✨
◀️ #غزل ❧❃
با اینکه دلم سوخته از شعلهی آهم
یک ذرّه از این آتشِ دلخواه نکاهم
وقتی که زمستان شده مهمانِ نفسگیر
جُز هُرم نفسهای تو دیگر چه بخواهم؟
ای عشق! تـღـو را دیدم و نشناختم اما
ای کاش بیافتد گذرت باز به راهم
چون باد گذرکردی از این شعلهی لرزان
من نالهی خاموششده در دلِ چاهم
منسوخشد این قصه که: "پشتش به کوهاست"
وقتی که تو اینگونه شدی پشت و پناهم
جرمم اگر ایناست که عشقت شده ذکرم
کِی توبهکنم پیشِ تو از بارِ گناهم؟
بازندهی این عشق کسی نیست بجز من
وقتی که اسیرت شده سـردارِ سپاهم
| #الهه_سلطانی |
↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
✨
... وَ شـب آخـرین پنـاهِ مـناست
از شـرِ هـرچـه دلتنگـیاست...
| #الهه_سلطانی |
↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
✨
صبح عطرت به درِ خانهی ما سر زد و رفت
قصدِ ماندن که نه، آمد سرِ پا در زد و رفت
رفت، اما چه بگویم که دلم پشتِ سرش
به هواخواهیِ بوی تنِ تـღـو پر زد و رفت
| #الهه_سلطانی |
#صبح_بخیر ☘️☀️
↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
✨
ای پُرشده از عطرِ تو آغوشِ گُذرها!
چرخیده به دنبالِ قدمهای تو سَرها
ای آمدنت حکشده بر خاطرِ تقویم!
ای وعدهی دیدارِ تو سرفصلِ خبرها!
ای دوریِ تو کرده شبم را متوالی!
من هرچه دویدم نرسیدم به سحرها
پیشِ تو چه سِرّیاست که قند است دقایق؟
دور از تو چه رازیاست که تلخاند شکرها؟
میمیرم اگر دور شوی لحظهای از من
چون ساقهی تُردی که شود سهمِ تبرها
تا اینکه مشخص بشود مقصدت آخر
افتاده چه شوقی به دلِ کوبهی درها
در خواب شبی با تو سفرکردم از این شهر
تا باشد از این خواب و از این دست سفرها
| #الهه_سلطانی |
#شعر #انتظار #عاشقانه #عشق #خواب #سفر #تو
↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
✨
❇️ کارگاه فن بیان و سخنوری(دوره مقدماتی)
✳️ ویژه گروه سنی نوجوانان( ٨ تا ١۴ سال)
🔰 سرفصلهای دوره:
✅ اهمیت، فلسفه و ضرورت یادگیری فنبیان و سخنوری
✅ فیزیولوژی فن بیان و سخنوری
✅ راههای غلبه بر ترس و خجولی
✅ تقویت اعتماد به نفس
✅ برقراری ارتباط موثر
✅ آشنایی با ابزارهای سخنوری
✅ چارچوب سخنرانی و سخنرانی کشکولی
❇️ مدرس دوره : الهه سلطانی
🔰 مدت زمان دوره: ١۵ ساعت
📍مکان برگزاری دوره: کانون فرهنگی تربیتی امام صادق (ع)
🎙جهت نامنویسی به شماره ۰۹۹۳۸۸۹۷۰۶۷ در پیامرسان ایتا پیام ارسال بفرمایید
↪️ @elahesoltani 🎤
✨
◀️ #غزل ❧❃
از کجا؟ از کِی؟ خودت را در دلم جا کردهای؟
با چه وِردی قفلِ این متروکه را واکردهای؟
ای دو چشمت صبحگاهِ دشتهایِ بیقرار!
از کدامین پنجره شب را تماشا کردهای؟
با نفسهای مسیحایی، دم عیساییات
دردهای سالیانم را مُداوا کردهای
آبیِ چشمان تو دریاتر از مازندران!
برکهای را با نگاهت غرقِ دریا کردهای
یک نفر هستی، ولی در کوچههای قلبِ من
ازدحامی از "تـღـو" را هرگوشه برپا کردهای
واژهی "من" یا "تو" دیگر بعدازاین بیمعنی است
هر ضمیری قبل از اینها بوده را "ما" کردهای
| #الهه_سلطانی |
↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃