eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
368 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•جز حسین کیست.... و توسل به کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج سید ناصر کهربائی ●━━━━━━─────── اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. جز حسین‌ کیست که در شأن و شرف بی همتاست این حسین‌کیست که محبوب تمام دلهاست او‌ حسین است و حسین میوه ی قلب زهراست فاطمه امّ ابیها به حسین می نازد همه جا زینب کبری به حسین‌ می نازد هواتو‌ کردم، اسیر دردم بزار بیام‌ منم‌ حرم‌ دورت بگردم حسین‌جان! حالم عجیبه، دلم‌غریبه فضای قلب من پُر از شمیم سیبه تا کی صبوری، آخه چه جوری خسته شدم دیگه از این فراق و دوری ای سر بریده! موهام سفیده با حسرت ِحرم ببین قَدّم‌خمیده *اما حسین‌جان ! قامت خم من‌ کجا و قامت خم اون‌ مادری که امشب تو‌ حرمت از این طرف به اون‌ طرف هی دور قتلگاه راه میره هی صدا میزنه بُنَیَّ ..پسرم حسین..کجا* مادری در طواف قربانگاه هی بُنَیَّ بُنَیَّ می گوید تشنه ای زیر نیزه، گه مادر گه اُخَیَّ إلَیَّ می گوید *هی صدا میزنه...حسین‌جان!* من بی وضو‌ موی تو را شانه نکردم‌ حالا به به دنبال سرت باید بگردم ؟زینب صدا زد: حسین‌ جان!..* چه شد که از ته گودال سر در آوردی؟ تو زینت سر دوش پیمبرم باشی   داداش! در این شلوغی گودالِ تنگ قول بده کمی مراقبِ پهلوی مادرم‌ باشی جواب خندۀ دشمن به خواهرت با کیست؟ مگر تو قول ندادی برادرم باشی چقَدر دور و بَر عمّه ی ما جار زدن ساز با ناله ی طفلانِ عزادار زدن چون نبودن مدینه بزنن فاطمه را عوضَش فاطمه ها را سر بازار زدن *این سرها بارها از روی نی افتاد اما اون‌ سری‌ که بیشتر از همه افتاد سر قمر بنی هاشم بود......* بی سبب نیست بیافتد سر عباس زِ نی آخه عمّه ام را جلوی چَشم علمدار زدند *صدا زد: حسین‌ جان! ماهِ من!..* تکیه زدی بر لب دیوار چرا؟ آمدی دیدن زینب سر بازار چرا؟ مُردم و زنده شدم بس که نگاهم غم دید چقدر خواهر تو‌ مجلس نامحرم دید *چه‌گذشت به زینب..کربلا یه طور، کوفه یه طور، شام یه طور، همین زینب برگشت کربلا یه نگاهی کرد به قبر حسینش صدا زد..حسین جان!* خبر داری چه خاکی بر سرم شد دوباره تازه داغ مادرم‌ شد به اشک‌ِ خواهرت لبخند زد شمر اسیری تازه آنجا باورم شد داداش خبر داری مرا بازار بردن؟ میان مجلس اغیار بردند؟ حسین‌جان! حلالم کن ای نور چشمان زهرا حسین‌جان! رَوَم‌ تا به‌ کوفه به‌ همراه اعداء حسین‌جان! تن بی سرت‌ مانده بر خاکِ صحرا حسین‌جان ..حسین‌جان... *داداش دارم میرم سفرِ اسارت، دارم از کنار بدنت جدا میشم ..داداش!رفتی سلام‌ من رو‌ به بابام علی برسون بگو‌: بابا! زینبت رو به اسیری بردن ...* ــــــــــــــــــ 🎤 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 1216.mp3
10.76M
|⇦جز حسین‌ کیست که... و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج سید ناصر کهربائی ●━━━━━━─────── رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «وصیّت می‌کنم حاضرین و غائبین امّت را که این دختر(حضرت زینب سلام الله) را به حرمت پاس بدارند، همانا وی مانند خدیجه کبری است»
4_5967715624518945525.mp3
2.31M
. ‍ ▪️🎤سینه زنی امام حسن.امام رضا و پیغمبر حضرت_فاطمه_عزابپامیکند 🌴🌴▪️🌴🌴_____ _ حضرت فاطمه /عزا به پا می‌کند گریه در ماتم/ سه مقتدا می‌کند ریزد از دیدۀ،/ شیعه اشک عزا یا نَبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2) 🌴🌴▪️🌴🌴___ _ درمدینه عیان / نشانۀ محشر است آسمان تیره در/ ماتم پیغمبر است بسته شد دیدۀ،/ خاتم الانبیا یا نَبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2) 🌴🌴▪️🌴🌴___ _ شیعه دست اَلم / به سینه و سر بزن تیرباران شده / پیکر پاک حسن گریه کن گریه کن، در غم مجتبی یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2) 🌴🌴▪️🌴🌴___ _ فاطمه ناله از / غم پسر می‌کند قاسم بن الحسن / پدر پدر می‌کند گشته از گریه‌اش / ،خون دل مصطفی یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2) 🌴🌴▪️🌴🌴_ _ وامصیبت که در/ آخر مـاه صفر کُشته گردد رضا/ زادۀ خیرالبَشر قلب او می‌شود،/ خون ز زهر جفا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2) 🌴🌴▪️🌴🌴___ __ _ در خراسان به پا / محشر کبری شده تازه داغ دل / حضرت زهرا شده کشته شد کشته شد، / نجل خیرالنّساء یا نبی یا حسن، یارضایا رضا یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا نوحه برای امام حسن وامام رضا (ع)وپیامبر(ص)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1. حاج احمد اثنی عشر.mp3
10.95M
( سلام الله علیها ) مران يكدم ، ساربان اُشتر، ناقه ی زينب رفته اندر گِل بده ظالم ، مهلتی آخر زآنكه دارم من عقده‌‌ها در دل بده مهلت ، تا بمانم من در كنار اين پيكرِ بي‌سر ... از آن ترسم ، ساربان امشب آيد و بُرّد دست‌اش از پيكر ... ندارد چون ، طاقت ديدن مادرم زهرا ، باب من ، حيدر در اين صحرا اي شترداران ماندنم آسان رفتنم مشكل شترداران ، بي‌كفن باشد اين تن مجروح اندرين صحرا مرا نَبوَد ، معجري ديگر تا كفن سازم جسم اين شه را ندارد چون ، سايه‌اي بر سر غير خاشاك و جز تَفِ گرما ... اله من ، كُن تو آگاهم كَشتيِ عمرم كي رسد ساحل ؟ شتربانان ، ره خطر‌ناک و کودکان مضطر، ناقه‌ها عريان ... همي ترسم ، اي شترداران از شتر افتند کودکان آخر چرا آخر ، اين همه تعجيل ؟ رحم بنمائيد بر دل طفلان ... رهِ شام و دشمن اندر پيش از يتيمانْ من چون شوم غافل ... شتر‌بانان ، مهلتي آخر، بهر ما نبوَد ، قافله‌سالار نباشد چون مَحرمي ديگر بهر ما زنها غير اين بيمار ... ندارد او ، طاقتي ديگر پيکر بيمارش بود تب‌دار همي‌گويد خاشع و غمگين کربلا خواهم تا کنم منزل
نشسته مادری و دست بر کمر دارد کمک کنید در از این تنور بردارد هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد چکید اشکی و آمد صدایی و فهمید تنورِ سرد، کمی خاکِ شعله‌ور دارد کشید شانه‌ای و گفت: شانه هم مادر برای زُلفِ گره خورده دردسر دارد تو را به معجرِ خود پاک می‌کنم اما چقدر کُنجِ لبت لخته‌یِ جگر دارد هنوز جای تَرَک‌های تشنگی پیداست هنوز رویِ لبت زخم‌هایِ تر دارد از این به بعد گلویت نمی‌چکد از نِی به بند آمدنش شعله هم اثر دارد به رویِ دامن من تا به صبح مهمان باش که میزبانِ تو امروز طَشتِ زَر دارد
؛ یه جای سالم تو تنت نمونده به قدر یک نگینِ انگشتری قافله‌سالارِ روی نیزه‌ها بگو منو داداش کجا میبری! غنچه‌ی ما رو با سه شعبه چیدن به روی نیزه‌ها شکوفه بردن باب الحوائجای این عالمو با دست بسته سوی کوفه بردن تن تو روی خاک گرم صحرا منو با یک قلب کباب می‌بَرن من سند آیه‌ی تطهیرم و من و سوی بزم شراب می‌برن پرده‌نشینِ خیمه‌ی عفاف و میون محملی بی پرده بُردن روم نمیشه بگم که کاروانو انگاری که به حرمله سپردن نجف کجاست می‌خوام شکایت کنم به روی چادرم که پا میذارن حُرمت ما رو توی کوفه کشتن که نون و خرما صدقه میارن علی رو باز تو کوفه زنده کردم نهج البلاغه است روی لب‌های من تو رو قسم می‌دم به مادرم که از روی نی با دخترت حرف بزن سرت اگرچه غرق خاک و خونه رو نیزه‌ها آیه‌ی نور شدی تو شکسته شیشه‌ی غرور زینب چرا که مهمون تنور شدی تو... ✍حجت‌الاسلام
بیا به روضه، دلت کوه طور خواهد شد بلا از اهل حسینیه دور خواهد شد مسیر بندگی و طاعت بدون حسین مسیر ظلمت و صعب العبور خواهد شد اگر که لوحِ دلت شد سیاه و آلوده بگو حسین، دلت غرق نور خواهد شد همین‌که چای عزا دم کشید در روضه شفای درد و شراب طهور خواهد شد خوشا به حال هر آن نوکری که زندگی‌اش فقط هزینه‌ی خیر الامور خواهد شد خودِ حسین پناه تمام نوکرها میان حیرتِ "یوم النشور" خواهد شد اگر حسین بخواهد، فقیر هم باشم برات کرب‌وبلا جفت‌وجور خواهد شد حرارت غم او در دل است و این گریه گواهِ گرمیِ "ما فِی الصدور" خواهد شد ** کنار جسم حسینش عقیله با گریه اسیر خنده‌ی قومی شرور خواهد شد سری که از نوک نیزه میان خورجین رفت شبی روانه به سوی تنور خواهد شد بدان که شام، بلند است و منتقم بیدار سحر می‌آید و عصر ظهور خواهد شد ✍
چه شبی می‌گذرد در دلِ پنهانِ تنور سر خورشید شده گرمی دُکانِ تنور این چه نوری‌ست تنور از نفسش روشن شد؟! این چه داغی‌ست که آتش زده بر جانِ تنور؟! دیشبی را شهِ دین در حرمش مهمان بود امشب ای وای سر او شده مهمانِ تنور با سرش صاحبِ این خانه، به نانی برسد کیسه‌ها دوخته و سکه شده نانِ تنور چه بلایی سر نیزه به سرش آوردند؟! که پناه از همه آورده به دامانِ تنور سر شب نانی اگر پخته شده باشد، پس نیمه شب رفته سرش در دلِ سوزانِ تنور شأنِ «برداً و سلاما» ست نزولِ سر او که فرود آمده از نِی به گلستانِ تنور تا قیامت وسطِ شعله بسوزد کمِ اوست بیش از این‌هاست در این فاجعه تاوانِ تنور
بالا گرفت شعله‌ی داغ تو با تنور تاج سرم، سر تو کجا و کجا تنور باید خدا بخیر کند انتهاش را وقتی که هست سهم‌ سرت ابتدا تنور خولی امان نداد سرت را بغل کنم حالا به جای من شده حاجت‌روا تنور خولی نداد پاسخ این پرسش مرا آخر میان این همه‌جا، پس چرا تنور؟! زد روی صورتش زن خولی همین‌که دید افتاده ردِ خونِ گلوی‌ِ تو تا تنور کاری که با تن تو سه روز آفتاب کرد آورد یک شبه به سرت آن بلا تنور در کربلا نبود اگر از غذا خبر در کوفه بود منزل تو از قضا تنور خاکستری که بر سر و‌ رویت نشسته است کار عجوزه‌ی سر بام است یا تنور؟! حجم سر تو کم شده و داد می‌زنم ای بی وفا زمانه و ای بی حیا تنور نانی نخورده‌ایم به یاد سرت حسین هر جا که دیده‌ایم من و بچه‌ها تنور جز روی دامنم همه جا سر گذاشتی نیزه... درخت... طشتِ طلا... زیر پا... تنور... ✍سروده گروه ادبی