eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
mahmood-karimi-bebin-mitavani(128).mp3
6.23M
(س) ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان تو هم مثل من نیمه جانی بمان زمین گیر من آسمانی بمان اگر می شود می توانی بمان اگر راه دارد بمانی بمان چه شد با علی همسفر ماندنت چه شد ماجرای سپر ماندنت چه شد پای حرف پدر ماندنت پس از قصه پشت در ماندنت ندارد علی هم زبانی،بمان پس از تو چه آبی چه نانی،بمان ببین می توانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان آخ برای علی بی تو بد می شود بدون تو غم بی عدد می شود نرو که غرورت لگد می شود و این سنگ، سنگ لحد می شود چه کم دارد این زندگانی بمان چرا اشک را آبرو میکنی چرا چادرت را رفو میکنی چرا استخان در گلو میکنی چرا مرگ را آرزو میکنی چه کم دارد این زندگانی بمان اگر می شود می توانی بمان
4. گردیده محرم.mp3
705.4K
( عجل الله تعالی فرجه ) گردیده مُحرم ، مهدی دل ها شده پُر غم ، مهدی آمده ماه محرم در کجایی تو ؟ شیعه گشته ، غرق ماتم کی میایی تو ؟ ( یابن الزهرا ، مهدی بیا ) در شورش و شینم ، مهدی گریان حسینم ، مهدی ای عزیز فاطمه صاحب عزایی تو چشم من مانده به در تا که بیایی تو ( یابن الزهرا ، مهدی بیا ) من درد و تویی درمانم با یاد حسین گریانم کن نظر بر حال من یار غریب من کم شده از هجر تو دیگر شکیب من ( یابن الزهرا ، مهدی بیا ) از هجر رخت بیمارم تنها تو شدی غمخوارم جانم از هجران روی تو بوَد بر لب کن نظر بر ، من به حقِ عمه ات زینب ( یابن الزهرا ، مهدی بیا ) امشب که پُر از احساسم من ریزه خورِ عباسم مهدی زهرا به حقِ اشک پنهانت کن نگاهی ، از کرامت بر مُحبانت ( یابن الزهرا ، مهدی بیا )
4. کلیات صوتی.mp3
5.91M
عبدِگنهکارت ، ( دلش بیقراره ) 3 بندت به غیر از تو ( کسی رو نداره ) 3 خدایا از بس که مهربونی تو دلیل این اشکامو ، ( میدونی تو ) 3 عمر داره میشه تباه ( خدایا ببخش ) 3 خستم از بار گناه ( خدایا ببخش ) 3 هر بار صدات کردم ( به دادم رسیدی ) 3 حاجت روام کردی ( بدیمو ندیدی ) 3 به این عبد بی‌مقدار و ناقابل نظر کن جانِ آقام ابوفاضل ابوفاضل ، ابوفاضل از همه تشنه ترم ( خدایا ببخش ) 3 جان سقای حرم ( خدایا ببخش ) 3 دامن کشان رفتی ( دلم زیر و رو شد ) 3 چشم حرامی با حرم روبرو شد ( دلم زیر و رو شد ) 3 بیا برگرد خیمه ای کَس و کارم منو تنها نگذار ، ای علَمدارم ای علَمدارم ، ای علَمدارم آب به خیمه نرسید ( فدای سرت ) 3 حسین قامتش خمید ( فدای سرت ) 3
4. کلیات صوتی.mp3
5.91M
عبدِگنهکارت ، ( دلش بیقراره ) 3 بندت به غیر از تو ( کسی رو نداره ) 3 خدایا از بس که مهربونی تو دلیل این اشکامو ، ( میدونی تو ) 3 عمر داره میشه تباه ( خدایا ببخش ) 3 خستم از بار گناه ( خدایا ببخش ) 3 هر بار صدات کردم ( به دادم رسیدی ) 3 حاجت روام کردی ( بدیمو ندیدی ) 3 به این عبد بی‌مقدار و ناقابل نظر کن جانِ آقام ابوفاضل ابوفاضل ، ابوفاضل از همه تشنه ترم ( خدایا ببخش ) 3 جان سقای حرم ( خدایا ببخش ) 3 دامن کشان رفتی ( دلم زیر و رو شد ) 3 چشم حرامی با حرم روبرو شد ( دلم زیر و رو شد ) 3 بیا برگرد خیمه ای کَس و کارم منو تنها نگذار ، ای علَمدارم ای علَمدارم ، ای علَمدارم آب به خیمه نرسید ( فدای سرت ) 3 حسین قامتش خمید ( فدای سرت ) 3
4. کلیات صوتی.mp3
5.91M
عبدِگنهکارت ، ( دلش بیقراره ) 3 بندت به غیر از تو ( کسی رو نداره ) 3 خدایا از بس که مهربونی تو دلیل این اشکامو ، ( میدونی تو ) 3 عمر داره میشه تباه ( خدایا ببخش ) 3 خستم از بار گناه ( خدایا ببخش ) 3 هر بار صدات کردم ( به دادم رسیدی ) 3 حاجت روام کردی ( بدیمو ندیدی ) 3 به این عبد بی‌مقدار و ناقابل نظر کن جانِ آقام ابوفاضل ابوفاضل ، ابوفاضل از همه تشنه ترم ( خدایا ببخش ) 3 جان سقای حرم ( خدایا ببخش ) 3 دامن کشان رفتی ( دلم زیر و رو شد ) 3 چشم حرامی با حرم روبرو شد ( دلم زیر و رو شد ) 3 بیا برگرد خیمه ای کَس و کارم منو تنها نگذار ، ای علَمدارم ای علَمدارم ، ای علَمدارم آب به خیمه نرسید ( فدای سرت ) 3 حسین قامتش خمید ( فدای سرت ) 3
1. کاش جانم.mp3
2.2M
🎤 🎼 کاش جانم بود قابل تا فدایت می شدم کاش دستم می گرفتی خاکِ پایت می شدم کاش مُلکِ عالم از من بود و می کردم رها تا گدایی از گدایانِ سرایت می شدم کاش چون نی سبز می گشتم به دشتِ نینوا هم نوا با آن سرِ ازتن جدایت می شدم کاش خاکم را قضا می ریخت گِردِ قتلگاه تا به وقتِ سجده مُهرِ کربلایت می شدم
4_6010519053842516812.mp3
5.35M
(ع) تشنگان حرم عشق همه گوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید   ناله واعطشا را همه خاموش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید   می رسد دم به دم از علقمه فریاد حسین کیست این لحظه کند روی به امداد حسین خیمه ها را همگی جمله سیه پوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید   جسم عباس علمدار زمین افتاده با لب تشنه نگهبان حرم جان داده می ز جام غم و انده و الم نوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید   کیست مردانه چو عباس علم برگیرد رمق از پیکره ظلم و ستم برگیرد علم اشک و عزا را همه بر دوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید   گل نثار تن صدپاره عباس کنید با گل بوسه همه حرمت وی پاس کنید جسم صدپاره عباس در آغوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید
4_5965082006407613797.mp3
8.01M
‍ . 💥 🎼 🎤مداح: حاج 🌷 (عج) آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است از دوری تو پاره گریبان شدن بس است کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است یعقوب دیده‌ام چه قَدَر منتظر شود؟ یعنی مقیم کلبه‌ی احزان شدن بس است گریه... فراق... گریه ... فراق... این چه رسمی است؟! دیگر بس است این همه گریان شدن بس است موی سپید و بخت سیاه مرا ببین دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟ تا کی اسیر لذّت عصیان شدن ... بس است خسته شدم از این همه بازی روزگار مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است سر گرم زندگی شدنم را نگاه کن بر سفره‌های غیر تو مهمان شدن بس است یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت گفتی برو که دست به دامان شدن بس است باشد قبول، می‌روم امّا دعای تو ... ... در حقّ من برای مسلمان شدن بس است دست مرا بگیر که عبدی فراری‌ام دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا دل مردگی و این همه ویران شدن بس است آقا بیا به حقّ شکاف سر علی از داغ هجرت، آتش سوزان شدن بس است شاعر: محمد فردوسی   
mahmood-karimi-bebin-mitavani(128).mp3
6.23M
(س) ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان تو هم مثل من نیمه جانی بمان زمین گیر من آسمانی بمان اگر می شود می توانی بمان اگر راه دارد بمانی بمان چه شد با علی همسفر ماندنت چه شد ماجرای سپر ماندنت چه شد پای حرف پدر ماندنت پس از قصه پشت در ماندنت ندارد علی هم زبانی،بمان پس از تو چه آبی چه نانی،بمان ببین می توانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان آخ برای علی بی تو بد می شود بدون تو غم بی عدد می شود نرو که غرورت لگد می شود و این سنگ، سنگ لحد می شود چه کم دارد این زندگانی بمان چرا اشک را آبرو میکنی چرا چادرت را رفو میکنی چرا استخان در گلو میکنی چرا مرگ را آرزو میکنی چه کم دارد این زندگانی بمان اگر می شود می توانی بمان