.
ضمن عرض سلام و خیر مقدم خدمت اعضای جدید خانواده ی بزرگ "دوتا کافی نیست، توضیحاتی رو در مورد کانال "دوتا کافی نیست" جهت آشنایی بیشتر خدمت شما عرض می کنم.
سال ۹۵ بعد از تاکیدهای جدی و چندباره ی رهبر انقلاب مبنی بر ضرورت افزایش فرزندآوری و حفظ جوانی ایران، تصمیم گرفتیم خودجوش و مردمی، یه کانال با همین موضوع برای تبیین مسئله و پیگیری مطالبات رهبری در حوزه بحران جمعیت در فضای مجازی ایجاد کنیم.
از ابتدای تشکیل کانال، موضوعاتی چون فرزندآوری، سبک زندگی اسلامی، ازدواج جوانان، نکات تربیتی و همسرداری، خانواده مستحکم، غربالگری و سقط جنین و... مورد توجه ما بوده و طی این چند سال سعی کردیم مطالب کاربردی و مفیدی رو از اساتید و اندیشمندان این حوزه ها در کانال منتشر کنیم.
جالب اینکه، "دوتا کافی نیست" یه کانال کاملا تعاملی هست و تقریبا نیمی از مطالبش رو خود مخاطبین عزیز کانال با ارسال تجارب زیسته ی زندگی شون، بیان نظرات شون و ارسال تصویر فرزندان دلبندشون تولید می کنند.
خوب الحمدلله محتواهای ارسالی همیشه مورد استقبال بوده و کانال "دوتا کافی نیست" به لطف خدا و همت شما عزیزان یکی از اثرگذارترین کانال های جمعیتی کشور هست. ما بازخورد های زیادی رو دریافت کردیم که به واسطه ی عضویت در این کانال، نگاه مون به زندگی تغییر کرده و فرزندان بیشتری به دنیا آوردیم یا قصد فرزندآوری بیشتر داریم.
به خاطر همین اثرگذاری، اردیبهشت ماه سال جاری، در دومین رویداد جایزه ملی جمعیت با حضور رئیس جمهور شهید، "دوتا کافی نیست" به عنوان رسانه برگزیده انتخاب و مورد تقدیر قرار گرفت.
در حال حاضر تعداد تجارب کار شده در کانال از هزار مورد گذشته و بارها شما عزیزان تقاضای انتشار این تجارب را در قالب کتاب داشتید.
خبر خوب اینکه بعد از پیگیری های فراوان، بخشی از تجارب ارسالی شما عزیزان، بازنویسی شده و توسط یکی از بهترین انتشارات کشور، ظرف چند ماه آینده چاپ و منتشر خواهد شد.
با توکل بر خدا، در کنار همراهی خوبانی چون شما، این کار پر خیر و برکت رو ادامه می دهیم ان شاء الله و در این مسیر، محتاج دعای تک تک شما عزیزان هستیم.
✍ مدیر کانال "دوتا کافی نیست"
کانال "دوتا کافی نیست"
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مقام_معظم_رهبری
✅ مادری افتخار است...
👌نماهنگ جدید از بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدار بانوان
#مادری
#روز_مادر
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✨امام سجّاد علیه السلام:
✅ حق مادری...
"پس حقّ مادرت اين است كه بدانى او تو را در جايى حمل كرده است كه هيچ كس، فردى ديگر را در آنجا حمل نمى كند، و از ميوه دل خود چيزى بتو خورانده است كه هيچ كس به ديگرى نميخوراند. و با گوش و چشم و دست و پا و مو و پوست [و خلاصه] تمام جوارحش تو را حفاظت نموده و از تو نگهدارى كرده، و از اين كارش هم خرّم و شاد بوده، و در عين حال مراقب بوده، و در ايّام باردارى هر ناگوارى و درد و سنگينى و غم و اندوهى را بجان خريده و تحمّل نمود، تا آن موقعى كه دست قدرت الهى تو را از او فارغ ساخت و بر پهنه زمين آورد، از آن به بعد خوش داشت كه تو سير باشى و او گرسنه، تو پوشيده باشى و او برهنه، تو سيراب باشى و او تشنه، و بر تو سايه بگستراند و خود در برابر آفتاب باشد، و با سختى خود تو را به رفاه اندازد، و با بيخوابى خود خواب را بر تو شيرين كند، مادر اندرونش ظرف تو، و دامنش محلّ آرامش تو، و پستانش ظرف آب تو، و جانش پناه تو بوده است. و فقط بخاطر تو متحمّل گرم و سرد دنيا شده است، پس بهمان اندازه هم تو از او تشكّر كن، و آن را جز به يارى و توفيق خداوند نتوانى."
📚تحف العقول، صفحه ۲۴۲ و ۲۴۳
🌺🍃ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر مبارک باد🍃🌺
#مادری
#فرزندآوری
#قدردان_باشیم
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
.
👌ما کوثریم و کم نمی شویم...
#شب_یلدا
#صله_رحم
#خانواده_مستحکم
#سبک_زندگی_اسلامی
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
✅ محیا ...
وقتی من ۱۴ سالم بود و برادرم ۲۰ ساله، متوجه شدیم که انگار یه خواهر یا برادر دیگه تو راهه...
پدر و مادرمون هم، اصرار بر سقط داشتن. میگفتن سن مون رفته بالا و بچه هامون بزرگن. اما من از خدام بود که یه کوچولو بیاد خونه مون. بعد چند سال دعا، خدا درخواستمو اجابت کرده بود.😍😍
برای اینکه والدینم رضایت بدن به موندش، اعتصاب غذا کردم و لب به هیچی نمی زدم و میگفتم باید به دنیا بیاد. ز طرفی مادربزرگ مادریم هم، مامانم رو قسم داد که اینکارو نکن. به این دو دلیل راضی شدن. البته همچین ساده هم نبود...
خلاصه خواهر کوچولوی ما به دنیا اومد و اسمشم گذاشتیم محیا، یعنی زندگی...
الان واقعا زندگی همه مونه. ۱۶ ماهشه، یه دختر شیطون بلا که دست هرچی پسر شر از پشت بسته.
پدر و مادرم، خواهرمو بغل می کنن و میگن: «ما غلط می کردیم، میگفتیم نمی خوایمش...»
شده نفسمون...ضربان قلبمون...💞
الان همین دختر شیطون، مهر نماز همه رو وسط نماز برمیداره و فرار میکنه... 😂
پدرم میگه بچه هامون که ازدواج کردن و رفتن سر زندگیشون، این بچه پیشمون هست و تنها نیستیم. الانش هم ما دوتا درگیر درس و تحصیلیم و خیلی کم تو جو خانواده ایم، این آتیش پاره، عوض ما فعالیت داره😬☺
برام دعا کنید، بتونم خاله ام رو راضی کنم بچه ی دوم بیاره. دو ساله هرچی میگم. گوش نمیده.
واقعا به این نتیجه رسیدم که دوتا کافی نیست...
#بارداری_خداخواسته
#من_قاتل_نیستم
#حق_حیات
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قشنگ معلومه از شرایط راضیه...😂
این شیرینی تمام شدنی نیست...😍
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۸۳
#ازدواج_آسان
#سختیهای_زندگی
#فرزندآوری
#اشتغال
#تربیت_فرزند
#رزاقیت_خداوند
#مشیت_الهی
#قسمت_اول
سال ۹۱ بعد از کلی تلاش با رتبه ۳ رقمی، دانشگاه تهران قبول شدم و راهی خوابگاه شدم. بعد از قبولی دانشگاه کمکم زمزمهها برای ازدواج شروع شد.
خیلیها میاومدن و با اینکه شرایطی که مد نظر من بود رو داشتن ولی رد میشدن، بالاخره قسمت نبود تا اینکه فروردین ۹۴ صحبت یک بنده خدایی پیش اومد که از نظر من خیلی به هم میخوردیم ولی قسمت نشد و من از نظر روحی به شدت به هم ریختم، الحمدلله کم کم تونستم کنار بیام با قضیه و خدا قسمت کرد شهریور همون سال با یکی از اقوام عقد کردیم.
بالاخره گذشت و من درحالی که وارد سال چهارم دانشگاه میشدم عقد کردم و مصرانه هم اصرار داشتم که مهریه ام ۱۴ سکه باشه و همین هم شد. همسرم هم دانشجو بودن و آخر هفتهها همدیگه رو میدیدیم.
من اصرار داشتم زودتر عروسی بگیریم که مستقل شیم ولی ایشون بخاطر هزینهها نگران بودن و بالاخره فروردین ۹۵ مراسم عروسی گرفتیم و واقعا سعی کردیم در همه چیز صرفه جویی کنیم.
پدرم تمکن مالی داشتن الحمدلله اما چون ابتدای زندگی بود، ازشون خواستم که جهیزیه برام نگیرن و بجاش هزینه شو در اختیارمون بذارن ایشون هم یک قطعه زمین به من دادن که هر کاری خودمون صلاح میدونیم انجام بدیم.
بعد از عروسی همسرم برای یکسری دورههای آموزشی قبل استخدام باید میرفتن یکی از شهرهای شمالی کشور و با یک ساک لباس راهی شمال شدیم.
از اول ازدواج حرف و حدیث زیاد بود در مورد همه چی ولی خب من سعی میکردم چیزی نگم اما بعد عروسیمون دیگه اوج گرفت، با اینکه فامیل بودیم ولی عقایدمون فرق داشت. من دنبال سادگی بودم و اونا برعکس، سر چیزای مختلف اختلاف ایجاد میشد و بحث میشد بین خانوادهها...
در همین گیر و دار من باردار شدم و این همزمان شد با ورود من به مقطع کارشناسی ارشد، که عمرش به دنیا نبود و سقط شد، و اختلافات به اوج خودش رسید و من این وسط فقط تلاش میکردم رابطه ام با همسرمو خوب نگه دارم اما بالاخره اونم تسلیم خانوادش شد و درخواست طلاق داد.
از خیلیا شنیدم که اگه مهریت بیشتر بود اونا جرات همچین کاری نداشتن ولی سعی میکردم همش این ته ذهنم باشه که من با خدا معامله کردم و حضرت زهرا رو الگو قرار دادم و خدا خودش همه چیزو درست میکنه.
واقعا تو این دوران خانوادم حمایتم کردن و برای حفظ زندگیم تلاش کردن و در مقابل خانواده همسرم سکوت کردن و واقعا ازشون ممنون هستم.
بعد از ۲ ماه همسرم برگشت. خانواده همسرم منو طرد کرده بودن و این از همه بیشتر برای همسرم سخت بود. بلاخره همسرمم منتقل شدند به شهرستان خودمون و مجدد زندگیمون سامان گرفت و من باز باردار شدم که متاسفانه اون هم سقط شد.
۶ ماه به همین منوال گذشت خرداد ۹۸ بود که متوجه شدم دوباره باردارم، به لطف خدا همه چیزش نرمال بود که متاسفانه در تیر ماه برادرشوهرم رو از دست دادیم و همه عزادار شدیم. خیلی دوران سختی بود و همسرم ضربه روحی خیلی بدی خورد اما خداروشکر رزق و روزی معنوی تولد پسرم باعث شد رابطه من با خانواده همسرم به بهترین وجه درست شد و الان خیلی احترام منو دارن، از طرفی حضور فرزندم باعث شد که بتونن با غم از دست دادن پسرشون کنار بیان و پسر کوچولوی ما شده عزیز دله همه
بعد از تولد پسرم، زمینی که پدرم هدیه داده بودن رو تونستیم جابجا کنیم، من یه کسب و کار خونگی راه انداختم و خیلی دستمون باز شد خداروشکر.
همسرم خداروشکر شخصیت آرومی داره و در زمینه تربیت هم با من همراهی می کنه، سعی می کرد برا پسرم وقت بذاره و باهاش بازی کنه.
من به عنوان یک مادر ممکنه عصبانی بشم و احساس خستگی کنم و اینا کاملا طبیعیه، حتی سه چهار باری سر بچه ها داد زدم ولی به خودم قول دادم کنترل بیشتری داشته باشم و وقتی عصبی میشم از دستشون به پشیمونی بعد از دعوا کردنش فکر میکنم.
من و همسرم از نظر اعتقادی اختلافاتی داریم ولی سعی میکنیم بیشتر روی نقاط مشترک مون تاکید کنیم و من هم بدنبال تغییر همسرم نیستم و با خوبیها و بدیهاش پذیرفتمش، سعی میکنم خودمو اصلاح کنم و این بهترین روش برای تاثیرگذاری روی ایشونه. حتی در زمینه تربیت فرزند هم مهمترین اصل همینه.
مهمترین نقش رو در تربیت فرزند مادر داره و بچهها رفتار ما رو میبینن و به عینه تکرار میکنن. اگر ما رفتارمونو درست کنیم اونا هم درست تربیت خواهند شد.
ادامه 👇
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۸۳
#ازدواج_آسان
#سختیهای_زندگی
#فرزندآوری
#اشتغال
#تربیت_فرزند
#رزاقیت_خداوند
#مشیت_الهی
#قسمت_دوم
همسرم همواره اعتقاد داشتند که بچه فقط دوتا اونم با تفاوت سنی زیاد، پسرم که یک سال و نیم شد زمزمه های من شروع شد که بچه تنهاست و ... تا بالاخره راضی شد و پسر دومم با اختلاف سنی ۲ سال و ۸ ماه مهر ماه ۱۴۰۱ دنیا اومد و من احساس میکردم خوشبخت ترین آدم روی زمین هستم.
اردیبهشت ۱۴۰۲ ازمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کردم و قبول شدم و رفتم سر کار، اولش خیلی مدیریت همه چی برام سخت بود اما کم کم تونستم...
صبح ها ساعت ۵ بیدار میشدم ناهار میذاشتم و وسایل بچهها رو آماده میکردم و بچهها رو میذاشتم مهد و میرفتم سر کار و البته فشار روی من زیاد بود.
کم کم داشتم به شرایط عادت میکردم و خیلی ها هم نظرشون این بود که دیگه همه چی تون جوره، خونه، ماشین، بچه، کار و... دیگه بچه نمیخواید و...
اما خدا برامون جور دیگه میخواست و ما وارد یک امتحان خیلی سخت شدیم، معتقدم هیچ اتفاقی بی حکمت نیست و همین امتحانی که به شدت برای ما چالش برانگیز بود، منشا برکات زیادی شد.
پسرا که مهد میرفتن خیلی مریض میشدن و هر هفته یکیشون درگیر بود تا بهمن ۱۴۰۲ پسر بزرگم ( تازه ۴ سالش شده بود) به شدت رنگ پریده و بی حال و ضعیف و کم اشتها شده بود و پاهاش درد میکرد و بعد آزمایش خون متوجه شدیم سرطان خون هست و پروسه درمان رو شروع کردیم. سه ماه درمان فشرده که هفته ای ۴، ۵ روز بیمارستان بودیم و...
در همین حین به همسرم اصرار کردم که اقدام کنیم برای فرزند سوم (در صورت برگشت بیماری معمولا فرد میره برای پیوند مغز و استخوان و یکی از موارد مورد استفاده که میشه ازش استفاده کرد سلولهای بنیادین بند ناف هست)، البته از همون روز اول بین خودم و خدا این رو گفتم که خدایا این بچه رو برای رضای تو میارم و تو هم کمک کن پسرم خوب شه، اما جلوی بقیه میگفتیم بخاطر پیوند اقدام کردیم.
اسفند ماه من باردار بودم و دو سه ماه اول واقعا سخت بود از طرفی مدام بیمارستان و بستری و اونم نه تو شهر خودمون بلکه مرکز استان با فاصله ۲ ساعت، از اون طرف باید میرفتم مدرسه و مسئولیتی بود که قبول کرده بودم، در کنار اینها پسر دومیم که تازه ۱سال و نیمه شده بود و شبهایی که من نبودم و بیمارستان بودم خیلی اذیت میشد، شرایط بارداریم و ویار و... ولی الحمدلله تونستیم و گذشت.
کمکم تونستیم شرایط رو برگردونیم به قبل و آرامش دوباره به خونه برگشت اما یک مدتی زمان برد تا مادر خانواده تونست آرامش رو اول به خودش و بعد به خانواده و خانه برگردونه.
از اول مهر برای مرخصی زایمان اقدام کردم و کلا امسال تو خونه بودم و نرفتم سر کار و گل پسر سوم مون الان ۲۰ روزشه و خداروشکر با یک زایمان خیلی راحت بدنیا اومد.
خداروشکر پسر بزرگم به لطف خدا حالش خوب شده و خونش پاک شده و یکسری دارو فقط استفاده میکنه و ماهی یکبار ویزیت میشه و فعلا نیازی به پیوند نداره و ممکنه هیچ وقت هم نیاز نشه. البته در روند بهبودی من از طب سنتی هم کمک گرفتم، به ویژه در بحث تغذیه...
چیزی که تو این مسیر خیلی کمکمون کرد شکر گذاری بود و حتی یکبار هم نگفتیم خدایا چرا بچه ما، و از روز اول گفتیم این منشا یک خیر هست برای ما و یکی از خیر هاش همین بود که همسرم راضی شدن برای فرزند سوم و الان یک فرشته داریم.
جهت اطلاع این رو هم بگم که بند ناف دو مدل ذخیره میشه، یه روش این هست که قسمتی از بند ناف رو فریز میکنند، یک روش این هست که خون موجود در بند ناف رو می گیرند، بعد سلول های بنیادی رو ازش جدا می کنند و فریز میکنند. روش دوم برای بیماریهای خونی و پیوند مورد استفاده قرار می گیره، البته فقط بند ناف نیست، خون اطراف ناحیه نخاع هم سلول بنیادی داره و از اون هم میشه استفاده کرد.
در مورد اشتغال هم باید بگم که دوست دارم کارم رو ادامه بدم و کاری که علاقه دارم اما در عوض وقتی خونه هستم واقعا تماما برای بچهها و همسرم هستم و بازدهیم بالا میره و اینکه اولویت بچهها و همسرم هستند و اگر واقعا جایی احساس کنم که کارم ضربه میزنه میذارمش کنار...
در مورد نگهداری بچهها هم به هیچ وجه دیگه مهد کودک نمیذارمشون و انشاءالله بتونم یک پرستار خوب پیدا کنم و بیاد پیش شون و به نظرم بهترین حالت برای بچهها این هست که تو فضای خونه باشن و از خونه جابجا نشن، این باعث میشه دچار اضطراب هم نشن و آرامش داشته باشند.
مادرم هم عضو کانالتون هستند، خیلی ویژه ازشون تشکر میکنم، کسی که حامی من هستند در این راه و حضورشون نعمتیه برام و خداروشکر میکنم برای داشتنشون، الحمدلله.
انشاءالله که خدا کمکمون کنه و بتونیم از پس تربیت بچهها بربیایم و فرزندان بیشتری به ما عنایت کند.
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
May 11