eitaa logo
دوره های آموزشی کاملا رایگان
55.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
225 فایل
خیییلی مهمه وجود آگهی های تبلیغی-آموزشی در کانال،تبلیغ دیگران و یا حتی تبلیغ دوره های هزینه دار خود ماست و به معنای رایگان بودن آنها نیست. فقط و فقط دوره هایی که در کانال بارگذاری می شود و در کانال سنجاق شده رایگان هست. @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اۍ تـمام وصیـــت حاج‌قاســݦ...😍 💔 😍 😍 🛵⃟💛¦⇢@dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 عنوان کتاب: کربلای تاریخ‌ساز انقلاب اسلامی (مجموعۀ پیام‌ها و بیانات امامین انقلاب در خصوص حادثۀ هفتم تیر) ✍️ نویسنده: جواد شفیعیان حیدری 🏡 ناشر: شهید کاظمی 📖 صفحات: ۱۸۴ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب این کتاب به واقعه‌ای اشاره می‌کند که مانند واقعۀ کربلا برای انقلاب اسلامی است. در این کتاب مجموعۀ پیام‌ها و بیانات امامین انقلاب در خصوص حادثۀ هفتم تیر را می‌خوانیم و با این حادثه و تاثیری که بر انقلاب اسلامی گذاشته است آشنا می‌شویم. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب حادثه هفتم تیر سال ۱۳۶۰ و به شهادت رسیدن همزمان ۷۲ تن از یاران انقلاب حادثه‌ای نیست که از سپهر انقلاب و تاریخ آن پاک شود. این حادثه با توجه به عظمت و ابعاد متعددی که در آن وجود دارد تا کنون تأثیرات عمیقی در گام نخست حرکت انقلاب و ملت انقلابی ایران داشته است. از این رو یادآوری این حادثه عظیم و بیان ابعاد و تأثیرات آن همواره مورد توجه امامین انقلاب و به خصوص حضرت امام خامنه‌ای بوده است. توجهاتی که در یک رو یکرد کلان در جهت احیاء و زنده نگه داشتن این حادثه در سطح جامعه بوده و در پی بهره‌مندسازی... ✨ - - -✼🍃❤️🍃✼- - -✨ @dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🥀 آتشـےبودی‌وهروقت‌تورامـےدیدیم، مثلِ‌اسپند،دل‌جایِ‌‌خودش‌بندنبود..!! 🌿 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6025948169802615479.mp3
8.9M
۳ فایل ششم رجب ۶ 💠 باید ظرف نفست را وسعت دهی، باید بتوانی تمــامِ مردم جهان را در نفست جای دهی... تا شبیه و شبیه‌تر به خدا شوی! و ماه رجب فرصتی است برای رسیدن. @Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوره های آموزشی کاملا رایگان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #من_میترا_نیستم #پارت_ ۵۴ همیشه جانماز و چادر نمازش در اتاق خواب رو به قبله پهن بود
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 ۵۵ در دومین شب گم شدن زینب، بعد از ساعت ها فکر کردن در تاریکی و سکوت، وقتی همه گذشته خودن و زینب را کنار هم گذاشتم، به حقیقت جدیدی رسیدم من، کبری، نذر کرده حسین علیه السلام به این دنیا آمده ام تا بتوانم زینب را به دنیا بیاورم. اورا شیر بدهم و بزرگ کنم. من یک واسطه بودم؛ واسطه ای برای برای آمدن زینب به این دنیا. زینب حقیقت من بود. همه عشق و ایمانی که به واسطه کربلا در من به امانت گذاشته شده بود در زینب به اوج رسید و او به بالاترین جایی رسید که من نرسیده بودم. وقت نماز صبح شده بود. بلند شدم و چادر نماز زینب را سرم کردم و روی سجاده اش ایستادم و نماز صبح را خواندم؛ نماز عجیبی بود. در نماز حال غریبی داشتم. همه جارا میدیدم؛ خانه آبادانم، خانه محله دستگرد، خانه شاهین شهر، گلزار شهدا، ترسی که در دو روز گذشته به جانم نیشتر می زد، رفته بود. می دانستم که زینب گم شده، اما وحشت نداشتم، انگار که او در جای امنی باشد. با این وجود، خودم را آدم دردمندی می دیدم؛ دردمندترین آدمی که با روشنایی روز باید تکیه گاه همه خانواده می شد. فصل هشتم «شهادت» روز سوم، مهران از آبادان آمد. شهلا به باباش زنگ زده و او هم به مهران خبر داده بود. مهران و باباش در کنج پذیرایی، ماتم زده به دیوار تکیه داده بودند. مهران از اول جنگ با ماندن زینب در آبادان مخالفت کرد. به خیال خودش می خواست از خواهر کوچکش محافظت کند؛ کاری کند که او را از توپ و ترکش و خمپاره دور نگه دارد، خواهرش در یک محیط امن بزرگ شود، آینده ای روشن داشته باشد. مهران مظلومانه سکپت کرده بود، اما بابای مهران همه چیز را از چشم من میدید. من هیچوقت جلوی بچه ها را نگرفته بودم. بعد از انقلاب همیشه آنهارا تشویق کرده بودم که به مملکت و امام خدمت کنند. به زینب خیلی اعتماد داشتم. می دانستم که هر جا برود و هرکاری بکند فقط برای... دارد.. 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا