یارقیه مددی
چنان از غم دوری افسرده بودم
که از داغِ تو سخت پژمرده بودم
سپر گر نمیکرد عمه خودش را
همان عصر روز دهم مُرده بودم
فقط خون دل بود و اشک دو دیده
غذایی اگر هم که من خورده بودم
گرسنه نخفتم شبی در اسارت
که هر شب پدرجان، کتک خورده بودم
حسابش ز دستم برون گشته آخر
که من اینقدَر زخم نشمرده بودم
حلالم کن امشب اگر شکوه کردم
دلم تنگِ تو بود، آزرده بودم
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
نوشتم روی قلبم، آه عمه
ببین حالم شده جانکاه عمه
کف پایم پر از خار مغیلان
زِ بس که رفته ام من راه عمه
من از کرببلا تا شام دیدم
یک عده مردم گمراه عمه
همه بر ما جفا کردند بی حد
همه بودند چون بدخواه عمه
قَدَم خم گشته و رویم كبود است
منی که بوده ام چون ماه عمه
یک حسی در دلم دائم بگوید
شده عمرم دگر کوتاه عمه
شبیه من قد سرو تو خم شد
مرا چون بوده ای همراه عمه
بگو از خاطرات کربلایت
بگو از پیکر آن شاه عمه
بگو با من، بدانم چی گذشته
در آن گودی قتلگاه عمه
شِمُردی زخم های او، وَ گفتی..
..هزار و نهصد و پنجاه!، عمه
می آید عاقبت بابایم از راه
خودش گفته به من، والله عمه
می آید، می بَرد من را زِ ویران
تو می مانی و سوز و آه عمه
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_صفر
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است
🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است
قربونت برم آقای کریم...
عزیز زهرا...
یا حسن...
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
میدونی چرا امام حسن حرم نداره...
این تعبیر منه...
آخه مادرش زهرا حرم نداره...
ای...غریب حسن...
ای...غریب حسن...
((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه...
بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...))
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است
🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
آی اونی که گفتی مریض دارم...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم...
خدا ميدونه...
سفره امام حسن با بقیه فرق داره...
کسی رو بی جواب بر نمیگردونه...
امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته...
آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید...
اگه برات کربلا هم میخواهی...
از امام حسن بگیر...
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دلت آماده شد... بسم الله...
🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
تا به آقا زهر دادند...
صدای ناله اش بلند شد...
فرمود...
بگید برادرم حسین بیاد...
ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر...
یک نگاه کرد...
دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده...
صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده...
طاقت نیاورد...
عرضه داشت...
آخ برادر خوبم... حسنم...
چه بلایی سرت آوردند داداش...
همین جا بود...
اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد...
یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد...
دید حسینش داره گریه میکنه...
صدا زد...
حسینم... برادرم...
گریه نکن حسین جان...
(یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا)
حسین جان... برادرم...
هر کس برا من گریه میکنه...
تو ديگه برا من گریه نکن حسین...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین...
تو ديگه برای من گریه نکن حسین...
((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه))
آخ آقا جان امام حسن...
چشمان مبارک رو باز کردی...
دیدی برادرت حسین...
بالا سرت نشسته...
داره گریه میکنه...
اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد...
دید شمر با خنجر برهنه...
آقا جانم امام حسن...
لحظات آخر فرمودید
بگید خواهرم زینب بیاد...
اما کربلا...
ابی عبدالله صدا زد...
زینبم... خواهرم برگرد...
خواهرم برگرد نبینی...
🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن آه آتشینم.
#روضه_امام_حسن
#گریز_دوم
تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند...
سریع خودش رو به بردار رسوند...
نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه...
سر حسنش رو در آغوش گرفت...
روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد...
عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله...
چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند...
آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا...
وقتی صدای ابالفضل بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین برادرت رو دریاب...
فقط همین رو بگم...
ابی عبدالله یه نگاه کرد...
دید فرق عباسش شکافته...
دستهاش رو قطع کردند...
تیر به چشمش زدند...
صداش به ناله بلند شد...
الان انکسر ظهری
کمرم رو شکستند...
بی برادرم کردند...
🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد
🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
🔸منو تنها نگذار ای علمدارم
.
#روضه_بیست_و_هشتم_صفر
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#روضه_حضرت_زهرا
🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
یابن الحسن...
آقا جانم...
🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید
امام زمان...
آقاجانم...
امسال هم یه محرم و صفر دیگه رسید و...
عزاخانه های جد غریبت حسین برپا شد...
اما... بازم شما نیومدید...
آقای من .. مولای من...
🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید
چرا آقای ما نمیاد...
چرا امام زمان ما نمیاد...
🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما
امشب میخواهیم خدا رو به مادرت زهرا قسم بدیم آقا...
یوسف گم شده ی فاطمه...
🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما
🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید
امشب میخواهیم روضه ی مادر پهلو شکسته ات رو بخونیم...آقا...
هرکجای عالم هستی یه سرم بیا به مجلس ما...
پسر فاطمه....
🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید
هرکجای این مجلس نشستی...
اگه با امام زمانت کار داری صداش بزن...
همه با هم ...
یا صاحب الزمان...
🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد
امشب متوسل بشیم به مادر پهلو شکسته...
از همین جا دل ها رو روانه کنیم مدینه...
🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد
یا صاحب الزمان...
آقا جانم ... به مادرتون زهرای مرضیه قسم...
دیگه ما رو امشب دست خالی از این مجلس بر نگردون آقا...
اولین دعای ما فرج شماست آقا جانم...
🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید
🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد
ابن عباس میگه...
دیدم پیغمبر خدا نگرانن...
عرضه داشتم یا رسول الله...
چی شده آقا...
چرا انقده نگرانید...
حالتون منقلبه...
فرمود ابن عباس...
میبینم بعد از خودم...
امتم به زهرام ظلم میکنن ...
صدای ناله دخترم بلنده ...
هی میگه یا ابتاه...
کسی به داد زهرای من نمیرسه...
عرضه بداریم یا رسول الله ...
نبودی ببینی با دخترت زهرا چه کردن...
پشت درب خانه...
تا پهلوش رو شکستند...
صدا زد یا ابتاه یا رسول الله...
بابا ببین با من چطوری رفتار میکنند...
هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ
َ
صدا زد...
یا فضه خذینی...
فضه محسنم رو کشتن...
ای وای...
همینو گفت بی بی روی زمین افتاد...
حالا فضه میگه...
من اومدم بالای سر زهرای مرضیه...
تا خانم چشماشون رو باز کردن صدا زدن...
فضه به من بگو علی رو کجا بردن...
فضه میگه...
زهرا نگفت صورتم...
نگفت پهلوم...
نگفت بازوم....
فقط صدا زد فضه ...
علی رو کجا بردن....
خانوم جان علی رو دارن سمت مسجد میبرن...
چادر عربی رو به سر کرد...
حالا میخام تصور کنی...
دختر پیغمبر تو کوچه های مدینه...
یه دست به کمر گرفته...
یه دست به دیوار...
هی صدا میزنه...
کجا میبرید مولام رو
🔸دنبال حیدر میدوید
🔸از پهلویش خون میچکید
اومد کنار امیرالمومنین...
دید ریسمان گردن آقا انداختن...
خدا ...
دستای علی رو بستن ...
دارن کشون کشون میبرن...
صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید...
دومی نامرد اشاره کرد ...
قنفذ چرا آروم نشستی...
بزنید زهرا رو...😭
خدا... زبان لال بشه...
یه نفر با تازیانه میزد...
یه نفر با غلاف شمشیر...
یه نفر با لگد میزد...
انقدر مادرتون رو زدن...
دستهاش رها شد...
🔸مردنم بهتر که ببینم بند بر دست علی
🔸دست من را بشکنید و دست علی را وا کنید
روضه من تمام...
فقط همینو بگم...
اگه تو مدینه مادرمون زهرا رو نمیزدن...
کسی جرات نمیکرد کربلا...
زینب کبری رو با تازیانه بزنه...
دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بابا بی تاب شده...
هی صدا میزنه...
بابا بلند شو ببین دارن عمه جانم زینب رو میزنن...
🔸نزنيدم كه در اين دشت مرا كاري هست
🔸گل اگر نيست ولي صفحه ي گلزاري هست
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خشم امیرالمومنین علیه السلام از #مردان_بی_غیرت
عصر خلافت امیر مؤمنان علی(ع) بود، به آن حضرت گزارش رسید که در مسیر راه ها بعضی از مردان و زنان رعایت حریم عفت را نمی کنند، بسیار ناراحت شد. مردم کوفه را جمع کرد، در ضمن سخنرانی به آنها فرمود: «نبّئت انّ نسائکم یدافعن الرّجال فی الطّریق، اما تستحیون؟
لعن اللّه من لایغار؛
به من خبر رسیده که زنان شما در مسیر راه ها به مردان تنه می زنند، آیا حیاء نمی کنید، خداوند لعنت کند کسی را که غیرت نمی ورزد.»
وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۷۴
💎فضایل مولایمان را به همه بگوییم
👈کپی آزاد
#کلامامیرنهجالبلاغه. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
2⃣در هر دو مجلس، به لب و دندان #امام_حسین_علیه_السلام جسارت شد!👇
🔰در کوفه :
عبیدالله بن زیاد در مجلس خود دستور داد، سر مبارک امام حسین(علیه السلام) را به حضورش بیاورند.
👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد :
«فَوُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ جَعَلَ يَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ يَتَبَسَّمُ وَ فِي يَدِهِ قَضِيبٌ يَضْرِبُ بِهِ ثَنَايَاهُ»
♦️عبیدالله سر مقدس را پيش روى خود قرار داد و به آن نگاه می كرد و پوزخند میزد و در دست او چوبی بود كه با آن به دندانهاى پيشين حضرت(علیه السلام) میزد.(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
در مجلس یزید نیز این جریان اتفاق افتاد و یزید دستور داد که سر مبارک را نزد او حاضر کردند.
👤شیخ صدوق(۳۸۱ق) می نویسد :
«فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَ جَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِِ فِی یَدِهِ عَلَی ثَنَایَاهُ»
♦️سر مبارک امام حسین(علیه السلام) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد.(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۵
۲)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵
3⃣در هر دو مجلس، برخی حضّار مجلس معترض شدند!👇
🔰در کوفه :
👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد :
زيد بن ارقم صحابی رسول اکرم(ص) در مجلس عبیدالله بن زیاد، در کنار عبیدالله نشسته بود که وقتی صحنه جسارت به سر مقدس امام حسین(علیه السلام) را ديد، به او گفت :
«ارْفَعْ قَضِيبَكَ عَنْ هَاتَيْنِ الشَّفَتَيْنِ فَوَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ غَيْرُهُ لَقَدْ رَأَيْتُ شَفَتَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَلَيْهِمَا مَا لَا أُحْصِيهِ كَثْرَةً تُقَبِّلُهُمَا»
♦️چوبت را از اين دو لب بردار! زيرا به خدایى كه جز او معبودى نيست، همانا بارها ديدم لبان مبارک حضرت رسول اکرم(ص) را كه بر اين لبها بود و بسیار آن ها را می بوسید.
سپس زید به گريه افتاد و مجلس عبیدالله را ترک کرد و به خانه اش رفت.(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤خوارزمی(۵۶۸ق) می نویسد :
هنگام ورود اسراء به مجلس یزید و جسارت یزید به سر مقدس امام حسین(علیه السلام) «ابوبرزه اسلمی» صحابی حضرت رسول اکرم(ص) با دیدن آن صحنه، طاقت نیاورد و فریاد زد :
«وَيْحَكَ يَا يَزِيدُ! أَ تَنْكُتُ بِقَضِيبِكَ ثَغْرَ الْحُسَيْنِ(ع) ابْنِ فَاطِمَةَ(س)؟
أَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُ النَّبِيَّ(ص) يَرْشُفُ ثَنَايَاهُ وَ ثَنَايَا أَخِيهِ الْحَسَنِ(ع) وَ يَقُولُ أَنْتُمَا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَتَلَ اللَّهُ قَاتِلَكُمَا وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً»
♦️ای یزید! وای بر تو! آیا با چوب خیزران به دندانهای حسین(علیه السلام) می زنی؟
با چشمان خودم دیدم که رسول اکرم(ص) دندانهای حسین(علیه السلام) و برادرش حسن(علیه السلام) را می مکید و می بوسید و به ایشان می فرمود : شما دو فرزندم، آقای جوانان اهل بهشت هستید، خداوند لعنت کند و بکشد قاتل هر دوی شما را و جهنم را برای او آماده کند و جهنم چه بد منزلگاهی است؟!(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۴
۲)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۵۷
4⃣در هر دو مجلس #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها با آنان جواب دندان شکن داد!👇
🔰در کوفه :
👤سید بن طاووس(۶۶۴ق) می نویسد :
ابن زیاد در مجلس کوفه از حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) پرسید :
«كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟»
رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟
زینب کبری(سلام الله علیها) جواب داد :
«مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا! هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنْ يَكُونُ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ هَبَلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَةَ!»
♦️من جز خير و زيبايى چيزى نديدم، اينان افرادى بودند كه خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، از اين رو داوطلبانه به خوابگاههاى خود شتافتند، به زودى خداوند بين آنان و تو را جمع كند، تا تو را به محاكمه بكشد، اكنون بنگر در آن دادگاه و محاكمه، چه كسى پيروز و چه كسى درمانده است؟
مادرت به عزايت بنشيند اى پسر مرجانه!(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤علامه مجلسی(۱۱۱۰ق) می نویسد :
حضرت زینب(سلام الله علیها) خطاب به یزید فرمود :
«یَابنَ الطُلَقَاء! اَ مِنَ العَدلِ يَابن الطُّلقاءِ تَخديرُكَ حَرائِرِك وَ اماءَكَ وَسُوقُك بَناتِ رَسُولِ اللهِ(ص) سَبايَا؟
قَد هَتكْتَ سُتورَهَنَّ وَ ابْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْداءُ مِن بَلَدٍ الى بَلَدٍ وَ يَسْتَشرِفْهُنَّ اهْلُ المناهِلِ وَالمعاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القريبُ والبعيد!»
♦️ای پسر آزاده شده ی پدرم! آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پردهها قرار دادهاى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير، روانه كردهاى، پردههاى حرمت آنان را دريده، چهرههايشان را آشكار ساخته و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى مي گردانى، آنگونه كه مردم شهرها و آبادىها و قلعهها و بيابانها به آنان مي نگرند و دور و نزديك، چهره آنان را تماشا می كنند؟(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴
5⃣در هر دو مجلس #امام_سجاد_علیه_السلام نیز با آنان به مجادله پرداخت!👇
🔰در کوفه :
👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد :
عبیدالله پس از شنیدن جواب های دندان شکن حضرت زینب(س) رو کرد به امام سجاد(ع) و گفت : تو کیستی؟
امام سجاد(ع) فرمود : من علی بن حسینم!
عبیدالله گفت :
«أَ لَيْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)؟»
آیا خداوند در کربلا علی پسر حسین(علیه السلام) را نکشت؟
امام سجاد(علیه السلام) فرمود :
«قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ»
من برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند.
عبیدالله گفت : بلکه او را خدا کشت.
امام سجاد(علیه السلام) فرمود :
«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها»
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند.
در این هنگام ابن زیاد خشمگین شد و گفت : آیا تو جرات حاضرجوابی در مقابل گفتار مرا داری؟
سپس دستور قتل امام سجاد(علیه السلام) را داد.(۱)
آنگاه امام سجاد(ع) رو کرد به ابن زياد و فرمود :
«أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد؟ أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ»
♦️اى پسر زياد! آيا ما را با قتل تهديد مى كنى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن در راه خدا، عادت [ديرين] ما و شهادت، مايه كرامت و افتخار ماست.(۲)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤ابن اعثم کوفی(۳۱۴ق) می نویسد :
امام سجاد(علیه السلام) در مجلس یزید، بلند شد و پیش روی یزید قرار گرفت و در شعری، خطاب به او فرمود :
«لَا تَطمَعُوا أَن تُهِینُونا وَ نُکرِمُکُم
وَاِن نَکُفَّ الأَذَی عَنکُم وَ تُؤذُونَا
فَاللهُ یَعلَمُ أنَّا لا نُحِبُّکُم
وَ لَانَلُومُکُم أَن لَم تُحِبُّونَا»
♦️انتظار نداشته باشید که وقتی شما ما را خوار میکنید، ما شما را گرامی بداریم؛ هنگامی که شما آزارمان میدهید، ما از آزار شما خود داری ورزیم.
خدا میداند که ما شما را دوست نداریم و از اینکه شما نیز ما را دوست نمیدارید، سرزنشتان نمیکنیم.(۳)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰
۳)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۳۱
6⃣در هر دو مجلس #امام_سجاد_علیه_السلام به قتل تهدید شد!👇
🔰در کوفه :
👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد :
عبیدالله بن زیاد گفت :
«اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ»
♦️علی بن حسین(علیه السلام) را ببرید و گردنش را بزنید.(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤مسعودی(۳۴۶ق) می نویسد :
«فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَه فِي أَمرِه، فَأشَارَوا بِقَتلِهِ»
♦️یزید در مورد امام سجاد(علیه السلام) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند!(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶
۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱
7⃣در هر دو مجلس #امام_سجاد_علیه_السلام در غل و زنجیر بود!👇
🔰در کوفه :
👤محمد بن جریر طبری(۳۱۰ق) می نویسد :
«إِنَّ عُبَيدَ اللهِ أَمَرَ بِعَلِىِّ بنِ الحُسَينِ(ع) فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ»
♦️عبيد الله بن زياد، دستور داد تا على بن حسين(علیه السلام) را تا گردن در غل و زنجیر كنند.(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤علی بن ابراهیم قمی(۳۰۷ق) می نویسد :
«كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مُقَيَّدَاً مَغْلُولًا»
♦️امام سجاد(علیه السلام) در غُل و زنجیر بود.(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)تاريخ الطبری، ج۴، ص۳۵۲
۲)تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳
8⃣در هر دو شهر #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها خطبه خواندند!👇
🔰در کوفه :
👤طبرسی(۵۴۸ق) می نویسد :
حِذْيَم بن شريك اسدى مى گويد؛ در کوفه دیدم که زينب دختر على(ع) برای کوفیان خطبه مى خواند.
«لَمْ أَرَ وَ اللَّهِ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا كَأَنَّهَا تَنْطِقُ وَ تُفْرِغُ عَلَى لِسَانِ عَلِيٍّ(ع)»
♦️هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او نديدم.
گويا زبان على(علیه السلام) در كام اوست و با زبان اميرالمومنین(علیه السلام) سخن مى گويد.(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤سید ابن طاووس(۶۶۴ق) می نویسد :
هنگامی که یزید به راس مبارک امام حسین(علیه السلام) اهانت کرد و آن اشعار کفر را خواند، سپس؛
«فَقَامَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَقَالَتْ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ صَدَقَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ..»
♦️زینب کبری(س) ایستاد و این چنین خطبه ای خواند.(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۲، ص۳۰۵
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۱