✨
◀️ #غزل_عاشقانه ❧❃
چنان پیداشدی در من، که من در خاطرم گم شد
غمم با دیدنِ لبخندِ زیبایت تبسّم شد
قرارم را نسیمی از نگاهت سخت برهم زد
دلِ دریاییام با ماهِ رویت پُرتلاطم شد
اگرچه از تبارِ باد بودم تا تو را دیدم
خیالم، خاطرم، خاکم اسیرِ بوی گندم شد
تمامِ عُمر در چشمِ سیاهت زُل زدم امّا
سیاهی قسمتِ من شد، نگاهت سهمِ مردم شد
قرار این بود: یک لحظه بمانم پیشِ تو، امّا
زمان در بینِ موهای تو مثلِ کودکی گم شد
| #الهه_سلطانی |
#شعر #عشق #تو #غزل
↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
✨
◀️ #غزل ❧❃
با اینکه دلم سوخته از شعلهی آهم
یک ذرّه از این آتشِ دلخواه نکاهم
وقتی که زمستان شده مهمانِ نفسگیر
جُز هُرم نفسهای تو دیگر چه بخواهم؟
ای عشق! تـღـو را دیدم و نشناختم اما
ای کاش بیافتد گذرت باز به راهم
چون باد گذرکردی از این شعلهی لرزان
من نالهی خاموششده در دلِ چاهم
منسوخشد این قصه که: "پشتش به کوهاست"
وقتی که تو اینگونه شدی پشت و پناهم
جرمم اگر ایناست که عشقت شده ذکرم
کِی توبهکنم پیشِ تو از بارِ گناهم؟
بازندهی این عشق کسی نیست بجز من
وقتی که اسیرت شده سـردارِ سپاهم
| #الهه_سلطانی |
↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
✨
◀️ #غزل ❧❃
از کجا؟ از کِی؟ خودت را در دلم جا کردهای؟
با چه وِردی قفلِ این متروکه را واکردهای؟
ای دو چشمت صبحگاهِ دشتهایِ بیقرار!
از کدامین پنجره شب را تماشا کردهای؟
با نفسهای مسیحایی، دم عیساییات
دردهای سالیانم را مُداوا کردهای
آبیِ چشمان تو دریاتر از مازندران!
برکهای را با نگاهت غرقِ دریا کردهای
یک نفر هستی، ولی در کوچههای قلبِ من
ازدحامی از "تـღـو" را هرگوشه برپا کردهای
واژهی "من" یا "تو" دیگر بعدازاین بیمعنی است
هر ضمیری قبل از اینها بوده را "ما" کردهای
| #الهه_سلطانی |
↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
✨
◀️ #غزل ❧❃
از یاد نرفتی تو و در یاد تو بودی
آنکس که مرا یادِ خودم داد، تو بودی
عشق و دل و ایمان و غم و شادی و احساس
هر گوشهی این تاس که افتاد، تو بودی
آنکس که شبی بیخبر از خانهی من رفت
از خود خبری هم نفرستاد، تو بودی
من شیشهترین قسمتِ این حادثه بودم
سرسختترین حالتِ فولاد، تو بودی
بر باد اگر رفته دلم یکنفر از دور
ایکاش دهد مژده که در باد تو بودی
آنکس که به بیخوابیِ من خنده زد و رفت
با اشکِ من از چشمِ من افتاد، تو بودی
| #الهه_سلطانی |
↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
✨
◀️ #غزل ❧❃
خیره بر ساعتِ دیوار، دلم میگیرد
بی تو هر ثانیه یکبار دلم میگیرد
صبرِ بسیارِ تو و حوصلهی اندکِ من
من از این اندک و بسیار، دلم میگیرد
من و یک دل که بغیر از تو ندادم به کسی
آه از این رونقِ بازار، دلم میگیرد
کارِ من "آه" کشیدن شده و "زار" زدن
دیگر از این همه "آزار" دلم میگیرد
مدّتی هست که دیوار به دیوارِ توام
بینمان پنجره بگذار، دلم میگیرد
#
بی گمان دیده خداحافظیِ تلخی را
هرکه در لحظهی دیدار دلش میگیرد
| #الهه_سلطانی |
↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
✨
◀️ #غزل ❧❃
شب آمده با شور و هیاهو بنویسد
از عطرِ تو در دفترِ شببو بنویسد
شاعر به لب و چشمِ تو افتاده نگاهش
حق دارد اگر شعرِ دوپهلو بنویسد
گل میشکفد میرسد از راه، بهاران
از تو اگر آیینه به هرسو بنویسد
ایکاش که دکتر بشناسد مرضم را
یک "تو" وسطِ اینهمه دارو بنویسد
"دستی زِ سرِ لطف بنه بر دلِ ریشم"*
احسنت برآن نسخه که "خواجو" بنویسد
| #الهه_سلطانی |
*مصرعی از #خواجوی_کرمانی
↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
✨
◀️ #غزل ❧❃
عشق در خونِ من از اوّلِ دنیا که نبود
تو شدی باعثِ این هدیهی زیبا که نبود
شهر زُل زد به تو تا خوب نگاهت بکند
مثلِ من باز کسی غرقِ تماشا که نبود
گفته بودی که دلت پیشِ دلم میماند
زیر و رو شد دلم اما دلت آنجا که نبود!
خبرت هست که با باد هم آغوش شدم؟
تا در آغوش کشم بویِ کسی را که نبود؟
میشد ایکاش که راهی بشَوَم با تو، ولی
قدرِ دلتنگیِ من در چمدان جا که نبود
لااقل پاسخِ من را بده قبل از رفتن
یک نفر بود میانِ من و تو؟ یا که نبود؟!
| #الهه_سلطانی |
↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
✨
نذر #حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
به صحرا نغمهی لالاییِ زنها تماشاییست
نگاه سوزناک و تشنهی صحرا تماشاییست
اگرچه کاری از دستانِ سقا برنمیآید
پس از شش ماهه اما خجلتِ دریا تماشاییست
تمام فکر و ذکر اهل خیمه جرعهای آب است
به این خیمه به آن خیمه دویدنها تماشاییست
نمانده گرچه نایی در میان خیمهها اما
شکوه بیمثال زینبِ کبری تماشاییست
گرفته روی دست خود پدر شش ماههی خود را
کسی اینگونه جانش را کند اهدا تماشاییست
بخواب ای کودک شش ماههام بر سینهی بابا
که خوابی اینچنین بر سینهی بابا تماشاییست
| #الهه_سلطانی |
#غزل
#محرم
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
↪️ @ElaheSoltani 🏴