eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•تو رازِ عزت و عصمت عباسی... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تو رازِ عزت و عصمت عباسی تو رمزِ غیرت و هیبت عباسی ای اُمِّ اُمت و نهضت عاشورا پیوندِ عترت و حضرت عباسی با شیرت، شیر حق ،شد لقب عباس فتح کردی عالمو با ادبِ عباس ای که از برکتِ دامن پاکت نیست چیزی جز سیدی روی لب عباس ای مادر، مادرِ ،اولاد زهرایی پا تا سر، مظهرِ ام ابیهایی تا آخر اِنقدر داغ جَوُون دیدی تا محشر، مادرِ همه شهیدایی واویلا واویلا وَیلی عَلَی شِبلی زینب که راویِ شکسته بالی بود گفت یا ام البنین جای تو خالی بود کاش بودی اون دمی که خبرش اومد میدیدی از غمش حسین چه حالی بود واویلا واویلا وَیلی عَلَی شِبلی تا عکس روی ماه، به روی آب افتاد زیر پاش علقمه، به پیچ و تاب افتاد جاری شد، اشک مشک برا علی اصغر تو قلبِ خیمه ها، از پا رباب افتاد دلشوره، تو دلِ اهل حرم افتاد تو راه خیمه ها دست قلم افتاد با گریه، غنچه ها هروله میکردن افتادن رویِ خاک تا که عَلَم افتاد واویلا واویلا وَیلی عَلَی شِبلی تا دریا تشنه لب از صدر زین افتاد تا ماهِ آسمون روی زمین افتاد رو کردن شعله ها به چادرِ زینب از مرکب تا یلِ اُم بنین افتاد بعد دشمن سمت خیمه ها به راه افتاد تا شاهِ بی سپاه تو قتلگاه افتاد وقتی که سرهای بریده رو بردن پیکرها زیرِ مرکب سپاه افتاد تا خیمه میرسه صدای آه تو پوشونده ابر خون صورتِ ماه تو من دارم میرسم طاقت بیار اما پیش از من شمر رسید به قتلگاه تو افتاده یوسفم با بدن خونی هر گوشه رَدِّ اون پیروهن خونی جای اون پیرهنِ چادرِ خاکیمو با ناله میکشم روی تن خونی واویلا واویلا حسین واویلا افتاده یوسفم با بدن خونی هر گوشه رَدِّ اون پیروهن خونی جای اون پیرهنِ چادرِ خاکیمو با ناله میکشم روی تن خونی میشکافن با عصا محراب اَبروتو میبوسن نیزه ها ضریحِ پهلوتو هرکی از راه میاد غنیمتی میخواد هر دستی میکِشه طُره ی گیسوتو آیاتِ ذاتِ کبریا تو دستاته گیسوی حجتِ خدا تو دستاته وقتی من اومدم کارو تموم کرده این رأسِ از بدن، جدا تو دستاته واویلا واویلا حسین واویلا ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•اباالفضل نور دو عینم... ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اباالفضل، نورِ دو عینم اباالفضل، یارِ حسینم نبودم کربلا اما، همیشه دیده گریونم به یاد روز عاشورا، پریشونه پریشونم شنیدم از لب زینب، مصیبتها رو میدونم یه گوشه از بقیع واسه، حسینم روضه میخونم میام رو، خاکا میشینم همیشه، زار و حزینم اباالفضل، نورِ دو عینم اباالفضل، یارِ حسینم به یادعصر عاشورا، چشام خونه دلم زاره تو رفتی و همه گفتن؛ که زینب بی علمداره رقیه بی عموجونش، توی صحرا شد آواره نمونده بود برای اون، نه خلخال و نه گوشواره حرم رو، تنها که دیدن خیامو، آتیش کشیدن اباالفضل، نورِ دو عینم اباالفضل، یارِ حسینم شریکم با غمِ زینب، ببین قدِ کمونم رو شنیدم روضه هایی که، گرفت از من امونم رو میدونم که شهید کردن چهارتا پهلوونم رو جدا کردن دودستایِ اباالفضل جوونم رو به خیمه، آبی نبرده به چشمش، سه شعبه خورده اباالفضل، نورِ دو عینم اباالفضل، یارِ حسینم شنیدم که حسین من، به مقتل دست و پا می زد کجا بودی اباالفضلم؟ تو را زینب صدا میزد به مقتل ازدحامی شد، یکی سنگِ جفا می زد یکی با تیر و با نیزه، یکی هم با عصا می زد حسین ای، صدپاره پیکر حسین ای، غریبِ مادر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱
|⇦•دواى درد بى تابى... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دواى درد بى تابى در اين زندان به جز تب نيست كسى بين غل و زنجير مثل من معذب نيست كسى غير از دو زندانبان سراغ از من نميگيرد ميان آسمان من، ستاره نيست كوكب نيست غروبى گريه ميكردم، به ياد دخترم بودم اگر نامه ندادم غير خون اينجا مُرّكب نيست پَرِ زخم، دلِ مضطر، غل و زنجير، جاى تنگ همه اينها به جاى خود، نگهبان هم مؤدب نيست به كه گويم سر سجاده ام خيلي كتك خوردم كه اينسان ناجوانمردى ميان هيچ مذهب نيست خلاصه اينكه اين شبها نگهبان بدي دارم كه حتي دست بردار از سَرِ من نيمه شب نيست لگد خوردم، زمين خوردم، دمادم خون دل خوردم ولي اين چارده سالم، چنان يك روز زينب نيست نگهبان زد مرا اما، نگهبان داشت ناموسم زنى از خاندانم پا برهنه پشت مَركب نيست كسى معصومهٔ من را به بَزم مِى نخواهد برد شرابى نيست دستي نيست، چوبى بر روى لب نيست تنى دور از وطن دارم، ولى چندين كفن دارم شبيه جد عطشانم، تن من نا مرتب نيست :محمد جواد پرچمی *علی بن محمد نوفَلی میگه : وقتی هارون الرشید مأمور فرستاد دنبال موسی بن جعفر آقا مشغول نماز بود. نوشتن بیست و یک‌ نفر آقا رو دوره کردن یکی عمامه از سرش انداخت، یکی سجاده از زیر پاش می کشید، چنان آقا با صورت به زمین افتاد محاسنش به خون خضاب شد، مگه چه‌جوری انداختند روی زمین؟ دیدن شروع کرده به گریه کردن، هارون صدا زد: یا موسی! براچی داری گریه میکنی؟ شماها آستانه تحملتون بالاست؟! فرمود: برا خودم‌ گریه نمیکنم، یادِ مصیبتای جدم ابی عبدالله افتادم... عجب دنیايی است، عجب رسمیه، هرکس تو این عالم باب الحوائج شده وقتی میری نگاه میکنی میبینی اونایی که به مقام باب الحوائجی رسیدن، اونهایی بودن که بد جوری دست و پازدن، اونهایی بودن جون دادنشون فرق میکرد با بقیه... یه باب الحوائج علی اصغر بود، ابی عبدالله دید این بچه داره سخت دست و پا میزنه، خنجر رو برداشت گوشه ی قنداق رو پاره کرد گفت: حالا دست و پا بزن... یه باب الحوائج این‌جوری دست و پا زده... یه باب الحوائج هم‌ کنار نهر علقمه، ابی عبدالله تا رسید، نوشتن: دید عباس هی میخواد پاهاش روجمع‌کنه، امام اومده بالا سرش، خجالت میکشه جلوی ابی عبدالله پا نشده، نوشتن:"اِرْتَجَحُ جَسَدَه" دیدن از خجالت بدن عباس داره میلرزه... یه باب الحوائج هم اینجوری بود.... اما من بمیرم برا اون آقایی که تو قعر سیاه‌ چال هرچی اومد دست و پاش رو تکون بده این غل و زنجیر اجازه نداد...* هربلایی سرم آمد کفنم‌ دست نخورد وقت تشییع تنم پیروهنم پاره نشد ساق من‌ خم شده اما تن‌ من کامل بود قدر انگشت بریده بدنم‌ دست نخورد صَلی اللّه عَلیک یا مَظلوم صَلی اللّه عَلیک یا سَیدنَا الْعَطشان صَلی الّله عَلیک یا سَیِدنَا العُریان گریه زیاد کردم‌ روضه زیاد خوندم‌ پشت سرت خیلی وَ اِن یَکاد خوندم‌ وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا نیزه فرو شد به تنت وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا خودت بگو از کفنت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️ والعافیه والنصر http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
@babolharam_net/کربلایی مجتبی رمضانی14001207eheyat-ramezani-vahed.mp3
زمان: حجم: 2.02M
|⇦•از سجده های توست... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج مجتبی رمضانی |⇦•از سجده های توست... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج مجتبی رمضانی از سجده های توست اگر مسجدی به پاست روشنگر مسیرِ عبادات می شوی بدکاره شد عابده ی شهر از دَمَت احیا گرِ قبیله ی اموات می شوی این تازیانه با بدن تو‌ چه‌ کرده است؟ داری شبیه عمه ی سادات می شوی این تازیانه با بدن تو چه کرده است؟ داری شبیه مادرِ سادات می شوی دست یهود کینه ی خیبر زِ تو‌گرفت تو بی گناه سخت مجازات می شوی با نیشخند سیلیِ یکباره میزدند یعنی کبوده پستیِ عادات می شوی زنجیره ها دانه به دانه تو را زدند سر تا قدم اسیرِ جراحات می شوی عریان نماند جسم شریفِ تو‌ لحظه ای بر شانه هایِ شیعه مراعات می شوی اینجا یهود یک تن و در شام یک هزار یعنی گریز روضه بر کَرّات می شوی طوری زدن سنگ به اولاد فاطمه آتش گرفت عرش زِ فریاد فاطمه ــــــــــــــــــ
. |⇦•استعانت گر كند ما را... / سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── "السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة" استعانت گر كند ما را خدايِ فاطمه سر مي اندازيم محشر زيرِ پايِ فاطمه يك گلو بندش سه تا بدبخت را خوشبخت كرد هر كه عاقل بود رفت و شد گدايِ فاطمه گريه كن هاي حسينش را شفاعت مي كند دستِ عباس هست رويِ دست هاي فاطمه *فرداي قيامت كه صدايي مياد:" غُضُّوا أبصارَكُم" چشم هارو ببنديد چون فاطمه ميخواد واردِ صحراي محشر بشه، چند تا وسيله بي بي مياره برا شفاعت اُمتِ باباش پيغمبر، اولين وسيله اش كه چادر رو كنار ميزنه، همه مي بينن يه سَرِ بريده رويِ دست ميگيره، صدا ميزنه: آي گريه كُن هاي حسينم! وسيله ي دوم دستاي قلم شده ي عباسِ، آخه دستاي خودِ مادر هم شكسته شده بود...* بر مقامش هر كه سر خم كرد شد پيغامبر انبياء را پس بخوانيد انبيایِ فاطمه *بي بي جان! ما كه مريض ميشيم، بيشتر از يك هفته نميشه حالمون خوب ميشه، قربونت برم كه سه ماه تويِ بستر افتاده بودي، ما كه يه دردي مي گيريم يه جاي بدنمون درگير ميشه، يه جايي نهايتاً درد ميگيره، من چي بگم از اون خانومي كه بازوش درد مي كرد، پهلوش درد مي كرد، سينه اش درد مي كرد، همه جايِ بدنِ بي بي سياه شده بود...* ميخ در از سينه بيرون آمد و خون گريه كرد گشت آگاه از دلِ درد آشنايِ فاطمه تا رسول الله در شأنش فداها گفته است كيست ديگر لايقش گردد فداي فاطمه *يعني مقامِ زهرا رو نمي دونستن؟ نمي ديدن پيغمبر چه جور احترام مي كرد زهرا رو؟* مُسْتَجَابُ الدَّعْوه حالا مرگِ خود را خواسته بي اجابت باشد اي كاش اين دعاي فاطمه *بچه هارو جمع كرد، حسن اومد، حسين اومد، زينبين اومدن، با يه ذوقي با يه شوقي وضو گرفتن، آماده شدن؛ فاطمه جانماز رو پهن كرد، چادر نماز رو به سر كرد، بچه ها همه رو به قبله، مادر هم رو به قبله، آروم آروم دست هارو بالا آوُرد، دست كه بالا نمي اومد، حسن گفت: مادر بذار كمكت كنم... آروم آروم اين دستا رو آوُرد بالا، مادر ميخواد برا خودش دعا كنه، زينبين از اون طرف دست هارو آوُردن بالا، حسين هم از اون طرف، منتظرن مادر برا خودش دعا كنه بعدِ يه مدتي، ديدن مادر با اون صدايِ بي رمقش، گفت: " اللهم عجل وفاتي سريعا" يهو همه بچه ها اين دست هارو زدن تو سرشون، چي ميگي مادر!* كارِ دنيا را ببين در سن هجده سالگي شانه هاي كودكانش شد عصاي فاطمه محوريت چون كه با زهراست در متنِ حديث مي شود اهلِ كِساء، اهلِ كِسايِ فاطمه آب ميريزد براي بچه هق هق مي كند *مي فرمود: حسين جان! بذار من برات آب بريزم، آخرِ عُمرش هم وصيت كرد: علي جان! خودت آب بهش بده، اين بچه زود تشنه اش ميشه...* مقتل ميگه: از مادر آب خواستي پيرهنت رو آقا بردن راستي مقتل ميگه: پنجه تو موت كردن بي پيروهن هي زير و روت كردن ─── آب ميريزد براي بچه هق هق مي كند اي به قربانِ حسينِ سر جدايِ فاطمه ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
|⇦•بمیرم که تو بستر افتاده ای... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بمیرم که تو بستر افتاده ای برا رفتن انگار که آماده ای  ازم رو نگیری شب آخری تویی که فقط همدم حیدری  نداری تَوُونی دیگه نیمه جونی  نرو از کنارم تو خیلی جَوُونی  سکوتت رو بشکن بزن حرفی با من عزیزم نمیشه ازت دل بریدن چه روزای سختی شده  دل نگرون بچه هام  چه شهریِ هر جا میرم  بهم نمیدن جواب سلام  حیدرو تنها نذار... حسن که نگفت از تو‌کوچه برام واسه اینکه بیشتر نشه غصه هام غمت رو‌ تو‌دیگه نریز تو دلت بگو‌ از توی کوچه و قاتلت بگو‌ که یه نامرد تو اون روز پردرد چطور اومد و‌ چادرت رو لگد زد بگو از چشِ تار، کبودیِ رخسار بگو‌چی شد اون روز که خوردی به دیوار با کینه ی از من اومدن سیلی به روی تو زدن دیگه نرفت از اون به بعد یه خواب راحت حسن نمازات عزیزم‌نشسته شده بمیرم‌ که پهلوت شکسته شده اینا از همون روز که پشت در تو رفتی که باشی برا من سپر رسیدن با هیزم در خونه مردم توی اون شلوغی صدای تو‌ گم‌ شد تا بال وپرت سوخت دل دخترت سوخت تو بودی تو آتیش ولی حیدرت سوخت زندگیم وبهم زدن تا که لگد زدن به در در افتاد و رد شدن از روی تنت چهل نامرد صدای در، دری که تو شغله سوخت دری که میخ و‌ توی سینه دوخت صدای جیغ، تویِ خاکستر و دود کی میدونه، چرا تمام صورتت شده کبود یا زهرا ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅کانال نوحه و سینه زنی یا زینب س═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•بمیرم که تو بستر افتاده ای... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بمیرم که تو بستر افتاده ای برا رفتن انگار که آماده ای  ازم رو نگیری شب آخری تویی که فقط همدم حیدری  نداری تَوُونی دیگه نیمه جونی  نرو از کنارم تو خیلی جَوُونی  سکوتت رو بشکن بزن حرفی با من عزیزم نمیشه ازت دل بریدن چه روزای سختی شده  دل نگرون بچه هام  چه شهریِ هر جا میرم  بهم نمیدن جواب سلام  حیدرو تنها نذار... حسن که نگفت از تو‌کوچه برام واسه اینکه بیشتر نشه غصه هام غمت رو‌ تو‌دیگه نریز تو دلت بگو‌ از توی کوچه و قاتلت بگو‌ که یه نامرد تو اون روز پردرد چطور اومد و‌ چادرت رو لگد زد بگو از چشِ تار، کبودیِ رخسار بگو‌چی شد اون روز که خوردی به دیوار با کینه ی از من اومدن سیلی به روی تو زدن دیگه نرفت از اون به بعد یه خواب راحت حسن نمازات عزیزم‌نشسته شده بمیرم‌ که پهلوت شکسته شده اینا از همون روز که پشت در تو رفتی که باشی برا من سپر رسیدن با هیزم در خونه مردم توی اون شلوغی صدای تو‌ گم‌ شد تا بال وپرت سوخت دل دخترت سوخت تو بودی تو آتیش ولی حیدرت سوخت زندگیم وبهم زدن تا که لگد زدن به در در افتاد و رد شدن از روی تنت چهل نامرد صدای در، دری که تو شغله سوخت دری که میخ و‌ توی سینه دوخت صدای جیغ، تویِ خاکستر و دود کی میدونه، چرا تمام صورتت شده کبود یا زهرا ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اَلصَّلاة، اَلصَّلاة... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدي رسولي• اَلصَّلاة، اَلصَّلاة... بغض زمینیا شکست و تو آسمون عزا و ماتمه صف میبندن ملائکه پشت سرِ امامِ فاطمه اَلصَّلاة، اَلصَّلاة... قامت می بندن به نمازش الله اکبر، الله اکبر یاد نماز و راز و نیازش الله اکبر، الله اکبر شیرین ترین روزایِ زندگیمو ازم گرفتن، ازم گرفتن خدا شریک خوب بندگیمو ازم گرفتن ازم گرفتن فاطمه دلخوشی زندگیم بود خودت میدونی خودت میدونی دیدی چطور تموم دل خوشیمو ازم گرفتن ازم گرفتن حیدر و این همه غم یارب اِرحَم دارم می میرم از خجالت الله اکبر، الله اکبر از این اُمت دارم شکایت الله اکبر، الله اکبر اَللّهُمَ اِنَّ هذهِ اَمَتُک وَ ابنَتُ عَبدِک وَ ابنَتُ اَمَتِک آیه های سوره ی کوثر زخمی و شکسته و پرپر رو پر بال ملائک نَزَلَت بِک، نَزَلت بِک حیدر و این همه غم یارب اِرحَم لا نَعلَمُ مِنها اِلّا خَیرا جز خوبی ندیدم من از زهرا رسیده وقت تکبیرِ آخر الله اکبر، الله اکبر خدا دیگه تموم کارِ حیدر الله اکبر، الله اکبر نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَة يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ اَلزَّفَرَاتِ لاَ خَيْرَ بَعْدَكِ فِي اَلْحَيَاةِ وَ إِنَّمَاأَخْشَى مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي خوشی زِ عُمر ندیده خدا نگهدارت صنوبری که خمیده خدا نگهدارت قرار بعدیمان کربلا زمان غروب کنار رأس بریده خدا نگهدارت حسین ای وای، حسین ای وای #رضاابوالحسنی
|⇦•عمری زدیم از دل صدا... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عمری زدیم از دل صدا، باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا، باب الحوائج را روزیِ ما کرده خدا، باب الحوائج را از ما نگیرد کاش، یا باب الحوائج را هرکس صدایش کرد، بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد، پاره نخواهد شد یادش بخیر آن روزها که مادرِ خانه گه گاه میزد پرچمی را سر درِ خانه پُر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره نذری، قدر وُسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عَصر سه شنبه خانه ی ما رو به را می شد یک سفره می افتاد و درد ما دوا می شد با اشک،وقتی چشم مادر آشنا می شد :محسن عرب خالقی *مادرم به روضه خون میگفت: سفرهٔ موسی ابن جعفر دارم، روضهٔ موسی الکاظم برام بخون، روضه خون شروع می کرد روضه خوندن، اینجوری میخوند: «یه وقت دیدن در زندون باز شد، چهار تا غلام سیاه این بدن نحیف رو روی تخت پاره گذاشتن، هی صدا میزدن: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَرَى الْخَبِيثَ بْنَ الْخَبِيثِ‏ فَلْيَخْرُج‏‎.‎"میگفتن :"هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ"...» مادرم چادر گلدارش رو روی صورت میکشید، برات ناله میزد... روضه خون باز شروع می کرد به روضه خوندن، میگفت : «صدا به گوش عموی هارون الرشید رسید، گفت چه خبره؟ گفتن: بدن موسی ابن جعفر رو از زندان بیرون آوردن ، اهانت میکنند، بی احترامی میکنند...عموی هارون پابرهنه به راه افتاد، عبا برداشت، عمامه برداشت، گفت: برید بدن رو بگیرید. بدن رو آوردند در بازاری به نام "سُوق الریاحین‌" گذاشتن . گفت منادی صدا بزنه: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَرَی الطَیب بْنِ الطَیب فَلْیَخٰرُجٰ" هرکسی میخواد بدن این آقای پاک رو ببینه باهاش وداع کنه بیاد، تشیع جنازه ی باشکوهی شد، مردم همه آمدند...» اینجا بود که میدیدم مادرم روی پا میزد هی میگفت: غریب کربلا حسین ... *
|⇦•با من حساب داشت عدو... / روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *شأن صدیقه ی کبری این است، جبرئیل می آمد به عیادتِ حضرت زهرا، وحی قطع شده بود، اما فقط بر صدیقه کبری نازل میشد، پیغمبر که از دنیا رفت دیگه کلام وحی به مردم نمی رسید، اما وحی به فاطمه ی زهرا می رسید، برای فاطمه از اخبار آینده جبرئیل می گفت، بی بیِ دوعالم می گفت و امیرالمؤمنین می نوشت، شد مُصحَفِ فاطمه، این کتاب نزد امامِ زمانِ... مریم مقدس طبق روایات می آمد برای عیادتِ بی بیِ دوعالم فاطمه نوشتن: اُم سلمه اومد عیادت، تا بی بی رو دید، گفت: " کَیْفَ أَصْبَحْتِ؟" چگونه شب رو روز کردی؟ فرمود: دو تا غصه داره من رو از پا در میآره، نبودن پیغمبر و ظلمی که بر علی کردن من رو بیچاره کرده... عباس عموی پیغمبر این روزا اومد عیادتِ بی بی، وقتی رفت به امیرالمؤمنین پیام داد، گفت: علی! من اومدم زهرا رو عیادت کردم، سر بهش زدم، این روز اگه زهرا از دنیا رفت مارو بی خبر نذاری... فاطمه سلام الله علیها صدا زد: علی جان! دلم برا سلمان تنگ شده، دلم میخواد این روزا سلمان رو ببینم، سلمان اومد محضرِ بی بی، سلمان تا اومد بی بی گِله کرد، سلمان چرا به دیدنِ من نمیآیی؟ گفت: بی بی جان! بعدِ ظلمی که به شما شده، کارم شب و روز گریه است... سلمان سئوال کرد: بی بی جان حالتون چطورِ؟ فرمود: سلمان! اگر از حالم بپرسی دو ماهه این دردِ پهلو نمیذاره بخوابم... دیگه کیا اومدن عیادت؟ خدای نکرده یکی به ناموست جسارت کنه، سیلی بزنه به ناموست، کاری بکنه که خانومت بستری بشه، بعدِ چند رو بیاد بگه: میذاری برم عیادتش؟ چقدر سخته... اون دوتا نانجیب اومدن پیشِ امیرالمؤمین، گفتن: یاعلی! هر چی در میزنیم فاطمه در رو باز نکرد... از قدیم گفتن: صیاد صیدی رو که شکار کرد رَدِّ خونش رو میگیره، ببینه تیر رو درست به هدف زده یا نه...* با من حساب داشت عدو از غدیرِ خُم از من تو را گرفت و دگر بی حساب شد *تا اومدن عیادتِ بی بی اون دوتا ملعون، رو به روی صورت بی بی نشستن، زهرایی که به اسماء فرمود:" اسماء! ذابَ لَحمی" دیگه گوشتی به تنم نمونده... اومدن رو بروی بی بی نشستن، بی بی روش رو برگردوند، نانجیبا باز بلند شدن اومدن جلو چشم زهرا نشستن، اما باز بی بی روش رو برگردوند، مادرِ ما اینارو حتی مسلمون هم حساب نکرد، آخه جواب سلام مسلمان واجبه، جواب سلامشون رو نداد، اینا بخدا مسلمان نبودن، یکی دوبار که روبروی بی بی نشستن، ببینید چقدر زهرا ضعیف شده بود، صدا زد: زنها کمک کنید من رو به دیوار بشم...من اصلاً اینارو نبینم... گفتن: زهرا! با ما حرف نمیزنی؟ فاطمه رو کرد به امیرالمؤمنین، گفت: علی! من با شما صحبت میکنم اینا بشنوند، من با اینا تا عُمر دارم حرف نمیزنم، من روز قیامت با اینا حرف دارم... فقط بگو: مگه نشنیدن پیغمبر فرمود: هرکسی فاطمه رو اذیت کنه من رو اذیت کرده، هر کی من رو اذیت کنه خدا رو اذیت کرده... گفتن: شنیدیم... زهرا رو به آسمون کرد، گفت: الحمدالله، خودشون به زبون آوُردن، خدا شاهد باش اینا زهرا رو اذیت کردن... حالا من گریزِ روضه ام رو بزنم، یه دختر سه ساله هم اومد رو بروی سَرِ عمو عباسش، نگاه کرد، گفت: عمو! ببین اینا من رو زدن...* من به عُمرم سَرِ بازار نرفته بودم شوقِ یک بوسه ی تو، راهیِ بازارم کرد ما پرده نشینانِ حرم را چه به بازار؟ از دست اباالفضل عمویم گِله دارم سنگینِ مُشتشون موی من مونده لای انگشتشون همه میزدن من و زجر پشتشون مثلاً صورتم نیلی نیست شامِ شبم سیلی نیست زجر دنبالِ منه از همه فراری ام این حالِ منه آغوشِ گرمت مالِ منه میگم اینجارو نه دوست دارم این بازار و این بازار و نه اینجا سَرِ عمه ام شکست سرت از نی افتاد و شد دست به دست زن و بچه ات بین وحشی های مست از قافله جا مانده ام تقصیرِ خواب است اما این لعنتی باور ندارد احتمالاً این گونه که سیلی به من زد زجر گفتم این بی حیا دختر ندارد احتمالاً
. |⇦•اگر چه از غمِ قدت خمیدم... سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── اگر چه از غمِ قدت خمیدم خوشم که بعد از این مادر شهیدم حنا با سرخیِ خونِ تو بستیم ولی حالا منم که رو سپیدم چه کردی با دلِ خونم عزیزم عزادارِ تو می مونم عزیزم بخواب آروم منم مثلِ قدیما برات لالایی لالای می خونم عزیزم عصایِ دستِ فردا داشتم حیف یلی خوش قد و بالا داشتم حیف همین و از خدا می خواستی شکر برا تو آروزها داشتم حیف تمومِ زندگیم بودی تو اما تمومِ زندگیمون نذرِ زهرا خدا صد تا پسر میداد بازم فدا می کردمش تو راهِ مولا برو که اهلِ خیر و عافیت شی شفیع و دست گیرِ آخرت شی خودم نذرِ حسینت کرده بودم خودم میخواستم خوش عاقبت شی فدا کردی برا مولا سرت رو خریدی آبرویِ مادرت رو شنیدم ذکرِ یا زهرا گرفتی نفس های بلندِ آخرت رو تو که از روزِ اول بنده بودی همه عُمرت شهیدِ زنده بودی شهیدا لحظه ی آخر میخندن بمیرم تو ولی شرمنده بودی تو گوشِت آب آبِ خیمه ها بود نبودِ تو عذابِ خیمه ها بود بمیرم من که با دلشوره رفتی به جونت اضطرابِ خیمه ها بود *" وَيْلِي عَلَى شِبْلِي" مادرت برات بمیره، اینا نمیدونن، من تو رو بزرگ کردم، تو را من میشناختم، من میدونم اون لحظه ی آخر چقدر خجالت کشیدی، مادر من نبودم، اما مثل اینکه من توی علقمه با تو زمین خوردم، مادر! شنیدم داشتی میرفتی سمت خیمه ها مشکت رو تیر زدن، میدونم از خجالت آبت کردن، امروز زینب یه حرفایی زد از صبح قرار ندارم...* شنیدم علقمه غوغا شد عباس تو رفتی محشرِ کبری شد عباس تو را تا بی دست دیدن لشکر به سمت خیمه پاشون وا شد عباس *مادر می دونی بعد از تو چی شد؟...* حالا نیستی به جونم داغِ آبِ شب و روزم خجالت از ربابِ کجا رفتی که دستای سکینه هنوزم زخمی از ردِ طنابِ *عباس جانم هر وقت حرفِ شهر شام میشه می بینم هر کدوم سر روی دیوار میذارن، صدای ناله هاشون بلند میشه...* میون شعله ها آه یکی میزد صدا آه آتیش گرفته دامن تموم بچه ها آه عمو!سوختم... عمو! سوختم ــــــــــــــــــ 🎤 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇.