🌷🌷🌷
#قسمت_پنجاه_و_نه
#روحيات
#به_روایت_حجه_الاسلام_زارعي_غفاري_و_دوستان_شهید
🍀🍀🍀
✍ دفترياداشتي داشت ودلنوشته هاش روتوش مي نوشت. خيلي مسائلي رو داخل
دفترچه اش نوشته که بعد از شهادتش من اونهارو ديدم وپي به خلوت وروح معنوي
#سيد بردم.
تهران مي رفتيم مهماني،نيم ساعت بعد مي رفت!مي گفتيم #سيد کجا؟
مي گفت: فلان جا يادواره ی شهداست بايد برم. حيفه اينجا برنامه هاشون خوبه، از
مراسم که برمي گشت،مي گفت جاتون خالي مراسم معنوي خاصي بود.
چندبار پيگيري کرد و بابچه هاي سپاه رفت تومنطقه مرزي پاوه،بااينکه بسيجي
نمي بردند،امابراي #سيدکار نشد نداشت.رفقاش مي گفتندکه #سيد شب هاوزمان هاي
خاصي مي رفت سنگرهاي مناطق مرزي، گوشه اي خلوت مي کردو گريه مي کرد.
#ادامه_دارد...
@ebrahimdelha
🌷🌷🌷
🌷🌷🌷
✍ داوطلبانه پست نگهباني مي دادو... گاهي اوقات به زور مي آوردنش عقب. عاشق
اين طورمناطق بود. بوي شهدا روتو اين مناطق حس مي کرد.وقتي که برگشت با
شوروهيجان تعريف مي کرد.
نسبت به بچه هاي جبهه وجنگ احترام خاصي داشت.
قبل ازاعزام به سوريه مي گفت دوست دارم برم عراق بجنگم، خيلي پيگير شد
اما شرايط مهيانشد. از شهادت وگمنامي شهيد مهدي باکري برامون مي گفت.
اين که
مهدي باکري در گوشه اي از وصيت نامه اش نوشته بود:دوست دارم پيکرم برنگرده
تا يک وجب از خاک اين دنياروهم اشغال رونکنم ...دوست داشت مثل مهدي
باکري گمنام باشه.
#ادامه_دارد...
@ebrahimdelha
🌷🌷🌷
#تو_کجایی_گل_نرگس💖
عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت
بگویم ، بنویسم...
که چرا عشق به انسان نرسیده ست...
چرا آب به گلدان نرسیده ست...
چرا لحظه باران نرسیده ست...
بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید ،
بنویسد که هنوزم که هنوزست چرا
یوسف گمگشته به کنعان نرسیده ست...
دل عشق ترک خورد ،
گل زخم نمک خورد
خداوند گواه است...
دلم چشم به راه است...
ولی حیف نصیبم فقط ،آه است...
توی آینه روی من بیچاره سیاه است...
و جا دارد از این شرم بمیرم ...
💗الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💗
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
سلام عزیزان🖐
با تموم شدن معرفی شهدای عزیز و بزرگوارِ #یگان_صابرین
امشب با معرفی شهید مدافع حرم
#شهید_محسن_فانوسی
در خدمتتون هستیم🌹🍃
ممنون بابت همه ی این نگاه هایی ک پست ب پست بهمون می سپرید
همه ی تلاشمون اینه ک کم نزاریم براتون و حسابی پٌرو پیمون باشه
از این جهت ک با جزئیات خدمتتون معرفی داشته باشیم
بله ...
بله ک امنیت اتفاقی نیست
و شهدای عزیز بیشتر ازینا گردنمون حق دارن..
@ebrahimdelha🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع حرم
#شهید_محسن_فانوسی
#قسمت_1
همسر شهید بزرگوار:
همسرم #محسن_فانوسی متولد شهریورماه 59 بود
که در سال 79 استخدام رسمی سپاه شد و به عنوان یک #تخریبچی 14 سال در سپاه انجام وظیفه کرد.
خانواده فانوسی یکی از همسایههای بستگانمان بود و ما در حین روابطی که با این خانواده داشتیم، با خانواده شهید نیز تا حدودی آشنا شده بودیم.
در نوروز سال 79 برای نخستینبار برای عید دیدنی از پدر شهید فانوسی که همه به عنوان عموعلی از او یاد میکردیم، در منزل ایشان حضور پیدا کرده و آنجا محسن را برای بار نخست در حالیکه عفت و حیا از سرتا پایش نمایان بود با لباسهای سفید و تمیز و محاسن مشکی دیدم.
پس از نوروز آن سال به واسطه عروسی دختر عمویم خانواده محسن کاملا با من و خانوادهام آشنا شدند و مرا به محسن پیشنهاد داده بودند این در حالی بود که من اصلا به ازدواج فکر نمیکردم و تنها چیزی که فکر مرا درگیر کرده بود، ادامه تحصیل بود.
پس از این آشنایی، مادر شهید فانوسی مرا از مادرم خواستگاری کرده و مادرم پیشنهاد داده بود که من با شهید صحبت کنم.
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع حرم
#شهید_محسن_فانوسی
نخستین جلسه #خواستگاری در حالی برگزار شد که هیچگونه تصمیم جدی برای #ازدواج نداشتم و تنها برای اینکه به تصمیم بزرگترها احترام بگذارم در عمل انجام شده قرار گرفته بودم.
محسن در آن جلسه با وقار و متانت خاصی که داشت، حضور یافت و در رابطه با نوع شغلی که داشت توضیح داد و از من خواست اگر جواب منفی دادم در رابطه با شغل ایشان با کسی گفتوگو نکنم.
محسن در آن جلسه گفت زندگی کردن با یک تخریبچی شرایط خاص خودش را میطلبد به طوریکه احتمال #شهادت، #اسارت و #جانبازی در این شغل دور از انتظار نیست.
من نیز گرچه تصمیمی برای ازدواج نداشتم اما همواره از خدا میخواستم کسی در آینده وارد زندگیام شود که مرا به غایت نهایی که برای خودم ترسیم کرده بودم، رهنمون سازد.
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع حرم
#شهید_محسن_فانوسی
🍃🌹همسر شهید فانوسی بزرگوار🌹🍃
من و محسن عقاید یکسانی داشتیم و دغدغه ذهن من هم رسیدن به همین مقام بود اما پس از عروسی با دلبستگی شدیدی که به ایشان پیدا کرده بودم،
همواره استرس شغل محسن را داشتم. رازداری در رابطه با شغل محسن سختترین نقطه زندگیام بود چرا که او از من میخواست در اینباره با کسی صحبت نکنم و این در حالی بود که وقتی از مأموریتهای طولانی یک ماهه محسن به خانوادهام شکایت میکردم، سریع متهم میشدم که انتخاب خودت بوده است.
وی با بیان اینکه تنها چیزی که در این شرایط سخت به من #دلگرمی میداد صحبتهای محسن بود که همیشه میگفت عملی که برای رضای خدا باشد، هیچگاه بیپاسخ نخواهد ماند.
محسن رازدارترین شخصی بود که دیده بودم،
هیچگاه شرایط شغلش را برای کسی به وضوح توضیح نمیداد و بسیار #رازدار بود.
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸