هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
حرف های من و خدا_15.mp3
10.41M
#حرفهای_من_و_خدا
#سحر پانزدهم
✨حسن جان...
آمدهام قلبِ بیچاره ام را
به گوشهی قنداقه ات، دخیل ببندم
تا سپیدِ سپید...
تا سبکِ سبک...
تا خودِ خــــدا بال بزند
سلام #متولد_ماه_نور
🌟 تــولدت مبارڪ 🌟
🆔 @Ebrahimhadi
دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان🌙
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
✅ بیانات امشب رهبر معظم انقلاب در خصوص عاقبت گمنامی شهید هادی :
" #شهید_ابراهیم_هادی می خواست گمنام زندگی کند، اما امروز در تمام آفاق فرهنگی کشور، نامش پیچیده است. "
⚡️ در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (ع)، جمعی از اهالی فرهنگ، شعر و ادب فارسی با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
🔻 آقای محمدحسن جمشیدی، شعر زير را قرائت نمود
🔸 در دعای اهل دل باران فراز آخر است
گریه کن در گریهی عاشق صفایی دیگر است
🔸 عاشقان با اشک تا معراج بالا میروند
بهترین سرمایه انسان همین چشم تر است
🔸 در جواب بیوفایی خلوتی با خود بساز
دست کم تنها شدن از دل شکستن بهتر است
🔸 شد فراموش آنکه بیش از قدر خویش آمد به چشم
آنکه با گمنام بودن سر کند نامآور است
🔸 صحبت از پرواز جانکاه است وقتی روح ما
مثل مرغ خانگی زندانی بال و پر است
🔸 گرچه چندی چهرهی خورشید را پوشاندهاند
در پس این ابرهای تیره صبحی دیگر است
🌷 رهبر معظم انقلاب فرمودند : مثل شهید ابراهیم هادی که می خواست گمنام زندگی کند اما امروز در تمام آفاق فرهنگی کشور نامش پیچیده است.
🆔 @Ebrahimhadi
1527723972060.mp3
4.15M
📎جزء پانزدهم:
قرائت روزانه یک جزء قران کریم
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟!
همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت.
🍃ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود.
گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم.
🔸آنچنان قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند!
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱
🆔 @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨✨✨✨
گفتوگو با دخترِ رَپِری که محجبه شد و
موسیقی را کنار گذاشت...
(و باز هم معجزه ی شهدا)😍🌿🌺
#ازلاکجیغ_تاخدا
#زندگیتونزهرایی
🆔 @Ebrahimhadi
✨✨✨✨✨✨✨
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
حرف های من و خدا_16.mp3.mp3
11.12M
#حرفهای_من_و_خدا
#سحر شانزدهم
خسته ام دلبر جان!
بی مهری های اهل زمین، بی تابم کرده ..
و نفس هایم در میان دشمنی هایشان، حبس شده است!
چاره ای برایم می اندیشی؟
🆔 @Ebrahimhadi
دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان🌙
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
7380425fc2-5b09f895c2fbb832018b645a.mp3
4.8M
📎جزء شانزدهم:
قرائت روزانه یک جزء قران کریم
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
● ابراهیم، شخصیت محبوبی در زندگی ما بود. هرحرفی میزد بدون دلیل قبول میکردیم. اگر میگفت چادر سرت کن بدون دلیل قبول میکردیم اما برای ما استدلال میآورد.
● وقتی میخواستیم از خانه بیرون برویم خیلی دوستانه میگفت: «چادر برای زن، یک حریم است.یک قلعه و پشتیبان است. از این حریم خوب نگهبانی کنید».
● یکبار زمانی که من کم سن بودم میخواستم جوراب رنگی بپوشم و از خانه بیرون بروم. ابراهیم غیر مستقیم گفت: «حریم زن با چادر حفظ میشود،حالا اگر جوراب رنگی به پا کنی، باعث میشود جلب توجه کنی و حریم چادر هم از بین برود.جوراب رنگی جلوی نامحرم جلب توجه میکند..»
● همیشه میگفت: «اگر خانم ها حریم رابطه با نامحرم را حفظ کنند، خواهید دید که چقدر آرامش خانواده ها بیشتر میشود. صدای بلند در پیش نامحرم، مقدمه آلودگی و گناه را فراهم میکند. اگر حریم ها رعایت شود، نامحرم جرات ندارد کاری انجام دهد.»
📢راوی: خواهر شهید
📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم2
🆔 @Ebrahimhadi
شهید ابراهیم هادی
🔸ــــــــــ قسمت دهم ــــــــــ🔸 ✨ قهرمان #کتاب_سلام_بر_ابراهیم 🆔 @Eb
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🗣راوی: حسین الله کرم
مسابقات قهرماني74 کيلو باشگاه ها بود. ابراهيم همه حريفان را يکي پس از ديگري شكست داد و به نيمه نهائي رسيد. آن سال ابراهيم خيلي خوب تمرين کرده بود. اکثر حريف ها را با اقتدار شکست داد. اگر اين مســابقه را ميزد حتماً درفينال قهرمان ميشــد. اما در نيمه نهائي خيلي بد کشتي گرفت. بالاخره با يک امتياز بازي را واگذار كرد آن ســال ابراهيم مقام سوم را کســب کرد. اما سال ها بعد، همان پسري که حريف نيمه نهائي ابراهيم بود را ديدم. آمده بود به ابراهيم سر بزند.آن آقــا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف ميکــرد. همه ما هم گوش ميکرديم. تا اينکه رســيد به ماجراي آشــنائي خودش با ابراهيم و گفت: آشنائي ما بر ميگردد به نيمه نهائي کشتي باشگاه ها در وزن 74 کيلو، قرار بود من با ابراهيم کشتي بگيرم.اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف کند ابراهيم بحث را عوض ميکرد! آخر هم نگذاشــت كه ماجرا تعريف شود! روز بعد همان آقا را ديدم وگفتم: اگه ميشه قضيه کشتي خودتان را تعريف کنيد.او هم نگاهي به من کرد. نََفس عميقي کشــيد وگفت: آن سال من در نيمه نهائي حريف ابراهيم شدم. اما يکي از پاهايم شديداً آسيب ديد. به ابراهيم که تا آن موقع نميشــناختمش گفتم: رفيق، اين پاي من آســيب ديده. هواي ما رو داشته باش ابراهيم هم گفت: باشه داداش، چشم. بازي هاي او را ديده بودم. توي كشــتي اســتاد بود. با اينکه شــگرد ابراهيم فن هایي بود که روي پا ميزد. اما اصلاً به پاي من نزديک نشد ولي من، در کمال نامردي يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزي به فينال رفتم. ابراهيم با اينکه راحت ميتونســت من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولي اين کار رو نکرد.بعد ادامه داد: البته فكر ميكنم او از قصد كاري كرد كه من برنده بشــم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرماني براي او تعريف ديگه اي داشت. ولي من خوشــحال بودم. خوشحالي من بيشتر از اين بود که حريف فينال، بچه محل خودمون بود. فکر ميکردم همه، مرام و معرفت داش ابرام رو دارن. اما توي فينال با اينکه قبل از مســابقه به دوســتم گفته بودم که پايم آسيب ديده، اما دقيقاً با اولين حرکت همان پاي آســيب ديــده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روي زمين و بالاخره من ضربه شدم. آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم حق ابراهيم قهرماني بود. از آن روز تــا حالا با او رفيقم. چيزهاي عجيبي هم از او ديده ام. خدا را هم شکر ميکنم که چنين رفيقي نصيبم کرده.صحبت هايش که تمام شد خداحافظي کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبت هايش فکر ميکردم. يادم افتاد در مقر ســپاه گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمنده ها جمله اي نوشته شده بود. در مورد ابراهيم نوشته بودند:((ابراهيم هادي رزمنده اي با خصائص پورياي ولي)).
♻️ #ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
حرف های من و خدا_17.mp3.mp3
11.17M
#حرفهای_من_و_خدا
#سحر هفدهم
راستی !
سحر هفدهم هنوز تمام نشده ...
این چشمان خفته را به بارانِ توبه، بیدار کن؛
دلبر جان
🆔 @Ebrahimhadi
دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان🌙
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
جزء هفدهم.mp3
4.38M
📎جزء هفدهم:
قرائت روزانه یک جزء قران کریم
@Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi_Market
•••••••••••••••••••••••••••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱شهیدی که با اذانش معجزه کرد
(شهید ابراهیم هادی)
#استاد_پناهیان #اینستاگرام
🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خداچهرنگیه؟✨
صحبت های دخترِ شیرینِ
" یک شهید مدافع حرم"
غصه نخور عزیزم مطمئن باش که پدرت همیشه ی همیشه حواسش بهت هست😢❤️
تقدیم به تمام فرزندانِ
شهدای مدافع حرم🌸🍃
🆔 @Ebrahimhadi
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹