🔰 گزارش ابن بطوطه از تلاش الجایتو برای رسمیت دادن به تشیع
ابن بطوطه در ضمن سخن از قاضی مجدالدین شیرازی و شرح مقامات و کمالات وی به ماجرای کوششی که در زمان #سلطان_محمد_الجایتو برای اعلان رسمیت مذهب شیعه در ایران صورت گرفته بود میپردازد.
سلطان الجایتو در اوان کودکی مسیحی بود و بعد #بودایی شد و سپس اسلام آورد و چون در خراسان بود و امرای ترک حنفی مذهب دور و بر او بودند او نیز به مذهب #حنفی گروید، اما آنگاه که پس از مرگ غازان خان برای تصدی مقام سلطنت به تبریز آمد خود را در حلقه پیروان کیش #شافعی یافت.
الجایتو #خواجه_رشیدالدین_فضلالله صاحب کتاب #جامع_التواریخ را با #خواجه_سعدالدین_ساوجی در وزارت شریک کرده بود و آن دو رقیب از هر وسیله برای خالی کردن زیر پای یکدیگر و نفوذ بیشتر در سلطان و یکهتازی در عرصه قدرت بهره میجستند.
خواجه رشید که پدرش یهودی بود پس از قبول اسلام مانند بیشتر درباریان درباری به مذهب شافعی درآمده بود اما سعدالدین گرایش به تشیع داشت. وی یکی از دوستان خود را به نام #تاجالدین_آوجی که از سران بزرگان شیعه بود آشنا کرد و در پی او جمعی از علمای شیعه مانند #علامه_حلی در محفل سلطان راه یافتند و در مباحثات مذهبی دربار شرکت جستند.
علامه کتاب معروف خود نهج الحق و کشف الصدق ما که موضوع آن مقایسه در میان معتقدات شیعه و مذاهب اهل سنت است به نام الجایتو نوشت. کتاب دیگر علامه #منهاج_الکرامه نیز در اثبات حقانیت ائمه اثنا عشر به نام الجاتو گردآوری شده است. علامه در همین باب کتابی هم نوشت به نام #الفین که بنا بود مشتمل بر ۲۰۰۰ دلیل برای حقانیت شیعه در اعتقاد به امامت امیرالمومنین باشد و عملاً شمار دلایلی که در آن کتاب آمد از هزار افزون است.
الجایتو که تحت تاثیر فعالیتهای تبلیغاتی شیعیان قرار گرفته بود در ۷۰۹ قمری فرمان داد تا نام #صحابه را از سکهها براندازند و به جای آن نام ۱۲ امام را نقش کردند.
آنگاه مقرر شد که در اذان به آیین شیعه، "اشهد ان علی ولی الله" و "حی علی خیر العمل" گویند و نام صحابه را در خطبهها نیاورند.
برادر الجایتو، #غازان_خان نیز گرایشی به سوی تشیع پیدا کرده بود و این معنی از فصلی که خواجه رشید فضل الله در #تاریخ_مبارک_غازانی "در دوستی پادشاه اسلام در حق خاندان رسول" آورده روشن میگردد، اما غازان خان بر خلاف برادر از تظاهر بر ضد سنیگری خودداری مینمود.
فرمانهای اولجایتو در شهرهای بزرگ غوغا برپا کرد و او که حاضر نبود بر سر تسنن و تشیع با ایرانیان در بیفتد از موضع خویش عقب نشست. شبانکارهای مینویسد:
دو سه روزی پادشاه شیعه مذهب شد و فرمود تا در خطبه نام صحابه بیفکنند و در سکه همچنین نام ۱۲ امام نقش میکردند. چون مذهبی محدث بود، اهالی بلاد از آن تمرد نمودند و قبول نکردند و در هر شهری غلوی کردند. بیم آن بود که فتنه بزرگ برخیزد. این معنی باز نمودند و خواجه رشیدالدین تقریر کرد که اگر پادشاه شیعه مذهب باشد و رعایای او بر مذهب اهل سنت و جماعت، این کار راست نیاید. پادشاه باز دانست که اگر این مذهب شایع میتوانست کرد در دور خلفا شایع شدی. از آن مذهب بازگشت...
[شرحی بر] ابن بطوطه، محمدعلی موحد، صفحه ۲۱۹ و ۲۲۰
https://eitaa.com/ejtemaiyatt