📌آقایان مسوول! چرا برای رشد جمعیت کاری نکردید؟!
لطفا یک دقیقه وقت بگذارید و با حمایت از طریق لینک زیر از رئیس فرهنگستان علوم پزشکی مطالبه نمائید.
https://www.farsnews.ir/my/c/38660
👈 جناب دکتر مرندی!! عذرخواهی از مردم شریف ایران و بازگرداندن جایزه بین المللی جمعیت، که به خاطر موفقیت در کنترل جمعیت ایران از صندوق جمعیت سازمان ملل دریافت کردید، حداقل خواسته ما از شماست.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#استاد_توکل
✅ ما بچههاتون رو حفظ میکنیم...
📌همه شما عزیزان ... همه یک دلهره دارید. این دلهره را همهی ماها داریم. هرکی فرزند داره، از عاقبت فرزندش واقعاً نگرانه. اگر اوضاع اینه، اگر فساد اینه، اگر گناه اینطور در دسترس قرار گرفته، حالا من و تو سنمون رفته بالا، شااااااید بعضی گناهان رو انجام نمیدیم؛ بچههای ما چی؟ اونها چی؟ ... کی برای بچهها خوف نداره؟ همهی ماها خوف داریم. بعد از ما سر بچهمون چی میخواد بیاد بالاخره؟
✨«وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللّهَ وَلْيَقُولُواْ قَوْلًا سَدِيدًا» [نساء - ۹] هر کسی از خود اولادی به یادگار میذاره اما خوف بر این اولاد داره که کار به کجا منجر هست، خود این فرد «فلیتقوا الله» دنبال تقوا بره و «قولاً سدیداً» توی کلامش صادقانه برخورد کنه. اگر کلام صادق شد، اگر تقوا را مراعات کرد، ما بچههاتون رو حفظ میکنیم. ... [اگر] از [عاقبت] بچههاتون میترسید، شما مراعات کنید؛ به تقوای شما ما بچههاتون رو حفظ میکنیم.
🔹 شب پنجم محرم الحرام ۱۴۴۲
#تربیت_فرزند
#تقوا
#صداقت
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
✅ از پوشک های دائمی استفاده کنید.
#فرزندآوری
#مدیریت_اقتصادی
#محیط_زیست
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#ارسالی_مخاطبین
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#نسل_حسینی
#ما_ملت_امام_حسینیم
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
✅ خانم دکتر سودابه بیوس
#رویای_مادری
#ناباروری
#معرفی_پزشک
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۷۳
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی
#قسمت_اول
من ۲۱ سالمه و هشت ماه و خورده ای هست که با همسرم ازدواج کردیم.
من ترم ۵ مهندسی عمران دانشگاه دولتی بودم که به این نتیجه رسیدم مهندسی به درد من نمی خوره، هر چند که میتونستم وارد بازار کار بشم اما ترجیح دادم کاری رو که یک برادر مومن یا هم وطن من میتونه راحت تر و بهتر از من انجام بده به جای من سرکار بره. چون کسانی که عمران خوندن میدونن که محیط کار این حرفه محیطی مردونه است و برای این که بتونه هرکسی کارش رو خوب انجام بده باید دو برابر یک مرد تلاش کنه تا کسی رو کارش عیب نذاره و این خب مستلزم ارتباط بیشتر با مردان بود که این منو آزار میداد. تصمیم به انصراف گرفتم و گفتم خدایا من میخوام کار درست رو انجام بدم و خودت کمکم کن.
علیرغم مخالفت های خانواده بخصوص مادرم که خیلی دوست داشت من خانم مهندس 👷🏻♀ بشم اما راضیشون کردم به حداقل یک ترم مرخصی تا اگه نظرم عوض شد بتونم برگردم دانشگاه.
در گیر دار کار های مرخصی بودم که با جناب همسر عزیزم آشنا شدم ☺️
و همین ماجرا باعث شد که من و ایشون با هم ازدواج کنیم.
همسرم دانشجوی ترم آخر کارشناسی علوم سیاسی بودند و من هم ترم آخر چون دیگه نمیخواستم به دانشگاه برگردم و همینطور هم شد چون همسرم هم ازم حمایت کرد پیش خانواده و اون ها راضی شدند.
خلاصه ما هرچه زودتر با امکانات معمول و متداول جامعه عقد رو برگزار کردیم.
این نکته رو بهتون بگم که ما از دو شهر مختلف بودیم و همین امر باعث میشد مراسم هامون خوب پیش نره چون خانواده ها نمیتونستند درست با هم هماهنگ بشند. اما ما سخت نگرفتیم چون هدفمون مهمتر بود. چون من بزرگترین خوشبختی رو مادر شدن میدونستم و داشتم برای هرچه زودتر شدن این امر تلاش میکردم.
رسیدیم به عروسی 😄
مامان من که هنوز باورش نمیشد دخترش داره ازدواج میکنه یک ماه قبل از عروسی تازه راه افتاد که با ما بیاد تهران و جهیزیه تهیه کنه.
آهان راستی یادم رفت بگم خانواده های ما اصفهان بودند و ما بخاطر این که همسرم دانشگاه علامهطباطبایی ارشد قبول شدند باید میرفتیم تهران زندگی کنیم. و من اونجا هیچ فامیل و آشنایی نداشتم. همسرم دانشجو بود ولی تونست یه کار نیمه وقت پیدا کنه ..
ما قرار بود دوسال بعد عروسی کنیم اما زرنگی کردیم و کار و خونه رو همسرم جور کرد و واسه همین مامانم باورش براش سخت بود که دخترش داره میره. 😅
خلاصه ما با اصرار به خرید #کالای_ایرانی، جهیزیه رو خریدیم.
داستان عروسی ما هم جالب بود
من و همسرم که عروسی نمیخواستیم و مشتاق به سفر زیارتی بودیم.
از اون طرف خانواده همسرم استطاعت مالی چندانی نداشتند و هزینه های عروسی براشون سخت میشد.
از این طرف هم مادر من بود با همه ی آرزوهاش برای دختر اولش که حتما باید عروسی بگیره.
بعد چند وقت بگو مگو و کشمکش به این نتیجه رسیدیم که دوتا عروسی بگیریم یکی شهر ما و یکی شهر همسرم.
البته هنوز که هنوزه عروسی که قرار بود برای ما از طرف خانواده ی همسرم گرفته بشه، نشده
چون قرار بود چند ماه بعد گرفته بشه که هم یکی از فامیل های همسرم فوت کردند و هم مصادف شد با کرونا.
من تو زندگی مشترکم به این نتیجه رسیدم که یسری رسم و رسومات، یسری عرف ها در زندگی همه ی ما وجود داره که اگه رعایت نشه واقعا هیچ اتفاقی نمیافته و با مدیریت اوضاع میشه اون رو به راحتی کنترل کرد.
الان که چند ماهی از ازدواجمون گذشته دیگه کسی نمیگه پس چرا خانواده شوهرت برات عروسی نگرفتند و این موضع به زباله دان تاریخ پیوسته 😎
اینو میخوام به عنوان یه عضو کوچیکه این کانال به همه بگم که
واقعا تنها چیزی که تو زندگی باید مراقبش بود حرف خداست که یموقع ندید گرفته نشه وگرنه تمام حرف های دیگه گذری و موقتی و بعضاً بی اثر و بی کاربردند.. بعضی هاشون فقط تو ذهن های ما هستند که بزرگ جلوه میکنند اما در واقع اثر چندانی بر زندگی ما ندارند.
👈 ادامه در پست بعدی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۷۳
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی
#فرزندآوری
#قسمت_دوم
خلاصه سرتون رو درد نیارم😊
من و همسرم تنها وارد شهر تهران با اون کرایه های سنگین خونه شدیم 😅
خانواده هامون کمک حالمون بودند ولی ما درخواست پول نمیکردیم و سعی میکردیم رو پای خودمون باشیم. حتی همون ماه های اول حلقه ی همسرم رو فروختیم تا بتونیم از پس بعضی مخارجمون بر بیایم و خدارو شکر تونستیم زندگیمون رو سر پا نگهداریم.
دلیل این که من این همه به داستان ازدواجمون پرداختم اینه که بنظرم یکی از دلایلی مهمی که باعث فرزندآوری زیاد میشه ازدواج به موقع و در اوایل جوانی هست، قطعا مادری که در ۲۰ سالگی برای بار اول بچه دار میشه نسبت به مادری در سن ۳۰ سالگی، فرصت بیشتری برای آوردن فرزند داره ...
من از ماه اول ازدواجمون، به فکر بچه بودم و همسرم هم باهام هم نظر بود خدارو شکر.
بعد از پنج شش ماه اقدام به بارداری
و موفق نشدنم و کمردرد عجیبی که گرفته بودم تصمیم گرفتم به دکتر زنان مراجعه کنم.
مشکل منو عفونت تشخیص دادند و بهم قرص و دارو دادند و سونوگرافی نوشتند اما من خیلی از معاینات ترس داشتم. آزمایشات قبل از بارداری رو دادم
اما هیچ مشکلی نداشتم خدارو شکر اما نه علت کمردردم رو میفهمیدم و نه این که چرا باردار نمیشم. تو همین ایام بود که به کرونا خوردیم 😕
کمردردم همچنان باهام بود.
به قدری زیاد بود که نمیدونستم درست نماز بخونم و کارای شخصیمو انجام بدم برای همین تصمیم گرفتم اول کمرمو درست کنم بعد به فکر بچه باشم که بتونم مادر سالمی براش باشم. تهران رفتم پیش یه دکتر طب ایرانی_اسلامی
دکتر آقا رفیعی طرفای میدان امام حسین، ایشون تشخیص سودا در بدنم رو دادند و گفتند تا میتونم سفر برم از تهران خارج بشم، تنها نمونم، قرآن بخونم و.. علاوه بر این ها برام حجامت نوشتند و با وجود این که خیلی میترسیدم اما انجام دادم.
ایشون برای من و همسرم رژیم غذایی نوشتند و از همسرم هم خواستند حجامت کنند. علاوه بر داروهایی که برای خروج سودا در بدن من برام تجویز کردند، ژل رویال هم نوشتند و ما مصرف کردیم.
ما از تهران برگشتیم و رفتیم پیش خانواده همسرم نزدیکی اون ها یک خونه رهن کردیم تا هم حال من بهتر بشه و هم فشارهای مالی از ما برداشته بشه.
و بنظرم بسیار کارخوبی کردیم هم خانواده ها خوشحال ترند و هم خدا. 😇
چون از تهران خارج شدیم، همسرم کمتر تونستند سرکار برن برای همین تصمیم گرفتیم در کنار کاری که دارند، برای بیشتر شدن رزقمون کنارش یه کارخونگی هم راه بندازیم که هم از نظر مالی اوضاعمون بهتر بشه و هم من مشغول باشم و کمتر فکر کنم 😁
تصمیم گرفتیم یه دستگاه میوه خشک کن جمع و جور خونگی بخریم که هم محصولاتمون رو بفروشیم هم از هدر رفت میوه ها در حد توان جلوگیری کنیم.
یکی دیگه از اهدافمون این بود که به توصیه های آقای دکتر به جای هله هوله هایی که میخوریم، چیپس میوه و فرآورده های طبیعی رو جایگزینش کنیم.
خلاصه بعد ازاین ماجراها و مهاجرت به شهرستان های خودمون و شروع کسب و کار جدیدمون کمردردم خوب شد، حالم بهتر شد. ترس ها و نگرانی هام کمتر شد به مرور ..
تصمیم گرفته بودم که تا شهریور اگه نتیجه نداد دوباره به دکتر زنان مراجعه کنم و ببینم مشکلم ازچیه
اما دوسه روزیه که فهمیدم باردارم😍
و خیلی خدارو شکر میکنم و مدیون امام حسین (ع) میدونم این لطف و محبتی که در وجود من قرار داده شده را .. 🤰
به همه ی مادران عزیزی که منتظر فرزند هستند و مثل من بدون هیچ مشکلی باردار نمیشن، پیشنهاد میکنم طب اسلامی _ایرانی رو هم امتحان کنند.
ان شاالله که جواب میگیرند 🤲❤️
من "دوتا کافی نیست" رو همیشه دنبال میکنم و از تجربیات مادران و بانوان عزیز استفاده میکنم و برای خودشون و فرزندانشون از خداوند درخواست سلامتی و عاقبت بخیری دارم.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#مقام_معظم_رهبری ⚠️دهشتناک 📌 در زمینهی مسائل خانواده به معنای واقعی کلمه باید تحول ایجاد کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌نمی تونیم دیگه...
روحانی: "سن که میره بالا، مشکلات فراوان میشه."
👈 در آینده ای نه چندان دور، یک سوم جمعیت کشور، سالمند خواهد شد. چرا برای حفظ جمعیت جوان کشور اقدامی نکردید؟!
#بحران_جمعیت
#سالخوردگی_جمعیت
#جمعیت_جوان_مولفه_قدرت
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#مقام_معظم_رهبری
💥پدر و مادرها
📌 به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سختگیری می کنند؛ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا انشاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند. "۱۳۹۴/۰۴/۲۰"
💥جوان ها
✅ بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ شما که جوانید، مطالبهگرید، این سنتهاى غلطى که در زمینهى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه بهوجود بیاید. "۱۳۹۳/۰۵/۰۱"
#ازدواج_آسان
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#ارسالی_مخاطبین
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#نسل_حسینی
#ما_ملت_امام_حسینیم
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
4_5938465252260710001.mp3
1.13M
#استاد_قرائتی
✅ قفل های ازدواج را بشکنید.
#ازدواج_آسان
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
👌بسیار راهگشا و کلیدی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۷۴
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#موانع_ازدواج
میخوام در مورد تجربه تلخی که مانع ازدواجم شد، صحبت کنم. شاید خانواده ای بخونه و این مسیر اشتباه رو تکرار نکنه...
جوانی هستم سی ساله
از حدود ۲۱ سالگی، یعنی اواسط دانشجویی، تصمیم خودم رو مبنی بر ازدواج با خونواده در میون گذاشتم...
خوب! اول کار مثل بسیاری از خونواده ها مخالفت ها شروع شد...
صبوریکردم و روی حرف خودم مقاومت کردم... سعی کردم راضیشون کنم. سعی کردم به واسطه خواهر بزرگتر، مابقی رو راضی کنم.
آیه و حدیث و داستان و نمونه موفق و غیره، این که ازدواج سنت رسول خداست و خدا رزاق هست و...
۴ سال گذشت. درسم تمام شد و صاحب درآمد هم شدم ولی بهانه های خانواده در این مدت تمامی نداشت.
اولگفتند: بگو کیو دیدی که میخواهی ازدواج کنی...راست بگو!!
بعد گفتن: شست و شوی مغزیت دادن برا ازدواج، تقصیر فلان افراد هست.
بعد: درآمد نداری...شغل نداری...بابا که نمیتونه همیشه برات خرج کنه....حالا درست رو بخون...ببین فلانی طلاق گرفته...و غیره
و همین طور ۴ سال گذشت بدون رفتن حتی یکی خواستگاری...
مخالفتها کم کم تبدیل شد به تحقیر و تمسخر و دست انداختن های جلوی فامیل و دیگران....
بلاخره خسته شدم. اصلا توقع چنین رفتارهایی رو نداشتم. هر چه اصرار های کردن های من بیشتر میشد، از طرف خانواده بد رفتاری ها اوج میگرفت...
با اوضاع پیش اومده فهمیدم که اگر از واسطه ای غیر از خانواده هم پیگیر بشم، خانواده تلافی خواهند کرد....
خسته شدم، بریدم....😔😔😔😔
من هم گفتم: باشه....ازدواج نمیکنم.
از اون ماجرا، حدود ۵ سالی گذشته. فشار اطرافیان و بالا رفتن سن و دیدن دوستان هم سن خودم با چند فرزند، باعث شد که خانواده به تکاپو بیافتن، ولی غافل از این که نسبت به ازدواج در من یک حس تنفری ایجاد کرده اند که به این راحتی مشکل حل نمیشه...
برای جبران کردن کارهای اشتباهشون بدون اطلاع من چند جایی خواستگاری هم رفتند. ولی این کارها فایده ای نداره...
تحقیر ها و تمسخرها و منت گذاشتن های بیجا، زخمی به دلِ من زده و خالی کردن پشتم وقتی دست نیاز به سمتشون دراز کردم، چنان حس بی اعتمادی به همه چیز و همه کس رو در من زنده کرده که به جز عنایت خداوند کسی نمیتونه مشکلم رو حل کنه....
بی اعتمادی ای که سبب تغییر خیلی از رفتارهای من با اعضای خانواده شد...
جالب اینجاست که الان استدلال های من رو برای ازدواج برای خودم میگن:
سنت رسول خداست...خدا روزی رسونه و...
😒😏😏
برای پسرهای مجردی که بیشترین مشکلشون در ازدواج، خانواده خودشون هست، دعا کنید.😭😭
خانواده پشت و پناه ما آدم هاست، نمیشه به این راحتی به خانواده پشت کرد...نباید عمل اشتباه خانواده رو به دیگران گفت.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1