eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
362 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5938399053929777689.mp3
3.02M
ا﷽ا ▪️شور پایانی/ زمینه حضرت زینب سلام الله علیها شعر و ملودی: حسین بیدگلی با نوای: مجتبی عبدالهی طاقت زینب،یه طاقت الهیه طاقت زینب، به خدا استثنائیه ۲ منی که فقط روضه هاتو می شنوم کم آوردم پای یکی دو بیت شعر محتشم کم آوردم خدایی آقا پیش زینبت توو غم کم آوردم (کم آوردم توی غمت بمیرم کاش توو ماتمت خودت آقا یه کاری کن بمونم زیر پرچمت) ۲ آقام آقام آقام حسین ۲ یادشه زینب،غارت پیراهنتو یادشه زینب،زخمای روی تنتو ۲ منی که فقط می خونم ز قتلگا کم آوردم می شنوم که میزدی تو دست و پا کم آوردم دیگه نخون،روضه خوت ،ترو خدا کم آوردم (کم آوردم توو روضه ها بمیرم کاش توو قتلگا نباشم لحظه ای حسین که دور باشم ز کربلا) ۲ آقام آقام آقام حسین۴ .
4_5850554122184429434.mp3
7.12M
🎼 📝تو اوج سختی و نا امیدی ها... کربلایی ٢۴ دی ماه ١۴٠٢ [بند اول] تو اوج سختی و نا امیدی ها دلم مانوس با ابوفاضل چه شانی داره امام حسین میگه به نَفسی اَنتَ یا ابوفاضل ای ماه عشیره ابلفضل چشمات بی نظیره ابلفضل دست های بریدت تو محشر دستام و میگیره ابلفضل اصالت داری، شهامت داری رو اسم خانم رقیه غیرت داری نگاه گیرات، به مولا رفته به شیر خیبر خیلی شباهت داری یا ابوفاضل .
4_5850554122184429435.mp3
10.16M
🎼 📝ای ماه مدینه ابالفضل ... کربلایی ٢۴ دی ماه ١۴٠٢ ای ماه مدینه ابلفضل اسمت دل نشین ابلفضل میکوبه رقیه همیشه سنگت رو به سینه ابلفضل قیامت کردی، شجاعت کردی تو از شان مخدرات حمایت کردی همه عالم تو، ید بَیزات تو با قبض ی ذوالفقار بیعت کردی .
Untitled 16 (2).mp3
5.54M
🎼 📝من رو به پرچم گفتم... ٣٠ مرداد ماه ١۴٠٢ [بنداول] من رو به پرچم گفتم این رو به عالم گفتم وقتی که توی صفین یرگشتی از تو میدون مولا به شونه ات زد گفت شیرت بگم کم گفتم نگاهت به زمینه، مردونگی اینه وقتی که جلوروت امیرالمومنینه این کوه ادب ارثیه ی مادرتون ام‌البنینه نقاشه عزل باید ترسیمت کنه هر کس دیدتت باید تعظیمت کنه اونقدر ماهرانه جنگیدی که میخواد مولا ذوالفقارش و تقدیمت کنه 🖤🖤 [بند دوم] قلبم به پات افتاده طاقت رو از کف داده وقتی که میجنگیدی مولا همیشه میگفت تو باحسینم یعنی ترکیب فوق العاده به زیر علم تو عالم در امونه وقتی که میگیری دشمن رو نشونه از زهره ی دشمن دیگه چیزی نمونه وقتی که رقیه خاتون میگه عمو عالم بوسه روی این بازو میزنه وقتی یاعلی میگی تو اوج نبرد دنیا دربرابرت زانو میزنه .
. سلام_الله_علیها ۱۱۸ ای برادر بیا به بالینم ز فراق تو خیلی غمگینم تو بیا تا که لحظه‌ی آخر لااقل روی ماه توبینم ای یارم ببین که من بیمارم ای یارم از دوری ات می‌بارم ای یارم بیا دمی دیدارم واویلا ای جانا چه بگویم چه صحنه ها دیدم بوسفم را جدا جدا دیدم دست خود روی سر نهادم من تا گلم را به زیر پا دیدم من دیدم وقت غروبِ گودال من دیدم توو قتلگاهش جنجال من دیدم باغ گلم شد پامال واویلا ای جانا چه بگویم دل مرا سوزاند پیش چشم تن تو برگرداند آنکه بر دخترت جسارت کرد آن که در کوچه ها مرا چرخاند بعدازتو شد کوچه گردی کارم از نیزه دیدی که در بازارم دیدی‌تو بر سر مِعجر ندارم واویلا ای جانا ✍ 👇
. ۱۲۰ ای هم نفسم، شد نفس آخر زینب ای کاش بیایی تو دم بستر زینب باشد نگه من هر دم به سوی تو ای کاش دوباره بوسم گلوی تو مظلوم حسینم مظلوم حسینم **** من دیدم ام آن صحنه که گوشی نشنیده دیدم به گل من ستم از خار رسیده بنگر که قد من از غصه خمیده دیدم کف گودال رگهای بریده مظلوم حسینم مظلوم حسینم **** ای یار، ز یادم نرود آنچه که دیدم یک روزه شدم پیر ز بس رنج کشیدم دیدم علی اکبر شد صد علی اکبر دیدم روی نیزه راس علی اصغر مظلوم حسینم مظلوم حسینم **** کی می‌رود از خاطر من طعنه و آزار بردند عروسان علی را سر بازار آنجاکه به‌حیدر دادن همه دشنام دیدی که مرا خصم زد در ملاءعام مظلوم حسینم مظلوم حسینم .👇
. ۱۲۱ ای یاورم ز دوری ات روزم شده شب به‌دیدن زینب بیا سالار زینب پیرُهنت داداش توو آغوشِ منه این پیرهن پاره آتیش به سینه می‌زنه ببین که جانِ من رسیده بر لبم هنوز به یاد پیکر به زیر مرکبم به نعلِ چند تا مرکب دیدم تن تو چسبید به پاره پاره های تنت سنان می‌خندید **** ز یاد من نمیره ای عزیز زهرا که سر تو دیدم توو طشت آه و واویلا ابن زیاد با چوب روی لبات می‌زد گاهی دیدم پیش چشام روی چشات می‌زد خبر داری که داشت سکینه جون می‌داد اون بی حیا داشت ضرب دستشو نشون می‌داد رباب همونجا چون گُل از دیدن تو پژمرد سر تورو تا برداشت از حرمله سیلی خورد ✍ 👇
. ۱۲۲ نگاه من به در مانده بیا ای نور عین من بیا که خیلی دلتنگم کجایی ای حسین من بیا یار تماشایی تو حالم را تماشا کن بیا با دیدنت ای یار گره از کار من وا کن ببین پیراهن پاره‌ت توی آغوشمه داداش صدای آب آبِ تو هنوز توو گوشمه داداش هنوزم جای کعب نی روو کتف و دوشمه داداش حسین من حسین من حسین من حسین من **** پس از یکسال ونیم ای‌گُل شبیه لاله دلخونم رسیده جون من برلب دیگه زنده نمی‌مونم نخواهد رفت از یادم که چی دیدم توی گودال لگد خوردی ولی ای‌کاش نمی‌شد پیکرت پامال خودم دیدم که توو گودال پیمبر روضتو می‌خوند خودم دیدم که شمر دون دل مادرمو سوزوند حرامی با نوک نیزه تن پاکتو برگردوند حسین من حسین من حسین من حسین من **** پس ازیکسال ونیم داداش که یا هجر تو سر کردم اگه بیای به بالینم بازم دور تو می‌گردم پس از یکسال ونیم دوری به سختی طاقت آوُردم خبر داری که تو رفتی از این و اون کتک خوردم خبر داری که مثل تو منم دیدم بسی آزار من و تو هر دو سنگ‌خوردیم تو درگودال ومن بازار ولی از سنگها بدتر نگاه هرزه‌ی انظار حسین من حسین من حسین من حسین من ✍ .👇
. از همان کودکی ام رنج و بلایا دیدم چه بگویم که به یکباره چه غمها دیدم طفل بودم که چو جوجه بدنم می لرزید بین آن کوچه عجب محشر کبرا دیدم می کشیدند علی را وسط کوچه به زور ریسمان سیهی بر سر بابا دیدم مادرم روی زمین و لگدی محکم خورد به روی خاک تن محسن زهرا دیدم سخت تر بوداز این کوچه،خدایا گودال بدنی را به سر نیزه ی اعدا دیدم وای از نحر گلویش چقدر طول کشید نرود از نظرم آنچه در آنجا دیدم من به یک روز شدم پیر و قدم گشت دوتا مرگ خود را دل شب در دل صحرا دیدم کاشکی طفل یتیمی پس از این گم نشود من خودم گم شدن لالهٔ طاها دیدم در پی طفل روانه شدم و یک تن گفت زیر مرکب بخدا له شدنش را دیدم نفس آخر زینب شده ای هم نفسم خوب شد آمدی و روی تو حالا دیدم ✍ ................. . سلام_الله_علیها از غم دوری ات ای یار به هم ریخته ام ای مرا دلبر و دلدار به هم ریخته ام کاش این لحظه ی آخر به کنارم آیی بی تو ای شمع شب تار به هم ریخته ام این به هم ریختنم گشت شروع از کوچه مادرم خورد به دیوار به هم ریخته ام بعد پرپر شدنت ای گل زهرا و علی(صلوات الله علیهما) آتش افتاد به گلزار به هم ریخته ام زخم پهلوت مرا یاد مدینه انداخت من از آن نیزه و مسمار به هم ریخته ام تو به گودال و سه ساله به خرابه،من هم از شلوغی سر بازار به هم ریخته ام بود برگرد نوامیس خدا نامحرم آه از دیده ی انظار به هم ریخته ام .
. در روضه ها کلیدِ اجابت گرفته ایم یک یاحسین(ع) گفته و حاجت گرفته ایم چلّه نشینِ چادر مشکیِ زینبیم(س) از این طریق، درس نجابت گرفته ایم از دست های حضرت عباس ِ(ع) با جنم مُهر و مدالِ شور و شجاعت گرفته ایم شد پاسبانِ خیمه علی اکبر(ع) و چه خوب؛ از سیره اش صلابت و غیرت گرفته ایم این اشک را برای دم ِ احتضارمان از حضرت رقیه(س) امانت گرفته ایم با إذن شیرخوارۂ لب تشنۂ رباب(س) در کشتی نجات سکونت گرفته ایم عاصی و دردمند و گرفتار آمدیم پیش از شفا، براتِ شفاعت گرفته ایم این مرگِ بی هدف نمی آید به کارمان ما از حسین(ع) قول شهادت گرفته ایم شاعر : : قدری از کـرببلا روضه بخوان دلتنگم تو خودت جای همه روضه و منبر داری 🏴 .
. بخون از زینب امشب با صوت رسا و صلی الله علی ملیکة النسا . به زینب دل بستن یعنی راه شرف سلام ای نور چشمان شاه نجف . جای میدون روی منبر تو شدی فاتح خیبر بی نظیره هیبت زینب بین واژه ها بگردی تا همیشه واژه صبر شده محو حضرت زینب . سلام عقیله ،کرمت باشه علی الدوام عقیله سجده کرده به مقام تو دو عالم بانو واجب الاحترام عقیله . زینب زینب زینب … بخون از زینب دنیا رو به هم بزن و صل الله علی شفیقة الحسن عقیله الگوی راه امام حسین عقیله دلدار ماه امام حسین کوه اقتدار و احساس یه تنه به جای عباس همه دیدن که سپه داره این یه سر نا نوشته است واژه حضرت زینب مترادف با علمداره سلام عقیله میگم از شجاعتت مدام عقیله دل ما حسینی ها الان دمشقه دوست دارم تا حرمت بیام عقیله زینب زینب زینب زینب ✍ ‌.👇
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه قرار هفتگی دارم که با تموم جون بهش پابندم شب روضه که میشه چشمامو روی هرچی جز حسین میبندم محتاج روضتن همه دنیا ای نور چشم حضرت زهرا ما تا ابد غلام و تو مولا صلی اللهُ علیک دستم دخیل دامنت ای شاه کربلا صلی اللهُ علیک راهم رو برنگردونی از راه کربلا صلی اللهُ علیک ، ای شاه کربلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مطمئن بودم همیشه ارباب که برام سنگ تموم میذاری خوش بحال اونکه دوسِت داره خوش بحال اونکه دوسش داری مجنون نشین کوی تو لیلا آقا رو برنگردونی از ما محتاجتیم همیشه و هر جا صلی اللهُ علیک فطرس بیا سلاممو تا کربلا ببر صلی اللهُ علیک دار و ندار نوکرته این چشای تَر صلی اللهُ علیک ، مارو حرم ببر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عاقبت بخیرم اون روزی که مورد قبول مادر باشم مادرم بهم سفارش کرده که غلام علی اکبر باشم چشمامه واسه گریه مهیا دستم دخیلت حضرت دریا اسمت رسیده تا به ثریا صلی اللهُ علیک شبهای جمعه فاطمه مهمان کربلا صلی اللهُ علیک زهرا به سر زنان وسط شیب قتلگاه صلی اللهُ علیک ، مظلوم حسین من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مداحی محمود کریمی در یاس ♦️مامان میگه وقتی میگم یاعلی آقا همیشه می شنوه صدامو ♦️تمام اسباب بازیام می دم به هرکی دوست داشته باشه آقامو 📎 سرا را بدوستان معرفی نمائید👇
🔻 قیامتِ عُلیاءمخدره در کوفه 🔻 🥀 از حذام بن ستیر اسدی روایت شده است که چون علی بن الحسین علیهما‌السلام را با زنان از کربلا آوردند، زنان اهل کوفه را دیدند زاری کنان و گریبان چاک، و مردان هم با آن‌ها می‌گریستند، زین‌العابدین علیه‌السلام بیمار بود و از بیماری ناتوان به آواز ضعیف آهسته گفت: اینان بر ما گریه می‌کنند، پس ما را چه کسی کشت؟! 🥀 آن گاه زینب دختر علی بن ابی‌طالب سوی مردم اشارت کرد که خاموش باشید، پس دَم‌ها فروبسته شد و زنگ و در از بانگ و نوا بایستاد. 🥀 حذام اسدی گفت: زنی پرده نشین ندیدم هرگز گویاتر از وی، گویی بر زبان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام سخن می‌راند، پس خدای را ستایش کرد و درود بر رسول او فرستاد و گفت: 🥀 ای مردم کوفه، ای گروه دغا و دغل و بی‌حمیت، اشکتان خشک نشود و ناله‌تان آرام نگیرد، مَثل شما مثل آن زن است که رشته خود را پس از محکم یافتن و ریستن باز تار تار می‌کرد و سوگندهاتان را دست آویز فساد کرده‌اید، چه دارید مگر لاف زدن و نازش و دشمنی و دروغ و مانند کنیزان چاپلوسی نمودن و چون دشمنان سخن‌چینی کردن یا چون سبزه بر پهن روییده‌اند و گچ روی قبر، که باطن ان اندوه است (ظاهر زیبا به آرایش و در باطن گندیده) برای خود بد توشه‌ای پیش فرستادید، که خدای را بر شما به خشم آورد و در عذاب جاودان ماندید، بسیار بگریید و اندک بخندید، که عار آن شما را گرفت و ننگ آن بر شما آمد، ننگی که هرگز از خویشتن نتوانید شست و چگونه از خود بشویید این ننگ را که فرزند خاتم انبیاء و معدن رسالت و سید جوانان اهل بهشت را کشتید آن که در جنگ سنگر شما و پناه حرب و دسته شما بود، و در صلح موجب آرامش دل شما و مرهم نه زخم شما و در سختی ها التجاهی شما بد و در محاربات مرجع شما او بود، بد است آنچه پیش فرستادید برای خویش و بد است آن بار گناهی که بر دوش خود گرفتید برای روز رستاخیز خود. نابودی باد شما را نابودی، و سرنگونی باد سرنگونی، کوشش شما به نومیدی انجامید و دست ها بریده شد و خشم پروردگار را برای خود خریدید و خواری و بیچارگی شما را حتم شد. 🥀 می‌دانید چه جگری از رسول‌خدا شکافتید و چه پیمانی شکستید و چه پرده‌گی او را از پرده بیرون کشیدید و چه حرمتی از وی بدریدید و چه خونی ریختید کاری شگفت آورید که نزدیک است از هول آن آسمان‌ها بترکند و زمین بشکافند و کوه ها بپاشند و از هم بریزند مصیبتی است دشوار و بزرگ و بد و کج و پیچیده و شوم که راه چاره در آن بسته در عظمت به پری زمین و آسمان است آیا شگفت آورید اگر آسمان خون ببارد، و لعذاب الاخرة اخزی و هم لا ینصرون پس تاخیر و مهلت شما را چیره نکند که خدای تعالی از شتاب و عجله منزه است و از فوت خونی نمی ترسد و او در کمین گاه ما و شما است آن گاه این اشعار از انشای خود فرمود که معنی این است: 🥀 چه خواهید گفت هنگامی که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم با شما گوید: این چه کاری است که کردید شما که آخرین امت هستید، به خانواده و فرزندان و عزیزان من بعضی اسیرند و بعضی آغشته به خون، پاداش من که نیکخواه شما بودم این نبود، که با خویشان من پس از من بدی کنید، من می ترسم عذابی بر شما نازل شود مانند آن عذاب که قوم ارم را هلاک کرد. 🥀 پس از آن ها روی بگردانید. 🥀 حذلم گفت: مردم را حیران دیدم و دستها به دندان می‌گزیدند پیرمردی در کنار من بود می‌گریست و ریشش از اشک تر شده بود و دست سوی آسمان برداشته می گفت پدر و مادرم فدای ایشان، سالخوردگان ایشان بهترین سالخوردگانند و خردسالان آن‌ها بهترین خردسالان و زنان ایشان بهترین زنان و نسل آن ها والاتر از همه و فضل آن ها بالاتر. 🥀 پس علی بن الحسین علیهماالسلام فرمود: ای عمه آرام باش، باقی ماندگان را باید از گذشتگان عبرت گیرند و تو به حمدالله ناخوانده، دانایی و نیاموخته، خردمند، آن‌گاه آن حضرت از مرکب فرود آمد و چادری زدند او زنان را فرود آورد و داخل چادر شد... 📕 دمع‌السجوم، فصل هفتم ▫️ ▫️ ▫️ سلام‌الله علیها
🩸امام سجاد علیه‌السلام بر بالین عمه‌جان خود زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به وقت احتضار ... در برخی از گزارش ها آمده است: امام سجاد علیه‌السلام را هم همراه زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها و چند تن دیگر از مخدّرات، به شام تبعید کردند و بعد از وفات حضرت زینب سلام‌اللّه‌علیها مجدداً به مدینه برگشتند‌. 🥀 ... زمانی که امام سجاد علیه‌السلام متوجه لحظات آخر حیات عمه‌جان خود، حضرت زینب سلام‌اللّه‌علیها شدند، شروع به گریه کردن نمودند که در این هنگام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به هوش آمدند، 📋 و رَاَتْ اَنَّ علیَ بنَ الحسینِ علیهماالسلام جالِساً عِندَ رَأسِها باکیاً حَزیناً ▪️دیدند که امام سجاد علیه‌السلام بالای سر او ،گریان و اندوهگین نشسته است. 🥀 پس جگرگوشه برادر را به آغوش گرفته و فرمودند: ای نور چشمان من! ای برادر زاده‌ام! عمرم به آخر رسیده است و به زودی نزد مادرم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و برادر شهیدم حسین علیه‌السلام خواهم رفت و اگر سخنی دارید که به آنها بگویم، بفرما تا به محضر آنها برسانم! 🥀 امام سجاد علیه‌السلام به آن حضرت فرمود: ای عمه‌جان! از کجا می‌دانید که دیگر لحظات آخر حیات شماست؟ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمودند: شب گذشته در خواب، مادرم زهرا سلام‌الله‌علیها را دیدم که مرا در آغوش گرفت و فرمود: دخترم! زندگی تو در این دیار غربت، قلب مرا سوزانده و گریه‌های زیاد تو بهشت را برای من بیت الاحزان ساخته و دیگر بر فراقت مرا صبری نیست. فردا با اهل خانه وداع کن که فردا در بهشت مهمان ما خواهی شد. فَلَمّا سَمِعَ الْامامُ مَقالَتَها بَکیٰ بُکاءً شَدیداً و قالَ یا عَمَّتي … تَرَکتِنا فی هذه الذِلَّة؟! ▪️امام علیه‌السلام چون سخنان حضرت را شنید، به شدت گریه کرد و گفت: ای‌عمه‌جان! ما را در این ذلّتی که از جانب دشمنان بر ما رسیده، تنها می‌گذارید…!؟ 📋 إذا حَضَرتِ الی حَضرَةِ جَدّی و جَدَّتی و اَبی، سَلِّم مِنِّی و خَبِّرهِم بما صَنَعوا بنا الاَعداء بعد قَتلِ اَبی المَظلوم ▪️ای عمه‌جان! اگر نزد جدّ ، جدّه و پدرم رفتید، سلام مرا به ایشان برسانیپ و بگویید که پس از کشتن پدر مظلومم، دشمنان با ما چه کردند! 📚بشارة الباکین (نسخه‌خطی)،ص۱۷۱ ✍ آه ای صبور قافله‌ی غم سفر بخیر راوی روضه های محرّم سفر بخیر خلوت نشین نیمه شب ندبه‌های اشک دلگیر بغض های دمادم سفر بخیر یکسال و نیم غربت و دلتنگی و فراق یکسال و نیم گریه‌ی نم نم سفر بخیر ای شاهد مراثی گودال قتلگاه ای وارث مصیبت اعظم سفر بخیر بغض غریب خاطره های کبودِ شام اَمّن یُجیبِ کوچه‌ی ماتم سفر بخیر روی کبود و نیلی و آشفته‌ی فراق موی سپید و خاکی و درهم سفر بخیر زلفی بخون نشسته سرِنیزه‌ها رهاست بانو به زیر سایه‌ی پرچم سفر بخیر
🩸عمه‌جان‌من زینب «سلام‌اللّه‌علیها» اینگونه بود ... | چرا زینب کبری «سلام‌اللّه‌علیها» در مسیر اسارت، نوافلش را «نشسته» می‌خواند ... طبق نقلی امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: 📋 إنَّ عَمَّتی زَیْنَب کانَتْ تُؤَدّی صَلَواتِها مِنْ قِیام الفَرائِضَ وَ النَّوافِلَ، عِنْدَ مَسیرِنا مِنَ الکُوفَةِ الَی الشّامِ، ▪️به درستی که عمّه‌ام حضرت زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها در راه كوفه تا شام، همه نمازهاى واجب و مستحبّ را مى‌خواندند 📋 وَ فی بَعْضِ المَنازِل تُصَلّی مِنْ جُلُوسٍ لِشِدَّةِ الجُوعِ وَ الضَّعْفِ مُنْذُ ثَلاثِ لَیالٍ؛ ▪️و در برخى منازل به خاطر شدّت گرسنگى و ضعف، سه شب نشسته نماز مى‌خواندند، 📋 لَانَّها کانَتْ تَقْسِمُ ما یُصیبُها مِنَ الطَّعامِ عَلَی الاطْفالِ، لِانَّ القَوْمَ کانُوا یَدْفَعُونَ لِکُلِّ واحِدٍ مِنّا رَغِیفاً واحِداً مِنَ الخُبْزِ فِی الیَوْمِ وَ اللَّیلَةِ. ▪️چون غذايشان را بين بچّه‌ها تقسيم مى‌كردند، به خاطر اين كه آن قوم، براى هر روز و شبى يك تكّه نان به هر نفر مى‌دادند. 📚معالی السبطین، ج۲:ص۲۲۱ 📚رياحين الشّريعة، ج۳، ص۶۲ ✍«بشکسته‌دلی» شکسته می‌خواند نماز در سلسله دست‌ْبسته می‌خواند نماز تا قامت دین خَم نشود روح نماز با قامت خَم نشسته می‌خواند نماز
🔴تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه ♦️در این روز، تحویل قبله شد از بیت المقدس به سوى کعبه معظمه و مردم در بین نماز، بودند که تحویل کردند، پس بعض نماز ایشان بجانب بیت المقدس بوده و بعضى به جانب مکه ."1" ♦️ رسول خدا صلى الله علیه وآله در مکه سیزده سال رو به بیت المقدس نماز میکرد لکن کعبه را مابین خود و بیت المقدس قرار میداد و چون به مدینه هجرت فرمود، هفده ماه رو به بیت المقدس نمازگذارد: یهودیان سرزنش کردند آن حضرت را و گفتند: تو تابع قبله مایى . ♦️آن جناب از این جهت مغموم بود و به آفاق آسمان نظر مى نمود و منتظر امر پروردگار بود در این باب . ♦️روز نیمه رجب در مسجد بنى سالم نماز ظهر میگذاشت و دو رکعت نماز گذاشته بود که جبرئیل نازل شد و بازوى مبارکش را گرفت و آن حضرت را به جانب کعبه گردانید و این آیه آورد: (قدنرى تقلب و جهک فى السماء )"2" ، و مردم که در جماعت حاضر بودند نیز تحویل کردند، پس دو رکعت از نمازشان به جانب بیت المقدس واقع شد و دو رکعت دیگر به جانب کعبه و به همین جهت این مسجد را ذى القبلتین نامیدند.
▪️شب‌ کودکان غزه اینگونه صبح می شود آیا انسان آزاده ای هست که ببیند و تکانی نخورد؟
ـــــــــــ اولموشام ایللّردی من٬عاشق صفای زینبه حاضرم جان بَذل ائدم واللّهی پای زینبه بو قرا پرچمده‌کی٬عشق اهلی یا زینب یازوب سلطنت تاجیندن اَفضلدور گدای زینبه من او مَستم جام زینبدن مِیِ ناب ایچمیشم گَلمیشم سَس قوشماقا٬ بیردا نوای زینبه ساتمشام‌سرمایهٔ‌دنیانی‌دلدار عشقینه رحموز اولسا ‌ویرمیون‌ داش‌آشنای ‌زینبه ✍ استاد سیفی اردبیلی ﷽🍁 ﷽🍁 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
ـــــــــــــ هراسِ حشری بوقدری بویوتمه ای زاهد که محشرین آتاسی روزگار زینبدی چکنده اوتدان امامی دیریتدی دینی خانم قیامته کیمی دین قرضدار زینبدی اسیر اولوب یاشا امّا عقیده سیز یاشاما همین عبارت سنگین شعار زینبدی مَلَک خموش ائلسه قلبوین اودین (شاهی) اجازه ویرمه بو اود یادگار زینبدی ✍✏️ استاد شاهی اردبیلی ﷽🍁 ﷽🍁 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
زبانحال جانسوز خانم زینب (س) با امام حسین(ع) در آخرین لحظات. منیم وفالی قارداشیم منیم صفالی قارداشیم منیم یارالی قارداشیم باشی بلالی قارداشیم آنام بتوله وئر خبر بو غم ده سینه داغلیا یُوخومدی بیرکسیم منیم، گلوب گوزومی باغلیا اگر گلنمسه آنام کسیلسه راه چاره سی هایاندا گور دوشوب حسین او قانلی گوشواره سی گَتور او گوشواره نی، نه که قولاغیمه سالام بو سون نفسده ایستورم نه نه مون عطرینی آلام ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ﷽🍁 ﷽🍁 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
13454.mp3
402.8K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 غریبمو توی زندونم رسیده به لب هام جونم از درد و غمام روز و شب خَلِّصنی یا رب میخونم چاهارده ساله که اسیرم اسیره غل و زنجیرم اینقده شکنجم دادن دیگه میدونم میمیرم دیگه خدایا نا ندارم جایی توی دنیا ندارم دل تنگم برا خونوادم ساحلمو دریا ندارم وای دلم ، میسوزه تمومه بدنم وای دلم ، کرده کارشو سم تو تنم مظلوممو موسی بن جعفرم من مظلوممو غریب مادرم من بند دوم: رسیده لحظه های آخر افتادم به روی بستر از شرارِ زهر میخونم کجایی مادر وای مادر خیلی خرابه حال و روزم نگامو به در میدوزم میگم رضا جانم بابا کجایی دارم میسوزم از بس که تو زندون زدنم درد میکنه کلِّ بدنم لِه شده همه استخونام هِی خون میاد از تو دهنم وای دلم ، خون میباره این چشمِ ترم وای دلم ، آه ای خدایا وای جیگرم مظلوممو موسی بن جعفرم من مظلوممو غریب مادرم من بند سوم: یه عمریه که چشام تره مگه میشه یادم بره تشنه لبیه جدّم رو غمی که تو غم ها سره یه سری به روی نیزه ها یه پیکری تو قتلگا جلوی چشم خواهرش ذره ذره شد ای خدا ندادن امون به پیرهَنِش باهر چی که بود میزدنش یکی با سنگ و یکی عصا یکی با نیزه تو دهنش وای دلم ، میده یاده جدم عذابم وای دلم ، میسوزمو خیلی بی تابم وای حسین ای غریب هر دو عالیمین : یاحسین(طاها تحقیقی) مجید مراد زاده مهدی منصوری
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 موسای طور غربتم و خسته و بی عصا مجروح عشق هستم و محکوم بی خطا افتاده ام به گوشه زندان بی کسی در حسرتم به دیدن یک بار آشنا زندانی بدون ملاقات عالمم کز اهل و از عشیر ه ی خود گشته ام جدا در قعر تیرگی نفسم بند آمده از دود شعله ی ستم و قحطی هوا گاهی که خواب می بردم فکر میکنم هستم چو یک کبوتر آزاد در فضا پر می کشم ز دام و در آفاق می پرم در دست باد هر طرفی می روم رها ناگه ولی به ضرب لگد می پرم ز خواب جا می کند به پیکر من جای ردّ پا زخم فلز به گردن من دائمی شده سرتا به پا شکسته تنم زیر چکمه ها در سجده بسکه پیکر من آب رفته است انگار روی خاک فتاده است یک عبا گیسوی من به پنجه ی دشمن گرفته خو مثل جنازه روی زمین می کشد مرا وقتی که خسته می شوم از لطمه های او می گریم از اسارت زنهای کربلا باران آتش و سر بر نیزه بود و سنگ آواز و رقص و هلهله شده پاسخ عزا شاعر:مجتبی صمدی.
13454.mp3
402.8K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 غریبمو توی زندونم رسیده به لب هام جونم از درد و غمام روز و شب خَلِّصنی یا رب میخونم چاهارده ساله که اسیرم اسیره غل و زنجیرم اینقده شکنجم دادن دیگه میدونم میمیرم دیگه خدایا نا ندارم جایی توی دنیا ندارم دل تنگم برا خونوادم ساحلمو دریا ندارم وای دلم ، میسوزه تمومه بدنم وای دلم ، کرده کارشو سم تو تنم مظلوممو موسی بن جعفرم من مظلوممو غریب مادرم من بند دوم: رسیده لحظه های آخر افتادم به روی بستر از شرارِ زهر میخونم کجایی مادر وای مادر خیلی خرابه حال و روزم نگامو به در میدوزم میگم رضا جانم بابا کجایی دارم میسوزم از بس که تو زندون زدنم درد میکنه کلِّ بدنم لِه شده همه استخونام هِی خون میاد از تو دهنم وای دلم ، خون میباره این چشمِ ترم وای دلم ، آه ای خدایا وای جیگرم مظلوممو موسی بن جعفرم من مظلوممو غریب مادرم من بند سوم: یه عمریه که چشام تره مگه میشه یادم بره تشنه لبیه جدّم رو غمی که تو غم ها سره یه سری به روی نیزه ها یه پیکری تو قتلگا جلوی چشم خواهرش ذره ذره شد ای خدا ندادن امون به پیرهَنِش باهر چی که بود میزدنش یکی با سنگ و یکی عصا یکی با نیزه تو دهنش وای دلم ، میده یاده جدم عذابم وای دلم ، میسوزمو خیلی بی تابم وای حسین ای غریب هر دو عالیمین : یاحسین(طاها تحقیقی) مجید مراد زاده مهدی منصوری
. نه پسری نه دختری، نه سایه بالا سری میون زندون بلا، می میرم از خون جگری روخاک سیاچال، سرم رو می زارم به جز کند و زنجیر ، انیسی ندارم اسیرم، بین این سیاهی     الهی، خلصنی الهی .............. همه تنم شده کبود، از دست نامرد یهود یکی نبود بهش بگه، آخه گناه من چی بود باتازیونه ای کاش، بزنه من رو بی حد ولی به مادر من ، نزنه حرفای بد ندارم، غیر ازتو پناهی        الهی، خلصنی الهی ............... خوب که ندید دختر من، رو تخته در پیکر من خوب که جلوی بچه هام، نرفت رو نیزه سر من کفن قیمتی شد، به جسم من اینجا ولی بی کفن موند، تن حسین زهرا برهنه، کسی ندیده شاهی        الهی، خلصنی الهی 👇