۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
شهید ابراهیم هادی
🔸ـــــــــــ قسمت نهم ـــــــــــ🔸 ✨ کُشتی #کتاب_سلام_بر_ابراهیم 🆔 @Eb
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🗣 راویان: برادران شهید
هنوز مدتي از حضور ابراهيم در ورزش باســتاني نگذشته بود که به توصيه دوستان و شخص حاج حسن، به سراغ کشتي رفت. او در باشگاه ابومسلم در اطراف ميدان خراسان ثبت نام کرد. او کار خود رابا وزن 53 کيلو آغاز کرد. آقايان گودرزي و محمدي مربيان خوب ابراهيم درآن دوران بودند. آقاي محمدي، ابراهيم را به خاطر اخلاق و رفتارش خيلي دوســت داشــت. آقاي گودرزي خيلي خوب فنون کشتي را به ابراهيم مي آموخت.هميشــه ميگفت: اين پســر خيلي آرومه، اما تو کشتي وقتي زير ميگيره، چون قد بلند و دستاي کشيده و قوي داره مثل پلنگ حمله ميکنه! او تا امتياز نگيره ول کن نيست. براي همين اسم ابراهيم را گذاشته بود پلنگ خفته! بارها ميگفت: يه روز، اين پسر رو تو مسابقات جهاني ميبينيد، مطمئن باشيد! سال های اول دهه 50 در مســابقات قهرماني نوجوانان تهران شرکت کرد. ابراهيم همه حريفان را با اقتدار شکســت داد. او در حالي که 15 ســال بيشتر نداشت براي مسابقات کشوري انتخاب شد.مسابقات در روزهاي اول آبان برگزار ميشد ولي ابراهيم در اين مسابقات شرکت نکرد! مربي ها خيلي از دست او ناراحت شدند. بعدها فهميديم مسابقات در حضور وليعهد برگزار ميشد و جوايز هم توسط او اهداء شده.براي همين ابراهيم در مسابقات شرکت نکرده بود. ســال بعد ابراهيم در مسابقات قهرماني آموزشگاه ها شرکت کرد و قهرمان شد. همان سال در وزن 62 کيلو در قهرماني باشگاه هاي تهران شرکت کرد. در ســال بعد از آن در مسابقات قهرماني آموزشــگاه ها وقتي ديد دوست صمیمی خودش در وزن او، يعني 68 کيلو شــرکت کرده، ابراهيم يک وزن بالاتر رفت و در 74 کيلو شرکت کرد. در آن ســال درخشش ابراهيم خيره کننده بود و جوان 18 ساله،قهرمان 74کيلو آموزشگاه ها شد. تبحر خاص ابراهيم در فن لنگ و استفاده به موقع و صحيح از دستان قوي و بلند خود باعث شده بود که به کشتي گيري تمام عيار تبديل شود.
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
صبح زود ابراهيم با وســائل کشتي از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه افتاديم. هر جائي ميرفت دنبالش بوديم! تا اينکه داخل ســالن هفتِ تيــر فعلي رفت. ما هم رفتيم توي ســالن و بين تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ بود. ساعتي بعد مسابقات کشتي آغاز شد. آن روز ابراهيــم چندکشــتي گرفت و همه را پيروز شــد. تا اينکه يکدفعه نگاهش به ما افتاد. ما داخل تماشــاگرها تشويقش ميکرديم. با عصبانيت به سمت ماآمد.گفت: چرا اومديد اينجا !؟گفتيم: هيچي، دنبالت اومديم ببينيم کجا ميري. بعد گفت: يعني چي !؟ اينجا جاي شما نيست. زود باشين بريم خونه بــا تعجب گفتم: مگه چي شــده!؟ جواب داد: نبايد اينجا بمونين، پاشــين، پاشین بریم خونه.همينطور کــه حرف ميزد بلندگو اعلام کرد: کشــتي نيمه نهائي وزن 74کيلو آقايان هادي و تهراني. ابراهيم نگاهي به ســمت تشــک انداخت و نگاهي به سمت ما. چند لحظه سکوت کرد و رفت سمت تشک. ما هم حسابي داد ميزديم و تشويقش ميکرديم . مربــي ابراهيم مرتب داد ميزد و ميگفت كه چه کاري بکن. ولي ابراهيم فقط دفاع ميکرد. نيــم نگاهي هم به ما مي انداخت. مربي که خيلي عصباني شده بود داد زد: ابرام چرا کشتي نميگيري؟ بزن ديگه.ابراهيــم هم با يك فن زيبــا حريف را از روي زمين بلند کرد. بعد هم يک دور چرخيد و او را محکم به تشك کوبيد. هنوز كشتي تمام نشده بود كه از جا بلند شد و از تشک خارج شد. آن روز از دست ما خيلي عصباني بود. فکر کردم از اينکه تعقيبش کرديم ناراحت شده، وقتي در راه برگشت صحبت ميکرديم گفت: آدم بايد ورزش را براي قوي شدن انجام بده، نه قهرمان شدن. من هم اگه تو مسابقات شركت ميكنم ميخوام فنون مختلف رو ياد بگيرم. هدف ديگه اي هم ندارم. گفتم: مگه بده آدم قهرمان و مشهور بشه و همه بشناسنش؟! بعد از چند لحظه سکوت گفت: هرکس ظرفيت مشهور شدن رو نداره، از مشهور شدن مهمتر اينه که آدم بشيم. آن روز ابراهيم به فينال رســيد. اما قبل از مســابقه نهائــي، همراه ما به خانه برگشت! او عملاً ثابت کرد که رتبه و مقام برايش اهميت ندارد. ابراهيم هميشه جمله معروف امام راحل را ميگفت: ((ورزش نبايد هدف زندگي شود.))
♻️ #ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
حرف های من و خدا_15.mp3
10.41M
#حرفهای_من_و_خدا
#سحر پانزدهم
✨حسن جان...
آمدهام قلبِ بیچاره ام را
به گوشهی قنداقه ات، دخیل ببندم
تا سپیدِ سپید...
تا سبکِ سبک...
تا خودِ خــــدا بال بزند
سلام #متولد_ماه_نور
🌟 تــولدت مبارڪ 🌟
🆔 @Ebrahimhadi
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان🌙
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
✅ بیانات امشب رهبر معظم انقلاب در خصوص عاقبت گمنامی شهید هادی :
" #شهید_ابراهیم_هادی می خواست گمنام زندگی کند، اما امروز در تمام آفاق فرهنگی کشور، نامش پیچیده است. "
⚡️ در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (ع)، جمعی از اهالی فرهنگ، شعر و ادب فارسی با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
🔻 آقای محمدحسن جمشیدی، شعر زير را قرائت نمود
🔸 در دعای اهل دل باران فراز آخر است
گریه کن در گریهی عاشق صفایی دیگر است
🔸 عاشقان با اشک تا معراج بالا میروند
بهترین سرمایه انسان همین چشم تر است
🔸 در جواب بیوفایی خلوتی با خود بساز
دست کم تنها شدن از دل شکستن بهتر است
🔸 شد فراموش آنکه بیش از قدر خویش آمد به چشم
آنکه با گمنام بودن سر کند نامآور است
🔸 صحبت از پرواز جانکاه است وقتی روح ما
مثل مرغ خانگی زندانی بال و پر است
🔸 گرچه چندی چهرهی خورشید را پوشاندهاند
در پس این ابرهای تیره صبحی دیگر است
🌷 رهبر معظم انقلاب فرمودند : مثل شهید ابراهیم هادی که می خواست گمنام زندگی کند اما امروز در تمام آفاق فرهنگی کشور نامش پیچیده است.
🆔 @Ebrahimhadi
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
1527723972060.mp3
4.15M
📎جزء پانزدهم:
قرائت روزانه یک جزء قران کریم
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟!
همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت.
🍃ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود.
گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم.
🔸آنچنان قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند!
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱
🆔 @Ebrahimhadi
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨✨✨✨
گفتوگو با دخترِ رَپِری که محجبه شد و
موسیقی را کنار گذاشت...
(و باز هم معجزه ی شهدا)😍🌿🌺
#ازلاکجیغ_تاخدا
#زندگیتونزهرایی
🆔 @Ebrahimhadi
✨✨✨✨✨✨✨
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
حرف های من و خدا_16.mp3.mp3
11.12M
#حرفهای_من_و_خدا
#سحر شانزدهم
خسته ام دلبر جان!
بی مهری های اهل زمین، بی تابم کرده ..
و نفس هایم در میان دشمنی هایشان، حبس شده است!
چاره ای برایم می اندیشی؟
🆔 @Ebrahimhadi
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان🌙
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
7380425fc2-5b09f895c2fbb832018b645a.mp3
4.8M
📎جزء شانزدهم:
قرائت روزانه یک جزء قران کریم
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
۱ خرداد ۱۳۹۸
● ابراهیم، شخصیت محبوبی در زندگی ما بود. هرحرفی میزد بدون دلیل قبول میکردیم. اگر میگفت چادر سرت کن بدون دلیل قبول میکردیم اما برای ما استدلال میآورد.
● وقتی میخواستیم از خانه بیرون برویم خیلی دوستانه میگفت: «چادر برای زن، یک حریم است.یک قلعه و پشتیبان است. از این حریم خوب نگهبانی کنید».
● یکبار زمانی که من کم سن بودم میخواستم جوراب رنگی بپوشم و از خانه بیرون بروم. ابراهیم غیر مستقیم گفت: «حریم زن با چادر حفظ میشود،حالا اگر جوراب رنگی به پا کنی، باعث میشود جلب توجه کنی و حریم چادر هم از بین برود.جوراب رنگی جلوی نامحرم جلب توجه میکند..»
● همیشه میگفت: «اگر خانم ها حریم رابطه با نامحرم را حفظ کنند، خواهید دید که چقدر آرامش خانواده ها بیشتر میشود. صدای بلند در پیش نامحرم، مقدمه آلودگی و گناه را فراهم میکند. اگر حریم ها رعایت شود، نامحرم جرات ندارد کاری انجام دهد.»
📢راوی: خواهر شهید
📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم2
🆔 @Ebrahimhadi
۱ خرداد ۱۳۹۸
۱ خرداد ۱۳۹۸
شهید ابراهیم هادی
🔸ــــــــــ قسمت دهم ــــــــــ🔸 ✨ قهرمان #کتاب_سلام_بر_ابراهیم 🆔 @Eb
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🗣راوی: حسین الله کرم
مسابقات قهرماني74 کيلو باشگاه ها بود. ابراهيم همه حريفان را يکي پس از ديگري شكست داد و به نيمه نهائي رسيد. آن سال ابراهيم خيلي خوب تمرين کرده بود. اکثر حريف ها را با اقتدار شکست داد. اگر اين مســابقه را ميزد حتماً درفينال قهرمان ميشــد. اما در نيمه نهائي خيلي بد کشتي گرفت. بالاخره با يک امتياز بازي را واگذار كرد آن ســال ابراهيم مقام سوم را کســب کرد. اما سال ها بعد، همان پسري که حريف نيمه نهائي ابراهيم بود را ديدم. آمده بود به ابراهيم سر بزند.آن آقــا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف ميکــرد. همه ما هم گوش ميکرديم. تا اينکه رســيد به ماجراي آشــنائي خودش با ابراهيم و گفت: آشنائي ما بر ميگردد به نيمه نهائي کشتي باشگاه ها در وزن 74 کيلو، قرار بود من با ابراهيم کشتي بگيرم.اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف کند ابراهيم بحث را عوض ميکرد! آخر هم نگذاشــت كه ماجرا تعريف شود! روز بعد همان آقا را ديدم وگفتم: اگه ميشه قضيه کشتي خودتان را تعريف کنيد.او هم نگاهي به من کرد. نََفس عميقي کشــيد وگفت: آن سال من در نيمه نهائي حريف ابراهيم شدم. اما يکي از پاهايم شديداً آسيب ديد. به ابراهيم که تا آن موقع نميشــناختمش گفتم: رفيق، اين پاي من آســيب ديده. هواي ما رو داشته باش ابراهيم هم گفت: باشه داداش، چشم. بازي هاي او را ديده بودم. توي كشــتي اســتاد بود. با اينکه شــگرد ابراهيم فن هایي بود که روي پا ميزد. اما اصلاً به پاي من نزديک نشد ولي من، در کمال نامردي يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزي به فينال رفتم. ابراهيم با اينکه راحت ميتونســت من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولي اين کار رو نکرد.بعد ادامه داد: البته فكر ميكنم او از قصد كاري كرد كه من برنده بشــم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرماني براي او تعريف ديگه اي داشت. ولي من خوشــحال بودم. خوشحالي من بيشتر از اين بود که حريف فينال، بچه محل خودمون بود. فکر ميکردم همه، مرام و معرفت داش ابرام رو دارن. اما توي فينال با اينکه قبل از مســابقه به دوســتم گفته بودم که پايم آسيب ديده، اما دقيقاً با اولين حرکت همان پاي آســيب ديــده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روي زمين و بالاخره من ضربه شدم. آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم حق ابراهيم قهرماني بود. از آن روز تــا حالا با او رفيقم. چيزهاي عجيبي هم از او ديده ام. خدا را هم شکر ميکنم که چنين رفيقي نصيبم کرده.صحبت هايش که تمام شد خداحافظي کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبت هايش فکر ميکردم. يادم افتاد در مقر ســپاه گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمنده ها جمله اي نوشته شده بود. در مورد ابراهيم نوشته بودند:((ابراهيم هادي رزمنده اي با خصائص پورياي ولي)).
♻️ #ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
۱ خرداد ۱۳۹۸
۱ خرداد ۱۳۹۸
حرف های من و خدا_17.mp3.mp3
11.17M
#حرفهای_من_و_خدا
#سحر هفدهم
راستی !
سحر هفدهم هنوز تمام نشده ...
این چشمان خفته را به بارانِ توبه، بیدار کن؛
دلبر جان
🆔 @Ebrahimhadi
۱ خرداد ۱۳۹۸
دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان🌙
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
۱ خرداد ۱۳۹۸
جزء هفدهم.mp3
4.38M
📎جزء هفدهم:
قرائت روزانه یک جزء قران کریم
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
۱ خرداد ۱۳۹۸
۲ خرداد ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱شهیدی که با اذانش معجزه کرد
(شهید ابراهیم هادی)
#استاد_پناهیان #اینستاگرام
🆔 @Ebrahimhadi
۲ خرداد ۱۳۹۸