#کجه_دری_برار_عزیز_خواخر
#حضرت_زینب_دلگویه_مازنی
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
کجه دَری برار عزیز خواخر
چند ساعته ندارمه از ته خبر
چه بلایی بِیه بِموعه ته سر
کو تِه انگشت وانگشتر کو تِه سر
برار مگه چتی بَورینه ته سر
که از هم بپاته ته رگ حنجر
بمیرم غریبی دَکِتی برار
نا اکبر داشتی نا عباس علمدار
چیکار هاکردنه ته جان برارجان
ته دسِ چتی بَوریه ساربان
برارجان تره کی غارت هاکرده
ته کهنه پیرهن ره کی بَورده
ته فدا بَوم ای عزیز زهرا
تمام ته تن هسه زخم جِرا
حسین جان این روزگمون نَیّه مره
که تره بَوینم من پاره پاره
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
1721138782798_-2147483648_-210036.ogg
1.65M
#حضرت_زینب_دلگویه_مازنی
کجه دری برار عزیز خواخر
187.8K
شام غریبان
اولین شب بی حسینم
مضطرب در شور وشینم) ۲
حمله کردند به خیمه قوم اشرار
پس کجایید حسین وای علمدار
زینبم زینبم ام المصائب۲
__________________
می دوند جمله یتیمان
اشک ریزان در بیابان
ما کجا اینهمه ظلم وجسارت
زیور کودکان هم گشته غارت
زینبم....
___________________
آتش اندر خیمه افتاد
کودکی از ترس جان داد
آتش خیمه ها شمع شب ما
یا محمد(ع) شده ذکر لب ما
زینبم...
____________________
از سرما معجر افتاد
وای از این ظلم وبیداد
می کند دشمنت برما جسارت
می برند کوفه ما را در اسارت
زینبم...
شعر:اسماعیل تقوایی#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
159.7K
نوحه شام غریبان
شام غریبان حسین امشب است واویلا واویلا
جان همه اهل حرم برلب است واویلا واویلا
وازینبا وازینبا واویلا واویلا واویلا۲
__________________
به خیمه ها آتش کینه افتاد واویلا واویلا
زینب باز یاد مدینه افتاد وا یلا واویلا
وازینبا....
__________________
همه دوان بروی خار صحرا، واویلا واویلا
برلبشان فریاد واغریبا واویلا واویلا
وازینبا...
_____________________
معجر ز روی سرشان کشیدند، واویلا واویلا
ازبهر غارت پی شان دویدند واویلا واویلا
_____________________
زینب بیکس اینهمه جسارت واویلا واویلا
آتش زند بر دل او اسارت واویلا واویلا
وازینبا.....
شعر:اسماعیل تقوایی#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شب_یازدهم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم.
🔸الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی
🔸تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی
🔸ترا به حضرت زهرا، بیا ز غیبت کبری
🔸دگر بس است جدایی، خدا کند که بیایی
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
معلوم نیست وقتی میاد ما زنده باشیم یا نه...
تا نفس داریم صداش بزنیم...
یا صاحب الزمان...
🔸لطف حسین ما را تنها نمیگذارد
🔸گر خلق وا گذارد او وا نمیگذارد
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
-
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه امام سجاد(ع)
#گریز حضرت رقیه(س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا اَبَا الْحَسَنِ، یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ، یَا ابْنَ رَسُولِ، اللّٰهِ یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
امام سجاد رو چهل منزل رو شتر برهنه، غل و زنجير به گردنش بستن، اومدن مردم دور و برشون هلهله ميكردن، ميگفتن: اينا خارجي هستن، زخم و زبانشون ميزدند...
بميرم برات آقا زين العابدين، بخدا قبرت غريبه، چقدر شما مصيبت ديدي، چقدر زجر كشيدي، ولي صبر كردي به خاطر خدا، همه رو به جان خريدي...*
♦️من نگویم ظلم برمن کم کنید
♦️بلکه زنجیرِ مرا محکم کنید
♦️هر چه می خواهید ظلم افزون کنید
♦️هرچه می خواهید دلم را خون کنید
♦️گاه دامنِ خون به رُخ رنگم زنید
♦️دسته دسته بر بدن سنگم زنید
♦️اين من و اين كعب ني، اين پيكرم
♦️اين من و فرقِ پر از خاكسترم
♦️ظلم از اينها بيشتر بر من كنيد
♦️لیک دستِ عمّه ام را واکنید
♦️عمّه ام چون مادرم زهرا شده
♦️پشتش از بار مصیبت تا شده
⬅️اونايي كه رفتيد مدينه، حتما ديديد قبر امام سجاد تو بقيع با خاك يكسانه... امام باقر ميگه: وقتي بابام رو غسل ميدادم، وقتي پيرهنش رو از تنش در آوُردم ديدم هنوز جايِ زنجير بر بدنِ بابام مونده، دلها بسوزه براي امام سجاد هر وقت بچه كوچيك ميديد گريه مي كرد، هر وقت نگاهش به آب مي افتاد گريه مي كرد..
*سهل ساعدي ميگه: به امام سجاد گفتم: آقاجان! من يكي از دوستان شما هستم، آيا امري داريد؟ فرمود: سهل! خدا رحمت كنه بابا ي تو رو، يه قدري پول داري به اين نيزه دارا بدي، اين نيزهارو از جلوي زنها دور كنن، كمتر نامحرم ها به اين زنها نگاه كنن... ميگه: پول دادم به نيزه دارها، سرها رو دور كردن، گفتم: آقاجان! اَمرِ ديگه اي داريد؟ فرمود: قدري پارچه برام تهيه كن، سهل ميگه: يه قدري از عمامه ي خودم پارچه اي بريدم به آقا دادم، آقا گردنشون رو كج كردن، فرمود: اين زنجير رو بلند كن پارچه رو زير زنجير بگذار، اين زنجير رو بلند كردم همچين كه نگاه كردم ديدم خونِ تازه از زيرِ زنجير جاري شد...
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببردگریزی هم داشته باشیم به روضه حضرت رقیه(س) بهره امواتمان باشه
حالا دلها روانه کنید خرابه شام اگر با
ابی عبدالله کار داری امشب.
آقا رو به نازدانه اش قسم بده.
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری،
اگه کربلا میخواهی.
بگو حسین جان.
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم.
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن..
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا.😭
چه بلایی سرت آوردن...بابا.
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..😭.
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده..
اما میخام بگم.
بابای خوبم...😭
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن.
اما به منم تازیانه زدن
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
AUD-20220823-WA0015.mp3
2.88M
◾نوحه امام سجاد(ع)◾
تن تبدارِتو وُکربِبلا،(وای از شام بلا)۲
جگرت خون شده ای جان حسین ازرهِ کین
چه مصیبت که تودیده ای زِاین قومِ لعین
مگه تونبوده ای میوه ی قلبِ شاهِ دین
غُل و زنجیرِ جفا-سرها به نیزه ها
تن تبدارِتو وُکربُبلا،(وای از شام بلا)۲
همه ی واقعه دیدی ودلت شدبی تاب
جای تو وُعمه ات نبوده در بزمِ شراب
شدجسارت به تو وُ اهل وعیالِ ارباب
سر وُ آن طشت طلا - خیزران بر لبها
تن تبدارتو وُکربُبلا،(وای از شام بلا)۲
دم دروازه ی ساعات و همه نامحرم
چشم آن حرامی بر ناموسِ یزدانِ کَرَم
گفتی ازآنچه که ترسیدم آمدم به سرم
سنگِ روی بام ها-طعنه وُ دشنام ها
تن تبدارتو وُکربِبلا،(وای از شام بلا)۲
بده درراه خدا برمنِ مسکین وگدا
اربعین پای پیاده سفر کربِبلا
قدمی بهر فرج وُ قدمی بهرِ شفا
گُلِ پاکِ زهرا - زینت و روحِ دعا
تن تبدارتو وُ کربُبلا،(وای از شام بلا)۲
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
298.6K
نوحه امام سجاد علیه السلام
#اسارت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🏴🏴🌷🌷🍎🍎🏴🏴
شامیان دف نزنید، پیش ما صف نزنید
دور رأس شهدا این قَدَر کف نزنید
روز ما را دگر از زخم زبان، شب نکنید
خنده بر اشک من و گریه زینب نکنید
آه از کرب و بلا، وای از شام بلا
عوض ذکر سلام، ندهیدم دشنام
کس به مهمان نزند سنگ کین از لب بام
نسب و نام و مقامم همگی می دانید
به چه تقصیر و گنه خارجیم می خوانید
آه از کرب و بلا، وای از شام بلا
من نبی را ثمرم، من علی را پسرم
خار و خاشاک ز بام، کس نریزد به سرم
این قدر دخت علی را به کنارم نزنید
تازیانه به تن خواهر زارم نزنید
😭😭😭😭
آه از کرب و بلا، وای از شام بلا
کربلا داغ پدر، عطش و اشک بصر
شام غم زخم زبان، آتشم زد به جگر
عمه ام با بدن خسته دعایم می کرد
سر بابا سر نی، گریه برایم می کرد
آه از کرب و بلا، وای از شام بلا
منم و سلسله ام، میر این قافله ام
پیش رو رأس حسین، همه سو هلهله ام
زخم تن، زخم زبان، قسمت و تقدیر من است
مونس و همدم من، حلقه زنجیر من است
آه از کرب و بلا، وای از شام بلا
هرکجا دیدم آب، جگرم گشت کباب
کردم از سوز درون، گریه بر طفل رباب
شعله های عطشش را به دل احساس کنم
یاد بی آبی و بی دستی عباس کنم
آه از کرب و بلا، وای از شام بلا
اجرا: مداح اهل بیت ع
#حاج_احمدمتولی_طاهر🎤
🏴🏴🌷🌷🍎🍎🏴🏴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸ای حرمت خانۀ معمور دل
🔸ای شجر عشق تو در طور دل
🔸نجل علی درّ یتیم حسن
🔸باب همه خلق زمین و زمن
امشب بریم در خانه ابن الکریم...
میوه دل امام حسن...
🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی
🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی
امشب صاحب عزا...
خود امام حسنه...
آقای کریم ماست...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم... مریض دارم...
امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر...
امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده...
مگه ميشه...
برا میوه دلش اشک بریزی...
برا قاسمش اشک بریزی...
آقا دست خالی برت گردونه...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
شاید 13 سال بیشتر نداره...
اومد کنار ابی عبدالله...
صدا زد:
🔸من هوای جبهه دارم ای عمو
🔸غصه های خیمه دارم ای عمو
شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین...
عرضه داشت آقا...
یه سوال دارم...
آیا منم فردا شهید میشم یا نه...
آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه...
🔸این دلم احساس غمگینی کند
🔸غربتت درسینه سنگینی کند
عزیز دل برادرم...قاسمم...
مرگ رو چطور میبینی...
صدا زد:
احلی من العسل...
آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره...
فرمود عزیز دلم...
فردا تو رو به بلای عظیم میکشند...
الله اکبر...
امان از بلای عظیم...
روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله...
صدا زد عموجانم حسینم...
الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا...
دیگه طاقت ندارم...
ابی عبدالله چکار کنه...
صدا زد قاسمم...
عزیز برادرم...
چطوری اجازه بدم...
آخه تو یادگار حسنمی...
تو امانت برادرمی...
اصرار کرد...
هر طوری بود...
اجازه گرفت...
رفت به سمت میدان...
راوی میگه:
وَخَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَر
یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه...
تا وارد میدان شد...
شروع کرد به رجز خوندن...
چنان با شجاعت رجز میخونه...
همه لشکر دشمن متحیر موندن...
این آقازاده کیه...
آی نانجیبها...
اگه منو نمیشناسید بدانید...
أَنَا ابْنُ الْحَسَنِ سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى
من فرزند قهرمان جنگ جملم...
من فرزند حسن بن علیم...
🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان
🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان
جنگ نمایانی کرد...
خیلی ها رو به درک واصل کرد...
کسی حریف این آقازاده نميشه...
چه کار کردند...
دور تا دورش رو گرفتند...
اول سنگبارانش کردند...
یه ظالمی صدا زد...
بخدا بهش حمله میکنم...
داغش رو به دل مادرش میگزارم...
یا صاحب الزمان...
تا این نانجیب رسید...
ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيف
ِ
آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد...
فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ
قاسم با صورت به زمین افتاد...
همینجا بود صدای ناله اش بلند شد...
يا عَمّاه
عموجان حسین به دادم برس...
🔸افتادم از پشت فرس
🔸عمو به فریادم برس
ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند...
بگم یا نه...
نگاه کرد...
دید یه قاسمش زیر سم اسبها...
هی صدا میزنه عموجان حسین...
ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد...
نشست کنار یتیم برادر...
دید شمشیر به سرش زدند...
بدنش رو قطعه قطعه کردند...
سنگبارانش کردند...
داره نفسهای آخرش رو میکشه...
هی پاهاش رو زمین میکشه...
چه کار کنه حسین...
همه دیدند...
وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ،
قاسم رو به سینه چسباند...
وای عزیز برادرم قاسم...
یادگار حسنم قاسم...
🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم
🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم
🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد
🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم
🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو
🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
(صلی الله عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شام_غریبان
او میدوید و من میدویدم
او سوی خیمه من سوی دختر
او میرسید و من میرسیدم
او دارد آتش من دست بر سر
او میکشید و من میکشیدم
او موی طفلان من آه یکسر
او شعله مارا من دستِ دختر
او گوشواره من وای مادر
او میکشانَد طفلِ تو بر خار
من میکشاندم خود را مکرر
او مینشانَد سر را به نیزه
من مینشاندم بوسه به حنجر
او میزند باز من میزدم باز
او خیزران را من دادِ دیگر
او حرفِ غارت من آه عباس
او خنده بر ما من وای معجر
او مانده آنجا من ماندم اینجا
او با لباست من بی برادر
او رفت آخر من رفتم آخر
او پشت خیمه من سمت پیکر
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
در هول آتش سمت رُباب است
بر روی نیزه چشمان اصغر
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۶)
#یاشبیر