eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5983120989309897303.mp3
1.69M
شهادت مدینه دلتنگه صداته پاشو بازم روضه بخون پاشو بازم مادری کن کنااااار زینبت بمون آهِ بی رمقت مادر آتیش جیگرت مادر تاریکه خونه ت و نیستن چهارتاااا قمرت مادر توی غریبی رو به احتضاره (واویلا) ام البنینی که پسر نداره (واویلا) بند دوم سه ساله که تازه میشه داغ تو با دیدن مشک وقتی ربابو می بینی چشاتو پر میکنه اشک شرمِ توی نگات مادر غصه داره صدات مادر داغ چارتا جوون دیدن خیلی سخته برات مادر حق داره که از غصه خون بباره (واویلا) ام البنینی که پسر نداره (واویلا) بند سوم تو لحظه های آخری چشای تو بازم تره روی لبت زمزمه ی حسین غریب مادره آتیشت میزنه مادر یاد زخم تنش مادر کاش ندونی که تو گودال با چیا زدنش مادر به یاد اون دقیقه های آخر (واویلا) بازم بخون حسین غریب مادر( واویلا) سبک
. |⇦•اگر چه از غمِ قدت خمیدم... سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── اگر چه از غمِ قدت خمیدم خوشم که بعد از این مادر شهیدم حنا با سرخیِ خونِ تو بستیم ولی حالا منم که رو سپیدم چه کردی با دلِ خونم عزیزم عزادارِ تو می مونم عزیزم بخواب آروم منم مثلِ قدیما برات لالایی لالای می خونم عزیزم عصایِ دستِ فردا داشتم حیف یلی خوش قد و بالا داشتم حیف همین و از خدا می خواستی شکر برا تو آروزها داشتم حیف تمومِ زندگیم بودی تو اما تمومِ زندگیمون نذرِ زهرا خدا صد تا پسر میداد بازم فدا می کردمش تو راهِ مولا برو که اهلِ خیر و عافیت شی شفیع و دست گیرِ آخرت شی خودم نذرِ حسینت کرده بودم خودم میخواستم خوش عاقبت شی فدا کردی برا مولا سرت رو خریدی آبرویِ مادرت رو شنیدم ذکرِ یا زهرا گرفتی نفس های بلندِ آخرت رو تو که از روزِ اول بنده بودی همه عُمرت شهیدِ زنده بودی شهیدا لحظه ی آخر میخندن بمیرم تو ولی شرمنده بودی تو گوشِت آب آبِ خیمه ها بود نبودِ تو عذابِ خیمه ها بود بمیرم من که با دلشوره رفتی به جونت اضطرابِ خیمه ها بود *" وَيْلِي عَلَى شِبْلِي" مادرت برات بمیره، اینا نمیدونن، من تو رو بزرگ کردم، تو را من میشناختم، من میدونم اون لحظه ی آخر چقدر خجالت کشیدی، مادر من نبودم، اما مثل اینکه من توی علقمه با تو زمین خوردم، مادر! شنیدم داشتی میرفتی سمت خیمه ها مشکت رو تیر زدن، میدونم از خجالت آبت کردن، امروز زینب یه حرفایی زد از صبح قرار ندارم...* شنیدم علقمه غوغا شد عباس تو رفتی محشرِ کبری شد عباس تو را تا بی دست دیدن لشکر به سمت خیمه پاشون وا شد عباس *مادر می دونی بعد از تو چی شد؟...* حالا نیستی به جونم داغِ آبِ شب و روزم خجالت از ربابِ کجا رفتی که دستای سکینه هنوزم زخمی از ردِ طنابِ *عباس جانم هر وقت حرفِ شهر شام میشه می بینم هر کدوم سر روی دیوار میذارن، صدای ناله هاشون بلند میشه...* میون شعله ها آه یکی میزد صدا آه آتیش گرفته دامن تموم بچه ها آه عمو!سوختم... عمو! سوختم ــــــــــــــــــ 🎤 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇.
14001025eheyat-rasouli-roze.mp3
2.85M
|⇦•اگر چه از غمِ قدت خمیدم... و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی
. ویا ای نور چشم مرتضی،حامی دینی تو ام البنینی تو آیینه ی ایزدنما،حبل المتینی تو ام البنینی تو ای بانوی بیت علی،یار ولی هستی جان علی هستی بر یوسف زهرا حسین،یار و معینی تو ام البنینی تو گفتی علی در خانه ات،گرچه عزیزم من بر تو کنیزم من از لطف حی کبریا،حصن حصینی تو ام البنینی تو ای رهنورد فاطمه،عطر گل یاسی تو ام العباسی با چار فرزند رشید،فخر آفرینی تو ام البنینی تو فردا به نزد فاطمه،گر روسپیدی تو ام الشهیدی تو امشب روان گشته سوی،خلد برینی تو ام البنینی تو بشنیده ای عباس تو،جانش فدا گشته دستش جدا گشته بهر حسین فاطمه،زار و حزینی تو ام البنینی تو مدینه از داغت شده،ای تالی زهرا در ماتم عظمی با فاطمه یار ولایت همنشینی تو ام البنینی تو .👇
. 🏷 | مادر نبین که (۹۵روز) ــــــــــــــــــــــــــــــــ مادر نبین که انقده خستم غصه نخور مراقبت هستم از مادری دست بر نمیدارم حتی اگه که بشکنه دستم نترس اگه آتیش گرفت خونه نترس اگه خونه پر از خونه درد تو رو کسی نمیبینه درد منو کسی نمیدونه اگه مادر به سمت من لگد اومد نترسیا اگه نامرد توی کوچه بلند داد زد نترسیا چطور دلت میاد جدا شی اینطوری آخه دیگه چرا تکون نمیخوری شیش ماه من همراه تو بودم من بچه‌ی تو راه تو بودم از وقتیکه صداتو حس کردم مشتاق روی ماه تو بودم تو اولین پناه من بودی مادر بی گناه من بودی چیشد که دستامو رها کردی تویی که چشم به راه من بودی از این پهلو به اون پهلو شدن واست نفس گیر بود رسید فضه توی کوچه به داد تو ولی دیر بود منی که زخمی این شعله ها شدم همین که در شکست ازت جدا شدم آتیش گرفت همه بود و نبود تو من دست و پا زدم توی وجود تو من پشت در گرما رو حس کردم من غربت بابا رو حس کردم اون لحظه ای که تو زمین خوردی من ضربه های پا رو حس کردم من بودمو زخم لب مسمار زخمی شدم بین در و دیوار یادم نمیره نیمه های شب از درد پهلو می‌شدی بیدار چهل تا مرد، که نه، نامرد گذشتن از در خونه کسی درد تو رو جوری که من میدونم نمیدونه قربون تو برم همینه سرنوشت من رفتنی شدم قرارمون بهشت ــــــــــــــــــــــــــــــــ
Fatemiyeh_Dovom1403_Shab2 (6).mp3
16.1M
🖋سنگین|مادر نبین که 🎤                                      🚩 شب 📆چهارشنبه ۱۴ آذرماه ۱۴۰۳ ه ش 💠 با حضرت محسن با مادر
. سلام اللّه علیها جز گریه برایِ زخمِ تو نیست دوایی اُمُّ‌الشُهدایی استادِ زبردستِ علومِ کربلایی اُمُّ‌الشُهدایی یعقوب هم اندازه‌یِ تو گریه نکرده این اشک نبردِ .... طاغوتِ زمان باشد و بانویِ ولایی اُمُّ‌الشُهدایی تو اُمِّ ادب اُمِّ حیا اُمِّ بنینی بی‌تاب و حزینی بیچاره‌یِ خشکیِ لبِ فاطمه‌هایی اُمُّ‌الشُهدایی مانندِ تو وَاللّه نداریم و نبوده شد کلِّ وجودِ ..... بانویِ علی نذرِ ولی وقفِ خدایی اُمُّ‌الشُهدایی اِی آهِ مدامِ سحر و شامِ مدینه از رویِ سکینه شرمنده نباشی که شما مهدِ وفایی اُمُّ‌الشُهدایی از روزِ اَزل تا اَبدُالدّهر یگانه اُلگویِ زمانه تو مونس و غمخوارِ علیِ مرتضایی اُمُّ‌الشُهدایی بر سینه زدی روضه‌یِ ارباب بگیری بی‌تابِ اسیری بیچاره‌یِ آهِ حرم و شامِ بلایی اُمُّ‌الشُهدایی تو چشم‌به‌راهِ سحرِ روزِ تقاصی دلداده‌یِ یاسی‌‌‌ بر سینه زدی زار زدی مهدی کجایی ؟! اُمُّ‌الشُهدایی
و جانسوز_ حضرت اباعبدالله علیه السلام _ ویژه شب جمعه _ شب های جمعه فاطمه،با سوز و آه و واهمه آید به دشت کربلا گردد به دور قتلگاه گویید حسین من چه شد،نور دوعین من چه شد *شب زیارتی ابی عبدالله ست،آسمان هم با ما در این ساعت بر ابی عبدالله گریه کنه . فرمود فاطمه جان ، همه چشم ها قیامت گریانه غیر ازاون چشمی که بر حسین تو گریه کنه وقتی جبریل خبر شهادت ابی عبدالله رو به پیغمبر داد، همون لحظه ی ولادت، پیغمبر گریه کرد دستور امد این خبر و باید به مادرش فاطمه هم بدی،کدوم فاطمه؟همون فاطمه ای که "وَوَضَعَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا" حسین و به سختی به دنیا آورده، تا پیغمبر به فاطمه خبر داد دخترم این بچه ای که تازه از تو به دنیا اومده این فرزندت و کربلا غریبانه میکشند "بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً" ان شالله بی بی دوعالم شفاعت همتون رو کنه میگه اینا مجلس روضه حسینمو ترک نکردند نذاشتند جلسه روضه حسینم بی رونق باشه بگو فاطمه جان شاهد باش . تا زهرا گریه کرد همون جا پرسید: بابا روزی که حسینمو میکشن شما زنده ای یا نه فرمود: نه دخترم، من مادرش هستم یا نه؟ نه دخترم، باباش علی هست یا نه؟ نه دخترم، گریه زهرا بیشتر شد عرضه داشت "یَا أَبَهْ فَمَاْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟"اگه ما نیستیم پس کی بر حسین من گریه میکنه؟فرمود: دخترم غصه نخور امتی میان نسلی بعد نسلی بر حسین تو زار میزنند گریه میکنند، تا این بشارت و داد گل لبخند بر چهره فاطمه نقش بست، پیغمبر فرمود:زهرا جان باید یه قولی به من  بدی بابا، چیه بابا؟ دخترم تو باید از زنهای گریه کنشون شفاعت کنی .... منم قیامت از مرد هاشون شفاعت کنم ...." یعنی با این گریه تو مشمول شفاعت پیغمبر و  فاطمه ای" آماده ای یا نه؟بریم کنار گودال.... "فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ" یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد،تکیه به نیزه داد بلکه لحظه ای استراحت کنه،نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد.... خون تمام پیشانی رو فرا گرفت ... شهدا هم با ما گریه کنند .... ابی عبدالله هرچه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره،یا اللعجب این لباس عربی رو بالا زد .... بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره،اینجا بود سپیدی سینه حسین نمایان شد .... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین..... دیگه نتونست تیر و از مقابل در بیاره خون مثل ناودان داره فواره میزنه ... دیدن ابی عبدالله میگه بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله دیگه نتونست دوام  بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگیم یا حسین ...... *صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله* با همین حال خوشت شب زیارتی ابی عبدالله است حالا که چشمت گریان شده امام صادق علیه السلام فرمود:ابی عبدالله به گریه کن هاش نظر میکنه الان ابی عبدالله داره به تک تکمون نظر میکنه فرمود اثر این نظر حسینم اینه برا گریه کن هاش خود حسین استغفار میکنه حالا میخوای نامتو جزو زایرینش هم بنویسن یا نه ؟؟ به نیابت هم همه شهدامون شهدای این مکان مقدس شهدایی که خانواده هاشون شرف حضور دارند بالاخص شهدای گمنام عرض سلام کن از همه التماس دعا : 🍂✨🍂اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۷ (حضرت ام البنین س) تو همسر مولایی(تو مادر عباسی)۲ چون فاطمه ی زهرا(خوشبو چو گل یاسی)۲ همسر حیدر و ام البنینی با فرزندان خود حامی دینی یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲ در خانه ی خیر الناس(گفتی که کنیز هستی)۲ در نزد گل احمد(فردا تو عزیز هستی)۲ با امیرالمؤمنین همنشینی چون زهرا بر شیعه حبل المتینی یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲ ای نور دل حیدر(ای همسر خیر الناس)۲ در راه خدا دادی(گل هایی چنان عباس)۲ با گل هایت دین را یاری نمودی اشک از دیدگانت جاری نمودی یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲ ای نور دل حیدر(قبرت به بقیع باشد)۲ چون فاطمه ی اطهر(قدر تو رفیع باشد)۲ از قبر خاکی ات غربتت معلوم هستی چون فاطمه بانو تو مظلوم یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲ با یاد گل زهرا(از غصه تو پژمردی)۲ از داغ عزیزانت(چه خون دلی خوردی)۲ با داغ گلانت ام الشهیدی فردا نزد زهرا تو روسپیدی یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲ با سوز دلت بانو(ای مادر با تقوا)۲ رفتی به سوی جنت(راحت شدی از غم ها)۲ مدینه در غمت ماتمسرا شد از سوز داغ تو کرب و بلا شد یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲ بشنیده ای از زینب(افتاده علی بر خاک)۲ از روی فرس افتاد(شد نقش زمین صد چاک)۲ تا که شد با تن اکبر رو به رو آمد بابایش با کنده ی زانو یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲ بشنیده ای عباست(سر لشکر آزاده)۲ با دست جدا گشته(در علقمه جان داده)۲ قامت حسین از داغ او خم شد در کنار بدن صبر او کم شد یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲ بشنیده ای عباست(داده همه هستش را)۲ در راه خدا داده(چشم و سر و دستش را)۲ تا که عباست در علقمه افتاد چشم پر خونش بر فاطمه افتاد یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲ در کرب و بلا بانو(گل های تو را چیدند)۲ بر اشک حسین بانو(از کین همه خندیدند)۲ از داغ عباست خون شد جگرش در کنار بدن خم شد کمرش یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲ بشنیده ای از زینب(سوز غم آل الله)۲ در کرب و بلای خون(جان دادن ثار الله)۲ بشنیدی حرمت او را دریدند سر پاکش را از قفا بریدند یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲ بشنیده ای از زینب(شمر لعین از کینه)۲ با چکمه ی خود نامرد(بنشسته روی سینه)۲ نانجیب از ستم خنجر کشیده رأس فرزند زهرا را بریده یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲ بشنیدی عدو از کین(آتش زده بر خیمه)۲ در پیش روی زینب(سر را زده بر نیزه)۲ شنیدی یتیمان را ظالمانه بعد از حسین زدند با تازیانه یا حیدر یا حیدر آجرک الله۲
|⇦•حضرت مطلعُ الانوار.... و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ " الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.. لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ...حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصیرُ..السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِیِّ وَ عَلَی آبائِه" روشنی بخش شب تار نیامد، چه کنم ؟ رفت‌ عمر من و دلدار نیامد، چه کنم؟ قلب من مخزنُ الاسرار فراقش باشد حضرت مطلعُ الانوار نیامد، چه کنم ؟ عجّل الله تعالی فرجه می خوانم حجت مطلق دادار نیامد، چه کنم ؟ شور این سینه ی شیدا به کجا خیمه زده؟ نور این دیده ی خونبار نیامد،چه کنم ؟ «یابن الحسن یابن الحسن..» مولای من درد بی صاحبی وغصه ی بی مولایی وای از این دو خبر از یار نیامد، چه کنم ؟ با کلاف دلم عمریست پی اش می گردم یوسف من سرِ بازار نیامد،چه کنم ؟ من ز هجران رخش اشک فشاندم شب و روز گریه ام نیز که به کار نیامد،چه کنم ؟ ذوالفقار علوی منتظر خون خواهیست وارث حیدر کرّار نیامد، چه کنم ؟ آتشِ دَر کشد شعله و مادر گوید مرهم داغی مسمار نیامد، چه کنم ؟ روضه کرب و بلا شعر مرا جمع کند گفت زینب که علمدار نیامد، چه کنم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•جان بر لبم رسیده... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روضه حضرت ام البنین و بریم در خانه اش، ان شاءالله بزودی تو بقیع حرم می سازیم براش....اونقدر ادب داره وقتی با امیرالمؤمنین ازدواج کرد.همراهان خانم ام البنین تا دم در خانهٔ مولا همراهیش کردند. اسمش فاطمه بوده به مولا عرض کرد..آقا جان شما منو فاطمه صدا نزنید این خانه یک فاطمه ایی داشت.من کنیز فاطمه ام..مولا فرمود: بهت میگم ام البنین گفت آقا من پسری ندارم مولا فرمودخدا به تو پسرها میده..یه نمونه از ادبش عجیبه، میگه وقتی همراهان خانم ام‌البنین اومدند خواستند دست عروس رو دست داماد امیرالمومنین بگذارند و برند. بی بی ام البنین به همراهاش فرمود: صبر کنید من باید از یه موضوع مطمئن بشم بعد بگم شما برید. وارد خانهٔ مولا شد نقل میگه روزی که مولا با ام البنین ازدواج کرد حسنین بیمار بودند، بستری بودند در منزل، نیاز به پرستاری داشتند از همان روز اول ام البنین لباس خدمت به تن کرد. حسنین، زینبین خوش آمد گفتند با اینکه حسنین مریض بودند. بی بی ام البنین اومد محضرشون گفت فقط یه جمله به من بگید من مطمعن بشم به همراهام بگن برن..بفرما... فرمود: این خانه جایگاه فاطمه زهراست نه جای من.. اگه اجازه بدید من کنیزی اهل این خانه را کنم. انقدر بچه های فاطمه زهرا ادب و احترام کردند به این‌ خانم. اومد دم در به همراهانش گفت کنیزی منو بچه های فاطمه قبول کردند حالا برید.* جان برلبم رسیده و در بین بسترم از سینه آمده است، نفس های آخرم *نقله با همان عسل مسمومی که امام حسن رو مسموم کردند،محمدبن ابی بکر رو مسموم کردند مالک اشتر رو مسموم کردند با همون عسل خانم ام البنین رو مسموم کردند .می دونید چرا؟ چون وجود خانم براشون ضرر محض بود می تونست توخونه گریه کنه اما تأسی کرد به خانم فاطمه زهرا ،بین گریه های فاطمه زهرا و خانم ام البنین پنجاه سال فاصله است.فاطمه زهرا دست حسنین رو میگرفت میرفت بیت الاحزان.. زن های مدینه گله کردن فاطمه یا روز گریه کن شب آروم بگیریاشب گریه کن روز آروم بگیر بی بی دست حسنین رومی گرفت می رفت تو بقیع بیت الاحزان آنقدر گریه می کرد که ملعون ها همون جا رو هم خراب کردند و درش رو هم بستند.پنجاه سال در بیت الاحزان بسته بود. بعد پنجاه سال خانم ام البنین میتونست تو‌ خونه گریه کنه اما دست پسر عباس رو می گرفت میومد تو بقیع چهار تا صورت قبر درست میکرد گریه می کرد. گریه خانم ام البنین سیاسی بود اهل ادبیات بود، ذوق شعر داشت فصیحه بود. با شعر هم روضه میخوند برا بچه هاش هم ازظلمی که این نامردا میگفت. همه جمع میشدند گریه میکردند تا جایی که نوشتند خود مروان والی مدینه بود میومد لابه لای جمعیت گریه میکرد به سرش می زد. حتی دشمن روهم به گریه می انداخت. تو گریه هاش میگفت دیگه به من ام البنین نگید. اون زمانی ام البنین بودم که چهار تا پسر داشتم. ای همه مادرها فدای این نامادری.. خودشو شاگرد مکتب زهرا می دونست مث فاطمه زهرا گریه می کرد.* جان برلبم رسیده و دربین بسترم از سینه آمده است نفس های آخرم خاک بقیع شاهد آه و فغان من دشمن گریست بر من و بردیده ی ترم بالا بلند من، که شدی نقش زمین نقش است یاد تو در قاب خاطرم گفتند:دستهای کریمت بریده اند اما نبود داغ دو دستِ تو باورم وقتی عمود ابروی پیوسته ات گسست در سینه آب شد از غصه قلب مضطرم گفتم سکینه را که عمو را حلال کن در خون فتاد و آب نیاورد در حرم گفت ای ماهِ آسمان من از علقمه بیا تابوت من به شانه بگیر ای دلاورم با صد امید چهار پسر کرده ام بزرگ تا وقت مرگ جمله نشینند دربرم دیگر پسر نمانده برایم بی پسر شدم جز گریه نیست کار دیگرم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *امام معصوم زمان ام البنین امام سجاد علیه السلامه بعد کربلا، دیدید بعضی روزای خاص جمع میشن میرن دیدن بزرگی تو مناسبتها، مدینه هم اینطور بود جمع میشدند میرفتند در خونه امام سجاد،عیدی بود، مناسبتی بود.. عبیدالله فرزند عباس ابن علی اومد پیش مادربزرگ، گفت مادربزرگ عید هست میخوام برم محضر امام سجاد یه لباسی به من بده درشان جلسه باشه.. نوشتند خانم ام البنین لباس عباس رو نگه داشته بود، لباس نویی بود. اون لباس رو تن آقازاده کرد.آقا زاده وارد مجلس شد امام سجاد تا قامت عبیدالله رو دید آنقدر گریه کرد..گفتند: یابن رسول الله چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: لباس باباش رو تنش کردند..* غم‌ ِدل ام بنینه غمت روضهٔ بازه چهره ی درهمت خیلی عوض‌ شدی عزیز دلم منو حلال کن‌ که اگه نشناختمت *روز اول فاطمیات وارد مدینه شدندجمع شدن سادات شروع کردن گریه کردن..نقل میگه وارد مدینه شدن زینب کبری سلام الله علیها برای تسلیت رفت منزل خانم ام البنین. دسته عزا راه افتاد رفتند برای عرض تسلیت. عرض تسلیتها که تمام شد حالا زینب خودش مجلس گرفته..اولین روزه وارد مدینه شدن. سادات وارد خانه ی زینب کبری شدن برای عرض تسلیت..همه داخل گریه می کردن.. یه وقت دیدند از پشت دیوار یکی داره ناله میزنه سر به دیوار گذاشته گریه میکنه.. گفتند زیینب جان یکی پشت دیواره هر چی اصرار کردیم داخل خانه نمیاد. زینب کبری اومد بیرون دید خانم ام البنین سر به دیوار گذاشته، مادر جان بیا داخل.. میگفت نه امروز، روز ساداته روز فاطمیاته..من فردا میام من کنیز این خانواده ام.. اجازه بدین همین پشت در گریه کنم. بغلش کرد مادر و... حالا ام البنین شروع کرد گفت: زینب جان ! غمِ دل امّ بنینه غمت روضه ی بازه چهره ی درهمت خیلی عوض شدی عزیز دلم منو حلال کن اگه نشناختمت اشک غریبی توی چشمام نشست مثل سر تو پشت من هم شکست زینبم بیا بگو دروغه اینکه میگن حرمله دستاتو بست گفت حقیقته انگاری خواب نبودم ناراحتم پیش رباب نبودم بدجوری آبرو ریزی کرده شمر کاشکی من از بنی کِلاب نبودم *زینب جان شنیدم برای عباسم امان نامه آوردند..* آسمونم رو بی قمر کی دیده پروانه رو بدون پر کی دیده ام بنین بهم نگن حق دارن ام بنین بی پسر کی دیده سراغتو‌ از این و اون می گیرم جونی ندارم‌ ولی جون می گیرم حالا که‌ مادر نداره حسینم خودم میام براش زبون میگیرم *وقتی بشیر روبروش قرار گرفت گفت: خانم‌ جعفرتو کشتند.. فرمود: "اخبرنی عن الحسین" از حسینم چه خبر؟ دونه دونه رو اسم برد. گفت: الان بگم عباس خانم جون میده..خانم عباستم کشتند گفت:بسه اسم بچه هامو نبر همه کس و کارم اولادم وهر چی تو آسمون و زمینه فدای حسین...حسینم‌ کجاست؟ گفت: "قُتل الحسین" حسینتم کشتند.. نشست روی زمین هی به سینه می زد مادر برات بمیره.* گفتی تموم دشت رو دشمن گرفت تک تک بچه هامو از من گرفت زینب من بگو کی اومد آخر سر حسین روی به دامن گرفت؟ گفت مردم شهر سر به سرم نذارید زخم زبون رو جگرم نذارید تموم زندگیم فدا حسینه گریه امو پای پسرم نذارید غمم ربابه که به غم اسیره طفل خیالیشو رو دست می گیره شبا هی از خواب میپره و میگه آبش بدید آبش ندید میمیره سقای دشت کربلا دلواپسم کردی یک خیمه گاه چشم انتظارن برنمی گردی غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آب و خودم جوابشونو میدم نخور تو غصه ی رباب و «ای وای علمدارم اباالفضل» *اومد زینب رو بغل کرد گفت: زینب جان زنای مدینه چی دارن میگن ،میگن زینب گفته کربلا به فرق عباسم عمود آهنین زدند. خودشو انداخت بغل ام البنین گفت مادر حق داری قبول نکنی عباس بچه شیر علی بود اما یه چیز بگم اول دستاشو بریدند بعد عمود زدند... «ای حسین»* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
روضـــه - حاج محمدرضا بذری.mp3
24.12M
|⇦•جان بر لبم رسیده..... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد رضا بذری . روضه جانسوز 😭😭😭 روضه کامل با دقت گوش کنید 😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.39M
توسل به حضرت فاطمه ام‌البنین سلام الله علیهم اجمعین با نوای جانسوز: مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام حاج امیر خلجی🎤🥀 گروه_اشعار_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
Dec 12, 05.05 PM(1)_کارائوکه(1).mp3
2.09M
❣زبانحال به عبدالله❣ بانوای_علی حیدرزاده منه گوزل بالامدان ای قالان نشانه آغلاما اَلووِی قویما قوینووا گلوب فغانه آغلاما نَنون فدا اوگوزلره که گوزیاشی مدام اَلَر سنون بوگوزیاشون بالایارالی قلبیمی دَلَر بو قَدری باخما یولّارا گئدنلرون گَلَر گَلَر آلا گوزونده گوزیاشون دونوبدی قانه آغلاما یول اوسته گون باتان چاغی باخاندا آغلادیم سنه شَفق قَرالدی تِزگلوب دولومسینوب دئدون منه بیزه که یوخدی بیرگَلن قاپونی باغلاآی نَنه سَروبدی قاره چَترینی فَلک جهانه آغلاما سَحرسَحر دان اولدوزی چیخوب باتانی آغلوسان گورنده هَرگووَرچینون یوخ آشیانی آغلوسان مِناره دَن اذان سَسی گَلن زمانی آغلوسان دوشنده یادووَه بالا کئچن زمانه آغلاما منیله اَل اَله وئروب ائدنده گُلشنه گذر مدینه باغلاریندا  یِل او گُل جمالووَه اَسَر اَسَنده قاره یِل ولی ائدر بو جانیمه اثر او قارَه یِل بو زُلفووه  وراندا شانه آغلاما
نوحه واحد سنگین فاطمیه -(من و غصه و غم , من و اشک نم نم ) من و غصه و غم , من و اشک نم نم دلم غرق خونه , شبیه محرم بازم روضه ی کوچه و مادره بازم موسم غربت حیدره شروع میشه روزای بی مادری بازم چشمای سینه زن ها تره قلبم به غصه مبتلا شد شوری تو سینه ام به پا شد بازم مدینه بی وفا شد از اشک محاسنم خضابه غصه تو سینه بی حسابه حال مادرمون خرابه .............. بند دوم از ابر چشامون - داره خون می باره پیرن مشکیا رو - بپوشید دوباره برا ماتم و درد بی مادری برای غم و غصه ی دختری برا راز ناگفته ی مجتبی بخون ای دل از روضه بستری امشب دلا عزا گرفته مادر دست به دعا گرفته گفتم شاید شفا گرفته فصل غم علی رسیده زهرا این روزا چی کشیده قدش تو کوچه ها خمیده! ........... بند سوم خدا هم‌ برای ،غمش بیقراره آخه اسم زهرا،خودش گریه داره همه نوکرا ریزه خوار درش سلاطین همه خادم حیدرش گره های کورِ ماها وا میشه؛ نگاهی کنه از کرم دخترش بازم در جوش و در خروشم عشقت برده قرار و هوشم مادر مشکی برات می پوشم مادر یار غریب حیدر مادر دردات به جون نوکر مادر برات می میرم آخر ........ بند چهارم کجایی قراره ؛ دل بی قرارم رسید فاطمیه ؛ بیا ای نگارم... بیا و بگو از غلاف و کتک بخون روضه از کوچه ها و فدک از اون کوچه که نانجیب راه و بست همونجا که زد ناله مادر ، کمک... برلب؛داری نوای مادر گریون؛هستی برای مادر... برگرد؛صاحب عزای مادر برگرد؛ای روضه خون زهرا آقا؛تو رو به جون زهرا حق؛قد کمون زهرا شاعر: سبک