eitaa logo
🇮🇷دانلودکده🛰امیران🎭
280 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
24 فایل
◉✿اگـہ وجود خدا باورت بشه خدا یــہ نقطـہ میـذاره زیـرباورت “یـاورت“ مےشه✿◉ درایـتا☆سروش☆آپارات بالیـنک زیـرهمراه باشید😌 @downloadamiran قسمتهاے قبلے رمانهایـمان روهم مے توانیـد در #رمانکده_امیـران دنبال کنیـد♡ @downloadamiran_r ارتباط باما: @amiran313
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 ‏ را به حق باید به شما تبریک گفت ای بزرگ علمدار انقلاب روزت مبارک 🌺 ┅═ 🌿 🌸 🌿 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 @downloadamiran در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷
📌 جانباز یعنی چه ؟ بهره ای را که باید از جانش برده است. دست ، پا، ریه و حتی اعصابش را در راه خدا به بازی گرفته است. من هم که فکر میکنم دست و پا و ریه و اعصابم سالم است خدا رو شکر میکنم. ⠀ حالا اگر جانباز بن مضارع است چه کسی باخته است. ⠀ من یا او ؟ مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 @downloadamiran در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷
مرا از بچگی احساس دادند مرا عادت به بوی یاس دادند کلید قفل هایم را از اول به دست حضرت عباس دادند ولادت حضرت ابوالفضل العباس مبارک   •✾• 🌿 .. 🌺 .. 🌿 •✾• مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 @downloadamiran در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نارمک،خانه ای چهار طبقه که در طبقه چهارمش خانواده علی و خانواده اش ساکن بودند، آمدن صاحبانش را انتظار می کشید. مادر کلید را در قفل در چرخاند و در باز شد. مادر با لبخند مثل همیشه گفت:" بفرمائین حاج آقا، بفرمائین پسرهای گلم،برین بالا،دستتون درد نکنه امروز خیلی زحمت کشیدین. ☺️." استاد علی گفت:" نه دیگه، حاج خانوم، بیشتر از این مزاحم نمیشیم،به اندازه کافی زحمتتون دادیم،علی جان رو که بالا آوردیم رفع زحمت می کنیم." مادر گفت"" ای بابا حاج آقا، ما همش به شما زحمت میدیم،بفرمائین. دانش آموز طاقت این همه تعارف تکه پاره کردن را نداشت،با سرعت ولیچر علی را حرکت داد و با شیطنت گفت:" ببخشید، من و آقا خلیلی جلو می شیم.😁" استاد چشم غره ای به شاگرد زد و لبخندی زد و به مادر گفت:" ای بابا از دست این بچه ها." علی به محض ورود به خانه نگاهی به حیاط کوچک و نقلی خانه کرد. تخت چوبی کنار دیوار و نزدیک در ورودی، با گلیمی قرمز رنگ ،درختان سرسبزی که نرده ی سفید رنگ از روبه روی آنها مثل میله ی در زندان کشیده شده بود،چهار تا پله که حیاط را به داخل فضای ساختمان متصل می کرد. علی یاد روزهایی افتاد که این پله ها را با شادی پایین می آمد تا خود را به حوزه ی امام خمینی ره الله علیه برساند. موتور اوراقی گوشه ی دیوار کنار درخت ها توجه علی را به خود جلب کرد. علی خندید و گفت :" ملائکه الهی اونجاست 😂." دانش آموزش چشمانش از تعجب گرد شد،😳با هول و ولا دور و برش را نگاه می کرد ،چشمانش نگرانی را فریاد می زد.👀😳 سرش را خاراند و گفت:" چی آقا خلیلی؟!ملائکه الهی؟؟!! هااااااان!!!؟" علی از تعجب شاگردش خنده اش گرفت 😂،گفت:" اره ملائکه الهی 😂،مگه نمی بینیش؟؟" شاگرد یک بار دیگر با دقت اطرافش را نگاه کرد و شانه هایش را بالا انداخت و گفت:" نه ندیدمشون. " علی گفت:" بابا اونجاست دیگه ،موتور به این بزرگی و نمی بینی 😂!؟" و با انگشت سبابه اش موتورش را نشان داد. شاگرد خندید و گفت:" اهان، به موتور میگی ملائکه الهی؟!🙂😃!؟ علی گفت:" اره، اسمش و بعد شب نیمه شعبان و اتفاقی که برام افتاد ملائکه الهی گذاشتم." شاگرد ناراحت شد،تصویر غرق به خون معلمش در آن شب جلوی چشمانش تداعی شد.بغض گلویش را گرفت.😔 علی ناراحتیش را دید و با همان صدای گرفته گفت:" اُوی، علی!؟ علی نوروزی!! 😟." اتفاق شوم آن شب،کابوس شبهای شاگرد شده بود. علی سکوت شاگرد را دید و گفت:" علی جان! اتفاق اون شب،نوشته شده بود،فهمیدی؟! این اتفاق در تقدیر من بوده ،دیر یا زود اتفاق می افتاد، خودت و بخاطر چیزی که نوشته شده بود ناراحت نکن باشه؟!!!" شاگرد با تعجب علی را نگاه کرد و علی مثل همیشه لبخند زیبایش را به او هدیه داد☺️. شاگرد با کمک استاد علی،ویلچرش را از پله های خانه بالا بردند اما در تمام این مدت ذهن شاگرد پرشده بود از اینکه واقعا مربی مجاهدش ار اتفاقی که برایش افتاده مطلع بود؟ اصلا از این اتفاق بد ناراضی نیست؟!!! و.... ادامه دارد.... سرکار خانم:یحیی زاده امیر عباس: مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 @downloadamiran در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷
امروز ای اهل دعا روح دعا می‌آید پسر خامس اصحاب کسا می‌آید مؤمنین گرد هم آیید به محراب دعا صف ببندید که مولای شما می‌آید فرارسیدن ولادت با سعادت امام سجاد علیه‌السلام به عموم شیعیان جهان مبارک باد 🎊 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 @downloadamiran در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷
بر حضرت سجاد و صفایش صلوات او روح دعاست بر دعایش صلوات از پرده غیب جلوه گر شد رخ او بفرست برای رو نمایَش صلوات ☘ میلاد امام سجاد(ع) مبارک. مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 @downloadamiran در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷
🌼 ز عاشقان شنیده‌ام 🍂 ظهور می کنی 🍁 ز مرز 🌸 دگر عبور می کنی 🌼 شب سیاه می رود 🍂 می رسد 🍁 جهان بى چراغ را 🌸 غرق به نور می کنی مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 @downloadamiran در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 آخرین جمعه ی قرن است بیا آقا جان آخرین ندبه ی قرن است بیا آقا جان 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 مارا می توانید با لینک زیر دنبال کنید😊 https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
استاد و دانش آموز علی را روی تختش گذاشتند،و مادر برای آوردن چای به آشپزخانه رفت. حال و هوای علی و شاگرد خوب نبود،سکوت عجیبی حکم فرما شده بود،علی به این فکر می کرد:" آیا کار من اشتباه بود؟! شاید نباید امر به معروف و نهی از منکر می کردم، شاید حق با همه ی کسانی هست که من و سرزنش کردن و بهم نیش زبون زدن😔،شاید باید صبر می کردم و چیزی نمی گفتم و می گذشتم اما نه،شاید پلیس دیر می رسید یا اصلا نمی رسید و ناموس مردم به تاراج می رفت!!کارم اشتباه نبود چون حضرت آقا خودشون فرمودن امام حسین علیه السلام برای امر به معروف و نهی از منکر شهیدشدن،یعنی خون من از خون امام حسین علیه السلام رنگین تره؟؟؟! و شاگرد در دنیای خودش فرو رفته بود،چشمانش به روکش زرد با چهارخانه های قهوه ای رنگ تخت معلمش گره خورده بود و به این فکر می کرد که :" آقا خلیلی چه صبری داره، با اینکه درد می کشه و حالش بد میشه اما هیچی نمیگه، میخنده و با خنده میگه نوشته شده بود،مگه خدا بد بنده رو میخواد؟! مگه آقا خلیلی نگفته بود خدا از مادرتون هم به شما مهربونتره، پس چرا این اتفاق و برای آقا خواست؟!😔هر کس ندونه من که میدونم معلمم روزهای اول بعد عمل نمی تونست آب بخوره و تشنه میموند مثل امام حسین علیه السلام 😢،من که دیدم وقتی یکم حالش بهتر شد فقط می تونست 10 سی سی آب توی روز بخوره اون نه با دهان،با سرنگ😔😢، *چقدر آقا خلیلی صبوره، اون فرشته است فرشته.فرشته ها که همیشه بال ندارن.*" علی سرش را بالا آورد و شاگرد را نگاه کرد و خندید. اشک در چشمان شاگرد حلقه زده بود اما با دیدن لبخند علی خندید و با پشت دست چشمانش را مالید تا مبادا قطره ی اشکش دل سوخته ی مربی مجاهدش را بیشتر بسوزاند. استاد به این سکوت ممتد پایان داد ،مِن من کنان پرسید:" علی جان؛ نمی دونم پرسیدن این سوال الان و توی این شرایط درسته یا نه ولی خیلی ذهنم درگیره." علی منتظر شنیدن سوال بود،استاد پرسید:" آخه پسرخوب،نگفتی با خودت که توی اون تاریکی شب،اون 6 و 5 جوان مست و لااوبالی بلایی سرت میارن؟؟!." علی در حالیکه چشمانش به زمین خیره مانده بود گفت:" چرا میدونستم ممکنه بلایی سرم بیارن.😔" استاد انگار از جواب علی کلافه شد،سرش را با بیقراری تکان داد و گفت:" پس چرا رفتی جلو علی؟!" علی سرش را بلند کرد و گفت:" استاد، نمی دونم چی شد،اصلا دست خودم نبود، صدای فریاد و کمک خواستن اون دو تا خانوم و که شنیدم نتونستم جلوی خودم و بگیرم، آخه ناموس مردم مثل ناموس خودمه، اونها کمک می خواستن و عفتشون داشت دزدیده میشد ،من باید میرفتم میخواد 6 5 نفر باشن اون رفقا یا 2 هزار نفر،من وظیفه مو انجام دادم استاد من به کاری که کردم افتخار می کنم." استاد که اخم هایش اول بار با جواب علی در هم رفته بود با این جواب مقتدرانه و مطمئنش لبخند رضایتی بر لبهایش نشست. شاگرد در تمام این مدت سرپا گوش شده بود برای گرفتن درس ایثار و فداکاری و شجاعت از معملش، گوش جان سپرد به جواب سوالی که این چند ماه ذهنش را سخت مشغول کرده بود. همه از شنیدن لفظ رفقا که علی برای ضاربش به کار برده بود تعجب کردند اما از دل پاک و مهربان و بخشش مطلع بودند. و مادر در دل به علی اکبرش می بالید و قربان صدقه اش می رفت ،تمام عمر فرزند صالحی را از خدا می خواست و اکنون با چشمان خود می دید که زیارت عاشوراهای که در ایام بارداری برای پسرش میخواند با گوشت و پوست و خلقیاتش آمیخته شده و مثل حضرت عباس علیه السلام هیچ هراسی به دل راه نمیداد. ادامه دارد..‌ سرکار خانم:یحیی زاده مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 @downloadamiran در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 پویش همگانی 🔵 لحظهٔ تحویل سال همه دعای فرج (الهی عظم البلاء) را به نیت تعجیل در فرج و رفع گرفتاری از مردم قرائت می‌کنیم. 🌕 لطفا این عکس زیبا و پیام را تا می‌توانید در تمام شبکه‌های مجازی منتشر کرده و به عنوان خود قرار دهید. 🔶 لطفا تا می‌توانید نشر دهید. آرزوی بهترینها را برای شما و خانواده محترمتان زیر سایه امام زمان عج دارد💝💝💝💝 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
💠عکس نوشته ساز 🍀عکس نوشته ساز برنامه ای برای ایجاد متن بر روی عکس با امکانات فوق العاده ! 🔹اضافه کردن بی نهایت متن و استیکر به تصاویر 🔹دارای 30 افکت اختصاصی برای تصاویر 🔹امکان ذخیره پروژه و استفاده مجدد از آنها امکان افزودن قاب به تصاویر 🔹امکان تغییر روشنایی - شفافیت - اشباع رنگ تصاویر 🔹امکان کشیدن نقاشی بر روی تصویر 🔹اضافه کردن تصویر به متن (بافت متن)زوم کردن برای دقت بیشتر 🔹تشخیص رنگ از تصویر با لمس کردن محل مورد نظر 🔹دسترسی به بیش 500 تصاویر پس زمینه دسته بندی شده و امکان دانلود آن ها 🔹دسترسی به بیش از 500 استیکر دسته بندی شده و دانلود آن ها 🔹دسترسی به بیش از 200 فونت فارسی و انگلیسی 🔹وجود 200 متن آماده در چهار دسته بندی جذاب 🔹درج لوگو 🔹تغییر شفافیت متن و تصویر 🔹حاشیه دادن به متن با رنگ دلخواه 🔹چرخش سه بعدی متن 🔹ترکیب چند رنگ برای متن 🔹سایه دادن به متن همراه با رنگ دلخواه 🔹جا به جایی دقیق متن و لوگو 🔹قفل کردن آیتم ها برا جلوگیری از حرکت ناخواسته 🔹طراحی زیبا و کاربردی https://cafebazaar.ir/app/ir.acedev.typegraphi 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✅💐 در سفره ی هفت سین 💐✅ 🔴 مواد لازم: 💐کمی زعفران و 1 ظرف چینی 💐💐💐هفت سلام قرآن را که به شرح زیر است را: 1- سوره زمر 73 : سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین 2-سوره یس آیه 58 : سلام قولا من رب رحیم 3-سوره صافات آیه 79 : سلام علی نوح فی العالمین 4- سوره صافات آیه 109 : سلام علی ابراهیم 5-سوره صافات آیه 120 : سلام علی موسی و هارون 6سوره صافات آیه 130 : سلام علی آل یاسین 7-سوره قدر آیه 5 : سلام هی حتی مطلع الفجر ✅ با 1 قلمو یا خلال دندان یا هر وسیله ایی که بشه با اون این آیات زیبا و جالبو روی دیواره ی ظرف با زعفرون نوشت ، می نویسیم بعد از سال تحویلم با ریختن آب داخل ظرف چینی و درست کردن شربت ونوش جان کردن اون تمام مشکلات وامراض از شما دور خواهد شد. اذن هفت سین به شما داده شده. حضرت علی علیه السلام: روز عید نوروز هفت آیه ای که اول آنها(سین)است راباگلاب و زعفران و مشک برظرف چینی بنویسیدوآبش را بنوشید تا یکسال از درد محفوظ بمانید. مواعظ العددیه/ص ۲۶۷ تمامی دوستانی که استفاده میکنند حتما مارو دعا خیر و فاتحه و صلوات برای همه اموات بخوانند 💐ان شالله سالی پر برکت و همراه با شفای جسمی و روحی به همراه داشته باشین💐 برای دوستان خود بفرستید تا انها نیز بهره مند گردند.🤲🏻🤲🏻🤲🏻 آرزوی سلامتی و بهترینها را برای شما و خانواده محترمتان دارد💝💝💝 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸سال جدید 🌸حال جدید 🌸حول حالنا بطلبم کربلا 💯💯 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
همه به شما می گویند: داشته باشید ولی من به شما می گویم : •••سال خوبی را برای خودتان کنید••• به آمدن خوب نباشید! آنها نخواهند آمد … به فکر باشید… روزهای خوب را ساخت می کنم  بهترین معمار سال جدید باشید ... 🌸پیشاپیش سال 1400 مبارک🌸 🎉🎊🎈🎉🎊🎈🎉🎊🎈🎉🎊🎈 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
💞 🍃 🍃 💞 💢ما نیاز به داریم، اما باید باشیم ❌ نه اسیر محبت. کسانی که در زندگی و تنبل هستند در ارتباط با محبت، نمی تونند زندگی کنند، 😞 🍃 💞 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه تحویل سال۱۴۰۰ در دعاگوی همه اعضای کانال هستیم 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 🙃با هر سلیقه‌ای پست داریم🙂 🍃 💞 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی و استاد نگاهشان به هم گره خورده بود و لبخند رضایت روی لبهای استاد نشست☺️،و علی با لبخند استادش به درستی کاری که کرده بود ایمان آورد و برق خوشحالی در چشمانش درخشید 😃.در این حس و حال خوش حاکم به خانه ناگهان تلفن همراه استاد زنگ خورد. استاد در حالیکه چایی می نوشید جواب داد:" الو بفرمائید. " علی و مادر استاد را نگاه می کردند،که ناگهان او گفت:" باشه باشه الان خودم و سریع می رسونم یاعلی.😨" علی پرسید:"چیشده حاجی 🤨؟!" استاد گفت:" علی جان،شرمنده توی موسسه بهشت یک اتفاقی افتاده باید خودم و سریع برسونم اونجا، ملائکه الهی ات و بهم غرض میدی؟!" علی لبخندی زد و با شادی گفت:" بله 😃،ملائکه الهی ما هم قابل شما را نداره." استاد چشمکی به علی زد😉و پیشانی اش را بوسید، مادر سویچ موتور جانش را به استاد داد. استاد از علی و مادر و دانش آموز خداحافظی کرد و با عجله و دوان دوان از خانه بیرون رفت. علی با چشمان درشت و بادامی اش دویدن استادش را نگاه می کرد و می خندید😂. او درد داشت،انقدر درد که اگر شرم و خجالت از مادر و شاگردش نبود تخت و بالشش را چنگ می زد و فریاد آه و ناله اش را آزاد می کرد،اما خنده را دوای دردش کرده بود. استاد که انقدر هول بود و عجله داشت،موتور علی روی پایش افتاد و بالاخره راهی بیمارستان شد شدت برخورد موتور با پایش آنقدر شدید بود که پایش را شکست و چاره ای نداشت جز گچ گرفتنش. خبر این اتفاق به گوش علی و خانواده اش رسد،مادر برای جبران زحماتی که در طول این مدت استاد برای فرزندش کشیده بود تصمیم گرفت به همراه علی به عیادتش بروند. جّو بیمارستان برای مادر آزار دهنده بود ،انگار آن روزهای تلخ را برایش فضای بیمارستان یادآوری می کرد. روی هر تخت را که نگاه می کرد تصویر حال وخیم علی جلوی چشمانش می آمد. علی مادر را دلداری می داد،بالاخره پسر با کمک مادر به اتاق استادش رسید،آخر نمی توانست به تنهایی و بدون کمک کس دیگری راه برود. استاد با پایی گچ گرفته روی تخت دراز کشیده بود با دیدن علی گفت:" آه این ملائکه الهی تو چرا اینجوریه؟؟! انگار با ما حال نکرد، نگاه کن چه بلایی سرم آورده😐." علی خندید و جواب داد:"نوشته شده بود😂." استاد که با شنیدن جواب علی حسابی حسابی عصبانی شد از کوره در رفت و گفت:" عللللللللی!😤😡خجالت بکش،پای من توی گچه اونوقت تو میخندی میگی نوشته شده بود!!😠؟! علی لبخندش را پشت دستهایش پنهان کرد و باز هم گفت:" نوشته شده بود استاد 🤭." آنقدر دید علی نسبت به دنیا فرق کرده بود که هر چیزی را جزو قضا و قدر می دانست تا آنجا که حرفش در میان جمع دوستانه یشان به یک رمز تبدیل شده بود 🙂😉. جان مادر صبرش روز به روز بیشتر و روحیاتش متفاوت تر می شد. مادر با دیدن علی با خودش می گفت:" علی،با همون یک ضربه چاقو انگار شهید شده،از رفتارهایش بوی شهادت می آید،انگار روحش سرکار خانم:یحیی زاده مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 @downloadamiran در پیام رسان ایتا: 🌷https://eitaa.com/downloadamiran🌷 در پیام رسان سروش: 🌷sapp.ir/downloadamiran🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎁هدیه‌های اپراتورهای ایرانسل و همراه اول 🟡 1️⃣ گیگ اینترنت و 1️⃣ ساعت مکالمه رایگان ایرانسلی با کد دستوری: *️⃣5️⃣#️⃣ و بسته هدیه 2️⃣ گیگابایت اینترنت داخلی یکروزه به مناسبت نیمه شعبان فعال سازی روز نهم فروردین 🔵 کد دستوری هدیه مکالمه رایگان نوروزی: *️⃣1️⃣4️⃣0️⃣0️⃣*️⃣1️⃣#️⃣ فعال سازی ۱۸۰ پیامک به مبلغ هزار تومان با کد دستوری: *️⃣1️⃣0️⃣0️⃣0️⃣*️⃣4️⃣#️⃣ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 🙃با هر سلیقه‌ای پست داریم🙂 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊 در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77 در پیام رسان سروش: https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا