.
#غزل مرثیه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
شدم بی خانمان دنبال تو چون باد اواره
رود از گریه های من جگر از چشم هر خاره
چنان بی کس شدم بابا پس از تو بین این صحرا
که میگیرم سراغ دوست را از خصم همواره
اگر بابا نباشی تا بخوابم بین آغوشت
چه فرقی می کند بر من چه تابوت و چه گهواره
اگرچه زخمهای من چو غنچه بسته شد اما
اگر آهی کشم هر گل گریبان می کند پاره
جوان از حادثه گاهی اگر که پیر میگردد
ندیدم کودکی گردد ز داغی پیر یکباره
اگر که آمدی ومرده بودم بر رخم بنگر
خبرها دارد از سر درونم رنگ رخساره
پر از زخمی چنان بابا که شد دردم فراموشم
بیا که دردهایت را به یک بوسه کنم چاره
#موسی_علیمرادی✍
#پنجم_صفر
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟چیکار کنیم تا عاقبت بخیر بشیم؟
-╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
دارم هوای گریه برای.mp3
3.15M
#زمزمه_حضرت_رقیه
شماره 721
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️
دارم هوای گریه،برای اون سه ساله
که رنگ روش شده مثل رنگ روی لاله
ازتازیانه ها شد،تنش کبود و زخمی
ازسیلی ام گرفته،صورتش یه هاله
گناهه این دختر چی بوده
که جاش توی خرابه بوده
گناهه این دختر چی بوده
که اینقدر تنش کبوده
گناه این دختر چی بوده
که مضطره دلش شکسته
یه گوشه کِز کرده بمیرم
منتظره باباش نشسته
اوناکه اصلا،رحمی ندارن
سر باباشو،تو طشت میذارن
تاکه نگیره،بهونه دختر
شبونه طشت و،براش میارن
▪️آه و واویلا جانم رقیه
تاچشم دختر افتاد،نیمه ی شب به طشت
به عمه گفت که عمه،منکه غذا نخواستم
بااینکه عمه خیلی،گرسنمه ولی من
خواستم کنار بابام،باشم باباموخواستم
گناهه این دخترچی بوده
که چن روزه غذانخورده
هر جا گرسنه بوده جای
غذافقط اون سیلی خورده
گناه این دختر چی بوده
که تو سه سالگی یتیمه
گفته به دخترای شامی
بابام میادخدا کریمه
میبینه آخر،سرباباشو
سرو میذاره،روی پاهاشو
میگه به بابا،دونه به دونه
تموم حرف و،درددلاشو
▪️آه و واویلا جانم رقیه
باباچشاتو وا کن،نگاه به دخترت کن
ازموقعی که رفتی،یه روز خوش ندیدم
تاکه تو رفتی رفتم،همراهه بانامحرم
نپرس ازم ازاونا،چی شنیدم چی دیدم
گناهه من مگه چی بوده
که ازاونا کتک میخوردم
خودت که شاهد بودی بابا
عمه نبود حتمامیمردم
گناهه من مگه چی بودکه
منو به زجر پست سپردن
پای برهنه از روخارا
کشون کشون منو میبردن
باباکف پام،آبله بسته
خسته ی راهم،خسته خسته
از ایناخوردم،لگد که بابا
شبیه زهرا،پهلوم شکسته
▪️آه و واویلا جانم رقیه
شاعر: امیرحسین سلطانی
هشتک کانال حذف نشود ❌
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#غسل_حضرت_رقيه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
چه شبي بود شب شهادت حضرت رقيه (سلام الله عليها).واي از اون لحظه اي كه زن غساله رو آوردند بدن اين ناز دانه را غسل بدهد.
بيا تو اي زن غساله از طريق وفا
به اين صغيره بده غسل از براي خدا
مكن خيال كه او از اهل روم و تاتار است
كه غسل دادن او سخت بر تو دشوار است
سرور سينه ي سلطان عالمين است اين
صغيره فاطمه مظلومه ي حسين است اين
مگو كه از چه رخ او چو كهربا باشد
ز داغ تشنگي دشت كربلا باشد
مگو كه زخم به پايش برون بود از حد
به روي خار مغيلان دويده او بي حد
رخ چو ماه منيرش اگر بُوَد نيلي
به راه شام بسي خورده از جفا سيلي(1)
▪️هنگامي كه زن غساله، بدن رقيه (عليها سلام)را غسل مي داد، ناگاه دست از غسل كشيد، و گفت : سرپرست اين اسيران كيست ؟ حضرت زينب (عليها سلام) فرمود: چه مي خواهي ؟
غساله گفت:اين دخترك به چه بيماري مبتلا بوده كه بدنش كبود است ؟
حضرت زينب (عليها سلام)در پاسخ فرمود: اي زن ! او بيمار نبود؛ و اين كبودي ها آثار تازيانه ها و ضربه هاي دشمنان است.(2)
ببين چه به روز اين نازدانه آوردند. آخه يه مرد اگه از روي مركب رو زمين بيفته خدا مي دونه چه به روزش مياد خدا نكنه دختر سه چهار ساله باشه اون هم نه اينكه خودش بيفته نه.
▪️آن سرباز دشمن عصباني شد اين ناز دانه را گرفت و از بالا به روي زمين انداخت،آن ناز دانه مشغول دويدن در تاريكي شد تا آنكه پاهايش مجروح وخسته شد. (3)
چون ياد كنم از دل سوزان رقيه
سوزد دلم از رنج فراوان رقيه
از روز ازل تا به ابد ديده نبيند
شامي چوشب شام غريبان رقيه
منابع:
1- از مدينه تا مدينه ص 965.
2- الوقايع و الحوادث ج 5، ص 81 و در روايت ديگر است كه: آن زن دست از غسل كشيد و دست هايش را بر سرش زد و گريست گفتند:چرا بر سر مي زني؟ گفت: مادر اين دختركجاست تا به من بگويد چرا قسمت هايي از بدن اين دخترك سياه شده است ؟ گفتند: اين سياهي ها اثر تازيانه هاي دشمنان است.
3- حضرت رقيه شيخ علي فلسفي ص، 15، ناسخ التواريخ ص531،معالي السبطين ص 81.”
هشتک کانال حذف نشود ❌
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
به چادرهای پاره قسم.mp3
1.48M
#واحد_امام_زمان
شماره 722
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
به چادرهای پاره قسم
عجل لولیک الفرج
به گوش بی گوشواره قسم
عجل لولیک الفرج
به حق خیمه ای که گشته غارت
به دختری که رفته به اسارت
شنیده خیلی طعنه و جسارت
▪️عجل لولیک الفرج
به قامت خمیده قسم
عجل لولیک الفرج
به زینب شهیده قسم
عجل لولیک الفرج
قسم به آن پیشانی شکسته
به آن نمازی که شده نشسته
به خواهر اسیر و دست بسته
▪️عجل لولیک الفرج
به پای پر آبله قسم
عجل لولیک الفرج
به دست در سلسله قسم
عجل لولیک الفرج
به ناله های حضرت رقیه
به زخم صورت رقیه
فقط همینه حاجت رقیه
▪️عجل لولیک الفرج
شاعر: مرتضی کربلایی
هشتک کانال حذف نشود ❌
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🏴#کانال_روضه_دفتری
🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5818869770484713128.mp3
7.09M
روضه حضرت علی اکبر
میرزا محمدی
روضۂ دفتری حضرت علی اکبر(ع)
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
«السلام علیکَ یا علی بن الحسین ایهاالشهیدُ بکربلا، السلام علیکَ یا علی اکبر حسین»
هرآن مادرکه اندردل غمِ مرگِ پسردارد
زِحالِ اُمِ لیلای جوان مرده خبر دارد
نشایدداغِ مرگِ نوجوان رابُردن ازخاطر
خصوص آن مادری درزندگانی یک پسر دارد
اگر نالد زنی از بهرِ مرگِ نوجوان خود
یقین آهِ جگرسوزش به هرقلبی اثردارد
◾شبِ هشتم ماهِ محرمه، امشب شبه علیِ اکبره ،از همه ی شهدا دعوت کنید، شبه شهداست، به یاد اونایی که شبهای عملیات با مصیبت علی اکبر می سوختند ، آرزوشون این بود که با علی اکبر حسین محشور بشن
آی عاشقان اباعبدالله ، آی گریه کنندگان حسین:
آی مردم : امشب برای غصه های دلِ آقا ابا عبدالله گریه کنید، برای زخمِ روی سینه ی آقا گریه کنید، بمیرم برا دلِ سوختت آقا جان
آی مادرای شهید، آی جوون از دست داده ها شما بهتر میدونید حسین چی کشید بالای نعش جوونش
خدا رحمت کنه اون عالِم دلسوخته(حاج شیخ حسینِ کبیر)می فرمود: سالها روضۂ علی اکبرِ حسین رو خوندم ، اما از وقتی خبر شهادت تنها پسرم رو به من دادن ، فهمیدم حسین کنار بدن علی اکبر چی به دلش رسید، میگفت زمستون و تابستون جگرم می سوخت، هر چه آب سرد میخوردم فایده نداشت، ی روز مادر شهید صدا زد حاج شیخ حسین این عطش عادی نیست داغ بچه س که جگرت رو میسوزونه ، با آب سرد دوا نمیشه(آی اهلِ روضه خوب گرفتی میخوام چی بگم)
به یاد اون ساعتی که آقا اباعبدالله رسید کنار نعش علی اکبر هی صدا میزد آااااخ پسرم زینب بیا ببین داغ ب جگرم انداختن😭😭😭
چند بار صدا زد ولدی دیگه دیدن صداش نیومد،اونایی ک جوون دارن خوب میفهمن من چی میگم، سر علی اکبرشُ رو پاش گذاشت، شروع کرد نوازش کردن، خون از دهانش پاک کرد ،سرشو پایین آورد ببینه علی اکبر نفس میکشه یا نه، دید صدا نیومد ، بدنُ آروم آروم بغل کرد، چرا آروم؟ 😭😭😭
آخه بدن ارباً اربا یعنی ریز ریز شده بود، اونو به سینه چسباند دلش آروم نشد،خدایا اگه بالاتر بیاره بدن پاشیده میشه، بدنوخوابوند رو زمین ، دستاشو گذاشت اینور اونور بدن ، حالا همه دارن نگاه میکنن، صورت ب صورتِ علی گذاشت😭😭😭
رو به آسمان کرد و گفت خداوند آن قوم را بکشد که تو را کشتند
(علی لعنة الله علی القوم ظالمین)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
AUD-20220725-WA0035.mp3
10.8M
#روضه
#حضرت_علی_اکبر
🎤استاد پرویزی
#مقتل_حضرت_رقبه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّة، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ
🔹اسرای کربلا را بعد مجلس یزید، در خرابه ای نزدیک کاخ یزید، سکنی دادند.
حضرت رقیه(س) همواره می پرسید :
《عَمَّتِی! اَینَ اَبِی؟》
عمه جان! پدرم کجاست؟
همراهان در جواب، به او می گفتند :
《اِنَّ اَبَاکَ فِی سَفَرِِ!》
پدرت به سفر رفته است.
چون هراس از این داشتند، که رقیه از شهادت پدر مطلع شود.
تا اینکه در یکی از شبها، با خیال پدر، سر روی خاک غمناک خرابه نهاد، و خوابش برد.
و در عالم خواب پدر را دید و سپس با وحشت از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه کردن شدید!
در حالی که با ناله می گفت :
《اِئتُونِي بِأَبِي وَ نُورِ عَینِي!》
پدرم و نور چشمم را نزد من بیاوردید.(۱)
و شروع کرد به فریاد زدن که؛
《وَاأَبَتَاهُ! وَاقُرَّةَ عَينَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》
ای پدر! ای نور دیده ام! ای حسینم!
و چنان صيحه كشيد كه خرابه نشينان هم پريشان شدند.
《وَکُلَّمَا أَرَادَ أَهلُ البَیتِ إِسکَاتَهَا، اَزدَادَت حُزنَاً وَ بُکَاءً وَ لِبُکَائِهَا اَخَذَ أهلُ البَیتِ فِی البُکَاءِ الشَّدِیدِ》
و هرگاه اهل بیت خواستند او را آرام كنند ممكن نشد و آن مظلومه، آرام نگرفت و گریه او زیادتر شد و به گریه رقیه(ع) اهل بیت نیز به گریه شدید افتادند.
در حالی که ؛
《فَضَجُّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدُوا الْأَحْزانَ وَ حَثُّوا عَلي رُؤُسِهمُ التُّرابَ، وَ لَطمُوا الْخُدودَ وَ شَقُّوا الْجُيوبَ، وَ قَامَ الصِّياحُ》
گریه کننان ضجّه می زدند و حزن و اندوه را از نو گرفتند و خاک بر سر و موهایشان می ریختند و به صورت های خود لطمه می زدند و گریبان چاک می کردند و صدای ناله و شیون بالا رفت.
《فَسَمَعَ یَزِیدُ أَصوَاتَ بُکَائِهِم》
یزید از گریه رقیه(س) و اسرای خرابه با خبر شد.
《فَقَالَ : مَا الخَبَرُ؟》
گفت : چه خبر شده است؟(۲)
《فَفَحَصَوُا عَنِ الوَاقِعَةِ وَ قَصُوهَا عَلیَهِ!》
پس تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند(۳)
که؛
《إِنَّ بِنتَ الحُسَینِ الصَغِیرَةَ المَوجُودَة مَعَ السَبَایَا فِی الخَرِبَةِ رَأت أَبَاهَا فِی نَومِهَا فَاستَیقَظَت وَ هِیَ تَطلُبُهُ وَ تَبکِی وَ تَصِیحُ!》
این صدای دختر کوچک حسین است که به همراه اسراء در خرابه است.
و خواب پدرش را دیده و اکنون بیدار شده و گریه کنان بهانه ی پدر را می گیرد.
وقتی یزید این حرف را شنید، دستور داد :
《اِرفَعُوا إِلَیهَا رَأسَ أَبِیهَا وَحَطَّوهُ بَينَ يَدَيهَا تَتَسَلَّى!》
سر پدرش را براى او ببرید، تا با آن آرام بگیرد!(۴)
در برخی نقل ها آمده است که آن لعین گفت :
《وَاَطرَحُوا رَأسَ الحُسَينِ(ع) بِحِجرِهَا》
سر حسين(ع) را به دامنش بياندازيد.(۵)... 😭😭
پس؛
《فَجَاؤُا بِالرَّأسِ الشَّرِیفِ وَ هُوَ مُغَطَّی بِمَندِیلِِ دَیبَقِیِِ فَوُضِعَ بَینَ یَدَیهَا وَ کَشَفَ الغِطَاءُ عَنهُ》
سر مطهر را به خرابه آوردند، در حالی كه آن را روی طبقی گذاشته و سر پوشی هم به روى آن کشیده بودند و با این وضع، آن را در مقابل دیدگان رقیه(س) گذاشتند.(۶)
در این هنگام رقیه(س) پرسید :
《مَا هَذَا؟ أَنَا لَم اَطلُب طَعَامَاً إِنِّی أُرِیدُ أَبِی!》
این چیست؟ من طعام نخواستم، من پدرم را می خواهم.(اینقدر وضعیت سر امام حسین به هم ریخته بود..😭)
به او گفتند :
《هُنَا أَبُوکَ!》
پدرت در این طبَق هست!
《فَرَفَعَت المِندِیلَ فَرَاَت رَأسَاً فَفَزَعَت فَقَالَت :
هَذَا رَأسُ مَن؟!》
پس در این هنگام رقیه سرپوش از روی طبَق کشید و فریاد کنان گفت :
این سر کیست؟
آنان گفتند :
《هَذَا رَأسُ أَبیِکَ!
فَرَفَعَت الرَّأسَ وَ ضَمَّتهُ إِِلَى صَدرِهَا》
این سر پدرت است.
پس رقیه(س) سر را بلند کرد و به سینه چسباند.
《فَتَقَبَّلُهُ و تَبْكِي وَ تَضرِبُ عَلَي رَأسِها وَ وَجْهِهَا حَتَّي امْتَلأَ فَمُهَا بِالدَّمِ》
پس مکرر صورت پدر را مي بوسيد و بر سر و صورت خود می زد، تا اينكه دهانش پر از خون شد.(۷)
طُریحی نقل می کند که رقیه(ع) در این هنگام گریه کنان خطاب به سر پدر می گفت :
《يَا أبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟
يَا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ؟
يَا أَبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذي أَيتَمَنِي عَلَي صِغَرِ سِنِّي؟
يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاً!
يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي وَسَدتُ الثَّرَى وَلَا أَرَى شَيبَكَ مُخَضِّبَاً بِالدِّمَاءِ!》
پدر جان! چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟
پدر! چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟
پدر جان! اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم.
پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم.(۸)
هشتک کانال حذف نشود ❌
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
ادامه 👇
ادامه مقتل👇👇
▪️آن مظلومه آرام نمي گرفت و همچنان نوحه مي كرد، تا اینکه ؛
《فَغُشيَ عَليهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُهَا》
غش كرد و نفس او قطع شد...😭
▪️در این هنگام، ويرانه از ناله ی اسيران يك پارچه گريه شد و مخدّرات بر سر می زدند و به سينه می كوبيدند.
در این هنگام امام سجاد خطاب به زینب کبری(س) فرمود :
▪️《عَمَّتِی! اِرفَعِی الیَتِیمَةَ مِن رَأسِ وَالِدِی فَإِنَّهَا فَارَقَت الحَیَاةَ》
عمه جان! یتیم پدرم را از روی سر بریده ی پدرم بلند کن، که [هر لحظه ممکن است] روح از بدنش درآید.
▪️《فَرَفَعَتهَا السَیِّدةُ زَینَبُ فَوَجَدَتهَا قَد فَارَقَتِ الحَیَاةَ فَغَسَّلَتهَا وَ کَفَّنَتهَا وَ دَفَنَت فِی دِمَشقَ》
پس زینب کبری(س) رقیه را گرفت، در حالی او جان داده بود.
پس زینب او را غسل داد و کفن کرد، رقیه(س) در دمشق (خرابه شام) دفن شد.(۹)
در نقلی دیگر آمده است که ؛
《فَبَکَت بُکَاءً شَدِیدَاً، حَتَّى غُشِیَ عَلَیهَا، فَلَمَّا حَرَّکُوهَا فِإِذَا هِیَ قَد فَارَقَت رُوحُهُا الدُنیَا》
رقیه(س) آنقدر گریست که بی هوش افتاد و او را حرکت دادند، ولی او از دنیا رفته بود.(۱۰)
طبری در کامل بهایی نقل می کند :
▪️《فَفَزَعَت الصَبیَّةُ وَ صاحَت فَمَرَضَت و تُوَفَّیَت فِی أیامِها بِالشَامِ》
آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۱۱)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
به خواب دیده ام امشب قرار می آید
خزان عمر مرا هم بهار می آید
شنیده ام به تلافیِ بوسه ی گودال
برای دلخوشی ام بیقرار می آید
بیا بساط پذیرایی ام همه جور است
همیشه شَه به سراغ ندار می آید
اگرچه یک یک انگشت ها ز کار افتاد
برای شانه زدن که به کار می آید
چنان ز ترس زمین خورده ام که در گوشم
هنوز نعره ی آن نیزه دار می آید
چه حرف ها که در اینجا به دخترت نزدند
صدای بی کسی از این دیار می آید
سرت به نیزه که چرخید؛ قلب من هم ریخت
دوباره دور تو چندین سوار می آید
شاعر: محسنی فر
منابع :
۱)الايقاد شاه عبدالعظیمی، ص۱۷۹
۲)مع الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۸
۳)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
۴)مع الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۹
۵)شعشعة الحسينيه یزدی، ج۲، ص۱۷۱
۶)نفس المهموم شیخ عباس قمی، ص۴۱۵
۷)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴
۸)المنتخب طریحی، صص۱۳۶_۱۳۷
۹)تسلیه المجالس حائری، ج۲، ص۹۳
۱۰)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴
۱۱)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
با تشکر از برادر سید حسن حسینی
هشتک کانال حذف نشود ❌
التماس دعا...#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شعر_حضرت_رقیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دیدنِ دستای بسته اومدی
پیش کاروان خسته اومدی
حالا که دیگه نمیتونم پاشم
حالا که پاهام شکسته اومدی
دخترت خیلی گرفتار شده
مثل عمه دست به دیوار شده
یه چیزی میگم به هیچکسی نگو
چشام از گرسنگی تار شده
بگو تو خرابه بندم نکنن
بیشتر از این گله مندم نکنن
به خدا خیلی سرم درد می کنه
بگو از موهام بلندم نکنن
ناله هام به آسمون رسیده بود
بسکه زجر موی منو کشیده بود
جلوش و اگه نگرفته بودن
سر دخترات و هم بریده بود
شنیدم موی تو هم کشیده شد
خیلی طول کشید سرت بریده شد
شنیدم یکیش به کوفه برنگشت
نیزه هایی که واست خریده شد
کی روی سینه ت نشسته بابایی
چشمای نازت و بسته بابایی
هنوزم داره خون از لبت میره
دندوناتُ کی شکسته بابایی
شاعر: حامد خاکی
هشتک کانال حذف نشود ❌
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 ازکجا بدونم از چشم خدا افتادم یانه؟!
🎙#آیت_الله_فاطمی_نیا
#خدا#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
به هر که،هرچه داشتی بخشیدی
حتی تیرها هم،از پیکرت
خون نوشیدند
#فراجا_مظلوم_مقتدر
#شهادت_هنر_مردان_خدا
#سلبریتی_خائن_سکوت_مرگ
#آینده_روشن_امید
#شهادت_هزینه_امنیت
#فاخته_۴۳۱#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
تک حضرت رقیه (س)
🏴🏴
امشب در خرابه من وَ بابای غریبم
آمد نیمه ی شب بر ملاقاتم حبیبم
بابای غریبم غم گشته نصیبم
وای وای(2)
امشب عمه زینب میهمان بهرم رسیده
دختر نیمه ی شب با سر بابا که دیده
رنگ از رخ پریده مهمانم رسیده
وای وای(2)
ای جان رقیه بر روی نیزه نشسته
ای بابا چرا پیشانی ماهت شکسته
ای جان رقیه مهمان رقیه
وای وای(2)
امشب شام هجران است وشام ارتحالم
امشب عمه زینب جان زهرا کن حلالم
در شام وصالم عمه کن حلالم
وای وای(2)
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#واحد
#حضرت_رقیه (س)
سبک:از صلابت ملت و
کنج این خرابه شده ای خدا سرای من/
عمه جان بیا میهمان آمده برای من
لحظه های آخر است وجان به لب رسید/
میهمان من ببین که نیمه شب رسید
یا ابتا ،من الذی ایتمنی(2)
ای پدر ببین هردو پایم شده پر آبله
گم شدم پدر نیمه شب بین راه ، ز قافله
آنقدر صدا زدم بیا عموی من
مادرت رسید وبوسه زد به روی من
یا ابتا، من الذی ایتمنی(2)
کنج این خرابه شده نیمه شب مطاف من
دور راس تو ای پدرجان ببین طواف من
حق دختری در این سرا ادا کنم
جان خود به مقدم پدر فدا کنم
یا ابتا ،من الذی ایتمنی(2)
🏴
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)✍
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#مناجات
#امام_زمان
با دلی محزون رسیدم دست من را هم بگیر
ای همه عشق و امیدم دست من را هم بگیر
هر زمان رفتم به دنبال کسی غیر از شما
جز ضرر چیزی ندیدم دست من را هم بگیر
خسته ام دیگر از این حال و هوای بی کسی
از همه دنیا بریدم دست من را هم بگیر
سرپناهی که ندارم غیر کنج خانه ات
سوی تو آقا دویدم دست من را هم بگیر
گفته ام هرجا که رفتم تو کس و کار منی
طعنه ها خیلی شنیدم دست من را هم بگیر
خاک پای حیدرم با اذن زهرا آمدم
بین روضه قد کشیدم دست من را هم بگیر
آرزو دارم ببینم یک شبی با مادرم
صحن ارباب شهیدم دست من راهم بگیر
دختری زد ناله عمه نیمه شب زجر آمد و
بد زدم از جا پریدم دست من را هم بگیر
#مناجات_امام_زمان
شاعر: #روح_الله_پیدایی
#سیدرضا_نریمانی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_6017169741980896490.mp3
17.97M
#مناجات با #امام_زمان (عج)
🖋با دلی محزون رسیدم؛ دست من را هم بگیر...
بانوای : کربلاییحسینطاهری #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
💥سبک: #زمینه
🎙مداح: #میثم_مطیعی
▪️ #اربعین
کوله پشتیمو مثل همیشه بستم …
تا که راهی شم به سمت آغوشت
ولی امسال خاطراتو مینویسم
پای تصویر ضریح شیشگوشت
تو که نیم نگات برای درد دل تسکینه
تووی تلخی زمونه اسم تو شیرینه
دلم آروم نمیگیره یه سوالی دارم
نکنه از چشات افتادم که حالم اینه
حق داری اگه نخوای نگام کنی
نکنه دیگه نخوای دعام کنی …
ولی کاش بازم برا زیارتت صدام کنی
میون موکبا جای ما خالی
کنار زائرا جای ما خالی
نجف تا کربلا جای ما خالی
اگه قلب عاشقو غبار بگیره
نتونه جلوهی معشوقو ببینه
چارهاش اینه گرد و خاک راه زوار
روی آیینهی قلب اون بشینه
بایدم سهم دلم گریه و حسرت باشه
روی دوشم بار سنگین خجالت باشه
پایی که به سمت هر گناه قدم برداشته
بایدم توو خونه محروم از زیارت باشه
کی میدونه توو دلت کی جا شده
وقتی حر با دست تو سوا شده
خوش به حال کسی که راهی کربلا شده
توو راه ماتمت جای ما خالی
توو دستهی غمت جای ما خالی
به زیر پرچمت جای ما خالی
میون موکبا جای ما خالی
کنار زائرا جای ما خالی
نجف تا کربلا جای ما خالی
همیشه همین حوالی میرسیدم
روبهروی گنبدت که غرق نوره
اگه دعوت نکردی چارهای نیست
مهر تربتت برام سنگ صبوره
سجده میکنم رو تربت یه نفس میبارم
دوس دارم توو کربلا سر از رو مهر بردارم
هرچی یا حسین میگم بیشتر آتیش میگیرم
خب یه بار جوابمو بده منم دل دارم
چجوری جواب بدی وقتی سرت
خیلی فاصله داره با پیکرت
هنورم میگه اناالعطشان رگای حنجرت
توو جمع اشک و آه جای ما خالی
توو بارگاه ماه جای ما خالی
کنار قتلگاه جای ما خالی
میون موکبا جای ما خالی
کنار زائرا جای ما خالی
نجف تا کربلا جای ما خالی …
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداحی آنلاین - جای ما خالی - مطیعی.mp3
10.61M
💥سبک: #زمینه
🎙مداح: #میثم_مطیعی
▪️مناسبت: #محرم #اربعین
کوله پشتیمو مثل همیشه بستم #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداحی آنلاین - گرفتارم گره افتاده تو کارم - جواد مقدم.mp3
5.89M
💥سبک: #شور
🎙مداح: #جواد_مقدم
▪️مناسبت: #محرم #اربعین
گرفتارم گره افتاده تو کارم ولی بازم تو رو دارم چی کم دارم
ولی بازم تو رو دارم چی کم دارم
دلم تنگه بی تو بودن واسم ننگه دلم تنگه بی تو بودن واسم ننگه
حرم چی شد کجای کارم میلنگه حرم چی شد کجای کارم میلنگه
مگه ارباب نوکرو یادش میره کبوترو یادش میره
گداهایی که ایستادن دم درو یادش میره 2
حسین جانم آقام آقام آقام حسین جانم آقام آقام..
کم آوردم کوله بار غم آوردم کم آوردم کوله بار غم آوردم
ببین بازم رو به این پرچم آوردم ببین بازم رو به این پرچم آوردم
حسین حلالم کن با یه جمله خوشحالم کن حلالم کن با یه جمله خوشحالم کن
یه کربلا تو برات امسالم کن یه کربلا تو برات امسالم کن
مگه ارباب گدا رو یادش میره مگه مارو یادش میره
نمیتونم قبول کنم که بدها رو یادش میره
مگه ارباب نوکرو یادش میره کبوترو یادش میره
گداهایی که ایستادن دم درو یادش میره
حسین جانم آقام آقام آقام حسین جانم آقام آقام..
تو بارونی تب اشکامو میدونی تو بارونی تب اشکامو میدونی
چقدر خوبی بدیامو میپوشونی چقدر خوبی بدیامو میپوشونی
غلط کردم بطلب دورت میگردم غلط کردم بطلب دورت میگردم
پشیمونم من از دنیا دل سردم پشیمونم من از دنیا دل سردم
مگه ارباب صدامو یادش میره گریه هام ویادش میره
آخه مگه تذکره ی کربلامو یادش میره
مگه ارباب صدامو یادش میره گریه هام و یادش میره
آخه مگه تذکره ی کربلامو یادش میره
مگه ارباب نوکرو یادش میره کبوترو یادش میره
گداهایی که ایستادن دم درو یادش میره
حسین جانم آقام آقام آقام حسین جانم آقام آقام..
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداحی آنلاین - خانواده - کرمانشاهی.mp3
7.14M
💥سبک: #زمینه
🎙مداح: #امیر_کرمانشاهی
▪️ #اربعین
مرد و زن و پیر و جوون ببین همگی اومدن
نذر خونواده تو خونوادگی اومدن
زهیر و اهل خونه وهب با خونواده
فدایی تو میشن مثل خونواده جناده
همه خیمه میزنن اطراف فرات
تا که آرامش باشه توی خیمه هات
همه خونوادگی میمیرن برات
ما هم خونوادگی میمیریم برات
ما نماز اول وقت توی خونمون قانونه
بهترین دورهمی مون روضه خونگیمونه
چه با ابهته تا مشکی میپوشه بابا
چه کیفی داشت میدیدم هیئتو از رو دوش بابا
تو روضه ات منو یه روز آورد مادرم
منم بچمو حالا روضه میبرم
یه روز واسه زندگی میرم کربلا
یه خونه میخرم اطراف حرم
همه خیمه میزنن اطراف فرات
تا که آرامش باشه توی خیمه هات
همه خونوادگی میمیرن برات
ما هم خونوادگی میمیریم برات
شوری اشکت نباشه بی نمکه این زندگی
اربعینته بهترین سفر خونوادگی
تشکیل خونواده خودش یه جور جهاده
وقتی میرن اربعین یه پدر و یه پسر تو جاده
ما هم خونوادمون هر سال زائرن
تو نسل ما نوکریت شغله ظاهرا
برا اربعین شده قرضم میکنن
باید هر جوری که هست کربلا برن
همه خیمه میزنن اطراف فرات
تا که آرامش باشه توی خیمه هات
همه خونوادگی میمیرن برات
ما هم خونوادگی میمیریم برات
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#مناجات
#امام_زمان
با دلی محزون رسیدم دست من را هم بگیر
ای همه عشق و امیدم دست من را هم بگیر
هر زمان رفتم به دنبال کسی غیر از شما
جز ضرر چیزی ندیدم دست من را هم بگیر
خسته ام دیگر از این حال و هوای بی کسی
از همه دنیا بریدم دست من را هم بگیر
سرپناهی که ندارم غیر کنج خانه ات
سوی تو آقا دویدم دست من را هم بگیر
گفته ام هرجا که رفتم تو کس و کار منی
طعنه ها خیلی شنیدم دست من را هم بگیر
خاک پای حیدرم با اذن زهرا آمدم
بین روضه قد کشیدم دست من را هم بگیر
آرزو دارم ببینم یک شبی با مادرم
صحن ارباب شهیدم دست من راهم بگیر
دختری زد ناله عمه نیمه شب زجر آمد و
بد زدم از جا پریدم دست من را هم بگیر
#مناجات_امام_زمان
شاعر: #روح_الله_پیدایی
#سیدرضا_نریمانی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها