eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ---- بچه‌ها باید با "حس" اینکه همه چیز هست و زیاد هست بزرگ بشن حتی الامکان (خب یه وقتایی واقعاً نمیشه 😢) باید بریم اون طرف قضیه رم ببینیم. حالا که نشون میدیم که هست زیادم هست، يعنی استفاده کن زیادم استفاده کن؟ هرچقدر بخوای بخوری، بستنی تو فریزر، میوه تو یخچال هست؟ هرچقدر دلت خواست مصرف کنی بکن، بازم فراهم میشه؟ وقتی هست، همیشه در باشه برای استفاده بی پایان؟(پایانش رو حس و خواست بچه تعیین کنه!) نظر من اینه که نه! تو نگاه من، آدم های بزرگ تو این دنیا، آدم هایی اما ان. من درکنار اینکه به بچه‌هام اطمینان میدم که نگران ذخایر (🙂) نباشن (تموم که شد بابا میخره، تو یخچال هست، تو بازار فراوونه...)، رو هم بهشون متذکر میشم: سهم مشخص داشتن و سقف میزان مجاز مصرف؛ گاهی با ارائه دلایل طبی، گاهی با دلایل منطقی و عقلی، گاهی با احساس و بازی و خنده(گاهی هم بی ذکر دلیل و با تحکم 😉) بچه‌ها باید بدونن مصرف کردن حد داره. اگر در سن فهم این قضیه هستن، با کلام و توضیح بهشون گفته میشه. اگر نه، شرایط و محیط براشون اینطور چیده میشه. بچه‌ها باید با این نگاه رشد پیداکنن که ارزش انسان به مصرف کردن نیست ارزش انسان به تولیداتشه چه اهميتی داره تو چی خوردی و چی پوشیدی، مهم اینه که چی به این دنیا اضافه کردی، چی از خودت بجا گذاشتی! علم رو، معنا رو، اخلاق رو، دین رو، بشریت رو چند پله بالاتر بردی. بنظرم این باعث میشه برای خوشبختی و موفقیت، نیازمند و منتظر بسترهای رفاهی قوی و سرویس گیری مداوم نباشن! شاهد مثالش هم بزرگترین آدم‌های تاریخ! پربازده ترین و کم مصرف ترین آدم های دنیا! خب بگذریم😊 فکر میکنم اصل مطلب رو گفتم تو زندگی ما که این قواعد برقراره. خوردن بچه‌ها نظم و اندازه داره. وعده‌های اصلی کامل خورده میشن و هرگز با میان وعده‌ها (که غالباً فریبنده ترند😋) جایگزین نمیشن. مواد غذایی هرچقدر هم مفید(مثلاً شیر یا میوه)، به اندازه در اختیار بچه‌ها قرار میگیره چون بیشتر خوردنش نه تنها مفید نیست بلکه بسیار مضره(به جز ضرر اسراف و مصرف گرایی و عادت به خوردن بی قاعده و پرخوری و دائم جنبیدن دهان -که متنفرم ازش-) غالباً مقدار مصرف رو تشخیصِ منِ والد بالغ از بچه‌ها تعیین میکنه نه صرفاً و درخواست بچه‌ها! (البته نه خیلی سختگیرانه. بلکه هوسانه ها جای خودشون رو دارن. بچه‌ها آزادانه خواسته‌شون رو بیان میکنن و باهم به توافق میرسیم که باید اجابت بشه یا نه☺️) و این مطلب نه فقط در مورد خوراکی، بلکه برای همه چیز صادقه. حتی میزان روشنایی خانه... 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
﷽ ---- که باشی یک جایی میفهمی گیر افتاده ای. گیر چیزی که سال ها فکر میکردی میشود از آن فرار کنی، میشود بیخیالش باشی، میشود خودت را بزنی به آن راه... مادر که باشی میبینی از هر راه که بروی میرسی به خودت... خودت....... مادر که باشی یکهو میبینی روزگار دست گرفته و نشسته جلویت. رویت را هرطرف هم که بکنی، همان طرف -آینه به دست- ظاهر میشود. مادر که باشی میبینی راه فراری نداری؛ همه‌ی دوروبرت پر شده از مادر که باشی میبینی اخلاق هایی که فکر میکردی میشود بی‌صدا رویش سرپوش گذاشت تا کسی نبیند، خلق و خوهایی که پنهان میکردی و میگفتی حالا آنجا بماند بدون اصلاح، چه میشود مگر؟!، ناپسندهایی که فکر میکردی میشود بی آزار تلنبار کرد یک گوشه، همه یکهو مجسم می‌شوند در قامت فرزندانت! تمام زندگی ات را پر میکنند از نمایش خودت! خودی که اغلب انکارش کرده بودی؛ حداقل گوشه‌هایی اش را... آن جاهایی که دوست نداشتی و پسندت نبود اما همت اصلاح هم نداشتی! میخواهی بگو اثر توارث و ژن ها میخواهی بگو تربیت و اثر رفتار و محیط، حالا این تویی و آینه هایت! تویی و تصویر و تجسم انکار شده هایت تویی و تربیت نشده هایت... آینه های قدی ات نه تنها شکستنی نیستند بلکه هرروز بلندتر میشوند و بیشتر خودت را نشان خودت میدهند مخصوصاً آن گوشه‌های پنهان شده را فراموش شده یا انکار شده را... مادر که باشی، در خلوت سهمگین میان خودت و خودت، هر روز تلنگر میخوری که چقدر خود واقعی ات میتواند ناراحتت کند، عصبانی ات کند، تندی کند، دلت را بشکند، ملاحظه و مراعات را کنار بگذارد، متوقع باشد، خشمش را به بلوغ نیافته ترین شکل بروز دهد، زور بگوید، درک نکند، توی چشم‌هایت نگاه بکند و دروغ بگوید،.... مادر که باشی، در سی و سه سالگی هم که شده، *هر روز یادت میفتد چقدر باید ادب شوی...* باید ادب شوی... 😰 پی‌نوشت: قصد نشر انرژی منفی ندارم، اما واقعیت تلخ سازنده ایست که جاریست در دنیای والدگری 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
خدایا، بدون قسم باور کن که قصد سبک شمردن و بی توجهی یا زبانم لال، جسارت و بی ادبی نداریم وقتی در همین سه چهار رکعت نمازی که میخوانیم هم، بچه‌ها دست از سرمان برنمیدارند و ما" مجبور شده ایم" انواع ایما و اشاره ابداع و لحن های مختلف قرارداد کنیم تا بتوانیم جوابشان را بدهیم یا جلوی خرابکاری هایشان را بگیریم. خدایا میدانم تو مادرهایی در درگاهت داری که در نمازشان انقدر واله و محو جلال تو میشدند که بچه‌شان توی تنور هم که میفتاد خشوع و توجه‌شان از تو منقطع نمیشد(و فرزندشان را هم خودت حفظ میکردی) اما ما…… ما هنوز خیلی راه نرفته داریم… عذر ما را بپذیر😓 ببخش وقتی از گوشه چشم میبینیم بچه دارد با سرعت به سمت قیچی ای که خواهر بزرگتر لطف کرده و وسط هال رها کرده، چهار دست و پا میرود، بلند بلند سبحان الله و سمع الله میگوییم تا بیایند یا بچه را بردارند یا قیچی را! ببخش وقتی آن یکی بچه خودش را گرفته و به خودش میپیچید، ما هی با دست محکم و چندباره اشاره به دستشویی میکنیم و در چهره مان التماس "برووو دیگه!😫 بروووو😡 ریخت😩" هویدا میشود. ببخش سبحان الله های بلند و مضطرب‌مان را وقتی پسر سه ساله یکهو به قصد اسب سواری مینشیند روی کمر پسر هفت-هشت ماهه و او شروع میکند به دست و پا و ضجه زدنِ خفه، و ما باید به کمک خواهرهای بزرگتر آزادش کنیم. ببخش الله اکبرهای عصبانی و کشدارمان را وقتی سر میوه خوردن یکهو هوس میکنند با چنگال دنبال هم بدوند و این وسط دو سه باری هم از روی بچه کوچکتر بپرند. چشم و ابرو بالاوپایین انداختن ها را هم که نگویم😓 تازه مثلاً ما از اول بچگی‌شان سعی کردیم عادتشان ندهیم که در نماز از ما جواب و اجازه و مداخله بخواهند… اما گاه… چه بگویم… ما همان عبدهای کوچک ناقص توییم و تو همان ربّ جلیل و کریم و بزرگ؛ که خوب بلَدَست چطور با ناقص ها و کوچک ها تا کند و عطا کند و درگذرد و نگاه پرمهرش را لحظه‌ای برنگیرد… الغرض، الله اکبرهای ما مادرها را ببخش، خدای مادرها… پی‌نوشت: ۱- یه بار تو نماز بودم دختر کوچکم اومد اصراااار که میشه به فلانی زنگ بزنم؟ منم بالاخره بااشاره گفتم باشه. بعد گفت خب پس شماره‌شو بگو😐🤣 خنده‌م گرفت🤭🤦‍♂️ دختر بزرگم اومد بهش گفت ببین فقط سوال بله-خیر میشه تو نماز از مامان بپرسی😅🙈 ۲- رب اجعلني مقیم الصلوة و من ذریتي ۳- شما تاحالا با الله اکبرهاتون چه عملیات هایی انجام دادین؟🤦‍♂️ 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ --- وقتش رسیده که در دنیای مادرانه‌ام، از شما بنویسم! از شما، که پشت صحنه نادیدنی مادرانگی‌های مایید شما که حتی حوصله تان نمیکشد همین چند خط را بخوانید، وقتی به اندازه یک صبح تا شب فشار و تلاش برای تأمین زندگی ما -آن هم نه هرطوری و هرجایی، بلکه پاک و حلال- خسته‌اید. چهره‌تان نشان نمیدهد اما فکر نکنید ما نمی‌دانیم پشت آن چشم‌های بی‌رمق و آن لبخندهای کم‌رنگ، چند لشکر فکر و دغدغه و نگرانی درحال پیکارند؛ ما زن‌ها استاد فهمیدن چیزهای نگفته‌ایم. به روی خودمان نمی‌آوریم تا به مردانگی و قدرت‌تان خدشه وارد نشود اما می‌دانیم خط‌کش های "مرد خوب بودن در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی" چطور دارند یکی یکی مو و محاسن شما را سپید میکنند. فکر کن… قرار باشد هم بیرون از خانه تمام توان و استعدادهایت را بچلانی تا مبادا کم گذاشته باشی برای جامعه، هم خانه که می‌آیی طوری باشی که بانو خستگی سروکله زدن با بچه‌ها و کار منزل را با نگاه و گوش دادن‌هایت کمی زمین بگذارد، هم، چون کارشناسان تربیتی می‌گویند که لازم است پدر با بچه‌ها بازی کند آن هم از نوع تحرکی، نیمه جان باقی مانده را بگذاری برای کولی دادن به بچه‌ها که مبادا شخصیت و تربيتشان آسیب بخورد، هم در امور منزل کمک کنی تا به اسلام و اخلاق عمل کرده باشی، هم برای سلامت خودت وقت بگذاری چون پشت و پناه یک خانواده ای! راستی هرگز نگفته‌ایم اما…با هر تاری که از موهای شما سفید میشود، یک ستون در دل ما میلرزد… فکر نکنید چون های‌وهوی فمنیست‌ها همه‌جا را پر کرده که "چه نشسته‌اید که مادرها برای خودشان وقت و تفریح اختصاصی ندارند"، ما حواسمان نیست که شما هم ندارید! ته تفریح‌تان این است که لم داده روی مبل، درحالی که یکی از سرتان بالا می‌رود یکی از پا، برای رهاشدن از فشارهای بیرون چند دقیقه ای با چشمهای نیمه باز سرتان برود توی کانالهای خبری! هرچند اخبار هم با شما نامهربان است و ناگزیر همه خستگی و خشم‌تان میشود شمشیرهای فروت نینجا یا پرتاب‌های انگری بردز یا ته تهش، شلیک های کال آو دیوتی… آن هم که ما می‌آییم کنارتان، چایی را میدهیم دستتان و در گوشتان می‌گوییم "وقتی تو با این سن و وجاهت سرت تو گوشی و بازیه از بچه‌ها چه توقع!" و شما ناچار از این هم میگذرید و غرق در فکر اجاره آخر ماه و تعمیر ماشین و قسط مدرسه بچه‌ها، چای را تلخ سرمیکشید… قهرمان‌های ساکت و بی‌ادعای ما! هرگز نگفته‌ایم اما ما همیشه تلاش‌هایتان را -ولو کوچک و کوتاه و تصنعی- دیده‌ایم. ما نگفته‌ایم اما عميقاً قدردان‌تان هستیم. قدردان تلاش برای درک بالا و پایین شدن‌های روحی و خُلقی مان تلاش برای فهمیدن مشکل وقتی شانه بالا می اندازیم و میگوییم "هیچی، چیزی نیست!" و تلاش برای گوش دادن به جای مشاوره و همدلی به جای ارائه راه حل! ما حتی قدردان آخر هفته هایی هستیم که دل خودتان فقط کنج خانه و استراحت و قرمه سبزی می‌خواهد اما با ما، با یک ساندویچ کوکو و کوهی از وسایل، با تنفر از خیابان و رانندگی و ترافیک، راهی می‌شوید بیرون. راستی حلال کنید ما را وقتی شما یکی دوبار در سال به بهانه بیماری، فرصتی برای بیرون آمدن از پشت نقاب سنگین مردانگی و صلابت و ابراز خستگی و رنج و نیاز به مراقبت و توجه پیدا می‌کنید و ما در گروه‌های دوستانه‌مان، می‌نویسیم "باز شوهر من مریض شد و اداهای بچگانه ش شروع!" مردهای زندگی ما پدرهای فرزندان ما بهشت خانه‌های ما با شما رنگ و قوام گرفته‌است و بودنتان بزرگترین دل‌گرمی و پشتوانه دنیای ماست. عمرتان پربرکت و بلند! دعا کنید بتوانیم همراه شما، به لطف و مدد خدا، باوجود همه نقص‌ها و کاستی‌هایمان، پسرانی تربیت کنیم بزرگ‌مرد و جوان‌مرد! 😅 پی‌نوشت: برخی قسمت‌های متن، از کتاب "گشتیم نبود نگرد نیست" از ژانر کتب تخیلی اتخاذ شده است 😉🙃 🖋هـجرٺــــ @hejrat_kon کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
﷽ ---- *امروز بر من مبارک!* مگرنه اینکه من اولین و نزدیک ترین و بی مرخصی ترین دنیایی این طفلکانم؟ اصلاً مگر من نیستم آن که صبح تا شب با انواع لِگوها خانه‌سازی می‌کند و مدام ماشین کوکی تعمیر میکند و هواپیمای کاغذی میسازد و ایرادهای تبلت و تلویزیون را رفع میکند؟ روز هم برمن مبارک. مگر من نیستم آنکه شب‌های بسیاری تا صبح پاشویه کرده و أمن یجیب خوانده و سرِ وقت دارو و دمنوش داده؟ روز برمن مبارک. منم آن که در شغلی ۲۴ساعته و ۳۶۵روزه، استخدامِ بی مزد و منتست؛ روز کارمند برمن مبارک. منم آنکه در این دانشگاه بی تابلوی گمنام، سالهاست دانشجوست و ده ها مدرک نادیدنی و معادل چندده مقاله، اندوخته و اکتشاف دارد؛ روز دانشجو بر من مبارک. منم آنکه صدها قصه و شعر کودکانه و لالایی از ذهنش تراویده و هزارها کتاب رده سنی الف و ب خوانده؛ روز شعر و ادب پارسی و کتاب‌خوانی برمن مبارک. مگر من مدام درحال رفع و رجوع مشکلات فی مابین این کودکان لجباز بی منطق نیستم؟ روز قوه قضائیه برمن مبارک. کیست آنکه به هر سختی که بود، در آسایش و آرامش محض، نُه ماه تمام هریک از این طفل‌های نحیف را حمل کرد و بار را به سلامت زمین گذاشت؟ روز ایمنی حمل و نقل برمن مبارک. کیست آنکه قلبش را، فکرش را، همه وجودش را بی چشم‌داشت هدیه کرده به این خانه و زندگی و این بنیان باشکوه؟ روز اهدای عضو برمن مبارک. منم آنکه هرروز مقاومت میکند در برابر خواهش و التماسها برای تماشای بیشتر تلویزیون و خرید خوراکی‌های غیرمفید؛ روز مقاومت برمن مبارک. چه کسی جز من می‌تواند تمام دردهای این طفلکان را با کمی عرق نعنا و نبات داغ و ماساژ و بوسه و قربان صدقه، دوا کند؟ روز داروساز و پزشک برمن مبارک. کیست آنکه روزی حداقل سه بار پوشک پسرک بزرگتر و شش بار پسرک کوچکتر را عوض میکند؟ روز مبارزه با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی برمن مبارک. آن منم مدام درحال نمایش با عروسکهای پارچه‌ای و کاغذی؛ روز هنرهای نمایشی برمن مبارک. منم آنکه لباسهای بچه‌های بزرگتر را پاکیزه و سالم نگه میدارد برای کوچکترها، منم آنکه مدام درحال چسب زدن کتاب‌های پاره شده‌است، منم آنکه اضافه مرغ خورشت دیروز را امروز ته‌چین مرغ هل دار زعفرانی میکند؛ روز اقتصاد مقاومتی برمن مبارک. مگر نگفته‌اند "زنده نگاه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست"؟ روز شهید برمن مبارک. مگرنه اینکه دامن و آغوش من، امن ترین و آرامترین و مهربانترین محیط زیست این کودکان معصوم و عطر تنم، معصومانه و پاکترین هوای تنفس تربیتی این پروانه‌هاست؟ روز محیط زیست و هوای پاک هم بر من مبارک! اصلاً همه روزها و زمان‌ها و مکان‌ها بر من مبارک، که وجودم متبرک شده با نور ... 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8