و مخاطرهبرانگیز و نفسگیر است. اما اینکه این تغییر را بلافاصله مساوی با شکست جبههی مقاومت بدانیم و افسارپارهکردن صهیونیزم در #جولان را نشانهی غروب اقبال #تهران در ساخت نظم منطقهای مطلوبش تلقی کنیم، چیزی جز داوری عجولانه و خاماندیشانه و #سهلپندارانه نیست.
🔹#باخت با #بازیسازی در میدان بسیار شبیه هماند. اگر به مقیاس تحول توجه نکنیم، در تشخیصشان به خطا خواهیم رفت. لازمهی این مطلوب، برخورداری مناسب از #نظمآگاهی است. باید اعتراف کنیم که نتوانستهایم تدابیر مناسبی برای ارتقای سواد معطوف به درک #نظم (بهویژه نظم سیاسی و مدنی) در جبههی مقاومت پیاده کنیم.
🔹وقتی #جمهوری_اسلامی اراده کرد که اسد همچنان در #دمشق بماند، این توانایی و ابزارهای آن را داشت که 14 سال این سقوط را، علیرغم ارادههای بینالمللی به تاخیر بیاندازد. اما این نظام هنوز مجهز و مسلح به نرمافزارهای #نظمسازی، حتی در درون مرزهای خودش نیز نیست و در تولید این ابزارها با چالشهای جدی روبهرو بوده است. تبعات فقدان این نرمافزارها بیشک هر از چندی بر چهرهی آرزوهای این جبهه چنگ و خط میاندازد.
🔹لازمهی ماندن اسد، نصب نرمافزارهایی در این 14 سال بود که بتواند تمنای حاکمیت اسد را از قلب و ذهن مردمان سوریه به یک #خواست_ملی تبدیل کند. این نرمافزار در یک جملهی کوتاه عبارت است از: #مردمسالاری_دینی. ما به این نرمافزار، چه در داخل و چه در منطقه و جهان، به هماناندازه -و حتی بیشتر- نیازمندیم که به موشک و پهباد و دیگر سختافزارهای #دفاع_تهاجمی.
⭕️ نکتهی سوم
✅ اهمیت صعهی صدر در بازی نظم
🔹تغییر در #شامات، بخشی از #بازی_نظم در جهان جدیدی است که در حال شکلگیری است. این تغییر را نمیتوان به یک تک مولفهی سیاستی (مثل خودکامگی اسد یا تغییر جناح اجرایی ج.ا.ا) فروکاست؛ حتی این تغییر را نباید به ضرورت تحول در #نظام_سیاسی در یک کشور تقلیل داد.
🔹شکی در این نیست که فاصلهگرفتن از رفتارهای استبدادی در جغرافیای مقاومت و بازگشت #غرب_آسیا یه شکوه تاریخیاش، یک ضرورت غیرقابلانکار است. اما نکته اینجاست که این ضرورت به صرف سرنگونی حاکم اقتدارگرا بهدست نمیآید؛ این مطلوب حتی با تغییر رژیم سیاسی و #گذار_به_دموکراسی آن هم بهصورت آمرانه حاصل نمیشود.
🔹مهمترین نکتهی این یادداشت نسبتا طولانی این است که تا جایگاه ملتهای مسلمان در #نظم_جهانی و #نظام_بینالملل تغییر نکند، احوال مردم و اوضاع سفرهی ایشان بهبود پیدا نخواهد کرد. جبههی مقاومت در میدانی وارد شده است که ماحصل آن، تغییر منزلت ملتهای مسلمان در #معادلات_نظم_جهانی است.
⭕️ نکتهی آخر
✅ ضرورت خروج از «خاورمیانهبودن برای غرب»
🔹تنگشدن سفرهها و بهبنبسترسیدن حوصلهها، در منطقهای به فراخی #از_سند_تا_نیل، از زمانی شدت گرفت که مردمان این سرزمین به اسارت استیلای مدرن درآمدند. این اسارت مقارن بود با تعریف #سرزمین_میانه به #خاورمیانه. مقارن بود با فروپاشی مرزبندیهای طبیعی و تاریخی و تحمیل #نظم_وستفالیایی و مرزبندی #سایکس_پیکو ای. باید صعهی صدر بازتعریف #مرز و #نظم را داشت و از #تقلیلگرایی و #سهلپنداری در #بازیخوانی پرهیز کرد.
#درسهای_شام
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
|
🚩 توافق راهبردی ایران-روسیه و گذار به جهان شمال-جنوب
🔹شاید نگاه منتقدانه به ژئوپلیتیک برای ما در نگاه نخست چندان آشنا به نظر نرسد، اما سیاستهای کلان جمهوری اسلامی که بر این بنیان استوار گردیدهاند، برای ما بسیار محسوس و آشنا هستند. ما با آنها محشوریم و زندگی میکنیم، بیآنکه بنیانهای نظری و تئوریهای پشتیبان آنها را بشناسیم. موضعگیری #آیتالله_خامنهای نسبت به دانشواژههای رایج ژئوپلیتیکی، مثل اصطلاح #خاورمیانه نمونهای از این دست سیاستهاست؛ سیاستهای عالمانهای که از یک نگاه ژرف تئوریک بهره میگیرند.
🔸تلاش برای حذف اصطلاح خاورمیانه، از عزم راسخ جمهوری اسلامی و پیشگامی ملت ایران در بازتعریف موقعیت ژئوپلیتیکی #غرب_آسیا خبر میدهد. آنچه در این بازتعریف نشانه گرفته شده است، عبارت است از: بهرهگیری هرچهبیشتر از امکانات و ظرفیتهای خدادادی این منطقه از جهان، که غرب مدرن آن را در 200 سال گذشته به یغما برده و از آنِ خود کرده است.
🔹وقتی از گذار به #نظم_جدید_جهانی شرقمحور و فروپاشی #نظم_نوین_جهانی آمریکامحور صحبت میکنیم، برای پرهیز از #سهلپنداری، طبعا به ادبیات علمی روشنگرانهای در این باب احتیاج خواهیم داشت. بخشی از این ادبیات را از طریق استحالهی ادبیات انتقادی میتوان بهدست آورد و بخش دیگری را نیز باید با خلاقیت و ابداع که از اندیشمندان #جبهه_مقاومت انتظار میرود، کسب نمود.
🔸کاستن از حجم عظیمی از ظلم که در جهان منتشر است، نیازمند بازتعریف شیوهی تقسیم جهان است. در این بازتقسیم باید اروپامحوری مورد تجدیدنظر قرار بگیرد؛ سیاست بازتعریف ژئوپلیتیک جهان و گذار از اروپامحوری به #آسیامحوری بخشی از این اصلاح اساسی و بنیادین است. روز گذشته که شاهد انعقاد قرارداد راهبردی میان ایران و #روسیه بودیم، این سیاست یکی از میوههای خود را بر زمین گذاشت. انتظار آن است که این قرارداد، محققکنندهی نگاه انتقادی در ژئوپلیتیک جهت بازپسگیری ظرفیتهای بهتاراجرفتهی آسیایی باشد. ایران عزیز ما نیز که همیشه در دو قرن اخیر مورد تهاجم و تعدی بوده، یکی از بازیگران مهم این گذار خواهد بود. جغرافیای طبیعی #ایران بهطور خدادادی در لجمن این درگیری و در لبهی این تقسیمبندی قرار دارد. گذار از اروپامحوری به آسیامحوری نیازمند تقویت #راهبرد_شمال_جنوب بهجای #راهبرد_غرب_شرق است که مرزهای شمالی ایران، یکی از مهمترین گذرگاههای آن محسوب میشوند.
🔹از برجستهترین مبدعان ادبیات شمال-جنوب میتوان به #ایمانوئل_والرشتاین اشاره کرد. وی که یکی از سرآمدان رهیافت انتقادی به ماهیت اروپامحورانهی ژئوپلیتیک است، اندیشهی خود را حول مفهومی تحتعنوان #ژئوپلیتیک_منازعه_جهانی صورتبندی کرد. در این صورتبندی جدید، مدل تازهای برای فهم #منازعات_ژئوپلیتیکی و تبیین #مسابقات_جغرافیایی ارائه شده است. دیدگاه #پیتر_تیلور، دیگر اندیشمند ژئوپلیتیک نیز در همین راستا تکوین یافته است.
🔸در آلترناتیوی که #والرشتاین و #تیلور ارائه کردهاند، جهان از صورتبندی غربی-شرقیِ اروپامحورانه خارج شده و در قالب تعاملات شمال-جنوب توضیح داده میشود. این آلترناتیو در مقابل نظریهی #هارتلند هالفورد مکیندر قرار دارد و به بازسازی و ترمیم آن میانجامد.
🔹نظریهی هارتلند #مکیندر، یکی از ستونهای رهیافت اروپامحوری است. این نظریه، تقسیم قدرت در جهان را بهگونهای توضیح میدهد که گویا #دست_پنهان_جغرافیا، سرزمینها و ملتها را به شرقی-غربی تقسیم کرده است. این شیوه از تقسیمبندی، #یکجانبهگرایی را در #روابط_بینالملل تقویت میکند. تقلا برای عبور از جهان تکقطبی و گذار به نظام جهانی چندمرکزی از حیث تئوریک نیازمند نقد و نقض نظریهی هارتلند و تعدیل آن است؛ این مطلوب، همان کاری است که والرشتاین و تیلور دنبال کردهاند.
این یادداشت ادامه دارد....
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid