eitaa logo
دوتا کافی نیست
50.5هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
32 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
من توی یه خانواده کم جمعیت بزرگ شدم و با فاصله تقریبا زیاد صاحب یه برادر شدم. اون موقع ها که بچه تر بودم دلم فقط خواهر می خواست و داداشم رو خیلی دوست نداشتم. خیلی به مامان و بابام اصرار کردم برای بچه سوم اما همه فامیل مسخره ام می کردن که داری بزرگ می شی دیگه خواهر به چه کارت می یاد. سال ها پیش وقتی تازه وارد دوره جوونی شده بودم، همش از خدا می خواستم زودتر ازدواج کنم و حداقل بتونم ۴ تا بچه داشته باشم. هر وقت حرف بچه می شد بین دوستام می گفتم من ۴ تا می خوام ۲ تا دختر ۲ تا پسر تا هیچ کدوم تنها نباشن. الان یواش یواش دارم میرم تو سن میانسالی و به دلایلی نشد که ازدواج کنم. تمام دغدغه و دل مشغولیم بچه های دوستام هستن و تنها نوه خانواده... بزرگترین حسرتم اینه چرا یه خواهر ندارم که بتونم باهاش درد و دل کنم و چرا خدا بهم فرصت مادر شدن رو تا این سن نداده. هنوز وقتی حرف بچه می شه با ناامیدی می گم من که ۴ تا می خوام. بزرگترین ترسم اینا هیچ وقت مادر نشم. وقتی می بینم دور و برم پر از خانواده هایی که یه بچه دارن و افتخار می کنن به تک فرزند بودنشون کلی غصه می خورم. وقتی می گم بچه ها تون چند سال بعد تنها می مونن جواب ی حرف مشترکه تو می خوای خرجشون رو بدی؟ برو ازدواج کن هر چقدر دلت می خواد بچه بیار (کلی با این حرفشون دلم می شکنه ) چرا پدر و مادرها فکر می کنن بچه ها به تنها چیزی که نیاز دارن تامین مالی هست و روح بچه ها رو در نظر نمی گیرن. چرا باور نداریم خدا روزی بچه رو جلو تر از اون که به دنیا بیاد، می فرسته؟ بعضی ها می تونن چندتا بچه داشته باشن و نمی خوان، بعضی هام هستن مثل من در آرزو مادر شدن موندن 😭😭 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شادتر» 😍 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📚 کتاب هایی که ننوشتم ... در مصاحبه ای کاری شرکت کردم برای اینکه مسئولیت یک صفحه داستانی را در نشریه ای با تیراژ چند میلیون به عهده بگیرم. چند هفته بعد مطهره به دنیا آمد. هنوز صدای گریه های چند روزگی اش در گوشم هست که تلفنم زنگ خورد و گفتند نتیجه ی مصاحبه مثبت بوده و به عنوان دبیر داستان آن نشریه پذیرفته شده ام. یادم می آید که حتی لحظه ای برای نپذیرفتن آن موقعیت کاری، درنگ نکردم. دوستش داشتم. حتی گفتم می توانم از خانه، صفحه را ببندم اما حضوری نه! حتی در ذهنم پرونده ی آن کار را نبستم و گفتم ببینید اگر امکان فعالیت غیر حضوری هست من در خدمتم. اما از نظر آنها امکانش نبود و نشد و دیگر تماس نگرفتند. کوثر که به دنیا آمد، شاید اوج نگارش پنجشنبه فیروزه ای بود. باید تصمیم می گرفتم. یا کتاب را زودتر تمام می کردم و زودتر چاپ می شد و می رفتم سراغ کتاب بعدی... یا دست زیر چانه می زدم و روزهای بی تکرار نوزادی دخترکم را تماشا می کردم. البته دست زیر چانه زدن برای یک مادر نوزاد دار، یعنی پشت سر هم پوشک عوض کردن و باد گلو گرفتن و شب بیداری و بیخوابی و بیخوابی و بیخوابی... اصلا برای همین، نوشتن آن کتاب چهار سال طول کشید. برای همین خیلی ها گله می کنند که چرا اینقدر کم کاری... برای همین به چند موقعیت کاری، که پیشنهاد شد نه گفتم و با خیال راحت نه گفتم. برای اینکه مادری، چیزی فراتر از پوشک عوض کردن و بادگلو گرفتن است. مادری در نگاه من ترجیح دارد به تمام موقعیت های کاری ای که می شد داشته باشم و حالا ندارم، تمام کتاب هایی که می شد بنویسم و حالا ننوشته ام و از این بابت خوشحالم. 👌چون مادری مهمترین کار دنیاست. چون قرار است نسلی سالم در آغوش مادر رشد کند. قرار است «انسان» تربیت شود. اینها را در جشن دانشگاه شیراز گفتم. بدون اینکه گردنم کج باشد که عمر عزیزم دارد صرف بودن در کنار دخترانم می شود. بدون اینکه نگران آینده ی کاری ام باشم و مثل قبل گفتم: من یک مادرم؛ با افتخار! کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌علل افزایش ناباروری در جهان کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۴۳ من خانومی ۳۲ ساله و مادر چهار فرزند هستم. در سن ۱۶ سالگی ازدواج کردم و اولین فرزندم در ۲۰ سالگی به دنیا اومد. در بارداری اول مشکلات زیادی از جمله ویار شدید و دندان درد وحشتناک رو متحمل شدم و بعد از تولد فرزندم هم مشکلات دیگری مثل کولیک و شب بیداری تا ۵ ماهگیش رو داشتم. دخترم فوق العاده بهانه گیر و البته بسیار باهوش بود و این هوش سرشار باعث شیطنت زیاد او شده بود. در دو سالگی او به لطف خدا دوباره باردار شدم و متاسفانه هیچیک از اطرافیان به غیر از همسرم از این مساله خوشحال نشد و به خاطر سختیهای زیادی که تحمل کرده بودم و هم زایمان سزارین که داشتم و همه به خاطر فاصله کم بین دو بارداری برام احساس خطر می کردند. اما سختی من در آن نه ماه فقط سرزنش اطرافیان بود و به لطف الهی نه از ویار خبری بود و نه از دندان درد. خوشبختانه زایمان سزارین راحت و بی دردسری نسبت به نوبت اول داشتم و فرزند دومم بسیار آرام و خوش خلق و مهربان پا به عرصه وجود گذاشت. همین آرامش و خوشخواب بودن فرزندم باعث شد سرزنش اطرافیان به مهربانی بدل شه و همه از این مساله خوشحال بودیم. بعد از ۳ سال خدای مهربان عنایت کرد و فرزند سوم رو در دامن من و همسرم گذاشت این بار هم سزارین و فرزندی بی قرار و ناآرام. ولی لطف خدا رو در جای جای زندگیم احساس کردم. با وجود طعنه های اطرافیان احساس آرامش و صبری داشتم که بعضی تعجب می کردند. فرزند سوم رو یکسال و چهار ماه شیر داده بودم که متوجه شدم دوباره باردار شدم و دوباره ویار شدید شروع شد. فاصله این دو فرزند آخر از همه کمتر هست. چهارمین بچه هم با سزارین دنیا اومد و علی رغم تفکر بعضی که نمیشه چهار سزارین انجام داد من مشکلی نداشتم و البته این رو هم بگم پزشکی که بیمار رو عمل می کنه خیلی مهمه. دکتر من، خانم شبیری بودن که در امر سزارین و جراحی زنان خبره هستند. به توصیه اطرافیان میخواستم عمل بستن لوله انجام بدم که خدارو شکر می کنم دکترم زیر عمل من رو از انجام این کار منصرف کرد و گفت توان دو سه تا بارداری دیگه رو هم دارم و با اینکه فواصل زایمانم تقریبا هر سه سال بود ولی چسبندگی و مشکلات از این قبیل نداشتم. به لطف و مدد الهی هر یک از بچه ها که متولد می شدند من صبرم بیشتر میشد در حالی که الآن خیلی از حساسیت هایی که خانواده های تک فرزند روی فرزندانشان دارند رو ندارم. بچه های ما بسیار با هم، بازی می کنند و البته دعوا، ولی توی دعواها من و همسرم تا جایی که ممکنه دخالت نمی کنیم. برای همین توی جمع فامیل و دوستان هم قدرت دفاعی خوبی پیدا کردن. از نظر اقتصادی هم بار زندگی تماما روی دوش همسرم هست. در اول زندگی جزء اقشار کم درآمد محسوب می شدیم ولی با تولد فرزند اول مسکن مهر ثبت نام کردیم. فرزند دوم ماشین خریدیم و فرزند سوم منزل خودمون رو تحویل گرفتیم. و هیچوقت همسرم فشار اقتصادی چندانی بهش وارد نشد. و این رو هم بگم با تولد فرزند چهارم خداوند به ما محبت دو چندانی کرد و در دو ماهگی فرزندم خانوادگی راهی سفر عتبات شدیم. و این به نظرم از الطاف خاصه خداوند به من حقیر بود. در ضمن همسر بنده فوق العاده مشغله دارن و تا قبل از کرونا غیر از فصل تابستان بقیه زمانها از ۷ صبح تا ۹ یا ۱۰ شب سرکار بودن. مادرم توی شهر خودمون زندگی می کنند و به گفته دوستان صمیمی که دارم به پشت گرمی اونها تونستی بچه های پشت سرهم بیاری ولی باید بگم‌که من غیر از مواقع ضروری از وجودشان برای کمک توی کارهای خونه و بچه داری استفاده نکردم. خوشبختانه چون خیلی از حساسیت هایی که دیگران دارن من ندارم خیلی کمتر عصبانی میشم و الآن هم که بچه اولم یازده سالش شده کارهایی که میتونه کمکم کنه رو ازش کمک می گیرم ولی توصیه می کنم خانواده هایی که پیامم رو میخونید فکر امروز و راحتی خودتون نباشید، فکر فردای کودک دلبندتون باشید که تنهایی توی این جامعه چه باید بکنه. من انسان فوق العاده فعال و پر انرژی بودم گاهی اوقات تحمل محدودیت ها سر هر بچه، خیلی برام سخت میشد. اما سعی کردم از فرصت ها استفاده کنم، در فاصله کوتاه بین بارداری و شیردهی هم مقداری خیاطی یاد گرفتم، هم آرایشگری تا این دو هزینه رو مقداری از زندگی کم کنم ولی الآن که بچه هام بزرگتر شدن و دختر کوچیکم سه سال و نیمه شده وقتی نگاهشان می کنم واقعا لذت می برم و اطرافیانی که در گذشته سرزنش می کردن هم الآن تشویقم می کنن. و تصمیم دارم اگر بدنم توان داشته باشه در آینده نزدیک دو فرزند دیگه هم بیارم. امیدوارم همه تک فرزندان، صاحب خواهر و برادرانی سالم و صالح بشن. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌با شرایط مون کنار نمیان، حتی مذهبی ها... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
دوتا کافی نیست
📌این فایل صوتی رو بفرستید برای اون صاحبخانه هایی که به مستاجرِ بچه دار، خونه نمیدن. #استاد_عباسی_و
🔷رجبعلی خیاط مستأجری داشت. که زن و شوهر بودند با ۲۰ ریال اجاره، بعد از چند وقت این زن و شوهر صاحب فرزند شدن. ✅ رجبعلی به دیدنشون رفت و به مرد گفت: " داداش جون فرزند دار شدی خرجت بالاتر رفته، از این ماه به جای ۲۰ ریال ۱۸ ریال اجاره بده، ۲ ریالشم واسه فرزندت خرج کن، این ۲۰ ریال رو هم بگیر اجاره‌ی ماه گذشته‌ای که بهم دادی، هدیه‌ی من باشه برای قدم نوزادت " 👈 تو دوره زمونه الان کرایه‌ها رو با فرزنددار شدن مردم بالا میبرن. برخی هم به خانواده هایی که بچه دارن، خونه اجاره نمیدن. 👌به دیگران رحم کنید تا خدا هم به شما رحم کند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شادتر» 😍 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۴۴ من فرزند اولم رو بعد از اینکه ۶_۷ ساعت دردهای زایمان رو در منزل کشیدم به بیمارستان مراجعه کردم . در بیمارستان سِرُم وصل کردن و منو را روی تخت خوابوندن بعد از تعویض شیفت، مامای جدیدی اومدن. یکی از ماماهای عزیز اومدن و دستگاهی بنام nst وصل کردند تا وضعیت جنین رو ارزیابی کنند و در صورتی که ضربان قلب نرمال باشد به قول خودشان بهم در زایمان طبیعی کمک کنند. اما وصل کردن همانا و آژیر کشیدن دستگاه همانا بدون اینکه به من چیزی بگویند با پزشک زنان جهت سزارین تماس گرفتند و از همسرم نیز امضای سزارین رو گرفتند و اینگونه شد که فرزندم متولد شد اما پروسه بخیه زدن حدود ۴۰ دقیقه طول کشید و بعد از آن نیز تا رسیدن به هوشیاری مدتی گذشت و در طول این مدت نوزادم دائم جیغ زد. بطوریکه که اطرافیان نگران شده بودند بعد از زایمان نیز تا ۱۲ ساعت اجازه خوردن هیچ چیز نبود. از درد و رنج های بعد از زایمان که نگم براتون. البته عده ای هم هستند که از زایمان به شیوه سزارین راضی هستند اما من که اگه بمیرم دوباره حاضر به سزارین نمیشم😜 انگار من کلا آدم بد زخمی باشم از سزارینم خیلی اذیت شدم. ناگفته نماند که پزشک زنانی که کار سزارینم رو انجام دادم خانم خیلی خیلی متعهد' مومن و درستکاری بودن و توی کارشون هیچگونه کوتاهی نکرده بودن، مشکلات من مربوط به سیستم بدن خودم بود. بعد از زایمانم که به جهت پیشگیری از عفونت و... یکسری آنتی بیوتیک و داروهایی تجویز شد که معده نچندان مطلوب من رو نامطلوب تر کرد بطوری که دائم دچار رفلاکس میشدم و همچنین دچار کمبود شیر و ... ۴ سال بعد از زایمان اولم اقدام به بارداری کردم. اما این دفعه تصمیم داشتم طبیعی زایمان کنم. در دوران بارداری که برای انجام کنترل به مرکز بهداشت مراجعه کردم' ماماهای مرکز رو در جریان تصمیمم قرار دادم، اما با مخالفت اونها روبرو شدم. اصلا از نظر ماما کاری غیر ممکن بود و نشدنی... برای همین توی دفعات بعدی دیگه سعی کردم در این مورد باهاشون صحبت نکنم. در هفته ۲۰ بارداری یک سونو انجام دادم جهت بررسی چسبندگی رحم ' خانم دکتر بعد از انجام سونو من رو از این کار منع کردند و پیشنهاد دادن که اینجا شهرستانه و امکاناتش کمه اگر همچین قصدی داری برای زایمان به یک شهر بزرگتر برو. ماه های آخر بارداری به جهت اطلاع از اوضاع و اینکه آیا توی شهرستان ما چنین کاری صورت میگیره یا نه به پزشک زنان مراجعه کردم. وقتی موضوع رو به خانم دکتر گفتم ایشون پرسیدن چرا میخوای این کار رو بکنی؟ گفتم آخه میخوام بچه زیاد بیارم با خنده گفتن تا چهار تا رو که خودم برات راحت سزارین میکنم. گفتم نه من تصمیم خودم رو گرفتم آیا شما این کار رو انجام میدین یا من برم یه شهر بزرگ تر؟ ایشون هم که خیلی خانم محترم و البته خوش صحبتی بودن، برام کامل از خطرات این کار گفتن، از اونجایی که من قبلا کامل در مورد زایمان طبیعی بعد از سزارین مطالعه کرده بود، صحبت های خانم دکتر برام جدید نبود و از اونها مطلع بودم. در جواب خانم دکتر مهربون گفتم آیا شما به من تضمین میدین که در طول عمل سزارین برای من و فرزندم مشکلی پیش نیاد و یا اینکه فوت نکنیم؟ خانم دکتر گفتن نه هیچ وقت نمیتونم همچین ادعایی بکنم ولی درصد ریسکش کمتره منم گفتم آنچه از جانب خدا برای من تقدیر شده، قراره بهم برسه حالا چه با سزارین و چه طبیعی خلاصه اینکه ok رو از خانم دکتر گرفتم و ایشون موافقت کردن که اجازه زایمان طبیعی رو بهم بدن. ادامه در پست بعدی 👇👇 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1