فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_تراشیون
✅ فرهنگ آپارتمان نشینی...
👌حقوق متقابل همسایگان در زندگی آپارتمان نشینی
#سبک_زندگی_اسلامی
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#مقام_معظم_رهبری
حضرت فاطمه(س) نقشهی جامع هویّت زن در منطق اسلام است؛ مادر خوب، همسر خوب، مجاهد فیسبیلالله، در عین حال کدبانو، مدیر خانه، و در عین حال عابد و بندهی خدای متعال.
🏴 شهادت مظلومانه درّدانه خلقت، ام ابیها، صدیقه کبری، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را خدمت شما عزیزان تسلیت عرض می کنیم.
#صلی_الله_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ تو امت مولایی...
#حضرت_زهرا
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۵۶
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#حرف_مردم
#حق_حیات
من متولد ۶۰ هستم، ما سه خواهر و سه برادر هستیم. من چهارمین فرزند خانواده بودم. هنوز دیپلمم رو نگرفته بودم که عید ۷۹ با پسری که خواهرش همسایه مون بود، عقد کردم و دو سال و هفت ماه عقد بودیم که کلی درد سر و ناراحتی برامون پیش اومد (البته برا من و همسرم)
بالاخره بعد از یه جشن عروسی تو سال ۸۱ رفتیم سر خونه زنگی مون. بگذریم که کلی سختی کشیدیم 🤨، یه ماه بعد از عروسی من باردار شدم چون هم من و هم همسرم بچه خیلی دوست داشتیم😍 یکی از آرزوهای من تو دوران نوجوانی این بود که اگه یه روزی بچه دار بشم، بچه اولم پسر باشه و اسمشو علی بذارم.
اون موقع ها اینقدر سونو گرافی رسم نبود، یه شب شوهرم خواب دید که پسر به دنیا آووردمو اسمش هم علی هست و این شد که خدا پسر اولم رو تو سال ۸۲ بهمون هدیه داد و اسمشو علی آقا گذاشتیم.
زایمان طبیعی خیلی سختی داشتم. بعد چهار سال باردار شدم قبل بارداری یه سرمای شدیدی خوردم که داروهای قوی برا درمانم استفاده میکردم و نمیدونستم باردارم، اونم پسر بود و تو چهار ماهگی سقط شد. بچه تو شکمم مرده بود، دکترم هم نمیدونم چرا متوجه نشده بود و تو بهار ۸۷ به طور طبیعی سقط کردم،دقیقا با درد زایمان طبیعی.
بعد از دو سال، سال ۸۸ دوباره باردار شدم و خداوند تو سیزده بدر سال ۸۹ یه پسر خوشگل دیگه به ما هدیه داد، که اسمش رو احمد گذاشتیم. شوهرم دیگه بچه نمیخواست و میگفت بسه.
بعد ۵ سال خدا خواسته باردار شدم منو همسرم غافلگیر شدیم. بهم میگفت بریم یه جوری کنسلش کنیم. من مخالف بودم و میگفتم هدیه ی خدا رو پس نمیدم. خونوادم میگفتن بلایی سرش نیاریا، انشاالله دختر باشه جنست جور بشه، خدا خواست و فاطمه حسنا دی ۹۴ به دنیا اومد.
من بچه هامو طبیعی به دنیا آوردم. دخترم الان نزدیک ۹ سالشه و چند ساله اصرار میکرد که یه بچه ی دیگه بیاریم. شاید دختر بشه و واسش خواهری کنه شوهرم اصلا راضی نبود، آخه پسرم ۲۱ سالشه و دومی ۱۵ ساله، میگفت زشته الان تو این سن بچه بیاریم؟ البته تو دلش دوست داشت ولی از پسرم خجالت میکشید.
بهمن پارسال من باردار شدم و شوهرم و پسرم به شدت مخالف بودن، منو دخترم خیلی خوشحال بودیم با مخالفت شدید دو خانواده مواجه شدیم هر کی بهم میرسید یه چیزی میگفت که بچه میخواستی چیکار هم دختر داشتی هم پسر، سرت درد میکرد که باردار شدی؟
پسر بزرگم اصرار موکد بر سقط داشت، شوهرم براش رضایت پسرم مهم بود فقط من بودم که میگفتم به کسی ربطی نداره و این بچه ی ماست و کسی نباید نظر بده، ولی پسرم خیلی از شنیدن این موضوع ناراحت بود، چون نظامی هست و تو کلانتری مشغول به کاره، میگفت خجالت میکشم به دوستام و همکارام بگم.
خلاصه چند روزی گذشت و رفتارش یه کم سرد شده بود و شوهرم هر روز میگفت با یه نفر مشورت کردم و با خوردن چند تا قرص میشه بچه رو کنسل کرد.
من خیلی او روزا اضطراب و استرس داشتم یه شب برا نماز شب بلند شدم دم دمای اذان صبح بود نماز شب خوندم و به حضرت ام البنین سلام الله علیها هدیه کردم( چون معجزه ی این نماز رو شنیده بودم ) سر نماز اونقدر گریه کردم😥 و از خدا خواهش کردم که بهم توان بده روبروشون بایستم و تسلیم نشم😴
صبح که شد رفتم قاطعانه با پسرم صحبت کردم و گفتم من تصمیممو برا نگه داشتن بچه گرفتم و هیچ کس نمیتونه من منصرف کنه و در کمال ناباوری پسرم سرمو بوسید و گفت من دیگه نظری نمیدم، زندگی خودتونه و به من ربطی نداره.
جالب اینجاست که رفت و به هر دو خانواده (هم خونواده ی من و هم شوهرم) قضیه بارداریم گفت و اینم بهشون هشدار داد که اگه به مادرم حرفای نا مربوط بزنین با من طرفین.
خلاصه با توکل به خدا و کمک اهل بیت بچه رو نگه داشتم، بارداری خیلی خوبی داشتم با اینکه ۴۳ ساله بودم، اصلا مشکلی برام پیش نیومد تا اینکه ۵ آبان ۱۴۰۳ گل دخترم همتا خانم که اسمشم خان داداشش انتخاب کرده بود به دنیا اومد و زندگی مون رنگ و بوی تازه ای گرفت الان همه عاشقشن و خودشو تو دلشون جا کرد و من همه ی اینارو از لطف پروردگار میدونم.
از خداوند مهربون فرزند سالم و صالح خواستم( البته گفتم دختر هم باشه😁) تا سرباز امام زمانش بشه انشاالله خداوند به همه ی بندگانش فرزندان سالم و صالح عطا کنه
میخواستم به خواننده های این گروه بگم هر چی میخوایین از خدا بخوایین فقط از خدا، از خزانه ی بی منتش چیزی کم نمیشه.
خدایا کمکم کن طوری تربیتش کنم تا بنده ی خوبی برات بشه با صلوات بر محمد و ال محمدو به امید پیروزی جبهه ی حق علیه باطل
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
همتا خانم و خواهرش.... 😍
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#بارداری_بعداز_35_سالگی
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#امام_خمینی
✅ خانه کوچک حضرت زهرا سلام الله علیها
این خانه کوچک فاطمه سلام اللّه علیها و این افرادی که در آن خانه تربیت شد که بر حسب عدد چهار پنج نفر بودند، به حسب واقع تمام قدرت حق تعالی را تجلّی دادند، خدمتهایی کردند که ما را و شما را و همه بشر را به اعجاب در آورده است.
📚 صحیفه حضرت امام خمینی، ج۱۶، ص۸۷
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
کتابچه ماده 47.pdf
3.11M
✅ کتابچه راهنمای مادران باردار
#دوران_بارداری
#فرزندآوری
#مادری
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_تراشیون
✅ رسالت مادری...
نسل با کیفیتی که حضرت زهرا(س) تربیت کردند به گونهای همه عالم امکان متاثر از آن میباشد کـه دنیا، آخرت، سعادت و نجات بشریت؛ همه و همه به آن گره خورده اسـت.
وجود مبارک امامصادق(ع) در تعبیری از مادر بزرگوارشان، حضرت صدیقهطاهره(س) میفرمایند: «نزدیکترین لحظه یک زن به خدا، لحظه مادری او میباشـد، یعنی برای مادری رسالت قائل بود».
وقتی گـزارشات خانه ایشان بررسی شود مشخص میگردد در جایجای آن توجه ویژه به موضوع تربیت شده است.
#مادری
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
.
تربیت شما عااالی👌
نان پدر و شیر مادر حلالش...😍
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۵۷
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#تحصیل
#بارداری_خداخواسته
#دوتا_کافی_نیست
سال ۹۵ تو سن ۱۹ سالگی با همسرم که تو دانشگاه باهم همکلاس بودیم، عقد کردیم.۲ سال نامزد بودیم و دانشجو...
همسرم شغل و درآمد مناسبی نداشت با همین شرایط تصمیم گرفتیم عروسی بگیریم، چون دوران نامزدی حسابی خسته مون کرده بود، مخصوصا که شهرهامون هم از هم فاصله داشت.
تا یکسال بعد از عروسی هم باهم میرفتیم دانشگاه و اصلا به بچه فکرم نمی کردیم. تا ۲ سال بچه نداشتیم و من عاشق بچه بودم برعکس همسرم که هیچ حسی به بچه نداشت و همش میگفت بچه مسئولیت داره و دنبال دردسر میگردی. ولی من عاشق بچه و بچه داری بودم تا اینکه کار همسرم تو یه شرکت جور شد و من دیگه پامو کردم تو یه کفش که بچه میخوام.
با اصرار من اقدام کردیم و الحمدلله خیلی زود باردار شدم. بارداری سختی بود تا ۳ ماه ویار سخت که حتی یه لیوان آب تو معدم نمی موند و همش بالا میاوردم. اونقدر وزن کم کرده بودم که هرکسی منو میدید میترسید. بعد از ۳ ماه کم کم بهتر شدم و تونستم غذا بخورم.
دیگه مشکل خاصی نداشتم و پسر قشنگم مهر ۱۴۰۰ به دنیا اومد یه پسره فوق العاده پر انرژی و البته زرنگ که خیلی شیطنت داشت ولی اونقدر شیرین بود که همه از دوست و آشنا دوسش داشتن ولی خوب خیلی ازم انرژی میگرفت و همسرمم زیاد کمک حالم نبود و اکثرا تنها بودیم.
پسرم شب خیلی سخت میخوابید و روزام مدام فعالیت داشت و همه ی وسایل خونه رو تا جایی که دستش میرسید، شکوند😅 همه بهم میگفتن تو با این وضع دیگه بچه نیار و همین واسه پیر شدنت کافیه😆
خودمم با اینکه خیلی بچه دوست بودم، پسرم یه جوری بود که دیگه زده شده بودم و میگفتم حالا حالاها بچه نمیارم. مخصوصا که داشتم ادامه تحصیل میدادم و دانشگاه میرفتم.
پسرم رو میذاشتم پیش مادرشوهرم یا یه وقتایی شوهرم دم در دانشگاه تو ماشین نگهش میداشت تا من برم و برگردم. سخت بود ولی چون درس خوندن رو دوس داشتم برام شیرین بود.
بعضی وقتا پسرم گریه میکرد و مجبور میشدم وسط کلاس بیام بیرون اساتیدم دیگه پسرم میشناختن و باهام راه میومدن.😄
پسرم هنوز دوسالش نشده بود که فهمیدم باردارم. پسرم هنوز شیر میخورد خیلی شوکه شده بودم. اصلا آمادگیش رو نداشتم. پسرم کوچیک بود و شلوغ، در کنارش درس و دانشگام، تو فکر این بودم که با دمنوشی چیزی سقطش کنم. مدام گریه میکردم و میگفتم من بچه نمی خواستم.
حالا همسرم میگفت این خواست خدا بوده و اینطور نگو و بذار نگهش داریم و منو برد پیش یه حاج آقایی ایشونم کلی باهام صحبت کرد و گفت اگه اینکارو کنی، پشیمونی ولت نمی کنه و... خلاصه من راضی شدم و از خدا خواستم کمکم کنه.
با همون وضع دانشگاه میرفتم. کارای پسرمو می رسیدم. حتی تا دوسالگی بهش شیر دادم و میدونستم اینا همه بخاطر کمک های خداست و توانیه که خودش بهم داده.
دختر نازم اسفند ۱۴۰۲ به دنیا اومد و زندگیمون رو خیلی قشنگ تر از قبل کرد.
جوری که بعد از اومدنش هم پسرم آروم تر و عاقل تر شد، هم شوهرم خیلی بیشتر کمک حالم شد و نگاهش نسبت به بچه عوض شد و عاشق بچه شده😍
توی فک و فامیل و دورو بریای ما، زیاد بچه آوردن و پشت هم آوردن رو بی کلاسی میدونن و همه بهم میگن بسه دیگه بچه نیار، حالا که هم دختر داری هم پسر به فکر خودت باش. اما من و همسرم تصممیم داریم دوباره بچه بیاریم ترجیحا دوقلو😍🤭
نمیخوام وقتی مُردم و رفتم اون دنیا پیش حضرت زهرا خجالت زده باشم که راحتی رو ترجیح دادم با اینکه می تونستم، نسل شیعه رو اضافه نکردم در حالیکه یهودی ها، هر زن بیشتر از ۵ تا بچه میاره.
خدا کمک کنه بتونیم نسل شیعه ی واقعی امیرالمومنین رو زیاد کنیم و بچه های خوبی تربیت کنیم که موثر در امر ظهور باشن و به اسلام و ایران خدمت کنند.
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
✅ فرزندان تجربه ی ۱۰۵۷... 😍
#فرزندآوری
#برکت_خانه
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#آیت_الله_حائری_شیرازی
نمازتان را قشنگ بخوانید. سجادۀ پاکیزه و مرتب بیندازید. یک اتاق یا محل خاصی برای نمازتان داشته باشید. آنجا معطر باشد.
شما همین اندازه که نماز باحالِ شیرینِ خودتان را میخوانید، بچه از نمازتان خوشش میآید. همینطور که خدا خوشش میآید، بچهات هم خوشش میآید. اما تو وقتی نمازت را زود زود میخوانی، بچه هم خوشش نمیآید. خدا هم خوشش نمیآید. یک نماز بخوان که خدا خوشش بیاد تا بچهات هم خوشش بیاید. چون بچه، فطرت الهی دارد.
📖 راه رشد، جلد چهار، صفحه ۹۷
#سبک_زندگی_اسلامی
#تربیت_فرزند
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_تراشیون
🚨مسئله فضای مجازی یله و رهاست...
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ آن لقمههای پاک...
گاهی در حد وسواس برای پاکی لقمهای که در دهان فرزندانش میگذاشت، دقت میکرد. یکی از اهالی، گوسفندی سر بریده و مقداری گوشت برای فاطمه آورده بود. مش حسن که دیده بود آن گوسفند روزی رفته در باغ یکی از همسایهها و از درختان او خورده، با قاطعیت گفت: «فاطمه! از این گوشت نخور، به بچهها هم نده!»
📚 باران گرفته است
#سبک_زندگی_اسلامی
#تربیت_فرزند
#رزق_حلال
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075