♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
✐"﷽"↯ 📜#رمان_پلاک_پنهان 💟#پارت_هفتاد_شش کمیل با چشمان نگران و ترسیده اش به سمانه نگاه کرد و غرید
✐"﷽"↯
📜#رمان_پلاک_پنهان
💟#پارت_هفتاد_هفت
کمیل در را باز کرد و به سمانه اشاره کرد که وارد خانه شود،سمانه وارد شد و با نگاهش اطرافش را وارسی کرد،کمیل عصبی کتش را روی مبل پرت کرد و به طرف سمانه که چادرش را از سر میکند نگاهی کرد.
.
سمانه روی مبل نشست و به تلویزیون خاموش خیره شد،کمیل روبه رویش ایستاد و دو دستش را به کمر زد.
ــ سمانه
ــ باتوام سمانه
کمیل به او نزدیک شد و چانه اش را در دست گرفت و به سمت خود چرخاند:
ــ وقتی حرف میزنم به من نگاه کن و جوابمو بده
.
سمانه شاکی گفت:
ــ مگه خودت نگفتی تمومش کنم و حرف نزنم ،بفرما ساکت شدم
.
کمیل عصبی از او دور شود و پشتش را به سمانه داد و دستی به سرش که از درد در حال انفجار بود کشید،دیشب درد زخمش و فکر سمانه او را تا دیر وقت بیدار نگه داشته بود،خسته نالید:
ــ تمومش کن سمانه،باور کن اونجوری که فکر میکنی نیست،بزار برات توضیح بدم
سمانه از جایش بلند شد و روبه رویش ایستاد.
ــ نمیخوام توضیح بدی،چیزی که باید میشنیدمو شنیدم
کمیل بازویش را در دست گرفت و خشمگین فریاد زد:
ــ لعنتی من اگه میخواستم به خاطر مراقبت کردن با تو ازدواج کنم که مثل قبلا هم میتونستم بدون اینکه بحث ازواج باشه ازت مراقبت کنم.
ــ من بچم کمیل ??بچم؟
ــ چیکار کنم که باور کنی سمانه؟تموم کن این موضوعو
ــ باشه ،تمومش میکنم،به بابام میگم که میخوایم تمومش کنیم
با اخم به او خیره شد و گفت:
ــ منظورت چیه؟
سمانه مردد بود برای گفتن این حرف اما آنقدر عصبی و ناراحت بود که نتوانست درست فکر کند به حرفش.
ــ منظورم اینه گه طلاق بگیریم
کمیل احساس کرد که زمان ایستاد،با ناباوری به سمانه نگاه می کرد،هضم جمله سمانه برایش سنگین بود،اما کم کم متوجه منظور سمانه شد.
سمانه رگه های عصبانیت ،خشم ،ناراحتی،اضطراب را
که کم کم در چشمان کمیل موج میزدن را دید،با وحشت به صورت سرخ کمیل و رگ باد کرده ی گردنش نگاه کرد ،
.
دوباره نگاهش را به سمت چشمان کمیل برگرداند،کمیل با آنکه با شنیدن کلمه طلاق کل وجودش به آتش کشیده شده بود و دوست داشت آنقدر سر سمانه فریاد بزند که آرام شود،اما می دانست این راهش نیست ،نمی خواست سمانه از او بترسد،زیر لب چندبار صلوات فرستاد و خدا را یاد گرفت،آنقدر گفت و گفت تا کمی آرام گرفت،سمانه که نگران کمیل شد با صدای لرزان آرام صدایش کرد،اما با باز شدن چشمان کمیل و گره خوردن نگاه هایشان بهم ترسید و کمی خودش را عقب کشید.
.
کمیل اخمی بین ابروانش نشاند و جدی و خشمگین گفت:
ــ خوب اینو تو گوشت فرو کن تا آخر عمر که قراره کنار هم زندگی کنیم یک بار دیگه سمانه فقط یک بار دیگه هم نمیخوام کلمه طلاقو از زبونت بشنوم،فهمیدی؟
سمانه سریع سرش را به علامت تایید تکان داد.
ــ وقتی بهت میگم گوش کن حرفمو،بزار برات توضیح بدم،مثل یه دختر خوب سکوت کن و حرفای منو گوش بده...
✍🏽نویسنده:فاطمهامیری
#ادامه_دارد...
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⅌ ͜͡
-------------
↫ایعشــقاولوآخــرمــن
ایمهربانترازمــادرمــن↬
#استوری⸽ #شب_جمعه
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
⅌ ͜͡ ------------- ↫ایعشــقاولوآخــرمــن ایمهربانترازمــادرمــن↬ #استوری⸽ #شب_جمعه #ڱـڔدانم
°•❥⃟𖣔
⦃شبجمعہسټ⦄
دلتنگــمبرایتـ ـ ـ ـ
یڪۍرا⇠زائرششگوشہڪردۍ
یڪۍرا⇠ڪُشټداغ“ڪربلایٺــ“ 💔
#شبزیارتۍارباب
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
⃟ ♥ ⃟ الـۅعــدهۅفـــا🙌🏻 اعضـاۍمحتــࢪمسـلام🌿 ⇦بالاخـࢪهࢪوزشـࢪوع #چلهحـاجـتࢪوایۍ فـࢪا
♥Γ∞
انسان↯
بھ وسعٺــ تمامنگرانۍهایش
|خــدا| رانشناختـه اسٺــ ツ
ࢪوزبیسـتم#چلهحـاجـتࢪوایۍ
فـرامـۅشنشـود❌
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
⏳وقتـشرسیـده
یـهقـدمبـراۍشـھـدابـرداریـم ۆ
بیـایـمتوۍمسیـرشُـھَـدا....
اگـهدلـ♥ـتمیخـواد
تـویمجمـوعـههـاۍمجازیشُـھَـدایۍ
فعالیـتڪنۍ...
مجموعه#ابراهیمونویددلها
ایـنفرصترا بـراتونفراهـمڪرده😍
_جذبخادمبرای#گروهختمقرآنوذکر
_جذبخادمبرای#کانالهایشـھـدایی
برایکسباطلاعبیشترازشرایط و ثبـتنام
بــهآیـدیزیـرمراجـعـهڪنیـد.
📌@shahidhadi_delha
⅌ ͜͡
-------------
وقتـ ـ ـ آننـرسیــدهڪهبیایۍ︖
مـابۍتــوخستــهایم💔 #امامزمان #ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
⅌ ͜͡ ------------- وقتـ ـ ـ آننـرسیــدهڪهبیایۍ︖ مـابۍتــوخستــهایم💔 #امامزمان #ڱـڔدانمنتظ
🦋⃟
❁“مهدیــا“
بوێظہورٺبردلــ ۆجــٰانمێرسـد⇢
↫انتظــارِسینهسوزتــ ڪیبهپایــانمێرسـد؟↻
#اݪلــهمعجݪلولیڪاݪفرج
•°⏳°•
هنـگامخـواندننمـاز
بـہامـامزمـان”عج”متـوسلشویـد،
ایـنامـرشماراخاشـعمیڪند..!🌸
(آیـتاللـہبهجت)
#نمازاولوقت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞┋غࢪبــالدࢪآخرالزمــان
⇦سالۍیڪنفر→
روهمروشنگرۍڪنیدڪافیہ...❗️
#استاد_رائفی_پور
#سخنرانی_مهدوی
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
┆⊹ ༃🕊⊹┆
شهیدمیداندچهدردِدلیداری💔
شهیدازتمامغمهایتخبردارد(:
صدایشڪهڪنیجوابتمیدهد...
پس،بگو برایشتمامدردِدلهایترا🙃
منتظردلنوشتههایشهداییشماهستیم♥↯
https://harfeto.timefriend.net/793699172
روزیڪهجنازهاش را آوردندخانـه و بهداخـلاتاقشبردند،دوستـانجوانش
دورجنازهجمعشدهبودند،گریهمیڪردند
ومیگفتند:↯
"دیگهرسولنیستبهمابگهغیبتنڪن،
تهمتنزن💔😭"
#رفیق_شهیدم
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
روزیڪهجنازهاش را آوردندخانـه و بهداخـلاتاقشبردند،دوستـانجوانش دورجنازهجمعشدهبودند،گری
𝅉🕊🌿𝅏
حضرتعلی°؏°:
همهڪارهایخوبوجهاد در راهخدادربرابر
امربهمعروفونهیازمنڪرچونقطرهای
استدردریاۍعمیـــق🌊
#شهیدانه
30.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باز جمعه و دل بےتو هوایش ابریست...🌧💫
#استوری_مهدوی
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
✐"﷽"↯ 📜#رمان_پلاک_پنهان 💟#پارت_هفتاد_هفت کمیل در را باز کرد و به سمانه اشاره کرد که وارد خانه شود
✐"﷽"↯
📜#رمان_پلاک_پنهان
💟#پارت_هفتاد_هشت
ــ من میتونستم بدون اینکه باتو ازدواج کنم مراقبت باشم مثل روزای قبل،اما خودم نمیخواستم و دلم میخواست این موضوعو مطرح کنم،پس نه امنیت تو نه حرف های دایی منو مجبور به اینکار کردن،من خیلی وقت بود که میخواستم بیام و باتو حرف بزنم اما شرایطم مانعی شده بوند،اما با اون اتفاق همه چیز فرق کرد،تو دیگه از همه چیز با خبری،از زندگیم،کارم،سختیام ازهمه چیز من باخبری
عصبانیتی دیگر در صدای کمیل احساس نمی شد،اما صدایش ناراحتی خاصی داشت.
ـــ فکر میکنی برای من سخت نبود اینکه تو همسر من نباشی،فکر میکنی برام سخت نبود میخواستی با اون مرتیکه ازدواج کنی،برام خیلی سخت بود اما به خاطر اینکه اذیت نشی و کار من ،زندگی تورو بهم نریزه پا پیش نزاشتم ،من مردم باید قوی باشم اما این مرد بعضی وقت ها کم میاره
نیاز داره به کسی که آرومش کنه،باش حرف بزنه،درکش کنه و اون شخصبرای من تویی سمانه فقط تو
از سمانه فاصله گرفت و زیر لبـ زمزمه کرد:
ــ تو درمونی ،درد نشو
سمانه با ناراحتی از بی منطق بودنش ،به کمیل که بر روی مبل نشسته بود و سرش را میان دستانش گرفته بود،نگاهی انداخت ،حدس می زد آن سردرد های شدید دوباره به سراغ کمیل آمدند.
به کمیل نزدیک شد و کیف و چادرش که کنار کمیل بودند را برداشت،کمیل که فکر میکرد سمانه می خواهد برود،چشمانش را محکم برهم فشرد،اما با احساس حضورسمانه کنارش و دستی که بر شانه اش نشست ،از سمانه فاصله گرفت و سرش را بر روی پاهایش گذاشت.
سمانه دستی درون موهایش کشید و با دو دست شقیقه های کمیل را ماساژ داد،همزمان آرام زمزمه کرد:
ــ ببخشید،میدونم تند رفتم،بی منطق صحبت کردم،اما باور کن خیلی ترسیدم،کمیل الان تو تموم زندگیم شدی،من روی همه ی حرفات و کارات حساسم،حتی بعضی وقت ها حس میکنم که قراره تورو از دست بدم.
قطره اشکی از چشمان سمانه بر روی گونه کمیل نشست،کمیل چشمانش را باز کرد،چشمانش از درد سرش سرخ شده بودند،با دست اشک های سمانه را پاک کرد.
ــ گریه نکن خانومی
ــ کمیل قول بده تنهام نزاری
کمیل بوسه ای بر دستش نشاند و زمزمه کرد:
ــ جز خدا هیچ کس نمیتونه منو از تشو دور کنه،مطمئن باش سمانه
سمانه لبخندی بر لبانش نشست،و مشغول ماساژ سر کمیل شد.
به کمیل که به خواب عمیقی بر روی پاهایش رفته بود،خیره شده بود،با یادآوری یک ساعت پیش و دعوایشان و آرامش الان ،آرام خندید
از چهره ی کمیل خستگی میبارید،سمانه هم در این یک ساعت از جایش تکانی نخورد تا کمیل از خواب نپرد،چهره کمیل در خواب بسیار معصوم بود و سمانه در دل اعتراف کرد که کمیل با این قلب پاکش ماندنی نیست....
✍🏽نویسنده:فاطمهامیری
#ادامه_دارد...
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4
⭕️⚫️ شهادٺمظلومانهیدانشمندبرجسته ایرانۍمحسنفخرۍزادهراخدمٺمردمشہید پرور و رهبرمعظمانقلاب
تسلیتعرضمیڪنیم 🥀
شہادتتــونمبارکــــــ❥
#ترور
#محسن_فخری_زاده
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
⭕️⚫️ شهادٺمظلومانهیدانشمندبرجسته ایرانۍمحسنفخرۍزادهراخدمٺمردمشہید پرور و رهبرمعظمانقلاب
❥••□ ⃟💔
🔴شهیدفخریزادهڪیست❓
♦️نام محسن فخریزادهبهعنوانیڪی
ازپنجشخصیتایرانیڪهدرفهرست۵۰۰ نفرهقدرتمندترینافرادجهانڪهازسوی نشریهآمریکاییفارینپالیسیمنتشرشدهاسٺ.
♦️نامفخریزادهتحٺعنوان
«دانشمند ارشد وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و رئیس پیشین مرکز تحقیقاتی فیزیک (PHRC)» در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷ میلادی،درفهرستتحریمشدگانایرانتوسط شورایامنیٺسازمانمللقرارگرفٺ.
#انتقام_سخت
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
⃟ ♥ ⃟ الـۅعــدهۅفـــا🙌🏻 اعضـاۍمحتــࢪمسـلام🌿 ⇦بالاخـࢪهࢪوزشـࢪوع #چلهحـاجـتࢪوایۍ فـࢪا
❤️Γ∞
وقتۍخدامشکلټ،حلمیڪنہ
بہتواناییشایماندارۍ..
وقتۍخدامشکلټ،حلنمیڪنہ
بہتواناییٺایماندارهツ
روز بیسـتویـکم#چلهحاجتروایی
فراموش نشود
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⅌ ͜͡
-------------
ڪاشبفهمندمردمدنیــا
ڪهدیگرراهۍنماندهجزآمدنتــو... #کرونا|#ترور #أین_صاحبنا #ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
⅌ ͜͡ ------------- ڪاشبفهمندمردمدنیــا ڪهدیگرراهۍنماندهجزآمدنتــو... #کرونا|#ترور #أین_صا
🦋⃟❥•••<
سالهامیگذرد،غایبــ ازدیدهۍِمــا↻
نڪندچشمتـ∞ـو ازدیدنمــاسیرشدھ؟💔
#اݪلــهمعجݪلولیڪاݪفرج
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
←هرجــاسازندگۍبود
یا نام#بسیج بود یا #سپاه
#تم_ایتا
#بسیج
#مرگ_بر_اسرائیل
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f