هدایت شده از هجرت | مامان دکتر 🇮🇷
﷽
----
*امروز بر من مبارک!*
مگرنه اینکه من اولین و نزدیک ترین و بی مرخصی ترین #معلم دنیایی این طفلکانم؟
اصلاً مگر من نیستم آن که صبح تا شب با انواع لِگوها خانهسازی میکند و مدام ماشین کوکی تعمیر میکند و هواپیمای کاغذی میسازد و ایرادهای تبلت و تلویزیون را رفع میکند؟ روز #مهندس هم برمن مبارک.
مگر من نیستم آنکه شبهای بسیاری تا صبح پاشویه کرده و أمن یجیب خوانده و سرِ وقت دارو و دمنوش داده؟ روز #پرستار برمن مبارک.
منم آن که در شغلی ۲۴ساعته و ۳۶۵روزه، استخدامِ بی مزد و منتست؛ روز کارمند برمن مبارک.
منم آنکه در این دانشگاه بی تابلوی گمنام، سالهاست دانشجوست و ده ها مدرک نادیدنی و معادل چندده مقاله، اندوخته و اکتشاف دارد؛ روز دانشجو بر من مبارک.
منم آنکه صدها قصه و شعر کودکانه و لالایی از ذهنش تراویده و هزارها کتاب رده سنی الف و ب خوانده؛ روز شعر و ادب پارسی و کتابخوانی برمن مبارک.
مگر من مدام درحال رفع و رجوع مشکلات فی مابین این کودکان لجباز بی منطق نیستم؟ روز قوه قضائیه برمن مبارک.
کیست آنکه به هر سختی که بود، در آسایش و آرامش محض، نُه ماه تمام هریک از این طفلهای نحیف را حمل کرد و بار را به سلامت زمین گذاشت؟ روز ایمنی حمل و نقل برمن مبارک.
کیست آنکه قلبش را، فکرش را، همه وجودش را بی چشمداشت هدیه کرده به این خانه و زندگی و این بنیان باشکوه؟ روز اهدای عضو برمن مبارک.
منم آنکه هرروز مقاومت میکند در برابر خواهش و التماسها برای تماشای بیشتر تلویزیون و خرید خوراکیهای غیرمفید؛ روز مقاومت برمن مبارک.
چه کسی جز من میتواند تمام دردهای این طفلکان را با کمی عرق نعنا و نبات داغ و ماساژ و بوسه و قربان صدقه، دوا کند؟ روز داروساز و پزشک برمن مبارک.
کیست آنکه روزی حداقل سه بار پوشک پسرک بزرگتر و شش بار پسرک کوچکتر را عوض میکند؟ روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی برمن مبارک.
آن منم مدام درحال نمایش با عروسکهای پارچهای و کاغذی؛ روز هنرهای نمایشی برمن مبارک.
منم آنکه لباسهای بچههای بزرگتر را پاکیزه و سالم نگه میدارد برای کوچکترها، منم آنکه مدام درحال چسب زدن کتابهای پاره شدهاست، منم آنکه اضافه مرغ خورشت دیروز را امروز تهچین مرغ هل دار زعفرانی میکند؛ روز اقتصاد مقاومتی برمن مبارک.
مگر نگفتهاند "زنده نگاه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست"؟ روز شهید برمن مبارک.
مگرنه اینکه دامن و آغوش من، امن ترین و آرامترین و مهربانترین محیط زیست این کودکان معصوم
و عطر تنم، معصومانه و پاکترین هوای تنفس تربیتی این پروانههاست؟
روز محیط زیست و هوای پاک هم بر من مبارک!
اصلاً همه روزها و زمانها و مکانها بر من مبارک،
که وجودم متبرک شده با نور #مادری...
#مادرم_باافتخار
#مادری_را_با_همه_سختیهایش_دوست_دارم
#مادری_رشد_است
#مادری_بدون_روتوش
#نشربامنبع
🖋هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع
هدایت شده از هجرت | مامان دکتر 🇮🇷
﷽
اصحاب به اباعبدالله گفته بودند تا ما هستیم هیچ یک از اهل بیت شما به میدان نروند!
ما باشیم و خاندان نبوت؟
وقتی همه اصحاب یک به یک شهید شدند،
نوبت به فرزندان و خویشان حسین علیه السلام رسید.
اینطور بود که هریک از اصحاب و خاندان که از مولا اذن میدان میگرفت، حضرت تعلل میکرد، سخت اجازه میداد.
چندبار باید تکرار می کردند تا حضرت رضا بدهد
که اینها بروند به جنگی که بازگشتی ندارد.
نوبت علی اکبر علیه السلام که شد، تا اذن خواست پدر بی درنگ اجازه داد!
حتماً به مصداق آیه «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا ممّا تحبون »...
حسین
بی تعلل،
بی درنگ،
رفتن جان و نفَسش را رخصت داد...
اذن میدان داد اما گفت به خیمه ها برو و با اهل حرم وداع کن.
نمی دانم،
شاید پدر می خواسته چند لحظهای جوانش را بیشتر نظاره کند...
علی به خیمه رفت
عمهها و خواهرها دور او را گرفتند
علی قلب حرم است
علی جان حرم است
علی شبیه ترین مردم به پیغمبر است
علی محبوب حرم است
دور او میگردند
بوسه بارانش میکنند
گریه میکنند
مویه میکنند
دستش را میگیرند، عبایش را چنگ میزنند، به پایش میافتند؛
«علی جان نرو
یا علیُّ اِرحَم غُربَتَنا....
علی به غربت و بی پناهی ما رحم کن علی...»
علی هم لابد می سوزد و اشک می ریزد
معنای «غُربَتَنا» را،
قصه اسارت را،
می داند.
اما چاره چیست؟....
نوبتِ رزم و نقش آفرینی مردان، امروز است
_ فرداها مال زن هاست... _
علی بیرون میآید
پدر نگاهش میکند
آتش از قلبش زبانه میکشد
از جوانش چطور دل بکند؟
لابد دلش می خواهد باز چند لحظهای بیشتر ببیندش؛
_: بیا پسرم کلاهخودت را صاف کنم
بگذار زرهات را محکم کنم
و هی جوانش را نگاه میکند
نگاه میکند و سیر نمیشود
نگاه میکند و ذوب میشود
من که می گویم دلش حتماً یک سر هم میرود به کودکی خودش و جوانیهای پیغمبر.
دارد شبیه ترین مردم به رسول الله را به میدان میفرستد...
دشمن پشت هم هلهله می کند و تکبیر می گوید.
حسین میگوید علی، برو پسرم، جانم، جوانم، ولی آهسته برو علی...
علی نگاهی به خیمهها، نگاهی به میدان، نگاهی به پدر...
وداع می کند و راه میفتد
آهسته آهسته...
حسین هم دل میکَند؛
ثُمَ نَظَرَ الَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ...
نگاهش را به زمین می اندازد
گریه میکند:
اللَّهم اشْهَد فقد برزَ الیهم غلام أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ وَ كُنَّا إذا اشْتَقْنَا الی نبیکَ نَظَرْنَا إِلَيْهِ
فریاد میزند:
يا ابن سعد! قَطَعَ اللَّه رَحِمَكَ كَمَا قَطَعْتَ رَحِمِي!
بعد خودش را آماده میکند که سراسر دشت را علی ببیند،
کنارش از اسب به زمین بیفتد،
به دو زانو خود را به جوانش برساند،
صورت به صورتش بگذارد،
بلند بلند گریه کند
و عَلی الدُّنیا بَعدَکَ العَفا بگوید...
✍ هـجرتــــــــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشربامنبع
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
حالا بهتر درک میکنیم که معجزه بود،
و اراده خاصه خداوند؛
درواقع همان وعده حقش: و لینصرن اللهُ من ینصره!
۸ سال جنگ تحمیلی را میگویم.
۸ سال دفاع!
آن هم چطور؟
وقتی که دستمان از یک سیم خاردار هم خالی بود!
در برابر چه کسی؟
اسماً صدام و رژیم بعثی عراق اما رسماً همه قدرتهای دنیا!
یک لحظه تصور کنید:
آمریکا، رژیم صهیونیستی، کشورهای اروپایی، ادوات جنگی بهروز میرساندند به عراق،
برای از پا انداختن حکومتی که به شدت نوپاست؛
هنوز خودش را درست نگرفته.
ترورهای شخصیتهای رده بالایش بماند؛ داغ پشت داغ...
و نه یک روز، دو روز، دو هفته، دو ماه؛
هشت ساااال!
این طرف چه داشت؟
تقریبا هیچ
و البته همه چیز
انقلاب هم همین بود.
در مقابل رژیم شاهنشاهی دستنشانده آمریکا،
چه بود جز جمهور و خدای جمهور؟
و آری
سنت الهی است که اگر جمهور، امت، مردم به میان بیایند، خداوند پشت آنها خواهد بود.
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم
اکنون نیز خدای ما
کسی فکر نکند چشم و امید ما به موشکهاست! به پهپادها و پدافندهاست!
-هرچند که آنها هم حاصل تلاش و قدرت دانش مردانی از جنس اولیاء توست و محصول نعمت "علم"، که خودت دادهای-
نه!
دنیا بداند
همه اعتقاد ما تویی
امید ما تویی
حصن ما تویی
قدرت بازدارندگی تویی
مُدرِک الهاربین تویی
نَکالِ الظالمین تویی
موشکهای ما با "بسم الله و بالله" شلیک میشوند
و آن چه که قدرت آن ها را مضاعف میکند ذکر و دعا است و طلب نصرت از تو.
ما
حزب توییم خدا!
بی تو هیچ،
و با تو همه
تو
برای دنیا قواعد و سنتهایی تعیین کردهای
لذا گفتی "و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه"
و ما گفتیم چشم!
گفتی در برابر دشمن قوی شوید
گفتیم چشم!
اما در ادامه دلسوزانه تذکر دادی:
"و ما النصر الا من عند الله"
حواستان پرت نشود ها، مغرور نشوید ها، نصر فقط از جانب خودِ من خداست!
و باز هم چشم!
ما این را هم در عمق جان جای میدهیم!
یعنی برای ارعاب و ارهاب دشمن، مجهز میشویم
اما
دچار خطای محاسباتی و عُجب و تکبر و حس بی نیازی نسبت به تو نمیشویم!
ما
بندگان توییم.
جز از تو
نصرت و مدد نمیجوییم،
و جز به درگاه تو
پناه نمیآوریم...
✍ هـجرتــــــ
بله و ایتا @hejrat_kon
روبیکا @dr_mother8_hejrat
#نشربامنبع
#تذکر #نصر #معجزه #یاری_خدا
#قرآن #تدبر_در_قرآن #حزب_الله
#توحید #نگاه_توحیدی #توحیدمحوری