.
|⇦•می خواست دست وپا بزند...
#قسمت_پایانی #روضه وتوسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
می خواست دست وپا بزند نیزه ها نزاشت
بابای خود صدا بزند نیزه ها نزاشت
در قتلگاه هردو بدن زیر ورو شده
نیزه به روی نیزه به پیکر فرو شده
با پنجه های گرگتنش جستجو شده
عریان به دستِ لشگرِ بی آبرو شده
مقتل نوشته، با عجله مو کشیده اند
مثل کبوتری سر او را بریده اند
#شاعر: #قاسم_نعمتی✍
" وَ أَحَاطُوا بِهِ فَخَرَجَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ يَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ عليه السّلام لِتَحْبِسَهُ فَقَالَ لَهَا الْحُسَيْنُ احْبِسِيهِ يَا أُخْتِي فَأَبَى..."
*همینجور که ابا عبدالله توگودال افتاده زیر نیزه وخنجر صدا زد"احْبِسِيهِ يَا أُخْتِي فَأَبَى."
بگیرید خواهرم رو نذارید بیاد ...*
"وَ امْتَنَعَ عَلَيْهَا امْتِنَاعاً شَدِيداً وَ قَالَ وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي وَ أَهْوَى أَبْجَرُ بْنُ كَعْبٍ إِلَى الْحُسَيْنِ عليه السّلام بِالسَّيْفِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي فَضَرَبَهُ أَبْجَرُ بِالسَّيْفِ فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدَةِ فَإِذَا يَدُهُ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَى الْغُلَامُ يَا أُمَّاه"
*همچین که این شمشیر به دست عبدالله خورد. دست به پوست آویزان شد، یه ناله ای زد، میدونید اون ناله چی بود؟! "فَنَادَى الْغُلَامُ يَا أُمَّاه" «وای مادر...»
اینجا با شمشیر به بازوی عبدالله زدن، توکوچه ها هم با غلاف شمشیر به بازو زدن، که امام صادق فرمودن: علت شهادت مادر ما فاطمه همون ضرباتی بود که اون نامرد توکوچه ها به بازوی مادرم فاطمه زد.....*
فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ كَعْبٍ وَ قِيلَ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ إِلَى الْحُسَيْنِ(ع) بِالسَّيْفِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ فَإِذَا هِيَ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَى الْغُلَامُ يَا أُمَّاهْ فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ(ع) وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ.»
*از دور دیدن حرمله تیرو برداشت حنجره رو نشونگرفت چنان این حنجره رو زد، عبدالله افتاد تو بغل حسین ...
همه ی اون دوسه تا تیری که نامرد زده همه رو ابی عبدالله دیده یکیش که تو بغل خودش همین عبدالله بود. یکیشم علی اصغرش، همچین که این بچه رو سرِ دست گرفت دید این بچه ای که تا حالا ناله هم نمی کرد، هیچی هم نمی گفت، گریه هم نمی کرد یه مرتبه دید داره دست وپا میزنه انقدر حرمله یهویی تیر زد که ابی عبدالله یهو دید این بچه یه خِس خِسی کرد......ای حسین......*
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
AudioCutter_narimani_shab5_1401(2).mp3
10.21M
|⇦•مثل یک صاعقه...
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی
.
#واحد
#زمزمه
#حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
روی خاک عرش معلی مانده است
یوسف زهرا به صحرا مانده است
دستم از دامان او جا مانده است
بر شکوه شانه مویش را ببین
میدرخشد ، ماه رویش را ببین
عمه جان : زیر گلویش را ببین
ارزش ندارد دنیای فانی
دستی به تن دارم اگر قابل بدانی
می افتم و می آیم و میمیرمت
از دست تیغ بی حیا میگیرمت
از نیزه ها میگیرمت ۲
غریب مادر حسین مظلوم
دست حق از دستها بالا تر است
مقتلم از آسمان والاتر است
از همه طفل حسن زهرا تر است
روی دنیا چشم بسته بهتر است
پیکرم در خون نِشسته بهتر است
نزد تو دستم شکسته بهتر است
درمان شد اینجا دردم عمو جان
خونم شده با خون تو درهم عمو جان
خاکت تَیَمُّم داده و خونت وضو
خون گلویم شد برایم آبرو
گرم است با تو گفتگو ۲
غریب مادر حسین مظلوم
#محمد_علی_بقایی✍
👇
.
#زمزمه #واحد
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
اونکه توو دریای خون افتاده و تنهاست عَمومه
من اگه اینجا بمونم میمیرم کارم تمومه
جز عمو جونم دلم توو دنیا دلداری نداره
عمه میبینی عمو رو که دیگه یاری نداره
ببین عمه
از تشنگی رفته عمو از حال
بذار بِرَم به سمت اون گودال
ببین چقد زیاده دشمن
جونِ بابام
ببین عمو چشماش و دیگه بست
بذار بِرَم پیشش تا فرصت هست
دلِ منِ یتیم و نشکن
بدون اون نمیتونم
عمو جونم عموجونم
عموجونم عموجونم
اومدم اینجا نَگه دشمن حسین یاری نداره
پیش تو میمونم از این آسمون سنگم بِباره
اومدم تا نائب بابام باشم تو قتلگاهت
اومدم مثل علمدار دستم و بِدَم به راهت
عموجونم
خودت که میدونی دلم غوغاست
اگه بابامَم بود این و میخواست
منم مث قاسم فداشم
عموجونم
برای تو مُردن چه شیرینه
تموم افتخار من اینه
منم شهید کربلاشم
تو آغوشِ تو میمونم
عموجونم عموجونم
عموجونم عموجونم
#بهمن_عظیمی✍
👇
.
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_زمینه
دور و بر عمو شده جنجال _ بذار برم عمه ۳
مادر بزرگم اومده گودال _ بذار برم عمه ۳
بذار برم
(عمومو دوره کردنش ، بذار برم
غریب گیر آوردنش ، بذار برم
اینا دارن میکشنش ، بذار برم )
عمو داره به خاک و خون کشیده میشه
صدای ناله هاش داره شنیده میشه
جلو چشم داره سرش بریده میشه
عموعمو، عمو حسین جان
دلواپسم نباش اصن فک کن _ که اکبرت اومد ۳
با خنجر کهنه می بینم شمر _ بالا سرت اومد ۳
فدای تو
دوباره کوچه وا شده ، برای تو
واسه چی دست شمره توو موهای تو
اومد پیشت یتیم مجتبای تو
(عمو داره به خاک و خون کشیده میشه)
تو قتلگاه چشای شمرو خون گرفته
حرمله باز سه شعبَشو نشون گرفته
زخم تنت خیلی ازت توون گرفته
عموعمو، عمو حسین جان
از بس که مظلومی عمو قلبم _ برای تو سوخته۳
سه شعبه ی حرمله قلبم رو _ به پیرهنت دوخته
سرت شکست
دست منم شبیه مادرت شکست
غرور من مثه برادرت شکست
تو تشنه بودی قلب خواهرت شکست
(عمو داره به خاک و خون کشیده میشه)
الانه که دشت بلا آتیش بگیره
گهواره توی خیمه ها آتیش بگیره
دامن بچه کوچیکا آتیش بگیره
عموعمو، عمو حسین جان
#امیرحسین_ثابتی ✍
#حضرت_عبدالله
.👇
.
#واحد
#حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
#سربند_امام_حسین
ما کسی رو از تو بهتر نداریم
یه امام حسین که بیشتر نداریم
مارو از درِ خونهت جدا نکن
جایی رو به غیر این در نداریم
ای که به یک گوشه نگات آقا
سنگ سیاه و مثل در کردی
یه نیم نگاهی هم به ماها کن
از اون نگاها که به حر کردی
یا اباعبدالله ، نعم الارباب
به علیِ اکبرت ، منو دریاب
****
#حضرت_عبدالله_واحد
اومدم میون تیغ و نیزه ها
تا برای تو سپر باشم عمو
تو برام مثل پدر بودی ، میخوام
برا تو مثل پسر باشم عمو
چقدر سنگ دور و برت ریخته
چقدر نیزه رو پرت ریخته
تو هم شبیه مادرت زهرا
یه لشکری روی سرت ریخته
یا ابا عبدالله ---- ای عمو جان
.......
راضیم سرم جدا بشه ولی
تو یه مو کم نشه از سرت عمو
راضیم که دست من قلم بشه
تو زیر پا نره پیکرت عمو
تو مدینه مقابل بابام
به مادرش زهرا جسارت شد
سخته عمو باشم ببینم که
دار و ندار عمه غارت شد
یا ابا عبدالله ---- ای عمو جان
#عبدالحسین ✍
👇
4_5879817125941493069.mp3
2.33M
#زمینه #شور #واحد
#حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
#سبک_حسین_جان
رهام کن
ببین که عموم افتاده توی گودال
رهام کن
ببین زیر پا داره می شه لگد مال
رهام کن
ببین تشنه لب داره می ره که از حال
رهام کن
می بینی
عمه بغض تو این گلومو
میبینی
چه غوغاییه روبه رومو
می بینی
زیر دست و پا تو عمو مو.
عمو جون. عمو جون عمو جون عمو جون
می بینی
که گرگی داره می دره پیروهن رو
می بینی
با نیزه می بندن. که راهه دهن و
می بینی
زیر چکمه ی نا نجیبی بدن رو
به دوره
عموم جمع شدن خیره سر ها
همه با
تیرو و تیغ و سنگ و سپرها
به ساقه
درخت می زنن با تبرها
عمو.جون. عمو جون عمو جون عمو جون
تو گودال
با تو لشگری بی حیا روبه رو شد
تو گودال
سپردستای تو برای عمو شد
تو گودال
تنت با نوک نیزه ها زیرورو شد
تو گودال
تو مثل
علمدار بریده بازوت شد
قتلگات
میونه اغوشه عموت شد
رو سینم
عزیزم بریده گلوت شد
#رضا_نصابی ✍
.
برای: #شب_پنجم_محرم
سبک: #زمینه #شور_احساسی
متن: #چه_مقامی_خدا_داده_به_این_آقا_زاده
به قلم: #عباس_زاده (منتظر) مشهد
💫✨💫✨💫✨💫
بند ۱
چه مقامی خدا داده به این آقا زاده"
از کجا اومد و راهش به کجا افتاده"
دامن پاک عمو بوده از اول وطنش"
واژه ای نیست به مداحی این آزاده"
انگار که ... یه قاب کوچیکی از عکس مجتبی ست
انگار که ... سردار یازده ساله ی کرب و بلا ست
انگار که ... پاسبون حریم حجت خدا ست
جونشو سپر کرده واسه جون عموش تنهایی
ای بنازمت حقا که نوه ی بی بی زهرایی
///وای از این غمت ، عبدالله///
💫✨💫✨💫✨💫
بند ۲
گرچه «ابنُالحسنم»؛ پُر شدم از ثارالله"
بنویسید منو «یا بنَ ابا عبدالله» "
بذار از شونه هاتون یه باری من بر دارم
گناه کردم مگه من که سن کمتر دارم
مولامی... نمیشه دستامو روی هم بذارم
مولامی ...نمیشه تو راه شما کم بذارم
مولامی ...سنگ تموم، میخوام با مرگم بذارم
ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعین تو شنیدم"
با چه شوقی از حرم تا قتلگاه تو دویدم
///وای از این غمت ، عبدالله///
💫✨💫✨💫✨💫
#نذر_فرج
#شب_پنجم_محرم
.👇
.
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
لشکر بی مروت ، مگه حیا ندارید
روی سینه ی عموم ، با چکمه پا نزارید
اگر که دین ندارید ، کمی آزاده باشید
جلو چشم خواهرش ، برادرو نکشید
کجایی
عمو جون بزیر دست و پایی
زیر ضرب تیغ و نیزه هایی
روی خاک گرم کربلایی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دوتامون شهید میشیم ، میون این قتلگاه
می کشن ما دو تا رو ، این لشکر روسیاه
مقابل چشمایِ ، گریونِ عمه زینب
تنِ هردومون میره ، زیر پاهای مرکب
واویلا
میریزه به هم تن دو تامون
میره روی نیزه ها سرامون
نبینن الهی مادرامون
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
امیر قربانی فر✍
👇
.
#حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
خواستم پر بکشم بال و پرم سوخت عمو
از غریبی تو قلب پدرم سوخت عمو
از عطش دم نزدم از غم تو داد کشم
خواستم مثل تو باشم جگرم سوخت عمو
دستی از دست ندادم که به دست آوردم
لیک در دفع بلایت سپرم سوخت عمو
مانده در مشت عدو گیسوی پیشانی من
آنچنان کز غضبش موی سرم سوخت عمو
مادرم فاطمه را چون که صدا می کردی
از رخ نیلی او چشم ترم سوخت عمو
چون که شمشیر وثنان بر تو هجوم آوردند
زیر این بار ز پا تا به سرم سوخت عمو
تنم از تیر سه شعبه به تنت دوخته شد
خیمه از همهمهی ایر خبرم سوخت عمو
شاعر:محمود ژولیده✍
.
.
#شور #لطمه_زنی #عبدالله_بن_الحسن_ع
#سبک_نوشته_مقتل
#شب_پنجم_شد
🔘🔘🔘
☑️بنداول
شب پنجم شد می خونم با اشک و اه
شب پنجم شد می خونم از داغ شاه
شب پنجم شد دل میره تا قتلگاه
شب پنجم شد شبه بی قراریه
شب پنجم شد شبه گریه زاریه
شب پنجم شد چشمامون بهاریه
شب پنحم شد«۲»
مسیر روضه میره گودال و
می ره به سمت تنه پا مال و
می خونیم از دست بریده ی
ابن کریم این شب و هر سال و
السلام علی یابن المجتبی«ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
نگاه کن عمه نفس عمو برید
نگاه کن عمه شمر بی حیا رسید
نگاه کن عمه تیغ زیر گلوش رسید
نگاه کن عمه
رهام کن عمه که کنارش رسیدن
رهام کن عمه اَمونش رو بریدن
رهام کن عمه گیسوهاشو کشیدن
چکمه به پهلوش می زنه ببین
نیزه به بازوش می زنه ببین
یه پیر مرد قد خمیده ای
عصا به ابروش می زنه ببین
السلام علی یابن المجتبی«ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم
رهام کن عمه یه کاری کنم براش
رهام کن عمه بزار تا بشم فداش
رهام کن عمه که رمق ندارن پاش
رهام کن عمه«۲»
شلوغه گودال نفس اخرشه
شلوغه گودال غرق خون پیکرشه
شلوغه گودال روضه خون مادرشه
شلوغه گودال«۲»
......
ببین که خنجر کشیده عدو
میزنم تا پاره بشه گلو
سرم بره نمیزارم دیگه
کم بشه یک مو از سرعمو
السلام علی سیدالشهداء«ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#حضرت_عبدالله #شب_پنجم_محرم
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
👇
.
#واحد
شب ششم
#حضرت_قاسم علیه_السلام
.
♦️بند_۱
از عسل شیرین تر /این شهادتِ تو
پیر شدم عمو جون/ از خجالتِ تو
ای امانت من/ باز کن این چشاتو
خاک و خون گرفته/ غنچهی لباتو
آتیش نزن قلب ما رو
افتادی توو سِیلی از خون
کاری ازم بر نمی یاد
دارم می میرم عموجون
ای وای عمو به خاک و خون کشیدنت
ای وای عمو سخته اینجور ببینمت۲
*[ ای وای عمو، امانت برادرم] ۴
♦️بند۲
بی زره که باشی/ توو مصاف دشمن
شَرحه شَرحه میشه/ پیکرت با آهن
قد کشیدنِ تُو/ وای چه قد سریع شد
زیر سمِ مرکب/ پیکرت وسیع شد۲
سنگا و پیراهن تو
شده یکی با تن تو
کشته منو قاسم من
لحن بابا گفتن تو
ای وای عمو بی زره از هم پاشیدی
ای وای عمو داری به سختی جون میدی۲
*[ ای وای عمو، امانت برادرم] ۴
♦️بند۳
بین موجی از خون/ غرقِ اشک و حسرت
افتادی با صورت/ روی خاکِ غربت
روی پیکرِ تو/ دارم اشک میریزم
پر کشیدی با درد/ " قاسمِ عزیزم "
عمود و تیر و نیزه
رو پیکرت نشسته
افتادی از بلندی
استخونات شکسته
با این زخمات هم درد شدی با زهرا
زیر لبهات صدا زدی یا زهرا۲
*[ ای وای عمو، امانت برادرم] ۴
✅حسن کردی-روحالله نوروزی محرم۱۴۰۲
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#واحد
👇
.
#محرم_۱۴۰۲
#شب_ششم_محرم
#زمینه
بند1⃣
بلا رو به جون خریدی عزیزم
به عرش خدا رسیدی عزیزم
چه مردی شدی عمو جون فدات شم
به این زودی قد کشیدی عزیزم
پسر برادر من، ستارهی لشگر من
با این قد و بالا شدی، مثِ علی اکبر من
از صورتت نقاب گرفتن
موی تو رو خضاب گرفتن
خواستن که خوشبو بشه صحرا
از گل تو گلاب گرفتن
بند2⃣
صدام که زدی بریده بریده
رسیدم به تو خمیده خمیده
شدی باطنا شکسته شکسته
شدی ظاهرا کشیده کشیده
خوش قد و بالای حسن، آینهی چشای حسن
بودی توی کرب و بلا، طنین صدای حسن
افتادی زیر پای مرکب
روز تنت شده مثِ شب
حال دل عمو پریشون
وضع تن تو نامرتب
بند3⃣
پای روضهی تنت گریونم من
چرا اینطوری شدی حیرونم من
بلایی سرت آوردن که موندم
به خیمه چطور برت گردونم من
یادگار شیر جمل، تو رو میگیرم تو بغل
ولی میریزه رو زمین، تن تو شبیه عسل
این کوفیا با هر چی داشتن
روی تن تو لاله کاشتن
تا که خنک بشه دلاشون
داغتو رو دلم گذاشتن
شعر و سبک: #محمدجواد_ابوتراب_زاده
انجمن تکیه نوکری مشهد
#حضرت_قاسم
👇
.
#محرم_۱۴۰۲
#شب_ششم_محرم
#واحد_سنگین
بند1⃣
اومدم التماس کنم
با صدامید و آرزو
به قامتم نگاه نکن
از سنمم چیزی نگو
به خاطر بابام حسن
بذار منم برم عمو
از داغ اکبر، خمیده شدی، میبینم و می میرم
من اینجام اما، عموم غمگینه، دیگه از دنیا سیرم
منم مثه تو، از این جماعت، دلسردم و دلگیرم
دستی بکش روی سرم
دیگه عمو باید برم
بشم مدافع حرم
خدانگهدار
بند2⃣
ای یادگار مجتبی
ای هستی برادرم
افتادی زیر دست و پا
پیش منو اهل حرم
پیکر پاره پاره تو
چطور تا خیمه ببرم
وقتی دلتنگه، برادر بودم، بهت نگاه، میکردم
حالا میبینم، جلوم افتادی، پر از آهم و دردم
رمق نمونده، با تو یا بی تو، به خیمهها، برگردم
جلو چشام تو رو زدن
صبری بده خدا به من
شرمندم از بابات حسن
خدانگهدار
#حضرت_قاسم
شعر: #محسن_احمدیان
سبک: #حسین_نوری
👇
.
#محرم_۱۴۰۲
#شب_ششم_محرم
#واحد_شلاقی #حضرت_قاسم
بند1⃣
سردار نوجوون کرب و بلا قاسم
سرباز جان فدای خون خدا قاسم
جنگیدنش شبیه به مجتبی قاسم
وَ اللهِ مرده، مرد نبرده، بی هماورده، قاسم
شیوه ی رزمش لشکر کفرو بیچاره کرده، قاسم
مثل اباالفضل همتا نداره یِکّه و فرده، قاسم
وارث فاتح جمل
دست شمشیرشه اجل
تصویر روی ماهشه
تفسیر احلی من عسل
یا قاسم یا بن مجتبی
بند2⃣
استاد توی نبرد تن به تن قاسم
رجز میخونه أنا إبن الحسن قاسم
میگه منم نوهی خیبر شکن قاسم
سبط امیره، خیلی دلیره، چه بی نظیره، قاسم
زره نداره ولی رو لبهاش، جوشن کبیره، قاسم
درسته که نوجوونه اما پیرّ مسیره، قاسم
شور و شوقش چه بی مثَل
عزم جزمش چه بی بدل
تصویر روی ماهشه
تفسیر احلی من عسل
یا قاسم یا بن مجتبی
بند3⃣
مثل امیر خیبر داره جگر قاسم
مثل علی نداره خود و سپر قاسم
دشمن وقتی دیدش گفت کیف بشر قاسم
دلیل راهه، دلبر ماهه، لشکر شاهه، قاسم
بعد اباالفضل با علی اکبر میر سپاهه، قاسم
روز و شب هر کس که به جنگش رفته سیاهه، قاسم
بهترین بیت هر غزل
زیباییه مِنَ الْأزل
تصویر روی ماهشه
تفسیر احلی من عسل
یا قاسم یا بن مجتبی
شعر و سبک: #محمدجواد_ابوتراب_زاده
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
.
#محرم_۱۴۰۲
#شب_ششم_محرم
#شور
بند1⃣
حس خوب نفس کشیدن
وسط روضه تو معنا میشه
اون حال خوبی که همه شنیدن
وسط روضه تو پیدا میشه
بین هیئت، توی سینه زنی، با حسین حسین، جون میگیرم
بی خیاله، غم دنیا میشم، زندگیمو از، سر میگیرم
آخرش یه روز، توی صحن و سرات، پای روضه ی، تومیمیرم
خدا میدونه غیر نوکری تو
دیگه تو سینم شور و اشتیاقی نیست
حضرت زهرا واسه ما دعا کرده
اگه اینجا هستیم این اتفاقی نیست
بند2️⃣
هر کسی که زیر علمت
یه یا علی گفته توبه کرده
عشق تو کاری کرده با قلبش
که به گذشته بر نمیگرده
هر کی اینجا، اومده مثل حر، راه زندگیش، تغییر کرده
حتی روی، آدمی مثل من، روضه های تو، تاثیر کرده
مصباح الهدی، تویی باب نجات، عشقت عالمو، تسخیر کرده
خدا میدونه که خیلی دوست دارم
ضربان قلبم قصیده ی عشقه
بارون لطفه اینکه داره میباره
اشک روی گونم چکیده ی عشقه
بند3️⃣
قلب من خیمه عزاته
پرچمتم سرخیه رو سینم
هر دفعه که اسمتو میارم
خودمو توی کربلا میبینم
من به دنیا، خیلی وابسته ام، وقتی که تویی، دنیای من
دل به دریا، میزنم تا ابد، وقتی که تویی، دریای من
نوکری واسم، بهترین منصبه، وقتی که تویی، آقای من
ایل و تبارم همه خادمت بودن
شجره نامم میرسه به اصحابت
آرزومه اینه که شهید تو باشم
تا که دلدادگیم به تو بشه ثابت
شعر و سبک: #ایمان_عاقل✍
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇