جای خالی دوستان شهیدمان را پر خواهیم کرد.راهتان را ادامه خواهیم داد.
🌿 @dosteshahideman
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دوست شــ❤ـهـید من
تا حال شده داخل ماشین و مترویی نشسته باشی یکی بیاید تو جایت را به او بدهی و خودت بایستی؟
تو با چه هدفی جایت را می دهی دیگری بنشیند و تو سرپا بایستی کاری ندارم(برای رضا خدا، برای خدمت به خلق خدا، برای مبارزه با نفس خودت و برای ... بلند می شوی و جایت را به او می دهی کاری ندارم) اما انچه مسلم است اینست که او که بجایت نشسته است احساس شرمندگی می کند و بارها تشکرش را به زبان می آورد
چه شب های قشنگ و طولانی که در کنار عزیزانمان می نشینیم و خواهیم نشست بی انکه لحظه ای تفکر کنیم و یادمان باشد اگر امنیتی هست، اگر زندگیمان به ارامی (شکر خدا) به سر می شود، به برکت خون پاک شهیدان است.
حواسمان باشد شهدا نه فقط جای خودشان را دادند بلکه جانشان را دادند و مانشستیم (اکنون به خوبی و ارامش دور هم نشستیم)
شرمنده ایم که قرار بود راهت را ادامه بدهیم و اکنون راحت ادامه می دهیم بی آنکه خود را مدیونتت ببینیم!!!!
🌿 @dosteshahideman
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#خاطرات_شهدا 🌷
💠خوابی که تعبیر شد
🔰محمد با #شهیدان قربانی و کردونی در آزادسازی نبل و الزهرا همرزم و همسنگر بود👥 میگفت که من #جاماندهام و رفقای شهیدم🌷 من را فراموش کردهاند🗯
🔰شهید قربانی و کردونی به #محمد قول داده بودند او را هم به جمع خود👥 ببرند اما یک مقدار که بین #شهادت آن بزرگواران و شهادت محمد🕊 فاصله افتاد محمد گله میکرد.
🔰همسرم یک بار #خواب_شهید جاویدالاثر نظری را دیده بود. شهید نظری به محمد #قول میدهد و میگوید هر گرهای🎗 که باشد من خودم باز میکنم. اصلاً نگران نباش🚫 خودم ضامن شده و #میبرمت.
🔰دو ماه گذشت و خبری نشد❌ محمد میگفت: انگار از سر #ناراحتی یک خوابی دیدم و… خبری هم نشد. آن روز که با من تلفنی☎️ در مورد خواب صحبت میکرد #عملیاتی نشده بود.
🔰محمد میگفت چند روز دیگر میمانم. گویی هنوز به آن خواب و #وعده_شهید نظری دلخوش بود💗 و امید داشت. کمی بعد هم یعنی ۸ آبان ۹۵ خواب محمد با #شهادتش تعبیر شد.
🔰محمد نقش تعیینکنندهای در عملیات #آزادسازی نبل و الزهرا داشت✅ و از #اولین فرماندهانی بود که پس از فتح وارد این شهر شده بود.
راوی: همسر شهید
#شهید_محمد_کیهانی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
آدرس کوی شهادت از یک شهید (دلنوشته) برای دوستداران شهید
سلام دوست من. حامدنیا هستم.اگر به این آیه قران یقین داری که می دانم یقین داری "ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون" پس باید با تمام قوت و یقین باور کنی که ما از احوال دین و دنیای شما بی خبر نیستیم. می دانم گهگاهی که بوی عطر شهید و شهادت در خانه یا سرکارت که پراکنده شود از ته دلت ارزوی دیدار با ما را می کنی و گاهگاهی هم یا خودت اللهم الرزقنا توفیق شهادت را بر زبان جاری می کنی و یا اینکه وقتی دعایی می شود از صمیم قلبت آمین می گویی بر همه اینها واقفم
اما عزیزم بگذار بی تعارف بگویم که شهادت معـطل تو و این و آن نمــی مـانـد همانطور که معطل من نماند.تـو اگـر سـربـاز خـدا نشوی،دیگری مــی شود...شهادت را به قرابت با یک شهید تقسیم نمی کنند اما به اهل درد می دهند چه با شهیدی قرابت داشته باشی یا نداشته باشی.
دم زدن از شهدا خوبست چون عطر شهید و شهادت را پراکنده می کند اما فقط دم زدن از ان کافی و افتخار نیست. باید زندگیمان، حرفمان، نگاهمان، لقمه هایمان، رفاقتمان بوی شهدا را بدهد عطر بندگی خالص برای خـدا را که بدهد که اینگونه رفاقتها رقم می خورد چرا که ما هم دنبال بهانه ای برا رفاقت با شماییم
امتحان کرده ای گاهی دلت می گیرد راهی مزارمان می شوی و بر سر مزارمان تمام قد با احترام می ایستی این یعنی همین که ما تو را به حضور طلبیده ایم.
امتحان کرده ای گاهی چشمت که به عکسم می افتد قطرات اشک آرام و بی صدا بر گونه هایت جاری می شود این که اشــــکهایت روان می شود یعنی نگاهت می کنیم.
یادت هست گاهی که به مزارمان می رسی بی اختیار می نشینی و دست بر روی مزارم می کشی همین که دست میگذاری بر مزار یعنی دستت را گرفته ایم..
گاهی که با ما اراز و نیاز می کنی شده است که احساس سبکی کنی؟ همین که سبک میشوی از ناگفته های غـــمبارت ،یعنی وجودت را خوانده اند...
همین که قول مردانه میدهی به ارمانهایمان پایبند بمانی یعنی تو را به هم رزمی خود قبول کرده ایم..
باور کن که شهدا هم دوست دارند باب رفاقت با شما برای همیشه باز باشدْ و میان این شلوغی های دنیا، هنوز گوشه ی خلوتی برای دیدار معنویشان داشته باشی. اینگونه که شدی معلوم می شود شهدایی زیستنت آرزوی توسـت...! که اگر اینگونه شوی و مجدانه در بکوبی در دیر و زود برویت باز خواهد شد انشاالله...
🌿 @dosteshahideman
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#تلنگر
خواهر من!
وقتے تو پاے نوشتہ هاے من شکلک میزنے
من دقیقا یکـ نفر را تصور میکنمـ که سرش را کج کرده خیره به من و دارد لبخند میزند!
وقتے مےنویسے: مچکرم🙏
من یکـ نفر را تصور مےکنم که عین بچه ها لوس مےشود و دلنشین لبخند میزند!!☺️
وبا صداےنازکـ تشکرش را میریزد توےقلبـ من.😍
وقتے اواتارت سرکج کرده و خندیده طورےکه دندانهایش هم معلوم باشد.😅
من همیشه قبل از اینکه مطالبت را بخوانم صدایتـ را ميشنوم
که دارد رو به دوربین مےگوید سیب وبعد هم ریسه مےرود.😂😅
وقتی عکس دختر بچه مےگذارے و بالایش مےنویسے:
عجیجم، نانازم، موش کوچولو، الهییییے، قربونش برم و...😍😘
من همین حرف هارا با اواتارت و صداےخیالےاتـ میسازم
و از این همه ذوق کردنتـ لبخند مےزنم.😥
من مریض نیستم حتے قوه تخیلم هم بالا
نیست!
من پسرم........👦
وتو
دختر.............👧
من آهنم و تو اهن ربا☝️
من اتشم و تو پنبه
یادت نرود☝️❌
خصوصی ترین رفتارت را عمومی نکنی✋❌
خواهرم یادت بمونه با نامحرم فاصله ات رو حفظ کنی.
چه نیازی به ارسال شکلک داری که حتما طرف مقابلت چهرات رو درک کنه؟؟!😕
یادت باشه شکلک ها برای روابط صمیمانه طراحی شده اند!!! 👌
یادت بماند ما باهم نامحرمیم☝️⛔️
🔴ارسال شکلک به نامحرم ممنوع🔴
❌😀😇😊😄😁😆😅😋😎🤓😜😍😌🙃🙄😘🤗🤔😂😉
═══❁══════════❁═══
اعـــوذ بـالله النفســی
🌿 @dosteshahideman
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❣
#عاشقانه_شهدا
روزایی که پیشم نبود و میرفت مأموریت،
واقعاً دوریش واسم سخت بود😔
وقتمو با درس و دانشگاه پر میکردم📚
با دوستام میرفتم بیرون...
قرآن میخوندم...
خبر شهادتشو که شنیدم😭
خیییلی ناراحت شدم💔
تو قسمتی از وصیت نامه ش نوشته بود:
"زیبای من❤️خدانگهدار..."
اوج احساسات و محبتش بود😌
بیقرار بودم حالم خیلے بد بود😔
هر شب با خدا حرف میزدم
التماس میکردم که خوابشو ببینم...
که ازش بپرسم...
چرا رفت و تنهام گذاشت؟؟💔
با حضرت زینب (سلام الله عليها)
حرف ميزدم
میگفتم "خدایا...
راضی ام به رضای تو…
اون واسه حضرت زینب
(سلام الله عليها) رفت"
بعدش قرآن خوندم و خوابیدم
اومد به خوابم❤️
تو خواب بهش گفتم:
تو قووول دادی که برگردی
چرا تنهااام گذاشتی...؟😭
چرا رفتی؟😭
گفت:
من اسمم جزو لیست شهدا بود💚
من مذهبی زندگی کردم!
گفتم:
پس من چی…؟چطوری این مصیبتو تحمل کنم؟💔
تو که جات خوبه...☺️بگو من چیکار کنم..؟😭
گفت:
برو یه خودکار بیار!
اسممو رو کاغذ نوشت✍🏻
تو پرانتز…❤️"همسر مهربونم"❤️
گفت:
"ما تو این دنیا آبرو داریم!
شفاعتتو میکنم😌❤
با صدای اذون صبح بود که از خواب پریدم
دیگه آرامش گرفتم💚
دیگه الان از مردن نمیترسم...
میدونم شوهرم اون دنیا شفاعتمو میکنه🌹
عقدمون💍
۲۹ اسفند سال ۹۱ بود...
روز ولادت
حضرت زینب (سلام الله علیها)
شروع و پایان زندگیمونم با خانوم حضرت زینب (سلام الله علیها )
گره خورده بود...💚
#همسر_شهید_امین_کریمی
#همسران_مدافعان_حرم🍃🌹 🍃
@dosteshahideman
...یه نصیحت برای شما آبجیام...‼️😍
•
•
ﻫﯿﭻ ﭘﺴﺮﯼ
ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻠﻒ ﺧﻮﺷﺶ ﻧﻤﯿﺎﺩ ❗️
ﻫﯿﭻ ﭘﺴﺮﯼ
ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻭﺩﻟﺒﺮﺍﻧﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺷﺶ ﻧﻤﯿﺎد‼️
ﻫﯿﭻ ﭘﺴﺮﯼ
ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ . .
ﻫﯿﭻ ﭘﺴﺮﯼ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻫﻞ ﺣﺎﻝ ﺑﻮﺩﻧﺘﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯾﺘﻮن
😳
ﻫﯿﭻ ﭘﺴﺮﯼ
ﺩﻭﺱ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﮐﻪ
ﻣﺜﻞ ﯾﻪ ﺩﺍﻑ تیپ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻭ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻣﯿﮑﻨﻪ❗️💄
✔️ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﺪ ﮐﻪ :
ﭘﺴﺮﺍ🔹ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺠﺎﺑﺖ ﺷﻤﺎ🔹ﻣﯿﺸﻦ😉
ﻧﻪ ﻟﻮﻧﺪﯾﺘﻮﻥ !😒
ﻋﺎﺷﻖ🔹ﻭﻗﺎﺭ ﻭ ﻏﺮﻭﺭ ﺷﻤﺎ🔹ﻣﯿﺸﻦ☺️
ﻧﻪ ﺳﺒﮏ ﺑﺎﺯﯾﺘﻮﻥ !😕
ﻋﺎﺷﻖ🔹ﺳﺮ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﯾﮕﺎﻧﮕﯽ ﮐﻼﻣﺘﻮﻥ🔹ﻣﯿﺸﻦ☺️
ﻧﻪ ﯾﻪ ﺷﺐ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﯾﻪ ﺷﺒﻢ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﻮﺩﻧﺘﻮﻥ😱
ﻋﺎﺷﻖ🔹ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺷﻤﺎ🔹ﻣﯿﺸﻦ
ﻧﻪ ﻓﯿﺲ ﻭﺍﻓﺎﺩﻩ ﺷﻤﺎ😒
ﭘﺲ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﺪ :
ﺍﮔﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﯿﺪ ﺩﻝ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﺒﺮﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺑﺎﺷﯿﺪ .
ﺍﮔﺮﻡ ﭘﺴﺮﯼ ﺍﯾﻦ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻪ❗️😒
ﻭ ﺷﻤﺎﺭﻭ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﻣﯿﺒﻨﻪ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻭﺍﺳﻪ
ﯾﻪ ﻫﻤﺒﺴﺘﺮﯼ ﭼﻦ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩﺗﻮﻥ !!😱😰
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻤﻮﻡ ﭘﺴﺮﺍ ﺻﺪﻕ ﻣﯿﮑﻨﻪ . .😐
جز نامرداش.☆. بی رگاش.★.گلابی هاش.☆.
هه▪▼▪
♡ﭘﺴﺮ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺑﺒﻨﺪﻩ♡
↓ . ↓
☜ﺣﺴﻮﺩ ﻣﯿﺸﻪ .غیرتی میشه💞
💠 @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
زیارت عاشورا را میخوانم ❤️ به نیابت از #دوست_شهیدم❤️ ✅ 1-#شهید_مصطفی_گیلانی ✅ 2-#شهید_محمد_حسین_م
✅ پایان ختم ( ساعت 21 )
💟 تعداد زیارت عاشورا : ۵۴ مرتبه
✳️اسامی شهیدان 💠 تعداد 👇
رفیق شهیدم #حاج_حسین_معزغلامی 💠 ۵
رفیق شهیدم #احمد_عطایی 💠 ۵
رفیق شهیدم #محمودرضا_بیضایی 💠 ۵
رفیق شهیدم #محمدرضا_تورجی_زاده 💠 ۴
رفیق شهیدم #سید_میلاد_مصطفوی 💠 ۳
رفیق شهیدم #محسن_حججی 💠 ۳
رفیق شهیدم #حجت_باقری 💠 ۲
رفیق شهیدم #قاسم_قاسمی 💠 ۲
رفیق شهیدم #حیدر_کشاورز 💠 ۲
رفیق شهیدم #خلیل_تختی_نژاد 💠 ۲
رفیق شهیدم #یوسف_فدائی_نژاد 💠 ۲
رفیق شهیدم #ابراهیم_هادی 💠 ۲
رفیق شهیدم #عبدالحسین_برونسی 💠 ۲
رفیق شهیدم #سید_مرتضی_آوینی 💠 ۲
رفیق شهیدم #مصطفی_صدرزاده 💠 ۲
رفیق شهیدم #سجاد_زبرجدی 💠 ۲
رفیق شهیدم #اقبال_قارونی 💠 ۱
رفیق شهیدم #کیهان_فشی 💠 ۱
رفیق شهیدم #حسین_ولایتی 💠 ۱
رفیق شهیدم #حامد_جوانی 💠 ۱
رفیق شهیدم #صادق_عدالت_اکبری 💠 ۱
رفیق شهیدم #مصطفی_گیلانی 💠 ۱
رفیق شهیدم #محمدحسین_محمدخانی 💠 ۱
رفیق شهیدم #نعمت_الله_زارع 💠 ۱
رفیق شهیدم #محمدحسین_فهمیده 💠 ۱
🌹اجرتون با شهدا
🍃🍃🌷🍃🍃
•• #عاشقانہ_شهـدا
•• #همسر_شهید_مهدے_قاضے_خانے
تازه از سربازۍ برگشتہ بود و...
حدود ۲۰ سالش بود🙊
که اومدن خواستگاریمــــ|👣
هنوز کارۍ هم پیدا نکرده بود
یادمه مراسم خواستگارۍ...
بابام ازش پرسید
{درآمدت از کجاست؟}
گفت:« من روی پای خودم هستم و
از هر جا که باشه نونمو در میارم»
حالت مردونه ش خیلی به دلم نشستـ♥️
وقتی میدیدم ک چطور با خانوادم
در مورد ازدواج صحبت میکنهـ🙈
با هم که صحبت کردیم گفت:
«حجاب شما از هر چیزی واسم مهمتره»{}
واسه عقد که رفتیمـ👫
دست خطی نوشت و خواست که امضاش کنمـ~
نوشته بود...
°[دلم نمی خواهد یک تار موی شما را نامحرمی ببیند]°
#حالاکهتودلبردیومنغیرتمحضمـ✌️🏻
#یادتنرودوعدهماحجبوحیابود...
🌷| @dosteshahideman
🍃🌷
🌷🍃🌷
🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷
⏰ به رسم هر #صبح...
💫اولین #سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، #حضرت_صاحب الزمان(عج)💫
💎بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ💎
«السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفة َالرَّحمنُ و یا شَریکَ الْقُرآن اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان الامان»
🍃اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ🍃
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم🌹
#دعای_سلامتے_آقا😍
❤️| @dosteshahideman
🍃🌹 🍃🌹 🍃🌹
🌼تبسم کردی و روزم…
چه زیبا شد…
دل افروزم…❣
خوشا چشمی که…
روز او…
به لبخند😍 تو وا گردد…
#سلام_عطر_دلها💐
🌷| @dosteshahideman
🍃🌹 🍃🌹 🍃🌹
🍃🍃🌷🌷🍃🍃
#حدیث_روز
#حضرت_عیسی_علیه_السلام
همچنان که از مردم در عیان #شرم دارید
از خداوند در نهان #شرم بدارید .
گزيده تحف العقول حدیث 500325
🌷| @dosteshahideman
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
میلاد ِ مسیــــــــح گشته و شیرین است
مریم ، نِگه اش به خوشه ی پروین است
عیــــــــدی که به هر کوچه و منزل بینی
هر شاخه ی کاج ، بسته بر آذیــــن است
میلاد پیام آور توحید
صلح و مهربانی
سمبل صبر و شکیبایی
پیامبر اولوالعزم
حضرت عیسی مسیح (علیه السلام)
بر تمامی موحدین جهان تهنیت باد . . .
🌹| @dosteshahideman
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃
🔴 اتفاقی جالب در تفحص یک شهید...
🔹شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد ....
🔹شهید سید مرتضی دادگر🌷
🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.....
🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم....
🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم....
🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه....
🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم....
🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم....
🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد....
🔹شهیدسیدمرتضیدادگر...🌷
فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من....
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم.....
🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند....
🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم....
🔹"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم....
🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... »
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده...
🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم :
🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بودم...مات مات...خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته.... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد....
🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم....اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود...بخدا خودش بود...کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود...به خدا خودش بود...گیج گیج بودم...مات مات!!
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم...عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم...می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز...؟
🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم..مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم....
🔹شهید سید مرتضی دادگر....فرزند سید حسین...اعزامی از ساری..
وسط بازار ازحال رفتم..
❤#ولاتحسبن_الذین_قتلوا_فی_سبیل_الله_امواتا_بل_احیاء_عند_ربهم_یرزقون❤
#شهـــدا_شرمنـــده_ایم
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه.ی.شهادت.شهید.سیاهڪالی.مرادے
شهدا.شرمنده.ایم😔
🌷| @dosteshahideman