eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
Shab1Fatemieh1-1402[02].mp3
13.61M
🎧 ای به دریای غمم پهلو گرفته (زمینه) 🎤 بانوای: حاج میثم مطیعی (س) ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
ای به دریای غمم پهلو گرفته ای به دریای غمم پهلو گرفته دست من با دامن تو خو گرفته فاطمه یا فاطمه امّ ابیها رو مگیر ای ماه و در دلداری من شد خجل روی امانتداری من فاطمه یا فاطمه امّ ابیها ای مقیم بیت الاحزانت دل من می شوی با این جدایی قاتل من فاطمه یا فاطمه امّ ابیها ای که بر زانویت نهاده آسمان سر خم شد از بار غم تو پشت حیدر فاطمه یا فاطمه امّ ابیها دگر از داغ فراقت بی شکیبم من غریب بن غریب بن غریبم فاطمه یا فاطمه امّ ابیها (س) ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
🎤مداح :مداح کربلایی حسین طاهری *اميرالمؤمنين نشسته بود كنار بستر زهرا، عينِ يه بچه زانوي غم بغل گرفته...* اي نورِ قلبِ عاشقم، شمعِ اين خانه تويي زهرا زهرا مرو مرو، لطفِ كاشانه تويي *بعد از تو من اين خونه رو نميخوام....* اي مرغِ پر شكسته ي افتاده كنج قفس از فرط غصه فاطمه، درسينه مانده نفس ممنونم اگر نروي مي ميرم اگر بروي زهرا مرو مرو ای جانِ بر لب آمده، جانی برای من پا رو به قبله، تاب و توانی برای من خیلی توقعِ علی از تو زیاد نیست تنها همین که زنده بمانی برای من یک ذره هم به فکر خودت باش فاطمه بس نیست این همه نگرانی برای من *بچه ها مي نشستن، ميديدن مادر آروم خوابيد، اما تا فاطمه مي ديد بچه ها از كنارش رفتن، ناله و آهش از درد شروع ميشد...* من بی قرارِ لحظه ای آرامشِ توأم اما تو فکر پختن نانی برای من در پاسخ سلامم فقط سعی می کنی تا پلک ها به هم برسانی برای من از سرفه های خونی تو دستم آمده تا رفتنت نمانده زمانی برای من من که گِله ندارم از این وضع بگذر از تغییر شکلِ قد کمانی برای من * تا من ميام ميخواي بلند بشي، اما نميتوني پاشي؛ يه جوري ميخواي بايستي كه من نفهمم قدت خميده شده..* در بينِ شهرِ تنگ نظرها نگفتمت تنها تو خواستگاهِ اَماني براي من پس این وداع چیست خداحافظی چرا من التماس می کنم که بمانی برای من *اين روزا كسي دَرِ خونه ي اميرالمؤمنين رو هم نمي زد، اما اومدن گفتن: خانوم! بلال برگشته... بي بي فرمود: بلال يادگارِ بابامه، دلم برا اذونش تنگ شده... بلال رو تبعيد كرده بودن به شام آخه بيعت نكرد با اون نانجيبا... يه شب پيغمبر رو بلال در عالم رؤيا ديد با سر و وضع خاكي، پريشان، پيغمبر به بلال عرضه داشت: بلال! تو نبايد يه سر به فاطمه ي من بزني؟ از خواب بلند شد هر جوري بود خودش رو رسوند به مدينه، خبر رسيد به خانوم كه بلال اومد، گفت: به بلال بگيد، دلم برا صداي اذانت تنگ شده... مدينه فهميدن بلال اومده، امام حسن و امام حسين اومدن خوش آمدگويي گفتن به بلال، بلال! نمي دوني اين چند وقت چي سَرِ ما اومده، اين مدينه ديگه اون مدينه نيست، يادش بخير حُرمتي داشتيم توي اين شهر، بلال! مادرمون سلام رسونده گفته براش اذان بگی... موقع اذان شد رفت بالاي مأذنه، مدينه غوغا شد، بلال اومده، صداش رو به اذان بلند كرد:" الله اكبر و الله اكبر" صداي ناله توي مدينه بلند شد" الله اكبر و الله اكبر" همه يادِ زمان پيغمبر افتادن" أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰه" صداي گريه داره بلند تر ميشه، صداي ناله ی بي بي از همه بلند تر، گفت: زيرِ بغل هام رو بگيريد... تا بلال گفت:" أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰه" بي بيِ با صورت به زمین افتاد، تا اسم باباش رو شنید، همه ی خاطرات جلو چشمش رد شد، اون دری که هر روز پیغمبر می اومد احترام میکرد هر روز سلام میداد" السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة"... اون در رو سوزوندن، تا نام باباش رو توی اذان شنید، فاطمه روی زمین افتاد، حسنین دویدن، بلال! بسه، مادرمون جون داد... آی گریه دارا! یعنی اگه یه دختر که بابا نداره اسم باباش رو هم جلوش بیارین دق میکنه... اما برا هیچ دختر یتیمی والله سر باباش رو نمی برن... بخدا هیچ کجای عالم رسم نیست... تا تشت رو گذاشتن جلوش، هی میگفت: عمه! من بابام رو میخوام، من غذا نمیخوام، تا رو پوش رو کنار زد، گفت: بابا! تا حالا کجا بودی، بابا! من عادت دارم رو پاهات بخوابم، بابا! تو همیشه من رو بغل می کردی، الان کار برعکس شده من باید سرت رو بغل کنم...* دلم آغوش گرمِ تو رو میخواد خرابه سرد و دارم میلرزم هوا سردِ ولی عیبی نداره من از تاریکی ها خیلی میترسم *دست کشید رو لب و دهانِ بابا، دید لب و دهان بابا خونی و زخمی شده، اینقدر با دستای کوچیکش تو دهان خودش زد...* از اونی که سرِ تو رو، رو نیزه بست بدم میآد از اونی که دندونه تو رو با سنگ شیکست بدم میآد بابا بابا بابا حسین... * بابا! "مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي!" کی منو تو این سن کودکی یتیم کرده؟ "مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ" بابا! به من بگو کی رگای حنجرت رو بریده؟...*
یا حسین مظلوم روضه سوزناک بلال حضرت زهرا س🖤😭😭😭 💠💠💠💠 السلام علیک یا فاطمه الزهرا س🖤🖤 💠💠💠 مجسم کن گلیم خانم در خونه پهنه😭😭 حسن یه گوشه زانو بغل گرفته حسین یه گوشه ام کلثوم یه گوشه زینب هم مثل پروانه دور مادر میگرده😭😭😭 شندین تو نه ساله زندگیه با علی یه جا فاطمه از علی خواهش نکرده اما یه وقت صدا زد حسینم بابات علی را بگو بیاد کارش دارم😭😭😭 علی خوشحاله خانمش می خواد چی بگه علی جان یه خواهشی دارم چیه خانمم علی جان شنیدم بلال اذان گوی بابام اومده مدینه علی جان می خوام بری دنبال بلا ل به بلال بگید دختر پیغمبر سلام رسوندن به بلال بگو امروز برو بالای مناره برام اذان بگو علی اومد تو کوچه های مدینه آی مادر من خواهر من😭😭 تا بلال علی را دید اشکه چشای بلال جاری شد😭😭😭 علی جان شنیدم هیزم آوردن در خونتو آتیش زدن علی جان شنیدم جلوی چشای امام حسن تو صورت مادرش سیلی زدن 😭😭 دیگه چی؟ علی جان شنیدم چهل نفر در را به روی خانمت فشار دادن های های های به به😭😭 آخر مجلس یه حال وهوایی داری ها😭😭 علی جان شنیدم هر موقعه فاطمه نفس می‌کشه خون از سینش بالا میاد😔😔😭ای امان ای امان به به😭😭 صدا زد بلال همه ی این کارها را انجام دادن بلال پاهام با ریسمان بستن بلال دستام بستن بلال بلال آنچنان مغیره بلال به بازوی فاطمم زد😭😭جگر علی را مردم مدینه آتیش زدن🔥🔥وای وای وای 🔥🔥 بلال زهرا دلش گرفته گفته اگه میشه برو برام اذان بگو بلال رفت بالای مناره گلیم مادر را در خونه پهنش کردن الله می خواد چخبر بشه فاطمه گوش داره میده بلال می خواد اذان بگه الله اکبر خدا زن و مرد دیدن مادر امام زمان گریه اش شروع شده یه نگاه به حرم بابا انداخت بابا یا رسول الله بلندشو بیا ببین فاطمتو خونه نشبنش کردن😭😭 بابا از وقتی رفتی از علی رو مبگرم بابا الله اکبر یا الله این زینبه خسته حسین خسته حسن خسته مادرشون داره جلوی چشاشون بال بال میزنه صدا زد بابا فاطمه صدا زد بابایه روز اذان می‌گفت بلال می اومدی خونه ی من بابا منو بغل میکردی میگفتی فاطمه ی من تو بوی بهشت میدی بابا اما بابا حالا بیا همون سینمو بو کن بوی خون گرفته😭😭😭 یا الله حسین دیگه طاقتش نمیاد زینب چکار کنم خواهرم مادرم داره میمیره خواهر نگاه کن مادر دیگه نمیتونه نفس بکشه زینب صدا زد حسینم حسنم برید به بلال بگید دیگه اذان نگه😭😭 اشهد ان محمد ن رسوالله یازهرااا صدا زد بابا بیا ببین دیگه دستم بالا نمیاد😭😭 دستات بیار بالا هر گوشه نشستی بگو یا زهرا یا زهرا یا زهرا😭😭 دختر پیغمبر فاطمه گله علی😭😭 💠😭🙏🏻💠💠💠💠 تایپ سجادیان مهر 🤲🤲 جواد حسین خانی🎤
هاي تسلیت یابن الحسن گشته عزای مادرت آسمان دارالعزاست بر مزار مخفی او خاک ریزی بر سرت آسمان دارالعزاست 🌴 (ص) ای پدر جان رفتی ومحزون تو زهرا شده حیدرم تنها شده بعد تو پای غریبه در سرایم واشده حیدرم تنها شده 🌴 پهلویم بشکسته دیگر در پس این در شده فضه بر دادم برس با علی چیزی نگو که غنچه ام پرپر شده فضه بر دادم برس 🌴 بین آتش درب خانه بر سرم آوار شد دیده هایم تار شد سینه ی من داغ از گلبوسه ی مسمار شد دیده هایم تار شد 🌴 ی_بنی_هاشم ضربه ای از ثانی و یک ضربه از دیوار خورد مادرم ای مادرم خواست برخیزد زجا سیلی دیگر بار خورد مادرم ای مادرم 🌴 با اذانت شهر یثرب بیقراری می کند ای اذان گوی نبی فاطمه یاد پدر افتاده زاری می کند ای اذان گوی نبی 🌴 الاحزان بعد از این قبر عمویم بیت الاحزان من است عرش گریان من است میزبان ناله های قلب سوزان من است عرش گریان من است 🌴 بس که لاله می چکد از جای جای پیکرت شد گلستان بسترت باغبان گشته این ایام کار همسرت شد گلستان بسترت 🌴 می شود خاموش از امشب ناله های یاربم جانم آمد بر لبم یا علی جان تو و جان حسین و زینبم جانم آمد بر لبم 🌴 ای مسیحای علی بار دگر اعجاز کن دیده بر من باز کن ای پرستویم بمان یا با علی پرواز کن دیده بر من باز کن 🌴 باغبان تنها شده گلخانه ی او سوخته قلب او افروخته دیده بر تکه لباس بر روی در دوخته قلب او افروخته 🌴 می دهم با فضه امشب شستشویت فاطمه وای از پهلوی تو بازویت دارد ورم، سرخ است رویت فاطمه وای از پهلوی تو 🌴 من امیرالمومنینم پهلوان خیبرم خورده سیلی همسرم جسم بی جان گلم را روی دوشم می برم خورده سیلی همسرم 🌴 خاک می ریزم به روی جسم چون نیلوفرت ای فدایت حیدرت لرزه افتاده به زانویم کنار پیکرت ای فدایت حیدرت 🌴 رفتی و تاریک شد بعد از تو این کاشانه ام ای صفای خانه ام چادرت بر سر نماید دختر دردانه ام ای صفای خانه ام 🌴🌴🌴🌴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(س) 🎧 گئجه یاری دفن اولان آی گلین ئولن ننه جمالی گل تک سولان آی گلین ئولن ننه آی ننه وای ننه وای جوان ئولن ننه سینه سی یاره لی باغری قان ئولن ننه   آنا شیرین سوزلره خسته زینبون فدا کبود اولان صورته خسته زینبون فدا او باغلان گوزلره خسته زینبون فدا بابامی یالقوز قویان آی گلین ئولن ننه حسن دیور کوچه ده ووردی دشمنون سنی سینوبدی قلبیم آنا آل قوجاقیوه منی حسین دیور وای ننه هی سراغلیور سنی حسینونیدی دیمادون آی گلین ئولن ننه گجه یار پیکرون حمل اولاندا آغلادوم مریضیدون آی ننه جان وئرنده آغلادوم بابام سنه غسل ایدوب آغلیاندا آغلادوم بابام یانوب آغلادی آی گلین ئولن ننه 🔘🔘🔘🔘🔘
۞﷽۞ درد دل حضرت زهرا(س) با زخمهایش نـصـف شبی دی بـیـر گـجـه ریحانـه ی رسـول یاتمشدی دِسگنیب یوخودان دوردی چوخ ملول جـسـمـیـنـده یـاره لر سـالـیـب از بـس اذیّـتـه محزون اولوب او دمده آچیـب دیل شکایـتـه ای یـاره لـر اذیـتـه چــوخ سـالـمـیـون مـنـی زهـرانین آز قـالـیـر چـیـخـا افـلاکـه شـیـونـی ایـنـجیـتمـیون تـرّحـم ائـدون چــوخ نـوالـیـم تـازه ئـولـوب پـیـغـمــبــر رحـمـت عـزا لـیـم بـو قـدر سالمیون مـنـی سـیـز چـوخ تلاطـمـه اولـمــون رضــا لـرزه دوشـــه قـلــب عـالــمــه بیراهـل دیـل تـاپـانـمـورام ئوز دردیمـی دئیـم یـا مـوقـع نـمـاز آتـام آدینـی بـیـرده سـسلـیـم درک ایـلـیـون بـو قـلبـیـده کـی سـوز آهـیـمـی تـار ائـتـمـیـون آمـانـدی بو نـیـمـه نـگـاهـیـمـی سـالدیـز قـاپیـم یانانـدان عجب اوت تفاقیمـه اوج مـصـیـبــت ایـتـدی گـذر نُـه رواقـیـمــه هـرنـه بـلا واریـدی گـلـیـب بـاشـیـمـه دوزدوم عـشق ولایت اوسـتـه حیاتیـمنـدن ال اوزدوم عـاشق اودور که جـانینی معشوقـه بـذل ائـده طـّی طـریـقــیـلــه یـولـونــی دوز گـرک گـیـده حمله ائـدیب غـرض قاپـیمـا اوچ یوز اشـقـیـا اولـدی مـنیـم گـوزومـده عـیـان محشـر کـبـرا عـنــوان بـیـعــت الــده گـلــوبـدیـلــه جــرأتــه اوت ووردولار سـتمـلـه اوگـون بـاب رحـمـتـه ناگـه یانیب قـاپیـم او زمـان اولـدی شعلـه ور الله بـولـورنـه چـکـدیــم او اثـنـاده مــن نَـلَــر خــصــم زبــون ائـتـمــدی بــو ظـلـمــه اِکـتـفـا قـویـدی قـاپی دالـیـنـدا مـنـی قـوم بـی حـیـا ثـانـی لگد ووروب او زمـان چـوخ فـشـاریـلـه پـهـلـولـریـم سینـب او حـادثـه ی نـاگـواریـلـن میـسمـار بـاتـیـب سـینـمـه سـیـنـم یـارالانـدی بـیـرغـنـچـه گلوم سـولدی نوا عـرشـه دایاندی ❇️التماس دعا 📝علی جعفری(عاجز تبریزی) ❣ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّڪَـــ الْفَــــرَجْ ❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمد و دست مرا زهرا گرفت تا که باشم چند روزی میهمان فاطمه در میان مصحفش نام مرا هم او نوشت روزی ام شد نوکری آستان فاطمه با همه روی سیاه آبرویم را خرید شد نصیبم موج عفو بی‌کران فاطمه •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
گریزشماره یک دعای توسل فراز مربوط به پیامبر(ص) آی کسانی که اومدید متوسل به اهل بیت (ع) شوید امروز باید هر چه حاجت دارید مـد نظر بیاورید و در خونه ی تک تک چهارده نور و چهارده معصوم (ع) را بزنید و گدایی کنید. چهارده تا خانه را باید سر بزنید و التماس کنید تا شاید دم در یکی از این خانه ها ی صاحب کرم دلتون بشکنه و حاجت هاتون رو بگیرید. اولین جایی که در دعای توسل باید سر بزنی در خانه ی رسول خداست ،در خانه ی پدر فاطمه (س) است ، در خانه ی کسی است که در مهربانی و علاقه ی به امتش خیلی حریصه، آی مردم ! امشب دلتون رو روانه ی مدینه ی پیغمبر (ع) کنید، برید تو صحن با صفای حرم نبوی ! خوشا به حال اونایی که مدینه رفتند ! خوشا به حال اونایی که تو صحن باصفای رسول خدا (ص) با پیامبر خدا (ص) نجوا کرده اند! آی اونایی که حرمش نرفتید، ان شاءالله قسمتتون میشه میرید می بینید که حرم رسول خدا (ص) خیلی صفا داره ، آدم تو حرم پیامبر (ع) احساس امنیت میکنه تو حرمش محبت و مهربانی و رئوفی پیامبر رو حس میکنه ، اما آی مردم بذارید یه چیزی بگم من میخوام بگم این احساس محبت وآرامش تا وقتیست که صورتت مقابل گنبد سبز و باصفای رسول خداست اما اگه برگردی و به پشت سرت نگاه کنی یک قبرستانی رو می بینی که با دیدنش غم بزرگی روی دلت میشینه ، یه قبرستانی رو می بینی که پر از غربته، قبرستانی رو با چشمانت می بینی که تعدادی کبوتر بالای چهار قبر خاکی و بدون بارگاه طواف میکنند. بخدا آدم دلش میگیره ! وقتی وارد حرم نبوی میشی خیلی دلت آرام میگیره احساس میکنی خانه ی پدرته ، مهر و محبت شدیدی از طرف رسول خدا (ص) وجودت رو میگیره اما وقتی از حرم رسول خدا (ص) به سمت قبرستان بقیع بیرون میایی و پا در کوچه ی بنی هاشم میذاری یک احساس دیگری در تو بوجود میاد میخوای بگم چه حسی میاد سراغت ؟ آی مادر دوستها ! آی غیرتمندها آدم وقتی وارد کوچه ی بنی هاشم میشه وقتی به آدم میگن اینجا کوچه ی بنی هاشمه حس کسی میاد سراغش که جلوی چشمش مادرشو سیلی زدند! حس کسی که جلوی چشمش مادرشو آتش زدند وجودش رو میگیره ! یا الله یا رسول الله ! آقا جان معذرت میخوام آی مردم ! بذارید همین اول دعای توسل تو کوچه ی بنی هاشم بمونیم و مثل کسی که مادرش جوان مرگ شده هی به سر و صورت بزنیم و برای دختر رسول خدا(ص) گریه کنیم و اشک بریزیم . یا رسول الله ! امشب تو رو قسم میدم به پهلوی شکسته ی دخترت حاجت این مردم رو برآورده کن ! ببین چجور دارن برای دخترت اشک میریزند ! یه دستی به دل غمدیده و گرفتار و حاجتمند این مردم فاطمه دوست بکش ! گریزشماره دو دعای توسل فرازمربوط به امیرالمؤمنین(ع) خـــدایـــا ! وقتی میخوام به امیرالمومنین (ع) متوسل بشم خیلی از امامم خجالت میکشم ، آخه وقتی میام در خونه ی علی (ع) می بینم بعد از فاطمه (س) خونه نشین شده ، دیگه کسی جواب سلام علی (ع) رو نمیده وقتی میام از علی (ع) حاجت بخوام و التماسش کنم می بینم مولایم سر در چاه کرده و با خدا درد و دل میکنه دق میکنم ، من بیچاره دیگه چجور روم بشه از علی (ع) خواسته ی شخصی داشته باشم ، گرفتاریهای خودم رو فراموش میکنم دلم برای علی (ع) میسوزه ، میام کنار امیرالمومنین (ع) با او هم ناله میشم و حاجت های علی (ع) رو از خدا میخوام. اما مردم ! دلها بسوزه آخه علی (ع) یک حاجت بیشتر نداره ، حاجت علی (ع) چیز زیادی نیست ، مثل من بیچاره این همه حاجت نداره ، آره بخدا علی (ع) فقط یک حاجت داره و اون هم اینه که خدایا دیگه مرگ علی رو برسان ! نه باورم نمیشه علی جان ! بخدا ما اومدیم دورت بگردیم ، بخدا ما مثل مردم کوفه نیستیم، جواب سلامتو میدیم آقا جان، بخدا ما مثل مردم کوفه زجرت نمیدیم بخدا ما همسرت رو آتش نمیزنیم ، ما امشب اومدیم با تو بیعت کنیم تو امام مایی تو مولا و سرور مایی .جان فاطمه سرت رو از چاه بیرون بیاور و از خدا طلب مرگ نکن ، خودم و فرزند و پدر و مادرم فدای نگاهت ! یـــا علـــی ! تو بمان ! تو در این دنیا باش ما حاضریم بجای تو بمیریم تو رو جان زهرا(س) امشب این حاجت ما رو برآورده کن و اونم اینه که دیگه از خدا طلب مرگ نکن بخدا از خجالت می میرم ! گریزشماره سه دعای توسل فراز مربوط به حضرت فاطمه ی زهرا (س) آی مردم ! اگه امشب میخواهید در خونه ی فاطمه (س) رو بزنید ، اگه میخواهید متوسل به همسر علی (ع) بشید ،اگه میخواهید فاطمه (س) در خانه رو باز کنه وما رو قبول کنه یه پیشنهادی به شما دارم ، اگه این پیشنهاد رو انجام بدید مطمئنم حتما" فاطمه (س) توسل شما رو رد نمیکنه و حاجات شما رو امشب بر آورده میکنه ، پیشنهاد من اینه بیایید همه جمع بشیم هر چه سریعتر خودمون رو به کوچه ی بنی هاشم برسونیم میدونی چرا ؟ آخه اگه دیر حرکت کنیم وقتی برسیم در خونه ی فاطمه (س) دگه خونه ی فاطمه (س) دری نخواهد داشت آخه هیزمی که پشت درخانه ی فاطمه
( سلام الله علیها ) سلام ای ذکر خاص حق ثنایت درود ای گفته احمد من فدایت تو فرقانی تو یاسینی تو طاها تو زهرائی تو زهرائی تو زهرا تو حبل محکم حبل المتینی امید رحمة للعالمینی تو بسم الله سماواتت کتابند تو خورشیدی و عالَم ماهتابند حیات عشق از خونِ حسینت بلندی ، خاک بوس زینبینت مکان، عبد ذلیلی در رهِ توست زمان ، مَرهونِ عمرِ کوته توست یه خانومی که شصت سالش باشه ، پنجاه سالش باشه ، وقتی ازدنیا بره میگن سنی نداشت ، اما مادرِ هجده ساله چی ؟ مادری که دختر پنج ساله داره ، دختر پنج ساله جاش روی زانوی مادره ، مادر موهاشو شانه میکنه ، مادرلباساشو عوض میکنه ، اما این شبا دیگه بی مادر میشه زینب ، این شبا دیگه ابی عبدالله یتیم میشه ، این شبا دیگه صفای خونه ی علی رخت بر می بنده ... مکان، عبد ذلیلی در رهِ توست زمان ، مَرهونِ عمرِ کوته توست کِرامت ، خشتی از قصر بلندت سخاوت تا قیامت مستمندت تا اون گدا گفت بی بی جان این پوست منو سیر نمیکنه ، این پوست خرج راهم نمیشه ، دست بُرد گردنبندش رو درآورد داد به سائل ، پیغمبر خدا (ص) آدرس داد ، گفت هر کی گداست برود درِ خونه ی فاطمه ، دخترم کسی رو دست خالی برنمیگردونه ، ... مرد سائل وقتی توو مسجد مدینه گفت آقا یا رسولَ الله ، برهنه ام ، گرسنه ام ، خرج راه ندارم ، حضرت فرمود من که چیزی همراهم ندارم ، بِلال ، پاشو این مرد رو ببر درِ خونه ی دخترم فاطمه ، ... روزیِ سالت رو باید از فاطمیه بگیری ، گدا اگه اسیر هم باشه ، بی بی ردش نمیکنه ... ۴ دی ماه ۱۴۰۱
( سلام الله علیها ) کِرامت ، خشتی از قصر بلندت سخاوت تا قیامت مُستمندت امامان آبرومندِ جلالت امیرِمؤمنان مَحوِ کلامت پیمبر (ص) عاشقِ راز و نیازت خدا فخریّه دارد بر نمازت تمام آفرینش ، پای بستت پیمبر (ص) خم شد و بوسید دستت ... اما اون دست دیگه این شبا بالا نمیآد ، اون دست دیگه نمیتونه زینبو بغل بگیره ، لذا گلایه زینب اینه ، مادر مادر مادر ... دگر به سينه و پهلو مرا نمي‌گيري ؟ مگر به سينه و پهلو چه ديدي ، اي مادر ؟ بگم بی بی جان مگه اون روز نبودی ، بینِ درو دیوار ، مادرت زمین خورد ... مگه اون روز ندیدی مادرت صدا میزد : فِضّه بیا بیا بیا .. صدای ناله ی او را زِ پشتِ در شنیدم من خدا داند که از زینب خجالت می کشیدم من یه نگاه میکردند می دیدند مادر روی زمین افتاده ، یه نگاه میکردند بابا بیاد کمک ؟ اما می دیدند بابارو دارند میکِشونند می برند ...کمک مادر برم ؟ یا کمک بابا کنم ؟ خیلی روز عجیبی بود ، بزار یک بیت از زبان امام حسن بخونم : سه نفر مادر مرا بر درِ خانه می‌زدند ( به خدا اگه فکرکنی مادرت حتی زمین بخوره ... ، چه حالی بهت دست میده ؟ ، تا چه برسه به اینکه ببینی کسی داره مادرت رو میزنه ... ؟ ) سه نفر مادر مرا بر درِ خانه می‌زدند خواهرانم نفَس نفَس چه غریبانه میزدند مُغیره میزد ، قُنفذ میزد ، اما یه کسی که تا حالا اسم نحسش رو کمتر شنیدی ، اون هم میزد ... او بدتر از همه میزد ... « خالدِ بنِ ولید » ، تاریخ نوشته ، یه تازیانه به سرِ حضرت زد ، ... دیگه مادرتون سردرد میکرد ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْس » دستمال به سرش می بست ، مادرمادر مادر ... نفسم حبس شد به دل ... اصلا یادش می افتی میخواهی داد بزنی ... تازیانه به سرِ مادر خورد ، لذا از اون روز دیگه سردرد میکرد ، سرش رو با دستمال می بست « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ ، باكِيَةَ الْعَيْن ... » نفسم حبس شد به دل اشک چشمم ستاره شد مادرم را که میزدند جگرم پاره پاره شد ... لذا به عبدالزهرا فرمود : عبدالزهرا چرا روضه مارو نمیخونی ؟ عرض کرد آقا من همش روضه شمارو میخونم ، حضرت فرمود : نه روضه مارو نمیخونی ، گفت آقا روضه شما کدومه که من نمیخونم ، فرمود : روضه ما اون روزی بود که مادرمون رو جلوی چشمِمون زدند ... در کودکی لرزاند به هم پیکرِ مارا ، پیکرِ مارا در پیشِ چشم ما زدند مادر مارا ، مادر مارا مدینه جلو چشم دختر ، مادر رو میزدند ، جلو چشم پسر، مادر رو میزدند ، ... توو مجلس یزید هم جلو چشم دختر ، یزید با چوب میزد به لب و دندانِ حسین ... هان اگه ناله داری ، این ناله ات رو حبس نکن ، چون خیلی سخت بود این صحنه ، اونقدر سخت بود ، زینب گریبان پاره کرد ، یه روایتی دیدم ، اگه حقشو ادا میکنی بگم ؟ نوشتند یزید آنقدر با چوب محکم میزد ، دندان های ثنایای ابی عبدالله شکست ... ؟؟؟ حسییین ... ۴ دی ماه ۱۴۰۱
3. در آغاز جوانی.mp3
2.74M
( سلام الله علیها ) در آغازِ جوانی شدی قامت کمانی زده بر پیکرِ تو فلک ، رنگِ خزانی بمیرم برایت که پژمردی تو در بینِ کوچه زمین خوردی در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین امان از تازیانه امان از دست سنگین کبودی شده قسمت رویت شکسته شد از کینه پهلویت : امان از داغ مادر امان از آهِ مضطر امان از کوچه ها و طناب و دستِ حیدر امان از هجوم عدویِ پست زده تازیانه به رویِ دست ( مرو مادر ، مرو مادر ..) تکرار ۴ دی ماه ۱۴۰۱
میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را سنگین – شب سوم فاطمیه دوم 1398 میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را در این دل شب میروی از خانه ام زهرا کجا اسماء بریز آب روان اما کمی آهسته تر از کینه ی دشمن شده زهرای من بشکسته پَر بر پیکر از گل نازک او مانده نشانه از تازیانه آخر گرفت از من فاطمه را دست زمانه با هر بهانه ... خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) ... بر روی دیوار از غمت ، سر میگذارد حیدرت ماندم که دستش میرسد بر زخم روی پیکرت بر صورت نیلیِ تو میگرید آن خیبر شکن خواهد شد او باخبر از کوچه و آن راز حسن بر صورتِ از سیلی کبودت دستش رسیده اشکش چکیده آن باغبان که گل را ندیده ، حالا که دیده رنگش پریده ... خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) ... من میبرم جسم تو را از آشیانه نیمه شب در زیر تابوتت علی جانش دگر آید به لب زینب ندارد طاقتی در زیر تابوت دیده ام چند قطره خون تازه ای می آید و خون شد دلم پهلو شکسته قامت خمیده آید به صحرا در بین اعداء بر روی نیزه رأس حسینش بر سر زند او با درد بازو ... جانم حسین جان ، جانم حسین جان .. 😭😭😭😭😭😭😭 سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
زمینه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها برام سپر شدی توو ازدحام کوچه بود که بی پسر شدی توو این سه ماهه یاس من شکسته تر شدی برام سپر شدی بی حالی، نمونده واسه ی حسن احوالی کم حرفی، نمونده بینمون به جز غم حرفی پر دردی، با گریه هات دل منو خون کردی یار جوون منی تو مهربون منی یه کم با من حرف بزن تو هم زبون منی فاطمه یا فاطمه ..... غمت غم منه نه وضع خونمون دیگه شبیه قبلنه کسی جلوی بچه مادرو نمی زنه غمت غم منه گریونی، می خوای بلند بشی ولی بی جونی محزونی، نمازتم نشسته هی می خونی دلخونی، ولی بگو بازم پیشم می مونی باغ و بهار علی صبر و قرار علی یه خورده طاقت بیار بمون کنار علی فاطمه یا فاطمه .......... شبای آخره برای بچه ها دلت حسابی پرپره دوباره ذکر روو لبت غریب مادره شبای آخره می سوزی، داری براش یه پیرُهن می دوزی بی تابی، توو فکر تشنگیشو ظرف آبی بی حالی، میون روضه های اون گودالی سه ماهه بی خواب شدی ببین چقدر آب شدی اسم حسین اومد و دوباره بی تاب شدی فاطمه یا فاطمه وحید محمدی ۱ آذر ۱۴۰۲
🕊﷽🕊 ✴️ ✴️ 4 💠بر چهره ی زیبای محمد صلوات 💠بر گنبد خضرای محمد صلوات 💠سرتابه قدم آینه او زهراست 💠تقدیه به زهرای محمد صلوات () [[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]] 💟یا زهرا.3 ✨بی تو کبوتر دلم ✨به سینه پر نمیزند ✨کسی به خانهٔ علی ✨حلقه به در نمیزند ✨فاطمه جان حسین تو ✨بی تو غذا نمیخورد ✨حسن ز دوریِ رُخت ✨خنده دگر نمیزند ✨کلثوم از فراق تو ✨آه ز سینه میکشد ✨حرف دگر به غیرتو ✨پیش پدر نمیزند ✨ای گُلِ نازنین من ✨همسر بی قرین من ✨زینب تو بدون تو ✨شانه به سر نمیزند ⬅️تو عالم 5نفرن جزو بکایین عالمند ( گریه کنای عالم 5نفرن..) 1⃣ اولین از اینها آدم ابوالبشره.. وقتی بخاطر ترک اولایی هبوط کرد گریه زیاد کرد.. خیلیا نوشتن 300 سال گریه کرد آدم.. 2⃣دومین از گریه کنای عالم.. حضرت یعقوب پیغمبره.. در فراق یوسف گریه زیاد کرد.. قرآن میگه «وابیضّت عیناه» چشماشو یعقوب از دست داد.. 3⃣سومین از گریه کنای عالم.. خود یوسفِ.. در چاه، در زندان، گریه زیاد میکرد. 4⃣چهارمین از گریه کنای عالم.. قربونش برم، قربون قبر بی شمع و چراغش برم.. امام سجاد علیه السلامه، 30 یا 35 سال بعد از واقعه کربلا.. آقام آب میدید گریه میکرد..آتش میدید گریه میکرد...گوسفند میدید دارن سر میبرند مینشست گریه میکرد..( میگفتن آقا چی شد..) میفرمود به ساعتی 18تن از عزیزانمو از دست دادم.. بچه کوچیک بغل مادر میدید گریه میکرد.. (آقا چی شد) میفرمود یاد علی اصغر افتادم یاد خانم رباب افتادم...چه کشید خانم رباب کربلا.. امان امان.. 🦋اما من امروز با پنجمین از گریه کنای عالم کار دارم.. من یه اشاره کنم خودت بگو کیه؟ 5⃣پنجمین از گریه کنای عالم یه مادر 18ساله است.. آخه مگه میشه آدم تو 18سالگی سر آمد گریه باشه.. ✴️یازهرا..یازهرا.. ⏺ آخ بمیرم الان بری مدینه غربت زهرا رو حس میکنی ✳️((امام صادق ع فرمود: رحمت خدا بر اون شیعه ای که برای مادر ما بلند بلند گریه کنه)) 🔶یا زهرا3 ☑️یه لحظه دلتو ببرم مدینه، برا غربت امیرالمومنین ع ناله بزن.. بخدا علی غریبه.. بخدا علی مظلومه.. بعد فاطمه دیگه مَحرم نداشت.. (خیلی سخته آدم درد داشته باشه اما همدم مَحرم نداشته باشه) بمیرم برا غربت امیرالمومنین ع.. سر در چاه میکرد، درد دل میکرد، ناله میزد.. 🔘الا ای چاه یارم را گرفتند 🔘گُلم، عشقم، بهارم را گرفتند 🔘میان کوچه ها با ضرب سیلی 🔘همه دار و ندارم را گرفتند 🔴امان امان.. یه لحظه رو یاد کنمُ ببینمت مدینه.. ⬅️ابن عباس میگه.. میگه بعدِ شهادت حضرت زهرا س.. علی هر شب می اومد کنار مزار زهرا س. گفت تو یکی از شبا با علی اومدم. امیرالمومنین کنار قبر زهرا س گریه کرد،، ناله کرد.. (دشتی) 🚩بخواب آرام ای ماه یگانه 🚩نخواهی خورد دیگر تازیانه 🚩بخواب آرام ای پهلو شکسته 🚩علی را بین سرِقبرت نشسته 🚩بخواب آرام ای نور دو عینم 🚩که من شبها پرستار حسینم ⬅️ابن عباس میگه اینقدر امیرالمومتین ع کنار قبر زهرا ناله کرد از حال رفت. خوابش برد. ♻️(اگه حاجت داری بسم الله..اگه مریض داری بسم الله..اگه جوون داری بسم الله..) ⬅️گفت یه مرتبه دیدم، علی سراسیمه بلند شد.. گفت ابن عباس پاشو بریم خونه.. ((گفتم آقا جان شما همیشه تا نیمه های دل شب کنار قبر زهرا می نشستید..)) (اگه درد نگفتنی داری بسم الله) ⏪میگه جریان رو از علی سوال کردم.. ⬆️گفت ابن عباس، همین که کنار قبر زهرا خوابم برد، خانمم فاطمه رو به خواب دیدم..که نگرانه.. صدا زد، علی جان.. علی جااان.. تو کنار قبر من خوابیدی، آخ حسینم از خواب بیدار شده، بهانهٔ مادر گرفته، زینبم رو بیچاره کرده.. علی پاشو برو خونه، حسینم داره گریه میکنه. ✴️ابن عباس میگه، میگه دیدم امیرالمومنین دوان دوان به سمت منزل حرکت کرد.. منم دنبال امیرامومنین.. میگه اومدم خونهٔ علی..چه. صحنه ای دیدم..دلم آتش گرفت.. میگه دیدم امیرالمومنین، حسنین رو نشونده رو زانوها. (آی دختر دارا) میگه یه مرتبه دیدم زینب سه چهارساله آمد.. با دستای کوچیکش اشک چشم بابا رو پاک میکنه آخ بیا مادر که خونه سرد سرده وای دل جمله یتیمان پُر زِ درده بمیرم برا دل امیرالمومنین.. چه کشید امیرالمومنین.. ناله میکرد..گریه میکرد.. گوشهٔ خانه نشستم چه کنم همسرم رفته زِ دستم چه کنم بودی چراغ خانه ام یا زهرا 2 تاریکُ شد کاشانه ام یا زهرا 2 ای نوگُلِ پژمرده ام یا زهرا 2 نزد تو من شرمنده ام یا زهرا 2 گوید حسین کو مادرم یا زهرا 2 کو مادر غم پرورم یا زهرا2 ✴️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)✴️ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🕊﷽🕊 ✴️ ✴️ 4 💠بر چهره ی زیبای محمد صلوات 💠بر گنبد خضرای محمد صلوات 💠سرتابه قدم آینه او زهراست 💠تقدیه به زهرای محمد صلوات () [[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]] 💟یا زهرا.3 ✨بی تو کبوتر دلم ✨به سینه پر نمیزند ✨کسی به خانهٔ علی ✨حلقه به در نمیزند ✨فاطمه جان حسین تو ✨بی تو غذا نمیخورد ✨حسن ز دوریِ رُخت ✨خنده دگر نمیزند ✨کلثوم از فراق تو ✨آه ز سینه میکشد ✨حرف دگر به غیرتو ✨پیش پدر نمیزند ✨ای گُلِ نازنین من ✨همسر بی قرین من ✨زینب تو بدون تو ✨شانه به سر نمیزند ⬅️تو عالم 5نفرن جزو بکایین عالمند ( گریه کنای عالم 5نفرن..) 1⃣ اولین از اینها آدم ابوالبشره.. وقتی بخاطر ترک اولایی هبوط کرد گریه زیاد کرد.. خیلیا نوشتن 300 سال گریه کرد آدم.. 2⃣دومین از گریه کنای عالم.. حضرت یعقوب پیغمبره.. در فراق یوسف گریه زیاد کرد.. قرآن میگه «وابیضّت عیناه» چشماشو یعقوب از دست داد.. 3⃣سومین از گریه کنای عالم.. خود یوسفِ.. در چاه، در زندان، گریه زیاد میکرد. 4⃣چهارمین از گریه کنای عالم.. قربونش برم، قربون قبر بی شمع و چراغش برم.. امام سجاد علیه السلامه، 30 یا 35 سال بعد از واقعه کربلا.. آقام آب میدید گریه میکرد..آتش میدید گریه میکرد...گوسفند میدید دارن سر میبرند مینشست گریه میکرد..( میگفتن آقا چی شد..) میفرمود به ساعتی 18تن از عزیزانمو از دست دادم.. بچه کوچیک بغل مادر میدید گریه میکرد.. (آقا چی شد) میفرمود یاد علی اصغر افتادم یاد خانم رباب افتادم...چه کشید خانم رباب کربلا.. امان امان.. 🦋اما من امروز با پنجمین از گریه کنای عالم کار دارم.. من یه اشاره کنم خودت بگو کیه؟ 5⃣پنجمین از گریه کنای عالم یه مادر 18ساله است.. آخه مگه میشه آدم تو 18سالگی سر آمد گریه باشه.. ✴️یازهرا..یازهرا.. ⏺ آخ بمیرم الان بری مدینه غربت زهرا رو حس میکنی ✳️((امام صادق ع فرمود: رحمت خدا بر اون شیعه ای که برای مادر ما بلند بلند گریه کنه)) 🔶یا زهرا3 ☑️یه لحظه دلتو ببرم مدینه، برا غربت امیرالمومنین ع ناله بزن.. بخدا علی غریبه.. بخدا علی مظلومه.. بعد فاطمه دیگه مَحرم نداشت.. (خیلی سخته آدم درد داشته باشه اما همدم مَحرم نداشته باشه) بمیرم برا غربت امیرالمومنین ع.. سر در چاه میکرد، درد دل میکرد، ناله میزد.. 🔘الا ای چاه یارم را گرفتند 🔘گُلم، عشقم، بهارم را گرفتند 🔘میان کوچه ها با ضرب سیلی 🔘همه دار و ندارم را گرفتند 🔴امان امان.. یه لحظه رو یاد کنمُ ببینمت مدینه.. ⬅️ابن عباس میگه.. میگه بعدِ شهادت حضرت زهرا س.. علی هر شب می اومد کنار مزار زهرا س. گفت تو یکی از شبا با علی اومدم. امیرالمومنین کنار قبر زهرا س گریه کرد،، ناله کرد.. (دشتی) 🚩بخواب آرام ای ماه یگانه 🚩نخواهی خورد دیگر تازیانه 🚩بخواب آرام ای پهلو شکسته 🚩علی را بین سرِقبرت نشسته 🚩بخواب آرام ای نور دو عینم 🚩که من شبها پرستار حسینم ⬅️ابن عباس میگه اینقدر امیرالمومتین ع کنار قبر زهرا ناله کرد از حال رفت. خوابش برد. ♻️(اگه حاجت داری بسم الله..اگه مریض داری بسم الله..اگه جوون داری بسم الله..) ⬅️گفت یه مرتبه دیدم، علی سراسیمه بلند شد.. گفت ابن عباس پاشو بریم خونه.. ((گفتم آقا جان شما همیشه تا نیمه های دل شب کنار قبر زهرا می نشستید..)) (اگه درد نگفتنی داری بسم الله) ⏪میگه جریان رو از علی سوال کردم.. ⬆️گفت ابن عباس، همین که کنار قبر زهرا خوابم برد، خانمم فاطمه رو به خواب دیدم..که نگرانه.. صدا زد، علی جان.. علی جااان.. تو کنار قبر من خوابیدی، آخ حسینم از خواب بیدار شده، بهانهٔ مادر گرفته، زینبم رو بیچاره کرده.. علی پاشو برو خونه، حسینم داره گریه میکنه. ✴️ابن عباس میگه، میگه دیدم امیرالمومنین دوان دوان به سمت منزل حرکت کرد.. منم دنبال امیرامومنین.. میگه اومدم خونهٔ علی..چه. صحنه ای دیدم..دلم آتش گرفت.. میگه دیدم امیرالمومنین، حسنین رو نشونده رو زانوها. (آی دختر دارا) میگه یه مرتبه دیدم زینب سه چهارساله آمد.. با دستای کوچیکش اشک چشم بابا رو پاک میکنه آخ بیا مادر که خونه سرد سرده وای دل جمله یتیمان پُر زِ درده بمیرم برا دل امیرالمومنین.. چه کشید امیرالمومنین.. ناله میکرد..گریه میکرد.. گوشهٔ خانه نشستم چه کنم همسرم رفته زِ دستم چه کنم بودی چراغ خانه ام یا زهرا 2 تاریکُ شد کاشانه ام یا زهرا 2 ای نوگُلِ پژمرده ام یا زهرا 2 نزد تو من شرمنده ام یا زهرا 2 گوید حسین کو مادرم یا زهرا 2 کو مادر غم پرورم یا زهرا2 ✴️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها ( صلوات ) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ (7) ✨بر چهره ی زیبای محمد صلوات           ✨بر گنبد خضرای محمد صلوات ✨سرتابه قدم آینه او زهراست                       ✨تقدیم به زهرای محمد صلوات (دعای فرج) السلام علیک یا فاطمةالزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا… ‏ ‏یَا وجیهةً … ‏ ‏▪️اشک از دیده خونبار بیفتد سخت است ‏▪️هرکجا بستر بیمار بیفتد سخت است ‏▪️اوج این واقعه را جان علی می داند ‏▪️خانم خانه که ازکاربیفتدسخت است ‏(خدا نکنه آدم مریضه داشته باشه، بخصوص مادر باشه) ‏▪️آنکه مادر شده این واقعه را میفهمد ‏▪️بعدِشش ماه اگربار بیفتدسخت است ‏▪️خواست تا شانه کند موی سرزینب را ‏▪️شانه ازدست گرفتاربیفتدسخت است ‏ 🔰دست توسلی به دامن بی بی دو عالم ، خانم فاطمه زهرا س ان شاالله بری مدینه…اونجا برا غربت زهرا ناله بزنی ان شاالله خانم فاطمه زهرا، شب اول قبر، فردای قیامت ، شفاعت منو شما رو بکنه… (یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا) آی حاجت دارا… ⏪صدا زد علی جان…شنیدم بلال وارد مدینه شده… (علی جان یه خواهش ازت دارم، میشه به بلال بگی یبار دیگه برا منه زهرا اذان بگه…باشه زهرا جان) مولا تو مدینه بلال رو طلبید… بلال اومد محضر امیرالمومنین ع…آقا جان امرتون چیه؟ (صدا زد بلال یادگار پیغمبر یه تقاضا ازت داره… زهرا س سفارش کرده اذان بگی…) صدا زد آقاجان یاامیرالمومنین ع شما میدونید بعد پیغمبر من دیگه به رو مأذنه نرفتم،عهد کردم دیگه اذان نگم. اماحالا که فرموده ی خانمم زهراست، من اذان میگم. ( برید به زهرا س بگید همین امروز اذان میگم) مولا اومد خونه… علی جان آیا بلال سفارش منو قبول کردیا نه؟ (زهرا جان بلال قبول کرد وعده کرده همین امروز اذان بگه) 🔅بی بی صدا زد فضه بسترمو ببر جلوی در اتاق، در اتاقو باز بذار تا من صدای اذان بلال روبشنوم. (اوج) آی حاجت دارا… آی جوون دارا… می‌خوام بپرسم چرا یه خانم ۱۸ ساله ،یه زن جوون خودش بسترشو نبرد. (میدونی چرا؟) آخ بمیرم چون زهرا پهلوش شکسته بود، سینه اش آزرده بود،مریضه بود. (فرود) امان امان۲ بلال وارد مسجد شد نگاهش به محراب مسجد افتاد، جای خالی پیغمبرو میبینه گریه می‌کنه… (با چشم گریون داره از مأذنه بالا میره، میخواد اذان بگه) آخ بلال ➖اذان بگو تا که دل شیدای من آروم بگیره ➖زهراداره از غربت و تنهاییه علی می میره ➖یادت میاد روزایی که بابام میگفت تومدینه ➖که دخترم عمر منه,نشه روزی بلا ببینه ➖ببین حالا حال و روز ما رو ➖خزون این باغ نو بهارو ➖آخ غریبی شیر ذوالفقارو2 (فرود)شروع کرد اذان گفتن « الله اکبر الله اکبر » صدای ناله ی زهرا بلند شد «الله اکبر الله اکبر» زینب دید شونه های مادر داره میلرزه… ‏ ‏ ‏امان امان از دل زینب ‏(مادر رو سجاده نماز داره صدای اذان رو میشنوه) ‏ ‏ یادش افتاد زمانی که بلال اذان می‌گفت زهرا برا بابا آب می آورد ،تا بابا وضو بگیره… ‏ ‏آی دختر دارا ‏… دختر خیلی باباییه… ‏ ‏خانما برا دخترا تون خیلی دعا کنید، برا بچه هاتون دعا کنید برا عاقبت بخیریشون دعا کنید. ‏( ‏بمیرم برا دختر پیغمبر، پیغمبر یه دختر بیشتر نداشت، چه کردند با یادگار پیغمبر چه بلاها که به سرش نیاوردن…) ⚜صدای اذان بلال بلند شد… «اشهد ان لااله‌الاالله» زینب دید گریه ی مادر شدید شد… (آخ بابا مؤذنت داره اذان میگه اما دخترت نمیتونه از جا بلند شه…) آی مریض دارا حالا وقتشه هر کجا صدای منو می‌شنوی ناله بزن بگو… یا زهرا س… ولی امان از اون لحظه ای که مؤذن صدا داد «اشهد ان محمد رسول الله» (اوج) یه مرتبه دیدن مادر با صورت به رو سجاده افتاد… آخ زینب صدا زد حسین جان حسن جان چرا معطلید …برید به بلال بگین دیگه اذان نگه، مادرم از دست رفت. (مردم فوج فوج می اومدن مسجد ، چه خبر شده ، مگه پیغمبر زنده شده بلال داره اذان میگه ، جای خالی پیغمبرو تو محراب می‌بینند دارن گریه میکنند) یه مرتبه دیدن حسنین سراسیمه وارد مسجد شدند، صدا زدن آخ بابا بابا بابا یا علی …به بلال بگین دیگه اذان نگه… (چرا) آخه مادرمون غش کرد… ( ‏بلال از مأذنه پایین اومد این اذان نیمه تمام ماند تو مدینه.) ⏪ ‏ناله داری یه لحظه دلتو ببرم کربلا، آی کربلائیا… ‏بگم بی بی جان میون خونه تو بستر، تو‌خونه خودتون خوابیده بودین، مؤذن رفت بالا مأذنه اذان گفت(با عزت نام باباتون برد خانم جان با احترام نام بابارو برد) شما بیاد پدر افتادی غش کردی ‏اما من بمیرم برا اون بچه هایی که چهل منزل …سر بریده بابارو بالای نی دیدن… ‏ای حسین…۳ ‏همه با هم حسین… 🔅با هرنفسی که میکشم در هرگاه 🔅از مولد خویش تادم قربان گاه 🔅با هر ضربان قلب خود میگویم 🔅القلبُ لَدَیک یا أباعَبدالله ❇️بابی انت‌و امی یا حسین ✳️جان عالم به فدای لب عطشان حسین صلوات حذف نشه لطفا⬇️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
الهی نَنَم نن اوزولدی الیم بو هجران غمینن نجه دینجلیم اورک دولدی یا رب یتیم اولدی زینب آخار گوز یاشیم توکر اشک حسرت دیر وا مصیبت حسین قارداشیم مدینه بو غمده سیه پوش اولور الهی وفا شمعی خاموش اولور نَنَم محسنیلن هم آغوش اولور باتوب ماه عصمت معین ولایت آخار گوز یاشیم ننه سیزلرین قلبی سوزان اولور اذان وقتی حالی پریشان اولور... r> ننم گلمسه بو اورک قان اولور قالیب جانمازی منه سوز وسازی آخور گوز یاشی حسین سسلینده دوراردی ننم باشی اوسته خیمه قوراردی ننم اُو رخساره بوسه وُراردی ننم دیردی گلوم یات آنووی آز آغلات آخار گوز یاشیم    شاعر استاد کلامي زنجانی بانوای حاج محمد عاملي
6.AmOli.mp3_85722.mp3
864.1K
متن شعر: الهی نَنَم نن اوزولدی الیم بو هجران غمینن نجه دینجلیم اورک دولدی یا رب یتیم اولدی زینب آخار گوز یاشیم توکر اشک حسرت دیر وا مصیبت حسین قارداشیم مدینه بو غمده سیه پوش اولور الهی وفا شمعی خاموش اولور نَنَم محسنیلن هم آغوش اولور باتوب ماه عصمت معین ولایت آخار گوز یاشیم ننه سیزلرین قلبی سوزان اولور اذان وقتی حالی پریشان اولور... r> ننم گلمسه بو اورک قان اولور قالیب جانمازی منه سوز وسازی آخور گوز یاشی حسین سسلینده دوراردی ننم باشی اوسته خیمه قوراردی ننم اُو رخساره بوسه وُراردی ننم دیردی گلوم یات آنووی آز آغلات آخار گوز یاشیم