eitaa logo
احسان تبریزیان
1هزار دنبال‌کننده
152 عکس
121 ویدیو
12 فایل
این کانال جهت به اشتراک گذاشتن و نشر اشعار و معارف اهلبیت تشکیل شده است. نظرات شما یاری دهنده ماست...
مشاهده در ایتا
دانلود
زمین کربلا تب دارد آیا، یا تو تب داری؟ دل زینب فدایت پا برون از خیمه نگذاری بخوان در نیمه‌شب‌هایم «الهی لا تؤدّبنی» بگو صد بار دیگر «ربِّ خلِّصنا من النارِ» غل و زنجیر بر گردن چهل منزل بیا با من که فردا باز فردا یوسف تنهای بازاری تو تبدار اباالفضلی که سقا بود و عطشان بود تو بیمار حسینی؛ راست می‌گویند بیماری تو را هر روز عاشوراست... یا سبوحُ یا قدّوس ملائک بر سر سجاده‌ات جمعند بسیاری... 📝
🌷 قرار بود فدایت شوم، قرار نبود فقط به گوشه‌ای آسوده، شاعرت باشم!...
🚩 نصر خدا بر لب نیل آمدی، دست و عصا مبارکت نصر خداست نام تو، نصر خدا مبارکت نصرُ مِن اللَه آمدی، فاتح قلب‌ها شدی فتح ْجدا مبارکت، نصر ْجدا مبارکت هرکه شهید می‌شود، سوی حسین می‌رود سوی حسین رفته‌ای، کرب‌و‌بلا مبارکت خانه‌ی عنکبوت را، سیطره‌ی سکوت را بشکن و باز کردن ِپنجره‌ها مبارکت! نزد خدا نشسته است آنکه قیام می‌کند! نزد خدا نشستن این است؛ خوشا مبارکت
محضر حضرت رضا صلوات بر غریبان آشنا صلوات جان عالم محمّد است و علی بر علی جان مصطفی صلوات نور وَالشّمس و وَالضّحی زهراست سوی وَالشّمس و وَالضّحی صلوات بر جمال حسن سلام خدا تا حسین است ناخدا صلوات ای که یک جمعه می‌رسی از راه بر قد و قامت شما صلوات
🚩 مستجاب الدّعوات اهل ایمان و دعا بود و یقین را هم داشت شور آزادگی و غیرت دین را هم داشت چهره‌اش باز و در خانه‌ی او بسته نبود نمکین بود و کلام شکرین را هم داشت اجتهاد از در این خانه نگشته است جدا آیت‌اللهی‌اش امضای متین را هم داشت با حریفان رُک و بی‌پرده و بی‌پروا بود با رفیقان صفت خاک‌نشین را هم داشت به اطاعت، به قناعت، به شجاعت معروف به فتوّت، که چنان بود و چنین را هم داشت پهلوان گفت که "افتادگی آموز اگر طالب فیضی" و خود نیز همین را هم داشت برق انگشتر عیّاری و مردم‌داری از جوانمردی و انصاف، نگین را هم داشت مرتضای "علی آن شیر خدا، شاه عرب" ای خوش آن‌کس که بر این خاک، جبین را هم داشت دوش می‌رفت و دعای دو جهان پشت سرش مستجاب‌الدّعواتی شدن این را هم داشت
🔹 محرّم متفاوت غم بزرگ، غم مهربان، غم متفاوت! حدیث زخم و نمک، سوز و مرهم متفاوت! تمام آینه‌ها اسم اعظمند خدا را تو ای شکسته‌ترین اسم اعظم متفاوت میان اینهمه افسون و غمزه‌ی متشابه کرشمه‌های تو آیات محکم متفاوت کسی که عشق تو را دارد و کسی که ندارد دو آدمند ولی در دو عالم متفاوت صفوف سینه‌زنانت مُنظمند و مشوّش منظمند و پریشان، منظم متفاوت تو با تمام جهان فرق می‌کنی، تو که هستی؟ ضریح و تربت و آیین و پرچم متفاوت چگونه می‌کُشی و زنده می‌‎کنی، دل و جانم فدای چشم تو، عیسی بن مریم متفاوت تو آمدی که جهان را از این ستم برهانی خوش آمدی به جهان ای محرّم متفاوت ______________ 🆔 @ehsantabriziyan
اما رقیّه موی سرم را سفید کرد آن شب که با رگان تو گفت‌وشنید کرد کاخ ستم ز خطبه‌ی من بی‌شکوه شد اما رقیّه آمد و کاری جدید کرد خورشید در میان طبق با دلش چه کرد؟ با زینب آنچه طشت طلای یزید کرد در عکسِ آب علقمه، با ناز کردنش بنگر چه با غرور عموی رشید کرد اما رقیّه مثل علی‌اکبر حسین با رفتنش امید مرا ناامید کرد من بوسه بر گلوی حسینم زدم ولی او بوسه را به أقربُ حبلِ الوَرید کرد من زینبم که شاهد این راز بوده‌ام یالَلعجب، رقیّه مرا هم شهید کرد
روضه‌خوان گفت که لیلا پسری داشت که رویش به درخشندگی ماه که عباس عمویش روضه‌خوان گفت که لیلا پسری داشت که مجنون پسری داشت که می‌رفت و نگاه تو به سویش پسری خوش قد و قامت، پسری صبح قیامت روضه‌خوان گفت که در باد پریشان شده مویش آسمان بار امانت نتوانست کشیدن که بریدند خدایا که شکستند سبویش روضه‌خوان تاب نیاورد، عمو آب نیاورد روضه‌خوان آمد و زانو زد و بوسید گلویش
زمین سراسر، زمان سراسر، جهان سراسر علیّ‌اکبر به قلب لشکر بزن که آمد علیّ دیگر، علیّ‌اکبر بلند بالا، بلند همّت، بلند اختر، بلند رُتبت چه ماه سیما، چه ماه طلعت، چه ماه منظر علیّ‌اکبر شراب وحدت، شراب باقی، شراب رحمت، شراب ساقی شراب شیرین، شراب نوشین، شراب شکّر علیّ‌اکبر به چشم و ابرو، به زلف و گیسو، به خُلقِ اعظم، به نطقِ نیکو شبیه پیغمبر است و گویی خود پیمبر؛ علیّ‌اکبر محمّد آمد محمّد آمد، همانکه باید می‌آمد آمد علیّ لیلا، علیّ زهرا، علیّ حیدر، علیّ‌اکبر حسین آمد حسین ثانی، چنانکه افتد چنانکه دانی پر از هیاهو، پر از جوانی، جوان لشکر علیّ‌اکبر علیّ‌اصغر چه قد کشیده، به قاسم‌بن‌الحسن رسیده خدای عبّاسش آفریده، کمی جوان‌تر علیّ‌اکبر مؤذنی با تمام قامت، اقامه‌ی عشق و استقامت قیام ِ قدقامت قیامت، اذان محشر علیّ‌اکبر صلای اللهُ اکبر است این، صدا بزن نام دلبر است این علیّ‌اکبر علیّ‌اکبر علیّ‌اکبر علیّ‌اکبر...
عصر تاسوعاست ای نقّاش فردا را نکش صبح دریا را کشیدی ظهر صحرا را نکش خسته با زین و یراقی واژگون آشفته یال بی‌سوار و غرق خون آن اسب زیبا را نکش یا تمام صفحه را با خیمه‌ها همرنگ کن یا به غیر از ما رأیت الا جمیلا را نکش آن به دریا رفته دیگر بر نمی‌گردد به دشت خشکی لب‌های فرزندان زهرا را نکش او که مجنون بود، مجنون ماند، مجنون شد شهید مادرش لیلاست واویلای لیلا را نکش... ما که جا ماندیم در ما رنگ عاشورا نبود آبروداری کن و رسوایی ما را نکش عاقبت آن مرد مردستان می‌آید بعد از آن کس نگوید آن قد و بالای رعنا را نکش
🚩 ای ایران وقت آن آمد که از امّید، از ایمان بخوانم حجّتی دارم که پاکوبان و دست‌افشان بخوانم نام فردوسی شنیدم، بوی نقّالی می‌آید فالی از حافظ گرفتم بیتی از عمّان بخوانم از فریدون، از سیاوش، از کمانداران آرش از درفش کاویان، از رستم دستان بخوانم از امیران، از کبیران، میرزاکوچک‌ضمیران از دلیران، از دلیری‌های تنگستان بخوانم تکّه‌چوبی هیبت فرعون را در هم بریزد باید از موسی بپرسم، باید از قرآن بخوانم ماجرای "یوسف گم‌گشته بازآید به کنعان" داستانِ "چون تو را نوح است کشتیبان" بخوانم این رجزهای به جوش افتاده را ای مرد میدان اذن میدانم بده تا در دل میدان بخوانم از افق پیداست خرّمشهرها در پیش دارم نوحه‌ی "ممّد نبودی" را چرا پنهان بخوانم! در میان خاک و خون، پیروزی خون بر گلوله در دل تهدید، فرصت‌های بی‌پایان بخوانم با ابومهدی به دنبال سلیمانی بگردم ناگهان با لهجه‌ی آوینی از چمران بخوانم خسته هرگز نیستم ای خنده‌ات آرام دل‌ها می‌شود من هم برایت شعر "ای ایران" بخوانم؟ "ای صفای قلب زارم..." را سوی شاه خراسان "بر مشامم می‌رسد هرلحظه..." را عطشان بخوانم کربلا آنجاست، آن آبادیِ سر خم نکردن تا نفس دارم بنا دارم از آن سامان بخوانم @mehdi_jahandar
🚩 تابلوی عصر تاسوعا عصر تاسوعاست ای نقّاش! فردا را نکش صبح دریا را کشیدی، ظهر صحرا را نکش خسته با زین و یراقی واژگون، آشفته‌یال بی‌سوار و غرق خون، آن اسب زیبا را نکش یا تمام صفحه را با خیمه‌ها همرنگ کن یا به غیر از ما رأیتْ إلّا جَمیلا را نکش آن به دریا رفته دیگر برنمی‌گردد به دشت خشکیِ لب‌های فرزندان زهرا را نکش لا إله افتاده در خون، صفحه را آتش بزن بر فراز نِی قلم را بشکن، إلّا را نکش ما که جا ماندیم در ما رنگ عاشورا نبود آبروداری کن و رسوایی ما را نکش