🎈نخستین دههی انقلاب اسلامی (بخش شانزدهم)
❎ سخنرانی آیتالله خامنهای در 12 بهمن 1367:
«مسئلهی بعدی این است که این انقلاب موفق بوده است. شرح مبسوطی دارد. ما خودمان را یکی از موفقترینها میدانیم. این بهمعنایِ این نیست که به تمام هدفهایمان رسیدیم. انتظار این را هم نداشتیم. هدفمان این است که تمام شئون جامعه، اسلامی اداره بشود. امروز آنجور نیستیم، این را متواضعانه قبول میکنیم و اعتراف میکنیم. ما به این سمت داریم حرکت میکنیم. افتخار میکنیم که حرکتمان را به سمت اسلامی شدنِ صد در صد ادامه دادیم و ادامه خواهیم داد. اما تا به آنجا برسیم، فاصلهی زیادی است.
هدف ما ریشهکن کردن فقر است. ما به این هدف دست نیافتیم، اما به این سمت حرکت میکنیم. هدف، کم کردن فاصلهی بین قشرهاست، قشرهای اجتماعی، فقر و غِنا. این فاصله در دوران گذشته، یک درهی عمیق بود. ثروتهای افسانهای در کنار فقر عظیم مردم در این کشور وجود داشت و در همهی جای کشور محسوس بود. من در دوران پیش از انقلاب، در یکی از سختترین و محرومترین مناطق این کشور، مدتها تبعید بودم و زندگی آنها را از نزدیک دیدم و در غیر آن، در همهی مناطق کشور از فقر همواره خبری بود.
بعد از انقلاب، حجم بعضی از فعالیتهای جمهوری اسلامی، در برخی از بخشها چند برابر حجم تلاش مشابه آن رژیم در طول پنجاه سال است. اما هنوز به هدفها نرسیدیم. هدف ما ریشهکن کردن جهل است، هدف ما استقرار نظام عدالت اجتماعی است، هدف ما زدودن اخلاقیات فاسد از مردم است، برادر کردن انسانهاست. داریم تلاش میکنیم. افتخار ما و ادعای ما این است که در این راه تلاش میکنیم. نمیگوییم رسیدیم، اما در این تلاش هرگز متوقف نشدیم و در این راه پیش رفتیم و توفیق انقلاب این است.
موفق بودن انقلاب بهاینمعنا نیست که یک انقلابی در ظرف چند سال بتواند بهکلی تمام بنیادهای جامعه را دگرگون کند و تمام اهدافش را پیاده کند. این یک امر خیالی است. تحقق یافتن آن ظرف چند سال رؤیایی است. قابل تحقق است، اما در بلندمدت. موفقیت برای انقلاب این است که در این راه حرکت کند، پیش برود، هیچ متوقف نشود و هیچ ملامتِ ملامتگری، او را به تردید نیندازد».
#آیتالله_خامنهای
#اولین_دههی_انقلاب
#دوازدهم_بهمن1367
#جنگ_تحمیلی
#دستاوردهای_انقلاب
#اسلامی_شدن_جامعه
#حرکت_عمومی_انقلاب
#برادری_انسانها
#انقلاب_اسلامی
@doranejadid
🎈نخستین دههی انقلاب اسلامی (بخش هفدهم)
❎ سخنرانی آیتالله خامنهای در 12 بهمن 1367:
مسالهی دیگر، عناصر تدوام #انقلاب_اسلامی است.
یک عنصر، عنصر عقیدهی اسلامی است. یک عنصر، عنصر حضور مردمی است. یک عنصر، عنصر قوت رهبری است. بِلاتردید هرکدام از اینها نقش خودشان را دارند. هر سهی اینها به هم مربوطند. یعنی اگر عقیدهی اسلامی نبود، حضور مردم به این شدت نبود.
یکی از رهبران جنوب آفریقا به من میگفت شما که در مورد کشور آفریقای جنوبی، انگیزه و احساس دارید، باید بدانید که آن حادثهای که در کشور ایران اتفاق افتاد، در آن کشور نمیتواند اتفاق بیفتد. برای خاطر اینکه آن ایمان مردمی که در کشور شما بود، آنجا نیست و این حرف درستی است. پس مردمی بودنِ انقلاب، به اسلامی بودن انقلاب وابسته است.
قوت و قدرت رهبری، نفوذ عظیم رهبری و حکمت رهبر، ناشی از موقعیت دینی اوست. اینهم به اسلام برمیگردد، یعنی اگر رهبر یعنی یک فقیه عادل، مرجع تقلید و مقتدا صفتی نبود، ایمان مردم را بر نمیانگیخت. به برکت اینکه رهبر، چنین شأنی دارد برای حدوث انقلاب و بقای انقلاب از عنصر ایمانِ عمیق مردم استفاده شد. و من روی همین نکته است که میخواهم تکیه کنم؛ "مسئلهی ولایتفقیه".
بعضی از تحلیلگران ولایتفقیه را بهجای اینکه بهعنوان یک عنصر مترقی و بسیار حائز اهمیت تلقّی کنند، بهعنوان یک نقطهی مبهم تحلیل کردند یا تعبیر غلطی از او کردند. من عرض میکنم: ولایتفقیه بهمعنایِ حاکمیت انسان فقیه و دینشناس، عادل، در حد عدالت و محبوب مردم و مقتدای دینی مردم است نه بهمعنایِ حاکمیت یک قشر».
#آیتالله_خامنهای
#اولین_دههی_انقلاب
#دوازدهم_بهمن1367
#عناصر_تداوم_انقلاب
#ولایت_فقیه
@doranejadid
🎈نخستین دههی انقلاب اسلامی (بخش هجدهم)
❎ سخنرانی آیتالله خامنهای در 12 بهمن 1367:
بعضی خیال میکنند ولایتفقیه یعنی حاکمیت قشر روحانیون؛ این یک تعبیر کاملاً انحرافی و غلط است. ولیّ فقیه به مقتضیِ اینکه فقیه است، از رجال دین است؛ غیر از این نمیشود و اگر این نبود، ایمان مردم به دنبال ارادهی رهبر حرکت نمیکرد و میدانهای دشوار را حرکتی نمیپیمود.
رهبر عبارت است از آن فقیهی که ..بینش سیاسی، آگاهی، شجاعت، تحت تأثیر قرار نگرفتن و عدالت ـ شرایطی که برای رهبری در قانون اساسی ما پیشبینی شده ـ را داشته باشد و در وجود شخص امام عزیزمان اینها متجلّی است. البته قوت اراده، قاطعیت و صفات شخصی امام عزیز و بزرگوار و رهبر انقلاب ما، در جای خود بسیار مهم است. اما این خصوصیاتِ ولایتفقیه است.
من تاریخ انقلابهای بزرگ را که نگاه میکنم و میبینم که نقطهی انحرافشان، نداشتن یک چنین مرکزی است. #انقلاب_کبیر فرانسه، هنوز پانزده سال از پیدایشش نگذشته بود که به یک دیکتاتوری بزرگ تبدیل شد و در طول این پانزده سال، یک هرجومرج کامل. از سال ۱۷۸۹ که انقلاب کبیر فرانسه اتفاق افتاد، تا سال ۱۸۰۳ که ناپلئون رسماً به حکومت رسید، سه چهار گروه آمدند و گروه قبلی را قلع و قمع کردند. هرکدام که سرِ کار آمدند، گروه قبلی را نابود کردند. تندروها آمدند عدهای را کشتند. میانهروها آمدند تندروها را کشتند. باز عدهای دیگر آمدند آنها را از بین بردند و مردم همینطور مثل حبوباتی که توی یک دیگی بجوشند، دائماً در حال غلیان بودند، غلیان بیهدف و بدون هدایت. و سرنوشت آن انقلاب همانی است که اتفاق افتاد؛ یک دیکتاتوری در رأس آن انقلاب میآید، بعد هم پادشاهی تجدید میشود و ناپلئون حکومت کرد؛ یک حکومت صد در صد دیکتاتوری و مستبدانه، یک امپراتوری که اروپا را با استبداد خودش تسخیر کرد. تقریباً بعد از او هم، همان کسانی که با انقلاب منقرض شده بودند، سرِ کارشان برگشتند.
#فرانسه از سیر خودش تقریباً هشتاد سال عقب افتاد چون یک صدای قوی از دلی که مورد اعتقاد مردم است وجود نداشت. در انقلاب اکتبر هم یک استبداد سیاه بهوجود آمد، اگرچه در لباس انقلاب. حکومت استالین که نمیشد اسمش را حکومت انقلابی گذاشت، آن انقلابی نبود که مردم در آن همهکاره بودند؛ یک استبداد بود. آنهم یک ناپلئون دیگر بود، منتها با نام دیگر، با شکل دیگر.
مادامی که یک رهبریِ قوی و قاطع، مرکز عواطف و محبتهای مردم وجود نداشته باشد، انقلابها در یکچنین خطرهایی هستند، یا انحراف یا اضمحلال و زوال یا دیکتاتوری.
ولایتفقیه یعنی یک انسان عادل ـ که تعریف عدالت در فقه اسلامی و بهخصوص در فقه شیعه کاملاً مشخص است ـ و عالِم دین و منتخب مردم؛ یعنی مردم باید او را برگزیده باشند و بدون برگزیدن مردم امکان ندارد».
#آیتالله_خامنهای
#اولین_دههی_انقلاب
#دوازدهم_بهمن1367
#عناصر_تداوم_انقلاب
#ولایت_فقیه
#رهبری
#ارادهی_حرکت
#انقلاب_کبیر_فرانسه
#ناپلئون
#دیکتاتوری
#استبداد
#استالین
@doranejadid
🎈نخستین دههی انقلاب اسلامی (بخش نوزدهم و پایانی)
❎ سخنرانی آیتالله خامنهای در 12 بهمن 1367:
«دربارهی آیندهی انقلاب حرفهای زیادی داریم و من بهصورت یک کلمه عرض میکنم که این انقلاب آیندهاش تضمینشده است، قطعی است، زوالپذیر نیست.
و هیچیک از تدابیری که دشمن تاکنون برای اضمحلال این انقلاب اندیشیده، کفایت این کار را نداشته و باز هم ندارد. علت هم این است که دشمن انقلاب را نمیشناسد. دستگاههای تحقیق و بررسی و مراکز تحقیقاتی استراتژیک استکبار جهانی، #انقلاب_اسلامی را هنوز به درستی نمیشناسند. همچنانیکه نهضت اسلامی را قبل از پیروزی انقلاب نمیشناختند.
بعد از آنیکه انقلاب پیروز شد، در تمام اسناد و مدارکی که در اختیار رژیم گذشته و متعلق به دستگاههای جاسوسی بیگانه بود آنچه که اینها تحلیل و بررسی کردند را دیدیم، از زمین تا آسمان با واقعیت تفاوت دارد. استکبار در ایران شکست خورد، چون نهضت را نمیشناخت. تاکنون هم همواره سلاح آمریکا و استکبار درمقابلِ انقلاب، کُند شده بهخاطر اینکه انقلاب را نمیشناخته، بازهم نمیشناسد.
آینده خوب است. عناصر حرکت انقلاب در او فراوان است، عناصر بقا و حیات در انقلاب فراوان است، البته دشمن هم زیاد دارد، دشمنش هم قوی است، اما دشمن هم درست نمیشناسد. علاوه بر اینکه بلاشک عنصرِ اقتدار، بیشتر از قدرت دشمن است، بهخاطر اینکه قرآن میفرماید: «اِنَّ كَیدَ الشَّیطانِ كانَ ضَعیفًا».
#آیتالله_خامنهای
#اولین_دههی_انقلاب
#دوازدهم_بهمن1367
#آیندهی_انقلاب
#زوالناپذیری_انقلاب
#تضمینشدهبودن_انقلاب
#آیندهی_قطعی
#عناصر_حرکت_انقلاب
#عنصر_اقتدار_انقلاب
#نهضت_اسلامی
#ناشناختگی_انقلاب
@doranejadid
001_اولین دههی انقلاب.pdf
حجم:
272.2K
متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب، بهمناسبت دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی. (اولین دههی انقلاب) . #دانلودها . #دوازدهم_بهمن1367 @doranejadid
⭕️ "زمان-مکان نو" و شکلگیری دوران جدید در عالم
شناخت عامیانهی فعلی ما از پدیدهی زمان تا حد زیادی متاثر از محیطی است که دنیای تجدد آن را برایمان ساخته است؛ شناخت تخصصی از زمان نیز در بستر نظریهی نسبیت و تبدیل زمان به بعدی از مکان معنا میشود. فهم شکلگیری عصری نو و دوران جدید عالم نمیتواند بدون توجه به مقولهی زمان و تغییر مفهوم آن در یک بستر تمدنی بهدرستی معنا شود.
در فرهنگهای پیش از دوران مدرن، مخاسبهی زمان بهشیوههای بسیار متنوعی صورت میگرفت و تقویمهای متنوعی در میان ملتها وجود داشت. مهمترین ویژگی محاسبهی زمان در دوران پیشامدرن، پیوستگی زمان با مکان بود. یعنی هیچکس نمیتوانست وقت روز را بدون ارجاع به ویژگیهای مکان و جامعهی مورد نظر تعیین کند. درواقع، وقتی با پرسش از "چه وقت" مواجه میشدند، حتما باید به "کجا" نیز اشاره میکردند. اختراع ساعت مکانیکی در اواخر قرن هجدهم و تعیین زمان بینالمللی گرینویچ، به مقولهی زمان، خصوصیت یکنواختی را بخشید و حتی به اندازهگیری کار و تولید و اقتصاد، انضباط ویژهای را حاکم کرد. اندکاندک، تقویمهای محلی و بومی رنگ باختند و تقویمهای بینالمللی بر ایام حزن و شادی ملتها سایه انداختند. لذا امروز برای نمونه، والنتاین و کریسمس در بسیاری از کشور، متناسب با بومفرهنگهای مختلف برگزار میشود. یعنی دوران مدرنیته با ویژگی خاصی نسبت به فهم از زمان گره خورده و ابزار این فهم از زمان را نیز متناسب با خودش آفریده و زمان و فهم از زمان و ابزارهای اندازهگیری زمان را به بستری برای گسترس و پایداری هژمونی خودش تبدیل نموده است.
تهیشدن زمان در مدرنیته، پیششرطی برای تهیشدن مکان بوده اولویت علّی بر آن داشته است. تصور امروز ما از "مکان" و تغایر آن با "محل"، متعاقب تغییر تصور ما از زمان حاصل شده است. زمان یکنواخت، میان این دو مفهوم نیز فاصله انداخت و مکان و محل را که پیش از مدرنیته بر هم منطبق بودند، منفک کرد. پیش از مدرنیته، محل عبارت بود از محیط مادی فعالیت اجتماعی که با شاخصهای جغرافیایی مشخص میشدند؛ حال آنکه محل در شرایط امروزین ما بهشدت متاثر از فضای توهمی است که نفوذ و رخنهی عوامل بیرون از جغرافیای ما، آن را پدید میآورد. امروز در شهرهایی که زندگی میکنیم، عاملی که ساختار یک موقعیت محلی را تعیین میکند، با واقعیتهای جغرافیایی و اجتماعیای که در صحنه حضور دارند، تعیین نمیشوند؛ بلکه قواعد عام مدرنیته است که ارزش و جایگاه محل را از مکان جدا میسازد. این تحول و تهیشدن مکان را باید در امکانی جست و جو کرد که با کشف قارهی جدید و جزیرههای تازه برای استعمار پدید آمد.
تحقق تصویر مطلوب مدرنیته در حوزهی اقتصاد و جامعهپردازی و تمدنسازی، بدون تهیکردن زمان و مکان از ویژگیهایی که در دوران پیش از مدرنیته وجود داشت، نمیتوانست جامهی واقعیت به تن کند. اکنون سوال این است که آیا بدون تغییر از فهمی که اینک از زمان و مکان داریم، و بدون ایجاد تصویری جدید از زمان و مکان، میتوان از تنگناهای دوران قدیم عالم به دوران جدید عالم گذار کرد؟
#یادداشتها
#زمان_مکان_تمدنی
#مدرنیته
#دوران_قدیم_عالم
#جغرافیاگرایی
#جامعهپردازی
#تمدنسازی
@doranejadid
❎ امکان عبور از مدرنیته و ظهور یک دوران تاریخی جدید در عالم
مدرنیته، شیوههایی از زندگی و سازماندهی اجتماعی است که از قرن هفدهم در اروپا پیدا شد و بهتدریج در سرتاسر عالم، کم و بیش نفوذ پیدا کرد. با این وجود، در اواخر قرن بیستم و در آغاز هزارهی جدید، بسیاری از اندیشمندان چنین استدلال میکنند که جهان در آغاز عصری نو قرار گرفته است و علوم اجتماعی باید در برابر آن واکنش نشان دهند؛ چراکه این عصر نوپدید ما را به فراسوی مدرنیته کشانده است. بسیاری از اصطلاحات ما را به این گذار آگاه میکنند؛ مانند نظام اجتماعی جدید؛ جامعهی اطلاعاتی و جامعهی مصرفی. این واژگان به ما یادآور میشوند که حالت پیشین امور اجتماعی در شرف پایانگرفتن است و ما وارد دورهی پسامدرنیته و پساصنعتی شدهایم.
برخی دیگر از اندیشمندان در معرفی #عصر_جدید، تحولات نهادی را مطمح نظر قرار میدهند؛ مثلا معتقدند که ما از "نظام مبتنی بر ساخت کارخانهای کالاهای مادی" بهسوی نظامی گام برمیداریم که اساسا با "اطلاعات" سروکار دارد. فرانسوا لیوتار، که شیوع واژهی پستمدرنیته به وی منسوب است، دوران جدید بعد از #مدرنیته را «رویگردانی از کوشش در جهت مبتنیساختن #معرفت_شناسی بر پیشرفت طراحیشده بهوسیلهی انسان و دوریگزیدن از این نوع اعتقاد» تعریف میکند. به باور لیوتار، در عصر جدید، جوامع انسانی میخواهند از "روایت بزرگ" و "طرح داستانی" مدرن که میگوید بشریت همچون موجوداتی با گذشتهی معین و آیندهی پیشبینیشده است، عبور کنند.
#آیت_الله_خامنهای، که دیدگاه تاریخی ایشان مسبوق به سالهای پیش از پیروزی #انقلاب_اسلامی است، به امکان شکلگیری دوران جدیدی در عالم اشاره کرده و ضمن تصریح بر تحققپذیربودن آن، اسلام را واجد توان و توشهی لازم برای معماری #دوران_جدید_عالم معرفی میکنند. ایشان برای این منظور بر توحید اجتماعی و معنویت فطری تاکید کرده و افق مطلوب و منوی انقلاب را دستیابی به تمدنی بر مبنای قرائت اجتماعی از اسلام برای بسط معنویت فطری عنوان مینمایند.
#مدرنیته
#عبور_از_مدرنیته
#قرن_هفدهم
#پستمدرنیسم
#لیوتار
#آیتالله_خامنهای
#تمدن_نوین_اسلامی
#دوران_قدیم_عالم
#توحید_اجتماعی
#معنویت_فطری
@doranejadid