#امام_صادق علیه السلام #شهادت_امام_صادق علیه‌السلام #نوحه_امام_صادق علیه السلام #زمینه_امام_صادق علیه السلام 🎙نوحه به سبک قدیمی نسیمی جان فزا می آید دیده گریان شده هر عاشق در عزای امام صادق واویلا واویلا واویلا میان شعله با چشم تر ناله می زد ب یاد مادر پابرهنه میان کوچه گریه کرده برای حیدر واویلا واویلا واویلا کربلایی ب پا شد آن شب پابرهنه به پشت مرکب هر قدم تا زمین می افتاد ناله میزد مدد یا زینب واویلا واویلا واویلا به عشق تمام شهدا نسیمی جانفزا می آید بوی کرببلا می آید بنی! بنی! واویلا [۴] شب جمعه شد و غوغا شد روضه خوان حرم زهرا شد پیش چشمان مادر ، گودال بر سر پیرهن دعوا شد واویلا واویلا واویلا.... . #قاسم_نعمتی🇮🇷 اجرای سبک: ⬇️ مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام #کربلایی_جناب_آقای_جاودان 🥀🥀 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

#نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #حاج_مهدی_اکبری آن طائر بهشتی تنها در آشیانه چون شمع در دل شب می سوخت عاشقانه سوزش شرار سینه ذکرش ترانه ی دل آهش به اوج افلاک اشکش به رخ روانه کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب با دست بسته دشمن بیرون بَرَد ز خانه ( آه و واویلا ) تکرار او با کُهولت سن با قامت خمیده این با قساوت قلب در دست تازیانه کاهیده بُد تن او کز بهر کُشتن او منصور ، لحظه لحظه بگرفت از او بهانه آن زاده ی پیمبر ارثیّه اش ز حیدر این بود کز سرایش آتش کِشد زبانه ( آه و واویلا ) تکرار هر چند خانه اش سوخت از دود و شعله افروخت دیگر نخورد یارش سیلی در آستانه آوُخ که کُشت منصور او را به زَهر و انگور دردا که گشت خاموش آن گریه ی شبانه هفتاد سالِ عمرش هفتاد سال غم بود هر لحظه دید بیداد از فتنه ی زمانه ( آه و واویلا ) تکرار آن عزّت رفیعش آن غربت بقیعش جز تلّ خاک نبوَد از قبر او نشانه فردا اگر چه در خاک مدفون شد آن تنِ پاک تا روزِ حشر باشد این نور جاودانه ... ( آه و واویلا ) تکرار #شاعر_استاد_سازگار #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

#نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #حاج_محمود_کریمی آن طائر بهشتی ( واویلا ، واویلا ) تنها در آشیانه ( واویلا ، واویلا ) چون شمع در دل شب می سوخت عاشقانه ( واویلا ، واویلا ) سوزش شرار سینه ( واویلا ، واویلا ) ذکرش ترانه ی دل ( واویلا ، واویلا ) آهش به اوج افلاک اشکش به رخ روانه ( واویلا ، واویلا ) کی دیده زاهدی را ( واویلا ، واویلا ) وقت عبادت شب ( واویلا ، واویلا ) با دست بسته دشمن ( واویلا ، واویلا ) بیرون بَرَد ز خانه ( واویلا ، واویلا ) او با کُهولت سن ( واویلا ، واویلا ) با قامت خمیده ( واویلا ، واویلا ) این با قساوت قلب ( واویلا ، واویلا ) در دست تازیانه ( واویلا ، واویلا ) آن زاده ی پیمبر ارثیّه اش ز حیدر ( واویلا ، واویلا ) این بود کز سرایش ( واویلا ، واویلا ) آتش کِشد زبانه ( واویلا ، واویلا ) هر چند خانه اش سوخت ( واویلا ، واویلا ) از دود و شعله افروخت ( واویلا ، واویلا ) دیگر نخورد یارش ( واویلا ، واویلا ) سیلی در آستانه ( واویلا ، واویلا ) آن عزّت رفیعش ( واویلا ، واویلا ) آن غربت بقیعش ( واویلا ، واویلا ) جز تلّ خاک نبوَد ( واویلا ، واویلا ) از قبر او نشانه ( واویلا ، واویلا ) #شاعر_استاد_سازگار 1384 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

#نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #حاج_محمد_رضا_طاهری صادق آل زهرا فرزند مرتضایم کُنج غربت انیسِ سوز زهرِ جفایم زِ فرط پیری ، کمرم خمیده زِ پا نشستم ، نفسم بُریده دگر زمانِ ، اَجلم رسیده آه ، وا غربتا وا غربتا عمری برمن گذشت و یک روزِ خوش ندیدم با این زانویِ لرزان پشتِ مَرکب دویدم سِرشک غربت همه دم فشاندم ز کوچه خود را به زمین کِشاندم به یاد آن شب ز رقیه خواندم آه ، وا غربتا وا غربتا ( تکرار بند اول ) تار و پود مرا با چنگال غم دریدند حتی سجاده را از زیر پایم کشیدند در آن شب تلخ که پُر از بلا بود حریم من در دلِ شعله ها بود دلم به یاد غم کربلا بود آه ، وا غربتا وا غربتا ( تکرار بند اول ) #شهادت_امام_صادق #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

#نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #حاج_محمد_رضا_طاهری مدینه شهر پیمبر ، خداحافظ خداحافظ مزار خاکیِ مادر خداحافظ خداحافظ مدینه غربت من بی حساب است همیشه ناله ی من بی جواب است هنوزم که هنوزه مثل حیدر به روی دست من جای طناب است تمام خانه ام یکجا که میسوخت به حال منزلِ دنیا که میسوخت به خود گفتم چه حالی داشت حیدر ؟ در آتش ، چادر زهرا که میسوخت ... مدینه شهر پیمبر ، خداحافظ خداحافظ مزار خاکیِ مادر خداحافظ خداحافظ #شعر_دوم حیاتی جاودانه بودم عمری برای گریه بر جد غریبم به دنبال بهانه بودم عمری به دنیای زبون خیری ندیدم شکستند حُرمتِ موی سپیدم شبانه مثل زهرای سه ساله پیاده پشتِ مَرکب میدویدم #شعر_سوم آن طائرِ بهشتی دلها در آشیانه چون شمع دردلِ شب می سوخت عاشقانه سوزش شرارِ سینه ذکرش ترانه ی دل آهش به اوجِ افلاک اشکش به رخ بهانه کی دیده زاهدی را وقت عبادت شب با دست بسته ، دشمن بیرون برَد ز خانه او با کهولت سن با قامت خمیده این با قساوت قلب در دسته تازیانه آن زاده ی پیمبر ارثیه اش ز حیدر این بود کز سرایش آتش کِشد زبانه هر چند خانه اش سوخت از دود و شعله افروخت دیگر نخورد یارش سیلی درآستانش ... #شاعر_استاد_سازگار #شهادت_امام_صادق . #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

#نوحه_امام_صادق (علیه السلام ) #کربلایی_حسن_ثابت_جو در بينِ حُجره با حال مُضطر با خود بخواند با دیده ی « تر » #ملودی_دوم شرح وداعِ ، عطشان بی سر #ملودی_سوم جان مي‌دهد بنيانگذارِ مكتبِ عشق شد شيعه گريانِ امیرِ مذهبِ عشق آجرک الله ـ بقیت الله(۲) در ماتمِ شیخ الائمه ، حجتَ الله(۲) #بند_دوم دلبند طاها قلبش حزین ست فرزندِ زهرا سر بر زمين ست #ملودی_دوم همچون صنوبر از زهرِ كين ست #ملودی_سوم لب تشنه امّا خون به لب واي از دلِ او وا كن خدا امشب گِره از مشكلِ او آجرک الله ـ بقیت الله(۲) در ماتمِ شیخ الائمه ، حجتَ الله(۲) #بند_سوم شیعه به اشکِ ، غم مبتلا شد شهرِ مدينه ، كرب و بلا شد #ملودی_دوم زهرا دوباره ، صاحب عزا شد #ملودی_سوم بيتِ عزيزِ فاطمه گرديده خاموش بهرِ پدر شد حضرتِ « کاظم » سيه پوش آجرک الله ـ بقیت الله(۲) در ماتمِ شیخ الائمه ، حجتَ الله(۲) #شاعرحسن_ثابت_جو #زنجیر_زنی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

#نوحه_امام_صادق (علیه السلام ) سبک حاج اکبر ناظم کٌشته شده صادق آل عبا ارض و سماء گرفته رنگ عزا #ملودی_دوم دین حق را امام بر وجودش سلام #ملودی_سوم واویلتا از زَهر کینه جان داده در شهر مدینه (واویلتا آه و واویلا) #بند_دوم دشمن زده آتش به کاشانه اش شد مثلِ بیت فاطمه « خانه اش ... » #ملودی_دوم آتش و دود بود ظلم نمرود بود #ملودی_سوم آتش که در دور و بَرش بود گریانِ زهرا مادرش بود (واویلتا آه و واویلا) #بند_سوم شیخ الائمه را شبانه بُردند پای برهنه ، بی بهانه بُردند #ملودی_دوم پیاده بی عبا دشمنش بی حیا #ملودی_سوم با دست بسته نیمه ی شب افتاد یاد عمه زینب (واویلتا آه و واویلا) #بند_چهارم آقا به جان مادرت دعا کن حاجات جمع شیعه را روا کن ... #ملودی_دوم تا رسد زودِ زود_ مرگ آل سعود #ملودی_سوم تا در بقیع تو بیائیم اِقامه ی عزا نماییم (واویلتا آه و وایلا) شاعر: #مجتبی_شکریان_همدانی #شهادت_امام_صادق

#بیست_و_پنج_شوال #نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #آواز_بیات_ترک باز هم ، تاریخ غم تکرار شد ... باز هم ، ظلم و ستم تکرارشد ... بار دیگر دست مردی بسته شد ... ! رادمردی از جفا دلخسته شد ... باردیگر خانه ای آتش گرفت شهپرِ پروانه ای آتش گرفت ... ( وامصیبت وامصیبت ، وای ما ... ) تکرار حضرت صادق ، عزیزِ فاطمه با خدای خویشُ اندر زمزمه کِی خدا ، شاهد تویی بر حالِ من ... بین عدو ، چون آمده دنبالِ من ... سربرهنه ، پابرهنه ، میروم او سواره ، من پیاده میدَوم ( وامصیبت وامصیبت ، وای ما ... ) تکرار دشمن از کین ، بر دلِ او ، زد شرَر نیمه شب ، از بام و در شد حمله ور ... #دشتی سوخت از زَهرِ جفا پا تا سرش آتشی زد تشنگی بر پیکرش ... #بیات_ترک بودُ اندر پیچ وتاب و شور و شِین تشنه لب جان داد او همچون حسین ... یاحسین و یاحسین و یاحسین #نوحه_بیات_ترک #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

#بیست_و_پنج_شوال #نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #حاج_حسین_سیب_سرخی #آواز_بیات_اصفهان باز هم ، تاریخ غم تکرار شد ... « ظلم یثرب » باز هم تکرار شد ... باز هم ، یک خانه را آتش زدند ... پیش بلبل ، لانه را آتش زدند ... باز هم گلچین شقایق را شکست حُرمتِ قرآن ناطق را شکست ... باز گلچین رونق از گلخانه بُرد عندلیبِ عشق را از لانه بُرد ... باز از بیداد قلبی خسته شد باز دستِ راد مردی بسته شد ... باز هم در پیش چشم کودکان یک پدر با دستِ بسته ، شد روان نیمه شب از خانه صاحب خانه رفت ! در حِصار ظلم مظلومانه رفت ... یوسفی عازم به سوی چاه شد « پا برهنه ... ! » سوی قربانگاه شد « بینِ ره » میکرد با خود زمزمه بارِخود را بسته ام « یا فاطمه ... » #نوحه_بیات_اصفهان #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

#نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #کربلایی_جواد_مقدم ( دوباره بویِ دود از شهرِ مدینه اومد) ۲ ( دوباره رنگِ غصه و شرر به سینه اومد) ۲ یه عده به شیخ‌الائمه ، بی‌احترامی می‌کنند با ناسزا دور و بَرش ، شیرین‌زبونی می‌کنند کوچکترا دارن فرار می‌کنن از هر طرفی نامردا، با بچه‌ها هم نامهربونی می‌کنند آه… دل من دوباره غصه داره ... آه… دل من هوای گریه داره ... آه… دلِ من ، امون از این غریبی ... (کِشون کِشون ، پیاده ، آقامونو می‌بردن رَمق تو زانواش نبود ، همش زمین می‌خوردن) ۲ الهی اون کسی که آقا رو برد ، خیر نبینه حداقل نذاشت برا یه لحظه آقا بشینه بیخود نبود با دست بسته ، کارت آقا گریه بود اینجایه روضه اشکایِ چشات برا رقیه بود آه… دل من… رقیه و اسیری آه… دل من… امون از این غریبی آه… دل من ... چته دوباره گیری آه… دلِ من ، امون از این غریبی ... #شهادت_امام_صادق #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

#نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #حاج_مهدی_سلحشور لبریزِ درد و ماتمم سر رفته از چشا غمم در شبِ تلخِ ، داغ شقایق شبِ عروجِ ، حضرت صادق مدینه شهر غربته کوچه هاشم مصیبته آتیش کِشیدن ، به آشیونم شبونه ریختن ، میون خونم میونِ کوچه های غم ذکرِ علی ، رو لبتِ حضرت زهرای بتول فداییِ مکتبتِ الهی که بمیرم ، شنیدم ، دستاتُ بستن نمازتو با کینه ، میونِ ، خونت شکستن غریبه نیستن آقا قاتلای مادر هستن ( آقام آقام آقام ، امام صادق ) تکرار میخوام که زائرت بشم مرغِ مهاجرت بشم پَر بگیرم تا ، کنار قبرت فدات بشم با این همه صبرت روحِ مناجات منی قبله یِ حاجات همه هرکی میاد کنار تو ذکرش میشه یا فاطمه چقدر دلم داره با تو ، حس رهایی فقه تو باعث شد تا بشیم ،کرببلایی کربلا و مدینه دیگه بسه جدایی ( آقام آقام آقام ، امام صادق ) تکرار #شهادت_امام_صادق #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها

#نوحه_امام_صادق ( علیه السلام ) #کربلایی_حسین_طاهری غم تو داغ روی همه دلای عاشق همه پناه آوردیم به تو امام صادق شیعه هرچی داره از احسان شماست سفره دار همه این آقاست قبر خاکی تو بُغض توو سینمه خوابی که از حرم هر شب می بینمه آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه حرم برای تو شَهِ کرَم میسازه ( تکرار بند اول ) #بند_دوم رئیس مذهبی و به سرِ ما تو حق دار برای مکتب ما تویی خودت علَمدار رویای هر شبم اینه یک روز آقا باشم با مادرم بینِ صحن شما ... می بینم روزی رو غرق نورِ بقیع بینِ چهار تا حرم اوج شور بقیع ... آخر برات یه گنبدِ طلا میسازیم شبیه گُنبد امام رضا میسازیم آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه حرم برای تو شَهِ کرَم میسازه مِنبر و اشک روضه ارث تو بوده آقا میره دلت به یادِ غریب کربُبلا ... این بود حرفت آقا « نوحو » بر شاهِ دین « نوحو » بر لحظه ای که افتاده زمین « نوحو » بر قرب تو عریانِ بی پیرهن جسم دَرهم نشد آخر حتی کفن ... ای جان حسین جانم حسین جانم حسین جان ... 1398 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها