eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
19هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
446 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ پذیرش تبلیغات ⬇️ @Gomnam1028
مشاهده در ایتا
دانلود
. مصیبه ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام 🔰 کدام مصیبت؟ کدام روضه؟ 🔺در واقعهٔ عاشورا، پیکر مطهر امام حسین علیه‌السلام آماج زخم‌هایی شد که نشانه‌ای آشکار از قساوت، بی‌رحمی و سقوط اخلاقی دشمنان او بود. 🔻اما آنچه بر بدن امام وارد آمد، تنها بخشی از ماجراست. سؤال اینجاست: آیا ضربه‌هایی عمیق‌تر و جان‌فرساتر هم وجود داشت که باید در برابرشان از دل خون گریست؟ 🔺وقتی می‌شنویم « مصیبة ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام»، آیا ذهنمان تنها به سوی تیر حرمله که بر قلب امام نشست می‌رود؟ یا باید جست‌وجو کرد که فاجعه‌ای ژرف‌تر، پنهان‌تر، و سهمگین‌تر در جریان بوده است؟ 🔸گمان می‌کنم که فاجعهٔ عاشورا تنها در صحرای کربلا شکل نگرفت؛ بلکه آن ضربات سهمگین، پیکرهٔ امامت را در طی نیم قرن پیش از عاشورا زخمی کرد. 🔻در این نگاه، تیر حرمله، نماد بیرونی زخمی است که پیش‌تر بر هویت، مشروعیت و شخصیت امام وارد شده بود. 🔺کدام فاجعه دل را بیشتر می‌خراشد؟ ترور امام، یا ترور امام؟ 📍ما برای زخم‌هایی که عصر عاشورا بر قلب امام نشست، جان می‌سوزانیم، اما برای تیشه‌هایی که پنجاه سال بر ریشه امامت خورد و آن را تضعیف کرد، تا چه اندازه اشک ریخته‌ایم؟ 📍خوارزمی 1️⃣ در مقتل الحسینش می‌نویسد در نخستین خطبهٔ صبح عاشورا، امام به نصیحت مردم کوفه پرداخت. 🔻عمر سعد با نگرانی گفت: «مگذارید سخن بگوید، که اگر سخن آغاز کند، کسی حریفش نخواهد بود!» و شمر با گستاخی به امام گفت: «ما سخنان تو را نمی‌فهمیم!» و این "نمی‌فهمیم"، در واقع «نمی‌خواهیم بفهمیم» بود. 🔸امام ادامه داد و فرمود: «آیا از پیامبر نشنیده‌اید که حسن و حسین، سروران جوانان بهشت‌اند؟» 🔺و این‌جاست که نخستین مصیبت روز عاشورا رخ می‌نماید؛ مصیبتی که شاید از عصر عاشورا جانکاه‌تر باشد. 🔻امام حسین علیه‌السلام با سوگند می‌فرماید: «به خدا، من دروغ نمی‌گویم!» 🔺و چون مخاطبانش به صدق گفتار او ایمان نمی‌آورند، امام آن‌ها را ارجاع می‌دهد به صحابهٔ پیامبر: جابر بن عبدالله، سهل بن سعد، زید بن ارقم، انس بن مالک… 🔸این صحنه، خود روضه‌ای است از اعظم مصائب؛ آنجا که حقیقت را از زبان امام نمی‌پذیرند، و امام ناگزیر است برای اثبات صدق خود، شاهد بیاورد. 🔻این تیر تردید، از کجا بر قلب امام نشست؟ 🔻مرحوم آیت‌الله غروی اصفهانی به زیبایی سرودند: «سَهمٌ أتی مِن جانِبِ السقیفه – و قَوسُهُ عَلی یَدِ الخَلیفَه» 2️⃣ 🔸آری، آغاز این انحراف به آن روز بازمی‌گردد که برای اثبات مالکیت فدک از فاطمهٔ زهرا علیهاالسلام شاهد خواستند. 3️⃣ 🔺پنجاه سال اندیشه‌سازی انحرافی، جامعه را به‌جایی رساند که در روز عاشورا، تیر تهمت و تکذیب، نه به پیکر امام، که به شخصیت او نشست. اگر آن تیرِ نخست فرو نمی‌رفت، شاید تیر حرمله هم هرگز به سینهٔ حسین علیه‌السلام نمی‌رسید. 🔻امام دوباره می‌فرماید: «اگر حتی سخنم را نمی‌پذیرید، دست‌کم نمی‌توانید انکار کنید که من تنها فرزند دختر پیامبر شما هستم!» ▪️و پاسخِ مقابل، چیزی جز سکوت نبود. 🔸وقتی جامعه‌ای در برابر حقیقت چنین خاموش می‌ماند، و در برابر شخصی چون حسین بن علی، او را یا به دروغ‌گویی متهم می‌کند یا در برابر تهمت سکوت، نشانهٔ آن است که این جامعه، به بیماری‌ای مزمن مبتلاست؛ بیماری‌ای که نه در چند ماههٔ آغاز حکومت یزید و ورود ابن‌زیاد به کوفه شکل گرفته، بلکه ریشه‌ در انحرافاتی بسیار قدیمی‌تر دارد. 1️⃣ سماوی، محمد؛ و اخطب خوارزم، موفق بن احمد. (۱۳۸۱–۱۴۲۳). مقتل الحسین علیه السلام (ج ۱–۲). قم - ایران: أنوار الهدی.ج1، ص357 2️⃣ اصفهانی، محمد حسین. (۱۴۰۲–۱۹۸۲). الأنوار القدسیة (ج ۱–۱). بیروت - لبنان: مؤسسة الوفاء.ص130 3️⃣ طبرسی، احمد بن علی؛ و جعفری، بهراد. (۱۳۸۱). ترجمه و متن کتاب شریف احتجاج (ج ۱–۲). تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة. ج1، ص214 📚منبع کانال حکاکی اشک| پژوهشی در تاریخ اسلام 📚 .
Unknown Artist - تیرکسUnknown Artist - Dige Ghodrat.mp3
زمان: حجم: 668K
(دیگه قدرت و توونم رفت جوونا بیاین، جوونم رفت بالا پیکرش شدم محتضر، جونم رفت)۲ جونم رفت، جوونم رفت... چقد پاشیده از هم پیکرت، خوش قد و بالا چجوری پاشم از بالا سرت، بگو بابا بلند شو تا ندیده مادرت، علی آقا زمین خوردم، آسمونم رفت همه قُوَتم، رو شونم رفت به حالم دارن می‌خندن همه، جونم رفت (بلندبالا قد رعنای من، کَمِت کردن چقد سخته تو رو بین عبا، جَمِت کردن)۲ چه بی‌رحمانه پاشیدن تنت، درهمت کردن نبود زینب من، اینجا می‌مردم برای جسمت، عبا آوردم ارباً ارباً اربا می‌بینمت با عمه رو عبا، می‌چینمت جای تو بین آغوشم بود تابوتت عمری رو، دوشم بود روح الله کمائیان
زمینه امام حسین....mp3
زمان: حجم: 1.6M
زمینه محرمی علیه السلام. ..حاج آرمین غلامی «من گدایم گدای حسینم» عاشق کربلای حسینم» همچومرغی بکویش پریدم عاقبت کربلا شدنصیبم من گرفتارشاه غریبم آنکه باشد بعالم طبیبم شکرحق آشنای حسینم2 سالها باغمش خوگرفتم آبرو ازدَر او گرفتم ازگُل کربلا بوگرفتم سینه چاک عزای حسینم2 سالهابردرش خوشه چینم گَرد راه رَه زایرینم بردرش چون گدا مینشینم سایل بینوای حسینم2 فُطرُس عشقَم وپَرندارَم سَرازاین آستان بَرندارَم زین حَرَم جای بهتر ندارم گرم مدح وثنای حسینم2 همچو نی روزوشب درنوایم عاشقم عاشق کربلایم من بداغ غمش مبتلایم خاک صحن وسرای حسینم2 آستانبوس این خانه ام من مَست این جام وپیمانه ام من گردشمعش چوپروانه ام من مُرغ بام وسرای حسینم2 بهرمن کربلایش بهشت است کُنج اَیوان طلایش بهشت است گریه درروضه هایش بهشت است تاکه درروضه های حسینم2 پای دیوارقلبم نوشتم تا حُسینیّ ام اهل بهشتم عشق اوازازل درسرشتم راضی ام برضای حسینم2 یاحسین گُفته درعالم زَر شیرعشقش مراداده مادَر همچومُرغی بکویش زنم پَر. زایرنینوای حسینم2 کعبه بَرکَربلایش بگرید مُرغ دل درهوایش بگرید هرکسی درعزایش بگرید شمع بزم عزای حسینم2 هرشب جمعه این دل هوایی است آسمان دلم نینوایی است ای خوشا آنکه کرببلایی است من غریب آشنای حُسینم2 زیرقُبه دْعا مُستجاب است زیرقُبه نشستن ثواب است بی حسین زنده بودن عذاب است جانفدایم فدای حسینم2 چون به مهرش عَجین شدگل من باغمش آشنا شددل من دوری ازکربلاست مُشکل من غرق جودوسخای حسینم امام حسین(ع) شنبه۸خرداد /حسینیه بیات _آرمین _غلامی
کربلایی جواد مقدمmoghaddam(116).mp3
زمان: حجم: 10.36M
من گدایم گدای حسینم؛ من گدایم ، گدای حسینم عاشق کربلای حسینم من گدایم ، گدای حسینم مستحق عطای حسینم من گدایم ، گدای حسینم * عشق او مایه ی سوز و سازم روی او قبله گاه نیازم از غلامی او سر فرازم چاکری بر سرای حسینم من گدایم ، گدای حسینم * دل ز مهر رخش برنگیرم هر غمش را به جان می پذیرم این مرامم بود تا بمیرم زنده چون با ولای حسینم من گدایم ، گدای حسینم * گر چه از حد فزون شد گناهم پور زهرا بود عذر خواهم روز محشر مگو بی پناهم در پنای لوای حسینم من گدایم ، گدای حسینم * او کریم است و از خود نراند هر گدایی که او را بخواند فاش گویم که هر کس بداند من غریق عطای حسینم من گدایم ، گدای حسینم * بر سر کوی او من بپاسم هست بر او امید و هراسم صاحبم را نکو می شناسم من با وفای حسینم من گدایم ، گدای حسینم * نور صدق و صفا دارد این دل مهر آل عبا دارد این دل عقده کربلا دارد این دل عاشق کربلای حسینم من گدایم ، گدای حسینم * از جوانی به پیری رسیدم عاقبت کربلا را ندیدم بار الها ! مکن نا امیدم من که مدحتسرای حسینم من گدایم ، گدای حسینم * تا غمش در دلم خانه دارد این دلم حال دیوانه دارد چشمم از اشک پیمانه دارد روز  و شب در هوای حسینم من گدایم ، گدای حسینم * گریم از ماتم اکبر او  بر لب تشنه ی اصغر او بی تن بی سر و بر سر او خون جگر در عزای حسینم من گدایم ، گدای حسینم *دردمندم دوا خواهم از او حال اهل دعا خواهم از او سینه ای با صفا خواهم از او چون ( موید ) گدای حسینم من گدایم ، گدای حسینم
. |⇦•گرفتمت به روی..‌ علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── گرفتمت به روی دست بارون خجالت بکشه حتی فرات، خجالت از این لب و صورت بکشه بابات برا یه قطره آب اومده منت بکشه منت کشیدم و اما نشد آبی به لبهات برسه حرمله هم شد باعث این اتفاق و حادثه حتی لبهات به گریه وا نشد جون کندی بی سرو صدا سه شعبه خوردی بی هوا فقط میخوام صبراز خدا حسین..... *دیدی انگشتتو تو آب میبری میاری بالا، چند قطره از انگشتت میریزه به خدا این چند قطره علی رو زنده نگه میداشت نامردا چه کردن با این بچه..* کاش یکی بود که تو رو به یه جرعه آب مهمون کنه فکر نمیکردم حرمله اینجور منو حیرون کنه باباتو بین حرم و معرکه سرگردون کنه چشم انتظاره مادرت رباب بی طاقته دم حرم تو رو به خیمه ببرم دیدی چی اومده سرم پاشو علی راحت بگیر بخواب دلم شکست فدا سرت اگه بپرسه مادرت میگم‌ که خوابه پسرت میترسم از لحظه ای که دم غروب غوغا کنن برای غارت حرم دور حرم دعوا کنن غروب، نیزه ای تو خاک بزنن تن تو رو پیدا کنن به سر نیزه میبندن سرتو میریزه خون از حنجرت همش دعای مادرت نیفته از نیزه سرت نگاه کن اشکای خواهرتو تو بغلش پیراهنت میخونه وقت رفتنت داداشی تشنه کشتنت *اگه کربلا میرفتیم انقدر گریه نمیکردیم که این روزا داریم برا فراق وبرا دوری گریه میکنیم..* چشمی که محرم ، به غمت خوب بگرید مهرش به دل فاطمه بهتر بنشیند آن گریه قبول است که زهرا بسپندد آن روضه قبول است که مادر بنشیند ای ابر چه میشد وسط ظهر بیایی یک قطره ی تو بر لبِ اصغر بنشید مثلا تو رو تاب میدم مثلا به تو آب میدم مثلا تو صدام کردی من با خنده جواب میدم مثلا عمو برگشته شدم اره خیالاتی مثلا همه جمعیم وتوی آغوش باباتی لالایی گلم، تشنه ی یه جرعه آب علی لالایی گلم، بیا بغلم بخواب علی گفت.... درد اگ نشه دوا خوب نمیشه رگای شده جدا خوب نمیشه جای تازیانه خوب شده ولی جای ناخنش چرا خوب نمیشه ــــــــــــــــــ 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود همانجا که تن تو نامرتب شد همینجا بود تنت پامال سم چند مرکب شد همینجا بود اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم صدایت قطع شد بین حرم واویلتاه افتاد نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد سرت را میبرید و سمت ما لشکر به راه افتاد سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی به دنبال سرت غم بی قرین خوردم چهل منزل چه طعنه ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم سرت را که بغل کردم ببوسم کعب نی خوردم الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها شترها بی جهاز آمد فراوان گشت مشکلها بگویم دختران رفتند بی محرم به محملها چه ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها عزیزم روضه ها باز است دل را آب و آتش کرد فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیده‌م را نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را جوانی هام قربان سر تو که مقدس بود همان بزم شراب شام بهر پیری ام بس بود ✍ ................. دنیای بی تو نداره تعریفی دنیای بی تو رو اصلا نمیخوام روم نشد حتی به یک نفر بگم چی به روز ما آورده شهر شام کوچه بازار و دیدم ولی حسین دلم از بزم شراب شون پره اونی که خیزرون و زد به لبت قیامت چوب گناشو می خوره با چشام دیدم که پژمرده شدی زیر دست و پای شمر ، لاله ی من قرار این نبود که از پیشم بری رفیق پنجاه و چند ساله ی من کربلا کاری ازم بر نیومد تا که زخم بدن تو خوب بشه حالا گریه می کنیم من و رباب تا که زخمای تن تو خوب بشه بعد تو روی خوشی رو ندیدم بعد تو غم یه قدم عقب نرفت هیچکی مثل من تو سختی کشیدن راه صد ساله رو تو یه شب نرفت ✍ ............... علیها_سلام رفتنت مثل رفتن خورشید بعد تو سهم دخترت شامه توی تاریکی خرابه ی شهر روی ماهت چیزی که میخوامه حق داری حرف نمی زنی با من خسته ای تازه از سفر اومدی خیلی تحویل گرفتی دختر تو تا که گفتم بیا با سر اومدی اومدی و خرابه روشن شد تو برا ما همیشه نور بودی طوری که بوش میاد بابای گلم چن شبی مهمون تنور بودی . نمیشه خوب ببینمت آخه دشمنا نور چشمامو بردن خدا می دونه مردای شامی چی به روز سر تو آوردن همونی که گرفته پیرهن تو دوتا گوشواره ی منم برده میشه از اخم صورتت فهمید به رگ غیرت تو برخورده نکنه دیدی دستامو بستن نکنه دیدی ماجراها رو نگو که دیدی می زدن طعنه نگو که دیدی می زدن ما رو کاش منو می زدن همیشه ولی رو سر تو شراب نمی دیدم بلایی رو که اومده سرمون بابا حتی تو خواب نمی دیدم ✍ ‌
Mohjat.NetNamahang Mano Karbala 1403 Rasoli [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 1.67M
🎤 گرچه باور نمیکنم اما منم و کربلا خدا را شکر مردم آقای مهربانم باز راه داده مرا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله **** کربلایی و مبتلا داری شهر عشقی برو بیا داری بر سر قدس و کعبه جا داری با دو گنبد طلا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله **** هرکه دل بی قرار عباس است کارِ دل نیست کارِ عباس است هرکه پروردگار عباس است اوست تنها خدا – خدا را شکر درد ما چیست عاشقی مستی ای که درمان دردها هستی اینکه لطفت نکرده تا حالا درد ما را دوا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله شعر: من و کربلا 1403
. حاج محمد رضا طاهري چه تلخ می شود اين روضه ها بدون شما چه تلخ تر همه ی عمر ما بدون شما منم غریبه و شب تیره و مسیرم سخت کجا روم چه کنم بی شما بدون شما پيامبرفرمودند: أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة. من و علی ، دو پدر این امت هستیم. يعني تا امام زمان، همه ي امامان باباهاي ما هستند،اگه يه بچه با باباش حتي زيارت بره،بچه است،دستش رو باباش رها كنه،احساس كنه باباش رو گم كرده،بي قرار ميشه،فقط ناله ميزنه و اشك مي ريزه،ديدي تا حالا؟سئوال ميكني بچه چي شده؟فقط گريه ميكنه،هق هق ميكنه، كدوم از ما همچين حالي داريم؟ كدوم از ما از آقامون خبر داريم؟از اين باباي مهربون. کجاست خیمه سبزت که راه گم کردم مرا بخوان نروم هیچ جا بدون شما تمام لطف نفسهای ما حضور شماست چگونه بال زنم تا خدا بدون شما قسم به شال عزایی که بسته ای به کمر چرا امام زمان،شال عزا به كمر بسته؟آقايي كه مي فرمايد: در اين مصائب اگه اشك چشمم خشك بشه خون گريه مي كنم.وقتي امروز ببينه عمه اش زينب با قد خميده داره ميآد،ديگه رو پا ايستادن امام زمان مشكل ميشه. قسم به شال عزایی که بسته ای به کمر چه سرد می شود این روضه ها بدون شما ....... اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ اسمت رو بنويس جزو زائران روز اربعين،حاشا به كرم آقا،اگه دل هايي كه امروز برا حرمش مي تپه،جزو زائراش ننويسن، مولا عباس چاوش وقتي با جوانها اومدند كربلا،پاي پياده، ابي عبدالله در عالم رؤيا اومد ديدن اينها، مولا عباس داره در رؤيا مي بينه،تا اومدند از جا بلند شن،آقا فرمودند:بشينيد مولا عباس،خيلي خسته شديد اين همه راه پياده اومديد، جان حسين بشينيد،مولا عباس چند تا دليل داشته اومدن من،اولين اينكه بدونيد:هر كي ميآد زيارتم من ديدنش ميام،هر ديدي يه بازديدي داره، يه دليل ديگه اش، مولا عباس وقتي مي اومديد يه پيرمردي جلوي جلسه ي شما، جلوي در،كفش هاي نوكرها رو جفت ميكنه،دوست داشت با شما بيآد كربلا،گرفتار بود،پول نداشت،آه كشيد، سلام من ِ حسين رو بهش برسونيد،بگيد :حسين فراموشت نكرده... حالا هركي مي خواد زائر بشه بسم الله، دست ادب روي سينه ات بگذار: اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. حالا يه سلام از زبون بي بي زينب بگيم: أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ ....... گفت:حسين؛ من همون زينبم كه شام رو روي سر اونها ويرون كردم،اما ديگه طاقت ندارم 🔻منم آن كوهي كه از داغت در هم شكستم 🔻شكستم آن گونه كه نشناسي من كه هستم حسين جان يادت ِ، من متحير بودم بالاي گودال ِ،هي ميگفتم:اين حسين ِ من ِ، من باور نمي كردم، تو خودت از گلوي بريده صدا ميزدي،اُخي اِليَّ، اشتباه نيومدي زينب، من حسينتم، حالا حسينم، امروز اگه من خودم رو معرفي نكنم نمي شناسي. منم همون همسفر ِ زار و تنها كه هنوز باور نداره تو اين دنيا فاتحه خون ِ تو شده رو اين خاك ها آب مي ريزم رو مزارت اي تشنه لب رسيده وقت ديدارت اي تشنه لب مي خوام بميرم كنارت اي تشنه لب سالار زينب يا حسين اي تشنه لب تو از رو نيزه ديدي كه هرچي من كشيدم من از پاي نيزه سنگ ها رو بر جون خريدم يادت ميآد افتاد سرت از نيزه ها دويدم و بغل گرفتم تو رو تا سرت نمونه زير پاي ِ مركب ها يادم ميآد تو مجلس ِ نامحرم ها سر تو بالا آمد از تشت طلا كه چشم هاي بي حيا برگرده از ما سالار زينب يا حسين اي تشنه لب ..... اگرچه پای فراق تو پیرتر گشتم مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم شبیه شعله شمعی اسیر سو سو یم رسیده ام سر خاکت ولی به زانویم 👈يادته چه طور مي رفتي كنار بدن علي اكبر؟ديگه قوَّتي تو پاهات نبود،زينب همون حال رو داره بیا که هر دو بگرییم جای یکدیگر برای روضه مان در عزای یکدیگر حالا زينب رسيده كنار عشقش مي خواد روضه بخونه،بگه حسين:بيا با هم روضه هامون رو مرور كنيم من از اصابت آن سنگهای بی احساس تو از نگاه یتیمت به نیزه ي عباس به زخم ِ کاری ِ نیزه که بازی ات میداد به نقش های کبودی که بر تنم افتاد بر آن صدای ضعیفت، بر این نفس زدنم برای چاک لبانت، به زخم هاي تنم همین بس است بگویم که زخم تسکین است كه گوش های من از ضرب دست سنگین است 👇