eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.3هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨ این پیکر همون جوون لوتی یافت آباده که رو دستش خالکوبی داشت و شب و روز تو قهوه خونه بود، بعد سه سال چهار تیکه استخون سوخته ش برگشته... داستان #مجید رو بسیاری با«مجید سوزوکی»اخراجی‌ها مقایسه کردند. پسر شر و شور و لات مسلکی که پایش رو به #جبهه میذاره و به‌ یک‌باره متحول میشه؛ اما خواهر مجید میگه: مجید قربان‌خانی، مجید سوزوکی نیست: «بااینکه خودش از مجید اخراجی‌ها خوشش می‌اومد؛ اما نمیشه مجید ما رو به مجید اخراجی‌ها نسبت داد؛ برای اینکه مجید سوزوکی به خاطر علاقه به یه دختر به جبهه رفت؛ اما مجید به عشق بی‌بی زینب همه‌ چیز رو کار و ماشین تا محله‌ای که روی حرف مجید حرف نمی‌زد رو رها کرد و رفت... مجید سوزوکی اخراجی‌ها مقبولیت نداشت؛ اما مجید ما خیلی محبوب بود. ماشین مجید همیشه بدون هیچ قفل و دزدگیری دم در پارک بود. هیچ‌کس جرات این رو نداشت که به ماشین او دست بزنه... همه می‌دونستند ماشین مجید هست. برای مجید همه احترام قائل بودند؛ اما او با همه این‌ها همه‌چیز رو رها کرد و رفت.» شهید مجید قربانخانی پس از سه سال به وطن بازگشت... پ.ن: انشالله ما هم مرام و راه و روش لوتی گری #شهدا رو در پیش بگیریم و سرلوحه زندگیمون قرار بدیم... رفقا، جوونا، لوتیا، داش مشتی ها فرمول آقا مجید رو یاد بگیریم: #غیرت #ناموس #وطن #نماز #توبه #عاقبت_بخیری #احترام_به_والدین #شهادت=مجید قربانخانی ✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨ ╔═ 🌸════⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘════🌸 ═╝
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 شهید مدافع حرم _سوزوكي را كه مي‌دانم به دليل شباهت نام شهيد قربانخاني با مجيد فيلم اخراجي‌ها رويش گذاشته‌اند، اما انگار به پسرتان مي‌گفتند، ماجرا چيست؟ پدر شهيد مي‌خندد و در پاسخ مي‌گويد: «دايي‌هاي من نانوايي بربري دارند، مجيد عصرها كه از سركار بر‌مي‌گشت، پشت دخل بربري فروشي مي‌رفت و نان دست مردم مي‌داد. يكي مي‌گفت مجيد دو تا نان بده، آن يكي مي‌گفت مجيد چهار تا هم ]به من بده. سه تا هم به من و. . . همين طور شد كه در محله نامش را مجيد بربري گذاشتند. وگرنه كار و بار پسرم چيز ديگري بود.» طبق گفته پدر شهيد: مجيد يك نيسان داشت كه با آن كار مي‌كرد و روزي‌اش را در مي‌آورد. پشت دخل نان بربري هم تنها به اين دليل مي‌رفت تا اگر مستمندي را مي‌شناسد، نان مجاني به دستش بدهد. آقا مجيد از آن دست بچه‌هاي جنوب شهري مسلكي بود كه دست خيرش زبانزد است. پدر شهيد :‌«مجيد بچه زبر و زرنگي بود و درآمد خوبي داشت. غير از ، يك هم براي سواري خودش داشت. اما عجيب دست و دلباز بود و اگر مستمندي را مي‌ديد، هرچه داشت به او مي‌بخشيد. فكر هم نمي‌كرد كه شايد يك ساعت بعد خودش به آن پول نياز پيدا كند. گاهي طي يك روز كلي با نيسانش كار مي‌كرد، اما روز بعد پول بنزينش را از من مي‌گرفت! ته توي كارش را كه درمي آوردي مي‌فهميدي كل درآمد روز قبلش را بخشيده است. واقعاً دل بزرگي داشت، تكه كلامش اين بود كه «خدا بزرگ است مي‌رساند.» @ebrahimdelha❤️🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 *همیشه چاقو در جیبش بود پیش از سال 93 که به کربلا سفر کرد پسر خیلی شری بود. همیشه چاقو در جیبش بود.😕 خالکوبی داشت. خیلی قلدر بود و همه کوچکترها باید به حرفش گوش می دادند.😐 اما بعد از سفر تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود اما شهادت روزی اش شد چون به بچه یتیم رسیدگی می کرد😊 و دست فقرا را می گرفت و به پدر و مادر خیلی احترام می گذاشت.❤️ ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................