جلسه ۲۰. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۴۷. المسألة العشرون، اللهو... نعم، لو خُصَّ اللّهو. ۲۸ مهر ۱۴۰۳ .mp3
9.88M
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۲۰: «دفاع از آبروی مؤمن»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 عن أمیرالمؤمنین (علیهالسلام)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِيهِ (المسلم) وَجَبَتْ لَهُ اَلْجَنَّةُ اَلْبَتَّةَ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 آبروی مؤمن اینقدر مهمّ است که اگر کسی از آبروی برادر مؤمن خود دفاع کند، به حسب این روایت، بهشت بر او واجب میشود.
🛑 واجبشدن بهشت و تعهّد الهی معنایش این نیست که انسان هر کاری خواست، بکند.
همه چیز دستِ خود ماست.
✅ بله، میتوان بهشت را با یک عمل واجب کرد، بعد -خدای نکرده- با یک عمل دیگر همان را زائل و بر خود حرام کرد!
🍃 به هر حال، آنچه مورد توجّه و اهتمام در این روایت است، آبروی مسلمان است.
❌ شایعهدرستکردن علیه مسلمان، شایعه را بازگوکردن علیه یک مسلمان، مذموم است.
گاهی حرفی علیه یک کسی زده میشود که آبروی او را به خطر میاندازد! ما آن را میشنویم.
گاهی خود ما ابتداکننده نیستیم، امّا همان را نقل میکنیم، نقل ما را هم دیگری نقل میکند،
همینطور این شایعه علیه مسلمانی گسترش پیدا میکند، در حالی که بعد معلوم میشود هیچ چیز هم نبوده!
اگر چیزی هم باشد، نباید منتشر کرد، نبایستی آبروی یک مسلمان را در خطر انداخت.
چه برسد به اینکه موارد متعدّدی هم خلاف واقع است.
📚 النوادر، صفحۀ ۱۰۱؛ مرحوم راوندی
📆 ۲۱ دی ۱۳۸۳ (جلسه ۲۰ مکاسب محرّمه).
441.doc
1.91M
📋 النوع الرابع: المسألة العشرون؛ اللهو
🌱 ۱. روایات در حرمت لهو، و نقد آن
🍃 مطرح شده توسط مقام معظم رهبری (حفظه الله)
442.doc
1.92M
📋 النوع الرابع: المسألة العشرون؛ اللهو
🌱 ۲. معنای لهو
🍃 مطرح شده توسط مقام معظم رهبری (حفظه الله)
جلسه ۱۹. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۲۵. في النواهي... اجتماع الأمر و النهي... أمّا القسم الأوّل. ۲۸ مهر ۱۴۰۳ .mp3
11.43M
🎙جلسه ۱۹. اصول۳،کفایةالأصول؛
المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: اجتماع الأمر و النهي
ج۱، ص ۲۲۵؛ و أمّا القسم الأوّل
📆 شنبه؛ ۲۸ مهر ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول_۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۱۹: «شوخی بهجا و متوسط از شعب حسن خلق»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الکافي [عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ يَحْيَى بْنِ سَلاَّمٍ عَنْ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ يُونُسَ اَلشَّيْبَانِيِّ قَالَ] قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ):
«كَيْفَ مُدَاعَبَةُ بَعْضِكُمْ بَعْضاً؟
قُلْتُ: قَلِيلٌ.
قَالَ: فَلاَتَفْعَلُوا؛ فَإِنَّ اَلْمُدَاعَبَةَ مِنْ حُسْنِ اَلْخُلُقِ، وَ إِنَّكَ لَتُدْخِلُ بِهَا اَلسُّرُورَ عَلَى أَخِيكَ،
وَ لَقَدْ كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يُدَاعِبُ اَلرَّجُلَ يُرِيدُ أَنْ يَسُرَّهُ».
🖊 شرح حدیث:
❓حضرت از یکی از اصحابشان سؤال کردند: شما وضع مزاحتان با یکدیگر چطوری است؟
✅ جزئیات رفتارهای شیعه را مورد توجّه قرار میدادند تا آنجایی که لازم بود تذکّر بدهند، تذکّر میدادند.
مقام امامت این بزرگواران اینها است، احاطهی به همهی امور اینطوری است.
فقط حرام و حلال و نماز و کسب و تجارت نیست، حتّی رفتارهای معمولی.
❓پرسیدند: چطور است وضع شوخیکردنتان؟ مزاحکردنتان؟
🍃 آن کسی که مخاطب حضرت بود، عرض کرد: کم!
🍃 حضرت فرمودند: نه! نه! عبارت «لاتفعلوا» به این معنا نیست که شوخی نکنید، یعنی کم بودن شوخی و نادر بودن مزاح بین شما، مطلوب نیست.
🍃 این، از جملهی شقوق و شعب حسن خلق است. ادخال سرور هم که با این مزاح میکنی. این هم فضیلت دیگر است.
🍃 پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) گاهی با اصحابشان مزاح میکردند، قصد حضرت هم این بود که آن طرف را مسرور و خوشحال کنند.
🛑 البته در این بابی که عنوانش هم باب المزاح است، روایاتی وجود دارد که نهی از شوخیکردن کرده است؛ مثلاً در یک روایتی از حضرت صادق دارد: «ایّاکم و المزاح!»، یا «فلاتُمازِح فیُجترءُ علیک!».
❇️ جمع بین این دو دسته روایت را، یک دستهی سوّمی از روایات در اینجا بیان کردند.
◀️ جمعش به این است که: در شوخیکردن افراط نکنید!
بعضیها را ما دیده بودیم که دائماً شوخی میکردند.
آدم نمیفهمید که این افراد، حرف جدّیشان چه وقت است.
دائماً در حال شوخی و اذیت کردن این و آن بودند.
🍃 روایات ناهیه، نهی از کثرت مزاح است، از افراط در مزاح نهی میکند.
🍃 روایات آمره، امر بر آن شکل متوسط است.
🍃 از جمله این روایات جمع کننده: روایتی در کافی است: کثرةُ المزاح تَذهب بماء الوجه.
شوخی کردن زیاد، آبرو را، آن حیثیت انسان و آن وقار و وزانت انسان را از بین میبرد.
🍃 مرحوم فیض هم همینطور میفرمایند: عبارت «لاتفعلوا» نهی از این کاری که صورت میگرفته؛ یعنی: قلّة مداعبة، این کار را حضرت فرمودند: لاتفعلوا! بلکه کونوا علی حدِّ الوسطِ فیها.
📚 الشّافی (تلخیص کتب اربعه)؛ صفحه ۶۷۵؛ فیض کاشانی
📆 دوشنبه، ۲۹ فروردین ۱۳۹۰ (جلسه ۴۱۳ مکاسب محرّمه)
جلسه ۲۱. فقه۳، مکاسب؛ ج۲، ص ۵۱. المسألة الحادیة و العشرون، حرمة مدح من لایستحقّ المدح. ۲۹ مهر ۱۴۰۳ .mp3
12.66M
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۲۱: «غربت اسلام»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 عن امیر المؤمنین (علیهالسلام)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
«إِنَّ اَلْإِسْلاَمَ بَدَأَ (بُدِء) غَرِيباً وَ سَيَعُودُ غَرِيباً كَمَا بَدَأَ؛
فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ؛
قِيلَ: وَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ؟
قَالَ: اَلَّذِينَ يَصْلُحُونَ إِذَا فَسَدَ اَلنَّاسُ؛
إِنَّهُ لاَ وَحْشَةَ وَ لاَ غُرْبَةَ عَلَى مُؤْمِنٍ،
وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَمُوتُ فِي غُرْبَةٍ إِلَّا بَكَتْ عَلَيْهِ اَلْمَلاَئِكَةُ رَحْمَةً لَهُ حَيْثُ قَلَّتْ بَوَاكِيهِ،
وَ إِلَّا فُسِحَ لَهُ فِي قَبْرِهِ بِنُورٍ يَتَلَأْلَأُ مِنْ حَيْثُ دُفِنَ إِلَى مَسْقَطِ رَأْسِهِ».
🖊 شرح حدیث:
🍃 اسلام با غربت پدید آمد، در آیندهی نزدیکی دوباره به غربت خواهد افتاد، آن چنانکه در آغاز غریب بود.
🍃 شاید اشاره است به همین وضعیتی که در یکی دو قرن اوّل اسلام پیش آمد که با اینکه ادّعای مسلمانی میشد، و حکومت اسمش حکومت اسلامی بود، امّا باطن و معنا، حکومت غیر اسلامی بود!
اسلام واقعی که عمدتاً در معارف اهل بیت (علیهمالسلام) بود، دوران بنی اُمیّه و بنی عباس دچار غربت شد.
🍃بعد میفرماید: فطوبی للغُرباء،
خوشا به حال غریبان، این غرباء چه کسانی هستند؟
اگر ذیل این روایت هم نبود، انسان میفهمید که مراد از این غرباء آن کسانی هستند که در دوران غربت اسلام یعنی همان دوران بنی امیه و بنی عباس بر اسلام صحیح پافشاری میکنند، و در جامعهای که مثل سیلی حرکت عمومی آن به سمت فساد است اينها بر سر اصول اسلامی و مبانی اسلامی پافشاری میکنند، ذیل هم همین معنا را توضیح میدهد.
🍃 قیل و مَن هم یا رسول الله؟
مقصود شما از غرباء چیست؟
🍃 فقال: الذین یصلُحون اذا فسد الناس،
آن وقتی که تودهی مردم به سمت فساد میروند و فاسد میشوند، اينها صالح باقی میمانند، جذب حرکت عمومی باطل و غلط مردم نمیشوند،
البته اشاره به آن دوران خاص است، لکن حکم منحصر به آن دوران نیست،
یعنی در همهی دورانها یک چنین وضعی ممکن است پیش بیاید که پیش هم آمد، قرنهای متمادی اینطور بود،
روال عمومی جامعه روال غیر اسلامی بود یک عده هم پابند و متعهّد باقی ماندند، اينها در آن جامعه غریب بودند، و آن وقتی که مردم به سمت فساد میرفتند اينها صالح میماندند،
امروز هم همینطور است، چه در دنیا، چه در جامعهی خود ما، میل به فساد و میکروب فساد همیشه در جامعه وجود دارد، و کسانی به این آسیب دچار میشوند،
غریبانی که پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دربارهی آنها فرمود: طوبی للغرباء،
کسانیاند که اگر میبینند کسانی به سمت فساد میروند، خودشان را همرنگ جماعت نکنند، تن به این حرکت عمومی ندهند، صلاح خودشان را حفظ کنند،
چنین کسانی که ایستادگی میکنند مانند ستونهایی هستند که بر روی اينها سقفی را که ویران شده میتوان دوباره بنا کرد، موجب میشوند که دوباره جامعه به سمت صلاح برگردد.
انّه لاوحشة و لاغربة علی المؤمن،
مؤمن از تنهایی وحشت نمیکند.
🍃 فرمود: لاتستوحشوا فی سبیل الهدی لِقلّة أهله،
احساس غربت و وحشت نمیکند.
🍃 و ما مِن مؤمن یموت فی غُربةٍ،
مؤمنی که در حال تنهایی است ولو در بین جماعت است، امّا دل او به گمراهی دل جماعت دچار نشده، اگر چنین مؤمنی بمیرد،
🍃 الا بکت علیه الملائکة رحمةً له حیث قلّت بواکیه.
یک چنین انسان مؤمنی را فرشتگان آسمان بر او میگريند
🍃 و فسح له فی قبره بنورٍ طلع له من حیث دُفن.
📚 النوادر، صفحۀ ۱۰۲؛ مرحوم راوندی
📆 ۲۲ دی ۱۳۸۳ (جلسه ۲۱ مکاسب محرّمه).
جلسه ۲۰. اصول۳، کفایة؛ ج۱، ص ۲۲۷. في النواهي... اجتماع الأمر و النهي... أمّا القسم الثاني. ۲۹ مهر ۱۴۰۳ .mp3
12.06M
🎙جلسه ۲۰. اصول۳،کفایةالأصول؛
المقصد الثاني: في النواهي... فصلٌ: اجتماع الأمر و النهي
ج۱، ص ۲۲۷؛ و أمّا القسم الثاني
📆 یکشنبه؛ ۲۹ مهر ۱۴۰۳
#کفایة_الأصول
#اصول_۳
🌺 حدیث اخلاقی جلسه ۲۰: «هم گریه هم خنده»
📜 روایت ابتدای درس خارج مقام معظّم رهبری (حفظه الله)
🌕 في الکافي [عَنْهُ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْجَهْمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ] عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:
«كَانَ يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يَبْكِي وَ لاَيَضْحَكُ،
وَ كَانَ عِيسَى اِبْنُ مَرْيَمَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) يَضْحَكُ وَ يَبْكِي،
وَ كَانَ اَلَّذِي يَصْنَعُ عِيسَى (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) أَفْضَلَ مِنَ اَلَّذِي كَانَ يَصْنَعُ يَحْيَى (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)».
🖊 شرح حدیث:
🍃 این باب را مرحوم فیض به باب الضِّحک نامگذاری کردند (خندیدن)، در این باب روایات متعدّدی در مذمّت ضحک و خندیدن است، مثلاً: کثرةٌ الضِّحکِ تُمیتُ القلب، پیداست اصل ضحک ایرادی ندارد،
اشکال در زیاد خندیدن است.
یا کثرةُ الضّحک تَُمیثُ الدین کما یمیث الماء الملحة.
🌱 إماثَة به معنای آبکردن است، یک چیزی مثل قند را در آب حل کردن، به این اِماثة میگویند.
🍃 این روایتی که ما میخوانیم این است که: حضرت یحیی بن زکریا بسیار گریه میکردند.
اینکه حضرت یحیی گریه میکردند، به این معناست که عبادت و توجّه و تذکّر ایشان همراه با گریه بود.
در زندگی هم، در معاشرت معمولی هم خنده نمیکردند.
امّا حضرت عیسی(علیهالسلام) در معاشرتها، در زندگیشان به طور متعارف هم میخندیدند و هم گریه میکردند.
🍃 در بین بزرگان اهل معنا و اهل معرفت و اهل سلوک که از فقهاء هم هستند -نه عوامّ الناسی که ادّعای سلوک میکنند- مثل آقامیرزا جواد آقای ملکی تبریزی، مثل مرحوم شیخ محمد بهاری، مثل آخوند ملاحسینقلی همدانی که اینها مجتهدین بزرگند، هر کدام در حدّ مرجع تقلیدند، لکن رشتهی سلوک و دنبال تهذیب نفس و تهذیب غیر از بزرگانی بودند، که هر یک از اینها، معادل با یک حوزه علمیه در یک دوره است.
اینها هم حالشان مختلف بوده.
🌱 نقل میکنند مرحوم آقا میرزاجواد آقای ملکی اهل گریه و بکاء بود. سحر که بیدار میشد و به آسمان نگاه میکرد، گریه میکرد. نگاهش به آب میافتاد که وضو بسازد، گریه میکرد. در اثنای وضو گریه میکرد.
قبلاً عرض کردم، که ایشان شعر حافظ را در قنوتشان میخواندند و گریه میکردند.
🌱 یا مرحوم سیداحمد کربلایی که معروف به سیداحمد بکّاء بودند، و از شاگردان برجستهی مرحوم آخوند ملاحسینقلی و معاصر آخوند و مرحوم آقا سیدمحمدکاظم یزدی و در حدّ مراجع بودهاند، بعد از فوت آخوند افراد زیادی خدمت ایشان آمدند و درخواست پخش رساله از جانب ایشان داشتند که ایشان قبول نکردند.
🌱 پدربزرگ ما مرحوم آقاسیدهاشم نجفآبادی نقل میکردند: وقتی نجف بودیم و شبهای چهارشنبه دیروقت که از مسجد سهله بر میگشتیم، صدای گریهی سیداحمد را وقتی از جلوی منزلشان رد میشدیم میشنیدیم! ایشان بلند بلند گریه میکرد.
🍃 عدّهای از بزرگان اهل گریه بودند.
🌱 آن طرف قضیه هم مثل مرحوم آقاشیخ محمد بهاری، اهل گریه و اهل شوخی بودند.
اگر مکتوبات ایشان را ملاحظه کنید که چند سال است، چاپ میشود و خیلی خواندنی است.
این نامهها، سرتا پا معنویت و روحانیت است، لکن همراه با مزاح.
مزاح هم در همین نامهها وجود دارد، خود ایشان هم همینطوری بوده (آنطور که ما شنیدیم).
قبر این بزرگوار در شهرستان بهار از توابع همدان است. از نجف که آمده بودند، در آنجا از دنیا رفتند.
🍃 بنابراین، در بین اهل سلوک و اهل معنا و اهل معرفت و اهل روحانیت هم همین دو شکل وجود دارد، این، ایرادی ندارد.
🍃 اینجا میفرمایند: حضرت یحیی بن زکریا اهل بُکاء بود، حضرت عیسی اهل ضحک و بکاء بود،
🍃 بعد در ادامه میفرمایند: این کاری که حضرت عیسی انجام میدادند که هم در کارشان گریه و رقّت قلب بود و هم در کارشان ضحک و خنده بود، این، افضل است.
🍃 اینها معیارهای خوبی به دست میدهد.
حال، یک عدهای افتادند به جان این مراسم ما، البته سالهاست، که گلهگذاری میکنند که همهاش گریه، همهاش گریه! مگر همهاش گریه است؟
مردم زندگیشان را میکنند، خندهشان را، شوخیشان را، بازی و ورزششان را دارند، اگر خیلی مقیّد باشند، همهی روز عاشورا یا شب آن را و اگر خیلی مقیّد نباشند ساعتی از روز یا شب را در ایام محرّم گریه میکنند.