eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.7هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
✐"﷽"↯ 📜#رمان_پلاک_پنهان 💟#پارت_هفتاد_هفت کمیل در را باز کرد و به سمانه اشاره کرد که وارد خانه شود
✐"﷽"↯ 📜 💟 ــ من میتونستم بدون اینکه باتو ازدواج کنم مراقبت باشم مثل روزای قبل،اما خودم نمیخواستم و دلم میخواست این موضوعو مطرح کنم،پس نه امنیت تو نه حرف های دایی منو مجبور به اینکار کردن،من خیلی وقت بود که میخواستم بیام و باتو حرف بزنم اما شرایطم مانعی شده بوند،اما با اون اتفاق همه چیز فرق کرد،تو دیگه از همه چیز با خبری،از زندگیم،کارم،سختیام ازهمه چیز من باخبری عصبانیتی دیگر در صدای کمیل احساس نمی شد،اما صدایش ناراحتی خاصی داشت. ـــ فکر میکنی برای من سخت نبود اینکه تو همسر من نباشی،فکر میکنی برام سخت نبود میخواستی با اون مرتیکه ازدواج کنی،برام خیلی سخت بود اما به خاطر اینکه اذیت نشی و کار من ،زندگی تورو بهم نریزه پا پیش نزاشتم ،من مردم باید قوی باشم اما این مرد بعضی وقت ها کم میاره نیاز داره به کسی که آرومش کنه،باش حرف بزنه،درکش کنه و اون شخصبرای من تویی سمانه فقط تو از سمانه فاصله گرفت و زیر لبـ زمزمه کرد: ــ تو درمونی ،درد نشو سمانه با ناراحتی از بی منطق بودنش ،به کمیل که بر روی مبل نشسته بود و سرش را میان دستانش گرفته بود،نگاهی انداخت ،حدس می زد آن سردرد های شدید دوباره به سراغ کمیل آمدند. به کمیل نزدیک شد و کیف و چادرش که کنار کمیل بودند را برداشت،کمیل که فکر میکرد سمانه می خواهد برود،چشمانش را محکم برهم فشرد،اما با احساس حضورسمانه کنارش و دستی که بر شانه اش نشست ،از سمانه فاصله گرفت و سرش را بر روی پاهایش گذاشت. سمانه دستی درون موهایش کشید و با دو دست شقیقه های کمیل را ماساژ داد،همزمان آرام زمزمه کرد: ــ ببخشید،میدونم تند رفتم،بی منطق صحبت کردم،اما باور کن خیلی ترسیدم،کمیل الان تو تموم زندگیم شدی،من روی همه ی حرفات و کارات حساسم،حتی بعضی وقت ها حس میکنم که قراره تورو از دست بدم. قطره اشکی از چشمان سمانه بر روی گونه کمیل نشست،کمیل چشمانش را باز کرد،چشمانش از درد سرش سرخ شده بودند،با دست اشک های سمانه را پاک کرد. ــ گریه نکن خانومی ــ کمیل قول بده تنهام نزاری کمیل بوسه ای بر دستش نشاند و زمزمه کرد: ــ جز خدا هیچ کس نمیتونه منو از تشو دور کنه،مطمئن باش سمانه سمانه لبخندی بر لبانش نشست،و مشغول ماساژ سر کمیل شد. به کمیل که به خواب عمیقی بر روی پاهایش رفته بود،خیره شده بود،با یادآوری یک ساعت پیش و دعوایشان و آرامش الان ،آرام خندید از چهره ی کمیل خستگی میبارید،سمانه هم در این یک ساعت از جایش تکانی نخورد تا کمیل از خواب نپرد،چهره کمیل در خواب بسیار معصوم بود و سمانه در دل اعتراف کرد که کمیل با این قلب پاکش ماندنی نیست.... ✍🏽نویسنده:فاطمه‌امیری ... °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4
⭕️⚫️ شهادٺ‌مظلومانه‌ی‌دانشمند‌برجسته ایرانۍمحسن‌فخرۍ‌زاده‌را‌خدمٺ‌مردم‌شہید پرور و رهبر‌معظم‌انقلاب‌ تسلیت‌عرض‌میڪنیم 🥀 شہادتتــون‌مبارکــــــ❥ °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
⭕️⚫️ شهادٺ‌مظلومانه‌ی‌دانشمند‌برجسته ایرانۍمحسن‌فخرۍ‌زاده‌را‌خدمٺ‌مردم‌شہید پرور و رهبر‌معظم‌انقلاب‌
❥••□ ⃟💔 🔴شهید‌فخری‌زاده‌ڪیست❓ ♦️نام محسن فخری‌زاده‌به‌عنوان‌یڪی‌ ازپنج‌شخصیت‌ایرانی‌ڪه‌در‌فهرست‌۵۰۰ نفره‌قدرتمندترین‌افرادجهانڪه‌از‌سوی نشریه‌آمریکایی‌فارین‌پالیسی‌منتشرشده‌اسٺ. ♦️نام‌فخری‌زاده‌تحٺ‌عنوان «دانشمند ارشد وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح و رئیس پیشین مرکز تحقیقاتی فیزیک (PHRC)» در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷ میلادی،درفهرست‌تحریم‌شدگان‌ایران‌توسط شورای‌امنیٺ‌سازمان‌ملل‌قرار‌گرفٺ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
⃟ ♥ ⃟ الـۅعــده‌ۅفـــا🙌🏻 اعضـاۍ‌محتــࢪم‌سـلام🌿 ⇦بالاخـࢪه‌ࢪوز‌شـࢪوع ‌#چله‌حـاجـت‌ࢪوایۍ ‌‌فـࢪا
❤️Γ∞ وقتۍخدامشکلټ،حل‌میڪنہ بہ‌تواناییش‌ایمان‌دارۍ.. وقتۍخدامشکلټ،حل‌نمیڪنہ بہ‌تواناییٺ‌ایمان‌دارهツ روز بیسـت‌ویـکم فراموش نشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⅌ ͜͡ ------------- ڪاش‌بفهمند‌مردم‌دنیــا
ڪه‌دیگر‌راهۍ‌نمانده‌جز‌آمدن‌تــو
... | °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر‌جــاسازندگۍبود یا نام بود یا °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
28.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⅌ ͜͡ ------------- حالا‌باید‌نفـــــس‌های‌ آخـر‌خود‌را‌بــشمارید😏👊🏻 °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~•°⏳°•~ نمازت رو به عاشقانه‌ی امام زمانت گره بزن نمازت سرد نشہ بچه شیعہ😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یار‌امــام‌زمان‌‌چہ‌ڪسیه؟! اونی‌ڪه‌هیچ‌کس‌بهش‌نظارت‌نمیڪنه داره‌خودشو‌برا‌ی‌ِامام‌زمان‌میڪشه... °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
✐"﷽"↯ 📜#رمان_پلاک_پنهان 💟#پارت_هفتاد_هشت ــ من میتونستم بدون اینکه باتو ازدواج کنم مراقبت باشم مث
✐"﷽"↯ 📜 💟 ــ سمانه این پاکتای رشته رو بیار برام سمانه سریع پاکت های رشته را برداشت و کنار دیگ بزرگ آش گذاشت. امروز عزیز همه را برای شام دعوت کرده بود،همه به جز کمیل و محمد آمده بودند،عزیز و سمانه مشغول پخت آش بودند،بقیه خانم ها در آشپزخانه مشغول بودند. ـــ سمانه کمیل کی میاد؟ سمانه در حالی که رشته ها را می ریخت گفت: ــ نمیدونم عزیز حتما الان پیداش میشه ــ بهش یه زنگ بزن،به زهره هم بگو به شوهرش زنگ بزنه زود بیان سمانه دیگ را هم زد و چشمی گفت. گوشی اش را برداشت و شماره کمیل را گرفت،بعد از چند بوق آزاد صدای مردانه ی کمیل در گوشش پیچید. ــ جانم ــ سلام کمیل،خداقوت،کجایی ــ ممنون خانومی،سرکارم ــ کی میای؟ سرو صدای زینب و طاها بالا گرفت و سمانه درست نمی توانست صدای کمیل را بشنود،روبه بچه ها تشر زد: ــ آروم بگیرید ببینم کمیل چی میگه ــ هستی خانومی؟ ــ جانم،اره هستم بچه ها شلوغ بازی میکردن صداتو نمیشنیدم،نگفتی کی میای ــ کارم تموم شد میام ــ کی مثلا؟ ــ یه ساعت دیگه ــ دایی محمد پیشته؟ ــ نه ــ خب باشه پس منتظرتیم ،زود بیا ــ چشم خانومی ،کاری نداری ــ نه عزیزم،خداحافظ ــ خداحافظ سمانه چشم غره ای به زینب و طاها رفت و به طرف عزیز رفت،آرش با دیگ های کوچک به سمت سمانه امد . ــ آجی،اینارو عمه سمیه داد بدم بهت سمانه به کمکش رفت و دیگ ها رو از او گرفت و روی تخت گذاشت. ــ چی هستن؟ ــ این پیاز اونا هم کشک و نعناع ــ ممنون با صدای عزیز هردو از جایشان بلند شدند ✍🏽نویسنده:فاطمه‌امیری ... °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⦉تـــو⦊ هزارسآل‌اسٺ‌مُنٺَظرۍ⌛ و مــن‌هنـوز‌جـاۍسربازسربارٺٖ‌بودهـ اݥ...!💔 ڪَسرِهمین‌یڪ‌نقطھ➣ تعادُلِ دنیــ🌏ــا را بہ‌هم‌مۍریزد... °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿✾﴾مفهوم‌سبڪ‌زندگۍ‌مهدوۍ🔻 |انسـان‌منتظر‌|⌛ باید‌نوعۍ‌ازسبڪ‌زندگۍراانتخاب‌ڪند↯ ڪه‌وقتۍگزارش‌اعمالش‌را↓📋 درمحضرمولایش‌عرضه‌میڪنند→ لبخندرضایٺ‌رابرلبـان‌ایشان بنشاند.🍃 ¹ °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
﴿✾﴾مفهوم‌سبڪ‌زندگۍ‌مهدوۍ🔻 |انسـان‌منتظر‌|⌛ باید‌نوعۍ‌ازسبڪ‌زندگۍراانتخاب‌ڪند↯ ڪه‌وقتۍگزارش‌اعمالش‌ر
💚 ⃟𖣔 کسی‌ڪه‌"منتظر"امام‌دوازدهم‌باشد↯ همانندکسۍاسٺ‌ڪه‌در رڪاب‌پیامبرﷺ شمشیرش‌راڪشیده‌و ازآن‌حضرٺ‌دفاع‌میکند. 🦋|امام‌صادق‌؏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⅌ ͜͡ ------------- رسیده‌ها‌چه‌غریب‌ونچیده‌ می‌افتند....↓
به‌پاۍهرزه‌علف‌هاۍباغ‌کال‌پرسٺ
| °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⅌ ͜͡ ------------- مرابه‌خاطراین‌عشـ❤️ـق‌سرزنش ڪردند... بگو‌فراق‌ببینم‌ڪنایه‌هم‌بخورم؟!! °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f